نام پژوهشگر: سیامک پارسایی

اثر پروبیوتیک بر روی ترکیبات شیمیایی و ارزش غذایی سیلاژ ذرت در مراحل مختلف رشد گیاه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1389
  رحمت الله حق پرور   کمال شجاعیان

این پژوهش به منظور تعیین ترکیبات شیمیایی و ارزش غذایی سیلاژ ذرت در سه مرحله برداشت همراه با افزودنی پروبیوتیک انجام گرفت. بدین منظور علوفه ذرت پس از برداشت در سه زمان مختلف (یک هفته تا برداشت، دو هفته تا برداشت و زمان برداشت) سیلو گردید. در هر مرحله دو مینی سیلو شامل سیلوی با پروبیوتیک (125/ گرم در 100 کیلوگرم سیلاژ ذرت) و سیلوی بدون پروبیوتیک به میزان 100 کیلوگرم آماده گردید. بعد از 25 روز در دمای آزمایشگاه سیلوها باز شده و بلافاصله ph هر کدام اندازه گیری شد، سپس نمونه های سیلو براساس روش های استاندارد خشک شده و ترکیبات شیمیایی آنها شامل ماده خشک (dm)، ماده آلی (om)، خاکستر (ash)، دیواره سلولی (ndf)، دیواره سلولی بدون همی سلولز (adf)، پروتئین خام (cp) و کربوهیدرات های محلول در آب (wsc) تعیین شدند. نتایج حاصله نشان داد که زمان برداشت دوم دارای بیشترین cp، wsc و از لحاظ ترکیبات دیواره سلولی (ndf و adf) کمترین میزان را به نسبت به دیگر زمان های برداشت خود اختصاص داده است. همچنین، در این زمان برداشت، سیلوی با پروبیوتیک نسبت به سیلوی بدون پروبیوتیک از cp بیشتری برخوردار بوده است ولی این میزان معنی دار (05/0<p) نبوده است ولی این زمان از برداشت نسبت به دیگر زمان های برداشت از لحاظ cp، ndf و adf تفاوت معنی داری (05/0>p) داشته است. از لحاظ تجزیه پذیری در زمان های مختلف انکوباسیون بین زمان های مختلف برداشت و تیمار های مختلف تغاوت معنی دار (05/0>p) وجود داشته است به گونه ای که در زمان برداشت دوم تیمار با پروبیوتیک در همه زمان های انکوباسیون تجزیه پذیری بیشتری نسبت به بقیه تیمارها داشته است. نتایج حاصل از حجم گاز تولید شده (میلی لیتر در 200 میلی گرم) نشان داد که سیلوی با پروبیوتیک در زمان برداشت دوم از لحاظ گاز تولیدی نیز در همه زمان های انکوباسیون بیشترین گاز تولیدی را داشته است و نسبت به بقیه تیمارهای آزمایشی از لحاظ تولید گاز تفاوت معنی داری (05/0>p) داشته است. همچنین این تیمار (تیمار با پروبویتیک در زمان برداشت دوم) از لحاظ قابلیت هضم ماده آلی، قابلیت هضم ماده آلی در ماده خشک و انرژی متابولیسمی نسبت به بقیه تیمارهای آزمایشی تفاوت معنی دار (05/0>p) داشته است. با توجه به نتایج بدست آمده از ترکیبات شیمیایی، تجزیه پذیری و قابلیت هضم می توان نتیجه گرفت که مراحل مختلف برداشت از لحاظ ارزش غذایی با هم متفاوت هستند و چنانچه گیاه ذرت در مراحل نزدیک به بلوغ، برداشت و سیلو گردد و به سیلوی آن تلقیح کننده میکروبی افزوده شود سیلوی با تخمیر مناسب و کیفیت عالی خواهد داشت که از لحاظ ترکیبات شیمیایی، تجزیه پذیری و قابلیت هضم نسبت به زمان ها بالغ تر بهتر خواهد بود. کلمات کلیدی: سیلاژ ذرت، پروبیوتیک، قابلیت هضم، تجزیه پذیری، زمان برداشت

