نام پژوهشگر: سعید مشکینی

تاثیر نوع و میزان غذا بر ویژگی های زیستی و پرورشی و ترکیبات بدنی یک گونه از کلادوسر های بومی ایران ( daphnia magna )
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده منابع طبیعی 1390
  سید احمد داورنیا   رضا ملک زاده ویایه

شناخت و معرفی غذاهای زنده جدید و با کیفیت می تواند نقش مهمی در توسعه صنعت آبزی پروری داشته باشد. هدف از این بررسی مطالعه اثر تراکم های مختلف دو گونه از جلبک های سبز روی خصوصیات زیستی و پرورشی و ترکیبات بدنی daphnia magna بود. پس از شناسایی و تهیه کشت های خالص از d. magna، این جانور با استفاده از دو گونه جلبک تک سلولی، nannochloropsis oculata ( با تراکم های 106 × 5/0، 106 × 1، 106 × 5/1 و 106 × 2 سلول جلبک در میلی لیتر) و dunaliella tertiolecta (با تراکم های 106 × 125/0، 106 × 25/0، 106 × 375/0 و 106 × 5/0 سلول جلبک در میلی لیتر) تغذیه شد. اثر نوع و تراکم جلبک بر ویژگی های چرخه زندگی، طول عمر، شاخص های بیومتریک، رشد جمعیت و ترکیب شیمیایی بدن (پروتئین کل و پروفایل اسیدهای چرب) مورد سنجش و ارزیابی قرار گرفت. پرورش daphnia ها در لوله های آزمایشگاهی 50 میلی لیتری و ارلن های 2 و 5 لیتری انجام شد. بیشترین (26/3 ± 33/56 روز) و کمترین (33/2 ± 66/29 روز) طول عمر به ترتیب در تیمارهای تغذیه شده با تراکم های 106 × 5/0 و 106 × 5/0 سلول از جلبک های n. oculata و d. tertiolecta مشاهده شدند. بیشترین (5/84 ± 83/789 فرزند در هر ماده) و کمترین (18/38 ± 250 فرزند در هر ماده) همآوری به ترتیب در تیمارهای تغذیه شده با تراکم 106 × 2 سلول nonnochloropsis و 106 × 5/0 سلول dunaliella به ثبت رسیدند. نتایج نشان دادند که با افزایش تراکم غذا، همآوری daphnia افزایش و طول عمر آن کاهش می یابد. مطالعه اثر تراکم های مختلف جلبک روی شاخص های بیومتریک نشان داد که در یک محدوده بهینه از تراکم جلبک، با افزایش میزان غذا طول بدن، طول پوسته، عرض و وزن بدن افزایش یافت. تفاوت معنی داری در مقادیر طول، عرض و وزن بدن بین تیمارهای تغذیه شده با تراکم های 106 × 5/0 و 106 × 2 سلول nonnochloropsis و 106 × 125/0 و 106 × 375/0 سلول dunaliella در میلی لیتر مشاهده شد (05/0 > p). بیشترین (13/0 ± 75/2 تعداد در میلی لیتر) و کمترین (07/0 ± 94/0 تعداد در میلی لیتر) تراکم جمعیت به ترتیب، در تیمارهای 106 × 2 سلول nannochloropsis و 106 × 125/0 سلول dunaliella در میلی لیتر و بیشترین (002/0 ± 191/0 فرزند در هر ماده در روز) و کمترین (0003/0 ± 163/0 فرزند در هر ماده در روز) نرخ رشد جمعیت به ترتیب، در تیمارهای 106 × 2 سلول nannochloropsis و 106 × 125/0 سلول dunaliella در میلی لیتر مشاهده شدند. در مجموع، تراکم و نرخ رشد جمعیت daphnia ها با افزایش میزان غذا افزایش یافت. اختلاف معنی داری در تراکم و نرخ رشد جمعیت daphnia ها بین تیمارهای تغذیه شده با تراکم های 106 × 5/0 و 106 × 2 سلول nannochloropsis و 106 × 125/0 و 106 × 5/0 سلول dunaliella در میلی لیتر مشاهده شد (05/0 > p). در daphnia های تغذیه شده با جلبک nannochloropsis، با افزایش تراکم غذا، تعداد تخم های نهفته افزایش یافت، در حالی که در گروه تغذیه شده با جلبک dunaliella بیشترین تعداد تخم نهفته در جانوران تغذیه شده با کمترین تراکم غذا تولید شد. بین تعداد تخم تولید شده در تیمارهای تغذیه شده با تراکم های 106 × 1 و 106 × 2 سلول nannochloropsis و 106 × 125/0 و 106 × 5/0 سلول dunaliella در میلی لیتر مشاهده شد (05/0 > p). تفاوت معنی داری وجود داشت. تیمارهای تغذیه شده با تراکم های بالاتر جلبک ها دارای مقادیر پروتئین بالاتری بودند. در جانوران تغذیه شده با n. oculata مقدار اسید چرب ضروری ایکوزاپنتاانوئیک به طور قابل ملاحظه ای بالاتر از میزان آن در گروه تغذیه شده با dunaliella بود. نتایج این مطالعه نشان دادند که نوع و تراکم غذا تأثیر قابل توجه ای روی خصوصیات زیستی و تولید مثلی و نیز، کیفیت غذایی d. magna داشتند. با توجه به سادگی پرورش و تولید انبوه این موجود و نیز امکان افزایش کیفیت غذایی آن با کاربرد منابع غذایی متنوع، استفاده از این گونه بومی به عنوان یک غذای زنده مناسب در صنعت آبزی پروری قابل توصیه است.

