نام پژوهشگر: انوش علیزاده ویلنی
انوش علیزاده ویلنی محمدناصر شرافت جهرمی
هدف از این پژوهش ایجاد زمینه ای است برای توجه دولت ، که از طرفی مالیات را بعنوان یک اهرم سیاست های اقتصادی در اختیار دارد، و از طرف دیگر منبع درآمد بسیار مهم برای او بحساب می آید. یکی از مواردی که این کارائی را از مالیات سلب می کند، زیانهائی است که تاخیر در جمع آوری آن ناشی می شود. در این پژوهشی سعی شده است ، مدت این وقفه هر چند موردی، برآورد گردد، و چون اندازه کشش مالیاتی نیز در چگونگی ایجاد این ضرر و زیان تاثیرگذاری دارد، بنابراین کشش مالیاتی نیز در الگو وارد شده است . اما در ضمن مروری بر مطالعات گذشته پیرامون موضوع پژوهش ، الگوی مناسب نیز بدست آمد، که با ایجاد تغییرات لازم با ساختاراقتصادی ایران، مطابقت و بکار برده شده است . صورت اولیه الگو از مبحث اقتصادی ساده و با درک بسیار آسان، ارزش فعلی جریان های درآمدی برگرفته شده است . که با وارد کردن سایر متغیرهای اقتصادی، مانند تورم، کشش ، سطح قیمتها، همراه متوسط زمان تاخیر وصول، منجر به استخراج یک ماتریس مفید اعداد، متاثر از عوامل اقتصادی مذکور شده است . برای حل الگو، قبل از هر چیز به محاسبه متوسلی برای زمان تاخیر وصول مالیات بود. لذا برای این منظور و بدست آوردن این شاخص ، از میان جامعه هدف ، پرونده های مالیاتی تهران، تعداد 1198 پرونده مالیات بر شرکتها و تعداد 708 پرونده مالیات بر مشاغل سال 1370 به روش نمونه گیری خوشه ای و سیسماتیک و دخالت کامل عناصر تصادفی، انتخاب و نتایج آن ثبت گردید. میانگین نمونه در مورد مالیات بر شرکتها 31 ماه و در مورد مالیات بر مشاغل 27/6 ماه برآورد گردید. با توجه به این اصل که کارائی مالیات تحت تاثیر اندازه "کشش مالیاتی" نیز قرار دارد، بنابراین لازم بود مقدار این مشخصه بترتیبی حاصل گردد. برای محاسبه زیانهایی که بر درآمد واقعی مالیات وارد می شود، کشش درآمدی مالیات بر پایه قیمت می بایست محاسبه گردد. این برآورد برای آزمون واحد بودن کشش مزبور لازم است . رویهمرفته کشش مالیاتی واحد برای نظام مالیاتی موجود پذیرفته شد. با حل کامل الکو این نتیجه حاصل گردید که ساختار مورد مطالعه نه تنها مطلوب نیست بلکه بسیار وخیم نیز هست ، و از ساختار مالیاتی مانند کشورهای توسعه نیافته پیروی می کند. بطوریکه از هر 100 واحد درآمد مالیاتی بیش از 43 درصد آن به خاطر تورم و طولانی بودن زمان جمع آوری و عدم کارائی از دست دولت خارج می شود. چنین وضعی را بسیاری از کشورهای در حال توسعه تجربه کرده و در جهت حل آن نیز به موفقیت هایی دست یافته اند. کاهش زمان وقفه از طریقی تدابیری مانند روش برقراری مالیاتهای جدید با تاخیر کم، مانند مالیات بر ارزش افزوده، تجدید نظر در قوانین و مقررات مالیاتی در جهت کاستن تاخیرات قانونی، اعمال نرخ بهره و جرائم متناسب با میزان بدهی و تاخیرات و همچنین تشویقهای مناسب جهت پرداخت زودتر مالیات ، اعمال سیاست پیش پرداخت علی الحساب ، پرداخت مالیات براساس درآمد تعدیل شده و یا نرخهای تعدیل شده و یا شاخصی کردن بدهیهای مالیاتی، رهنمودهایی است که ارائه می گردد.