پیامد افزودن خوراکی پروبیوتیک، پری بیوتیک و کرانمدی غذایی بر عملکرد جوجه های گوشتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1390
  مهری شمسی   مختار خواجوی

این پژوهش با بررسی پیامد به کارگیری افزودنی های پروبیوتیک، پری بیوتیک ، سینبیوتیک و کرانمندی غذایی بر عملکرد و فراسنجه های چربی خون و ریخت شناسی بافت روده روی 252 قطعه جوجه گوشتی سویه ی کاب در یک آزمایش با طرح کاملا تصادفی با هفت تیمار و سه تکرار و هر تکرار 12 جوجه انجام شد. تیمارهای آزمایشی در بر گیرنده ی پروبیوتیک ( 13/0درصد)، پری بیوتیک ( 5/2 درصد) و سین بیوتیک به جیره ی با یا بدون کرانمندی غذایی بود. کرانمندی غذایی 24 ساعته در روزهای 8، 10، 12 دوره ی آزمایش انجام شد. یافته های این آزمایش نشان داد به کارگیری سین بیوتیک بهبودی در وزن پایان دوره در تیمارهای کرانمندی نداشت و سه افزودنی به یک میزان بر افزایش وزن اثرگذار بودند. اما به کارگیری کرانمندی با کاهش معنادار وزن همراه بود. بیشترین افزایش وزن در دوره ی بازپروری در تیمار دریافت کننده ی سین بیوتیک در زمان کرانمندی مشاهده شد. بررسی رشد وزنی هفته ی دوم و سوم بیانگر رشد شتاب یافته در تیمارهای کرانمندی است. ضریب تبدیل غذایی در پایان آزمایش تفاوت معناداری بین تیمارها نداشت (p>0.05). اندازه ی یاخته های چربی با به کارگیری سین بیوتیک افزایش داشت (p<0.05). سطح سرمی کلسترول و تری گلیسیرید و آنزیم آلانین آمینو ترانسفراز(alt) تفاوت معناداری بین تیمارها نداشت اما سطح سرمی آنزیم آسپارتات آمینوترانسفراز(ast) در تیمار دریافت کننده پری بیوتیک در سنجش با تیمار دریافت کننده سین بیوتیک پس از کرانمندی افزایش معناداری داشت (p<0.05). سطح سرمی hdl با به کارگیری سین بیوتیک افزایش معناداری یافت (p<0.05). به کارگیری سین بیوتیک پس از کرانمندی با کاهش معنادار سطح گلوکز در سنجش با تیمار کرانمندی همراه بود (p<0.05). درازای سه بخش روده ی کوچک با به کارگیری سین بیوتیک در دوره ی کرانمندی افزایش معناداری داشت (p<0.05). درازای پرزهای روده بخش ایلئوم با تغذیه سین بیوتیک در دوره ی کرانمندی افزایش معناداری داشت (p<0.05). به کارگیری سین بیوتیک در سنجش با پروبیوتیک و پری بیوتیک افزایش درازای پرزها را در سه بخش روده در پی داشت که در سطح 5 درصد آماری معنادار شد. ژرفای کریپت ها با به کارگیری سین بیوتیک در تیمارهای با تغذیه ی آزاد و با به کارگیری سین بیوتیک پیش از کرانمندی کاهش معناداری داشت (p<0.05). بیشترین توده ی گابلت سل ها با به کارگیری سین بیوتیک پیش از کرانمندی و در تیمار دریافت کننده پروبیوتیک همراه بود. افزودن سین بیوتیک به جیره با کاهش معنادار توده ی سلول های کوپفر در کبد همراه بود (p<0.05).

پیامد خارمریم(silybum marianum) و هندوانه ابوجهل(citrullus colocynthis) بر اندازه چربی محوطه شکمی و عملکرد های گوشتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1390
  امیر احمدپور   سیامک پارسایی

پژوهش حاضر جهت بررسی تأثیر پودر میوه گیاه خارمریم و پودر میوه هدوانه ابوجهل بر چربی حفره شکمی و عملکرد جوجه های گوشتی در قالب یک آزمایش فاکتوریل 2×4 با طرح پایه کاملاً تصلدفی بر روی تعداد 360 قطعه جوجه گوشتی یکروزه سویه کاب 500 انجام شد. جوجه ها ابتدا دوره تا 19 روزگی با جیره پیش دان، از 20 تا 33 روزگی با جیره رشددان و از 34 روزگی تا انتهای دوره با جیره پس دان به صورت متعارف و مطابق توصیه های لیسون و سامرز (2005) تغذیه شدند و تا حد امکان شرایط پرورشی استاندارد و یکسان شد. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از، تیمار (1): 0% خارمریم + 0% هندوانه ابوجهل، تیمار (2): 0%خارمریم + 25/0% هندوانه ابوجهل، تیمار (3): 25/0% خارمریم + 0% هندوانه ابوجهل، تیمار (4): 25/0% خارمریم + 25/0% هندوانه ابوجهل، تیمار (5): 5/0% خارمریم + 0% هندوانه ابوجهل، تیمار (6): 5/0% خارمریم + 25/0% هندوانه ابوجهل، تیمار (7): 75/0% خارمریم + 0% هندوانه ابوجهل و تیمار (8): 75/0% خارمریم + 25/0% هندوانه ابوجهل. در این طرح پودر میوه کامل هندوانه ابوجهل و گیاه خارمریم مورد استفاده قرار گرفت. از ابتدای دوره جوجه ها تحت تیمارهای مربوطه قرار گرفتند. داده های بدست آمده به روش تجزیه واریانس طرح کاملاً تصادفی به کمک نرم افزار spss 16 و میانگین تیمارها بر اساس آزمون چند دامنه ای دانکن مقایسه گردیدند. نتایج این آزمایش نشان داد که اگرچه تیمار خارمریم باعث افزایش 7/5 درصدی در مصرف خوراک گردید اما تأثیر توأمان این دو گیاه باعث کاهش مصرف خوراک به میزان 9/2 درصد شد این اختلاف از لحاظ اماری معنادار بود(01/0p<). وزن بدن بواسطه اعمال تیمار هندوانه ابوجهل کاهش معناداری داشت (01/0p<)، در حالی که برهم کنش دو گیاه باعث افزایش وزن بدن شدند (01/0p<). ضریب تبدیل غذایی تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفت (025/0p=). بازدهی لاشه تحت تأثیر تیمارهای آزمایشی افزایش یافت (01/0p<). وزن نسبی بورس فابریسیوس، طحال و تیموس در تیمارهای مختلف معنی دار شد (05/0p<). کاهش چربی حفره شکمی در تیمارها معنی دار شد(05/0p<). کاهش کلسترول و ldl و افزایش hdl در پی استفاده از تیمارها مشاهده گردید (01/0p<). در مجموع با توجه به گزارشات این پژوهش می توان این دو گیاه را به عنوان یک افزودنی کارا در کاهش چربی حفره شکمی و برخی دیگر از پارامترهای مضر معرفی نمود.

جایگزینی گندم و مولتی آنزیم بجای ذرت و تاثیر آن بر توسعه دستگاه گوارش و عملکرد جوجه های گوشتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1390
  شیرزاد قادرزاده   سیامک پارسایی

این پژوهش با هدف بررسی امکان جایگزینی دانه ی ذرت با گندم مکمل شده با آنزیم و تاثیر این جایگزینی بر عملکرد، خصوصیات مورفولوژیکی روده و وزن اجزاء دستگاه گوارش انجام گردید. تعداد 300 قطعه جوجه گوشتی یک روزه از سویه (cobb) در قالب یک طرح کاملاً تصادفی بین 5 گروه (تیمار) توزیع گردیدند. هر تیمار دارای 4 تکرار و در هر تکرار 15 قطعه جوجه قرار گرفت. از روز اول تا پایان دوره پرورش، جوجه ها با جیره های آزمایشی تغذیه گردیدند. این جیره ها به شرح زیر بودند: جیره شاهد (بر پایه ی ذرت و بدون گندم)، جیره حاوی 20، 40 و 60 درصد دانه ی گندم که به آنها آنزیم اضافه گردید و جیره حاوی 60 درصد گندم بدون آنزیم. آنزیم مورد استفاده در این آزمایش ،مولتی آنزیم zy در سطح 1/0 درصد جیره بود. جوجه ها از سن 14-1، 21-15 و 42-22 روزگی به ترتیب با جیره های آغازین، رشد و پایانی تغذیه گردیدند. نتایج آزمایش نشان داد که در پایان دوره (42روزگی)، تیمارهای 60 درصد گندم (با و بدون آنزیم) در مقایسه با سایر تیمارها وزن کمتری داشتند (01/0?p). همچنین جوجه های این دو تیمار در کل دوره نسبت به تیمار شاهد خوراک کمتری مصرف نمودند (01/0?p). از نظر ضریب تبدیل غذایی دوره (22-1) تفاوت معنی داری بین تیمارها مشاهده نگردید. طول روده ی کوچک تیمار 60 درصد گندم بدون آنزیم در مقایسه با سایر تیمارها افزایش معنی داری را نشان داد (01/0?p). از نظر وزن سینه و ران تیمارها 20 و 40 درصد گندم بیشترین و تیمار شاهد کمترین میزان را داشتند (05/0?p). در مورد وزن دیگر اندام های گوارشی همچون کبد، سنگدان و پانکراس تغییرات معنی داری مشاهده نگردید. استفاده از سطوح گندم باعث کاهش معنی دار چربی احشایی در مقایسه با گروه شاهد گردید (01/0?p). ارتفاع پاپیل در بخش های دودنوم، ژوژنوم و ایلئوم تیمار 60 درصد گندم بدون آنزیم در مقایسه با تیمار شاهد بطور معنی داری بیشتر بود (05/0?p). عرض پاپیل دودنوم تیمار 60 درصد گندم بدون آنزیم کمتر از تیمار شاهد بود (05/0?p) در حالی که عرض پاپیل ژوژنوم تیمارهای 60 درصد گندم (با و بدون آنزیم) در مقایسه با گروه شاهد کمتر بود (05/0?p). در مورد عرض پاپیل ایلئوم، تفاوت معنی داری بین تیمارهای آزمایشی مشاهده نگردید. بطور کلی نتایج این آزمایش نشان می دهد، استفاده از 20 تا 40 درصد گندم مکمل شده با آنزیم در جیره جوجه های گوشتی بر عملکرد جوجه ها اثر مثبت داشته و قیمت دان مصرفی را کاهش می دهد.

تاثیر سطوح مختلف کنجاله کانولا بر عملکرد و خصوصیات لاشه بلدرچین ژاپنی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه زابل - دانشکده کشاورزی 1390
  مسلم بهروزیان دهنو   کمال شجاعیان

چکیده جهت بررسی اثر جایگزینی کنجاله سویا با سطوح مختلف کنجاله کانولا بر عملکرد و برخی از پارامترهای دستگاه گوارش در جیره جوجه های بلدرچین، یک آزمایش در قالب طرح کاملاً تصادفی با 4 تیمار و 4 تکرار و 20 پرنده در هر تکرار انجام گرفت. 320 قطعه جوجه بلدرچین ژاپنی تا 7 روزگی با جیره استاندارد تغذیه شده و در 7 روزگی به طور تصادفی به 4 تیمار آزمایشی شامل 4 سطح کنجاله کانولا (0، 5، 15 و 20%) اختصاص یافتند. اثر سطوح کنجاله کانولا بر افزایش وزن روزانه، مصرف خوراک جوجه ها و ضریب تبدیل غذایی معنی دار نبود. بیشترین میانگین افزایش وزن روزانه جوجه ها مربوط به تیمار حاوی 15 درصد کنجاله کانولا و کمترین میانگین افزایش وزن روزانه جوجه ها مربوط به تیمار حاوی 5 درصد کنجاله کانولا می باشد. بیشترین میانگین مصرف خوراک مربوط به تیمار حاوی 20 درصد کنجاله کانولا بود و کمترین میانگین مصرف خوراک مربوط به تیمار شاهد و تیمار دارای 5 درصد کنجاله کانولا می باشد. بیشترین میانگین ضریب تبدیل غذایی مربوط به تیمار حاوی 20 درصد کنجاله کانولا و کمترین میانگین ضریب تبدیل غذایی مربوط به تیمار حاوی 15 درصد کنجاله کانولا می باشد وزن نسبی سنگدان و طول روده به طور معنی داری (01/0>p) با افزایش سطوح کنجاله کانولا افزایش پیدا کرد. وزن نسبی لاشه و سینه و ران جوجه های بلدرچین تحت تأثیر افزایش سطوح کنجاله کانولا قرار نگرفت. واژه های کلیدی: کنجاله کانولا، عملکرد، صفات اقتصادی، بلدرچین ژاپنی

تأثیر صمغ گیاه حب مقل بر عملکرد، میزان چربی محوطه شکمی، فاکتور های خونی، برخی از باکتری های دستگاه گوارش و ایمنی همورال جوجه های گوشتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1391
  فریبا ایران پرست   معصومه یوسفی نژاد

این پژوهش با هدف بررسی تأثیر صمغ گیاه حب مقل بر عملکرد، میزان چربی بطنی، فاکتورهای خونی، میکروفلور روده و ایمنی همورال جوجه های گوشتی انجام گردید. 320 جوجه یک روزه ی نر و ماده سویه ی کاب 500 در قالب یک طرح آماری کاملاً تصادفی بین 4 تیمار توزیع گردیدند. هر تیمار دارای 4 تکرار و در هر تکرار 20 قطعه جوجه قرار گرفت. جیره های آزمایشی بر پایه ی ذرت ـ سویا، بر اساس nrc (1994)و به کمک نرم افزار uffda، برای دوره های آغازین (1-21 روزگی) و رشد و پایانی (22-42 روزگی) تنظیم گردیدند. رزین حب مقل ابتدا آسیاب و سپس بر اساس تیمارها به میزان لازم در روغن مایع حل گردید و از سن 7 روزگی تا پایان دوره به جیره ها اضافه گردید. جیره های آزمایشی شامل: 1( جیره شاهد (بدون حب مقل)، 2( جیره شاهد داریppm 200 حب مقل، 3) جیره شاهد دارایppm 400 حب مقل، 4) جیره شاهد دارایppm 600 حب مقل بودند. داده های به دست آمده بر پایه ی طرح آماری کاملاً تصادفی با نرم افزار sas 9.1 آنالیز و میانگین ها با آزمون چند دامنه ای دانکن مقایسه شدند. نتایج این آزمایش نشان داد که تیمارهای مصرف کننده ی حب مقل دارای رشد وزنی بیشتری بودند، هرچند که این میزان فقط در 21 تا 42 روزگی معنی دار گردید (05/0p<). این تیمارها همچنین مصرف خوراک بیشتری داشتند (05/0p<) و در دوره 21 تا 42 روزگی ضریب تبدیل غذایی تیمارهای 200 و 600 پی پی ام حب مقل کاهش معنی داری نسبت به گروه شاهد داشتند (05/0p<). در پی استفاده از حب مقل کاهش تری گلیسرید، vldl و ldlدر 21 روزگی و افزایش hdl در 42 روزگی مشاهده گردید (05/0p<). نسبت چربی حفره بطنی به وزن زنده در اثر اعمال تیمار حب مقل با گروه شاهد تفاوت معنی داری نداشت. میزان باکتری های لاکتوباسیلوس انتهای دستگاه گوارش به طور معنی داری افزایش یافت (05/0p<)، اما شمار باکتری های اشرشیاکولی در تیمارهای مصرف کننده ی حب مقل نسبت به گروه شاهد از نظر آماری معنی دار نگردید. در بررسی تیتر پادتن علیه srbc افزایش معنی داری در ایمنوگلوبولین های تام و y دیده شد (05/0p<)، اما اثر تیمار بر میزان ایمنوگلوبولین m معنی دار نشد. نسبت بورس فابریسیوس به وزن زنده در تیمارها با مصرف حب مقل به طور معنی داری افزایش یافت (05/0p<)، اما وزن طحال در تیمارها تفاوت معنی داری نداشت. اثر تیمارها بر میزان t3 معنی دار بود (05/0p<) و باعث افزایش میزان این هورمون گردید. اما تیمارها بر میزان t4 تأثیر معنی داری نداشتند .

پیامد افزودن برگ زیتون بر عملکرد، فاکتورهای خونی، اندازه چربی محوطه شکمی، پاسخ ایمنی هومورال و برخی از باکتری های دستگاه گوارش جوجه های گوشتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1391
  زهرا امینی   معصومه یوسفی نژاد

در این پژوهش پیامد افزودن برگ زیتون بر عملکرد، پارامترهای خونی، اندازه ی چربی محوطه شکمی، پاسخ ایمنی هومورال و برخی از باکتری های دستگاه گوارش جوجه های گوشتی مورد مطالعه قرار گرفت. جوجه ها تا سن 14 روزگی تحت شرایط پرورشی یکسان قرار داشتند. در این سن 400 قطعه جوجه گوشتی (سویه ی کاب 500) در قالب یک طرح کاملا تصادفی با 5 تیمار و 4 تکرار و 20 قطعه جوجه در هر تکرار توزیع گردیدند. برگ زیتون در 5 سطح، 0، 25/0، 5/0، 75/0 و 1 درصد جیره از سن 14 روزگی تا پایان دوره (42 روزگی) به صورت پودر به جیره اضافه شد. در روزهای 21 و 42 دوره ی آزمایش، از هر تکرار دو قطعه جوجه، کشتار و از خون نمونه گیری گردید و میزان گلوکز، کلسترول، تری گلیسرید، لیپوپروتئین ها و آنزیم های کبدی اندازه گیری شد. هم چنین از قسمت ایلئوم دستگاه گوارش، جهت انجام آزمایشات میکروبی در شرایط استریل نمونه گیری شد. برای تعیین پاسخ ایمنی در پایان دوره ی آزمایش (42 روزگی)، تیتر آنتی بادی ها علیه srbc و وزن بورس فابرسیوس و طحال اندازه گیری شد. نتایج نشان داد که مصرف خوراک تحت تأثیر تیمارها قرار نگرفت. گروه های دریافت کننده ی برگ زیتون، نسبت به گروه شاهد افزایش وزن روزانه بیشتر و ضریب تبدیل بهتری داشتند (05/0>p). استفاده از برگ زیتون هم چنین باعث افزایش معنی دار شمار باکتری های لاکتوباسیلوس در دستگاه گوارش جوجه ها گردید (05/0>p). در مورد شمار باکتری های ای کولای در بین گروه های آزمایشی اختلاف معنی داری مشاهده نشد. تفاوت معنی داری در igm و ig تام مشاهده نگردید اما تیتر igy در نتیجه مصرف برگ زیتون در سطح 75/0 درصد افزایش معنی داری یافت (05/0>p). جوجه های تغذیه شده با جیره حاوی 25/0 درصد برگ زیتون، بیشترین وزن بورس فابرسیوس و کمترین وزن طحال را داشتند (05/0>p). برگ زیتون به طور معنی داری سطح تری گلیسرید، کلسترول، گلوکز، ldl، vldl، hdl و آنزیم های کبدی را کاهش داد (05/0>p). از نظر وزن نسبی اجزای لاشه بین تیمارها تفاوت معنی داری مشاهده نشد (05/0>p). گروه های دریافت کننده ی برگ زیتون نسبت به گروه شاهد به طور معنی داری چربی شکمی کمتری داشتند (05/0>p). به طور کلی نتایج آزمایش نشان دهنده اثرات سودمند برگ زیتون بر عملکرد، پارامترهای خونی، چربی محوطه شکمی، باکتری های دستگاه گوارش و سیستم ایمنی جوجه های گوشتی می باشد. کلمات کلیدی: ایمنی هومورال، برگ زیتون، باکتری، جوجه گوشتی، چربی محوطه شکمی، عملکرد، فاکتورهای خونی، کلسترول، لیپوپروتئین.

پیامد افزودن دانه ی شنبلیله و پروبیوتیک در خوراک بر عملکرد جوجه های گوشتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1390
  مهشید ایزدی   مختار خواجوی

این پژوهش برای بررسی پیامدهای به کارگیری پروبیوتیک باسیلوس سوبتیلیس (2/0گرم درکیلوگرم) پودر دانه ی شنبلیله (5 گرم در کیلوگرم) و یا هر دو (آمیخته ای از دو افزودنی) در سه دوره ی زمانی آغازین، رشد یا پایانی بر عملکرد تولیدی جوجه های گوشتی در یک آزمایش فاکتوریل 4×3 بر پایه ی طرح کامل تصادفی با دو فاکتور افزودنی و سن با سه تکرار (هر یک با 15 جوجه) انجام شد. برای سنجش پیامد افزودنی ها بر عملکرد جوجه ها، ویژگی های رشد وزنی، مصرف خوراک و ضریب تبدیل غذایی برای هر دوره ی سنی و همه ی دوره اندازه گیری شدند. همچنین، توده ی چربی درون شکمی، بازده لاشه، وزن اندام های درونی، هورمون های انسولین و تیروئیدی، فراسنجه های چربی سرم خون و ویژگی های ریخت شناسی بخش های سه گانه ی روده ی کوچک اندازه گیری و ارزیابی آماری شدند. بر پایه ی یافته های این پژوهش، تیمارها پیامد معناداری بر مصرف خوراک، وزن جوجه ها و ضریب تبدیل غذایی در پایان دوره ی آزمایش نداشتند. جوجه هایی که به جیره ی رشد آن ها پروبیوتیک+شنبلیله افزوده شد دارای رشد وزنی بیشتر در دوره ی 36 تا 42 روزگی بودند. میان تیمارهای آزمایشی، برای بازدهی لاشه، درصد وزنی اندام های درونی، درصد وزنی چربی درون شکمی، درازای نسبی سه بخش روده ی کوچک، فراسنجه های چربی سرم خون، میزان هورمون انسولین و هورمون های تیروئیدی تفاوت معناداری بروز نکرده است. بلندای پرز میان تیمارهای آزمایشی تنها برای بخش ژژنوم روده معنادار شده است. در جوجه هایی که در جیره ی آغازین یا رشد یا پایانی پروبیوتیک+شنبلیله دریافت کردند، و آن هایی که در جیره ی آغازین یا رشد یا پایانی پروبیوتیک دریافت کردند دارای پرزهای ژژنومی بلندتری نسبت به گروه بدون افزودنی شدند. همچنین جوجه های دریافت کننده ی شنبلیله در جیره ی رشد یا پایانی نیز دارای بلندای پرز ژژنومی بیشتری نسبت به گروه بدون افزودنی شدند. این پژوهش نشان می دهد که شنبلیله افزون به ویژگی های دارویی، دارای کارکرد پری بیوتیکی نیز می باشد. همچنین پیامد شنبلیله+پروبیوتیک بر ساختار ریخت شناسی روده ی کوچک می تواند بیان گر کارکرد سین بیوتیکی آن باشد.

تأثیر ارتفاع برداشت بر نسبت اندام های هوایی، معیارهای تخمیر و ارزش تغذیهای سیلاژ ذرت پر رطوبت ایرانی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه یاسوج - دانشکده کشاورزی 1390
  مهری ارجمند   علی نقی کشتکاران

چکیده به منظور بررسی تأثیر ارتفاع برداشت بر نسبت اندام های هوایی، معیارهای تخمیر و ارزش تغذیه ای سیلاژ ذرت پر رطوبت ایرانی، آزمایشی با 4 تیمار و 4 تکرار در قالب طرح کاملاْ تصادفی در سال 1389 انجام گرفت. این آزمایش شامل دو بخش بود. در بخش اول، تعداد 120 گیاه ذرت در اوایل مرحله بلوغ (شیری تا خمیری) در 4 ارتفاع مختلف (برای هر ارتفاع برداشت 30 گیاه ذرت) 15، 25، 35 و 45 سانتی متر برداشت شده و درون کیسه های نایلونی ریخته شدند. در بخش دوم، 80 گیاه ذرت با همان 4 ارتفاع، برداشت و بوسیله چاپر دو ردیفه خرد شده و در 16 عدد مینی سیلوی آزمایشگاهی از جنس پی وی سی با فشار 40 اتمسفر ذخیره شدند. پس از 80 روز، سیلوها بازگشایی و پارامترهای مورد نظر اندازه گیری گردیدند. از روی وزن تر کل گیاه و اجزای آن نسبت بلال به کل گیاه، نسبت برگ به کل گیاه و نسبت ساقه به کل گیاه تعیین و نسبت استوور خشک و درصد بلال خشک به کل گیاه محاسبه گردید. در مورد نمونه های گیاه، درصد ماده خشک، پروتئین خام، خاکستر، دیواره سلولی، دیواره سلولی بدون همی سلولز و لیگنین و در نمونه های سیلاژ، درصد ماده خشک، پروتئین خام، خاکستر، چربی خام، دیواره سلولی، دیواره سلولی بدون همی سلولز، لیگنین، نشاسته، کربوهیدرات محلول در آب، اسیدهای چرب فرار، اتانول، ازت آمونیاکی، بازیافت ماده خشک و ph اندازه گیری شدند. نتایج نشان داد که افزایش ارتفاع برداشت باعث افزایش نسبت بلال به کل گیاه، نسبت بلال خشک به کل گیاه، نسبت برگ به کل گیاه، درصد ماده خشک گیاه، پروتئین سیلاژ ( تا ارتفاع 35 سانتی متر افزایش و در ارتفاع 45 سانتی متر کاهش یافت)، چربی سیلاژ و کربوهیدرات سیلاژ، همچنین باعث کاهش نسبت استوور به کل گیاه، استوور خشک به کل گیاه، ساقه به کل گیاه، دیواره سلولی بدون همی سلولز و لیگنین گیاه شد. بین تیمارها اختلاف معناداری از لحاظ اغلب معیارهای موثر بر ارزش تغذیه ای و کیفیت تخمیر وجود نداشت و با توجه به این که افزایش ارتفاع برداشت باعث کاهش تولید علوفه در مزرعه می شود، لذا افزایش ارتفاع برداشت برای رقم سینگل کراس 700 در شرایط ایران توصیه نمی شود. البته مقدار لیگنین با افزایش ارتفاع برداشت کاهش و درصد نشاسته و پروتئین افزایش یافت، بنابراین برای اظهار نظر قطعی باید مقدار انرژی و قابلیت هضم سیلاژ حاصله و تأثیر سیلاژ برداشت شده در ارتفاع مختلف بر عملکرد دام نیز بررسی شود.

اثر سازه های ضد تغذیه ای دانه گندم بر گسترش دستگاه گوارش و عملکرد جوجه های گوشتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده کشاورزی 1385
  سیامک پارسایی   خسرو خواجه

چکیده ندارد.

بکارگیری برآورد پارامترهای رگرسیونی و تابع خطر در مدلهای بقا و خطی تبدیل شده در ارزیابی عود مجدد بیماران مبتلا به واریکوسل که با یکی از روشهای جراحی اینگواینال و یا ساب اینگوینال درمان شده اند.
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1380
  محمد امیری اردکانی   غلامرضا بابایی

روشی که در اینجا بحث شده است برای مدلسازی ناپارامتری یا تقریبا پارامتری داده های بقا سانسور شده فاصله ای با استفاده از مدلهای خطی تعمیم یافته بکار می رود روش فوق با استفاده از یک مدل برنولی همبسته و با خطای استاندارد براساس ماتریس اطلاعات مشاهده شده اجرا می شود و مدل ضربی نامیده می شود که دارای تابع مخاطره پایه ای ثابت می باشد.