مقایسه تاثیر ویتامین c و لاکتوباسیلوس رامنوسوس بر شاخص های رشد و برخی از پارامترهای پاسخ ایمنی ماهی قزل آلای رنگین کمان (oncorhynchus mykiss)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده منابع طبیعی 1390
  حسین شمسی   سعید مشکینی

به منظور بررسی تأثیر افزودن ویتامین c و پروبیوتیک lactobacillusrhamnosus بر شاخص های رشد و برخی از شاخص های پاسخ ایمنی ماهی قزل آلای رنگین کمان، تعداد 480 قطعه ماهی با وزن متوسط 5±68 گرم پس از گذراندن دو هفته دوره سازش با شرایط محیط آزمایش در قالب چهار تیمار (هر تیمار دارای سه تکرار) به مدت چهار هفته و به ترتیب با جیره های آزمایشی شامل تیمار یک؛ غذای کنسانتره عادی، تیمار دو؛غذای کنسانتره حاوی 1000 میلی گرم در کیلوگرم ویتامین c، تیمار سه؛ غذای کنسانتره حاوی 1000 میلی گرم در کیلوگرم ویتامین cو پروبیوتیک به میزان cfu/g107×5 و تیمار چهار؛ غذای کنسانتره حاوی پروبیوتیک به میزان cfu/g107×5، مورد تغذیه قرار گرفتند و پس از آن تمام تیمارها به مدت دو هفته دیگر (تا هفته ششم) با جیره کنترل عادی تغذیه شدند. در طول دوره تحقیق هر دو هفته یکبار و نیز در پایان هفته ششم، زیست سنجی و خونگیری ماهیان انجام شد و شاخص های رشد و تغذیه نظیر وزن تر، طول کل، ضریب تبدیل غذایی، کارایی غذایی، ضریب رشد ویژه، درصد افزایش وزن، افزایش وزن روزانه و فاکتور وضعیت (ضریب چاقی) محاسبه و همچنین فاکتورهای ایمنی شامل مقدار ایمونوگلبولین تام، فعالیت لیزوزیم، فعالیت راه میانبر کمپلمان سرم اندازه گیری شدند. در پایان هفته چهارم، نمونه های انتخاب شده از همه تیمارها تحت تنش های محیطی هیپوکسی و دمای بالا (25 و 30 درجه سانتی گراد) قرار گرفتند. داده ها با نرم افزار آماری spss (05/0p<) آنالیز شدند. نتایج نشان داد که با وجود آنکه از نظر اغلب شاخص-های رشد و تغذیه در طول دوره آزمایش اختلاف معنی دار بین تیمارهای آزمایشی مشاهده نگردید اما تیمار سه از لحاظ تمامی این شاخص ها بهتر از سایر تیمارها بود. البته از لحاظ وزن تر و طول کل در برخی روزها بین تیمارهای مختلف اختلاف معنی دار مشاهد گردید (05/0p<). در استرس دمایی 30 درجه سانتی گراد تمام ماهیان در آغاز استرس تلف شدند. در استرس دمایی 25 درجه سانتی گراد درصد تلفات در تیمارهای دو و سه در پایان 24 ساعت کمتر از سایر تیمارها بود و تیمار یک ( با 100 درصد تلفات) دارای بیشترین تلفات بوده و با تیمارهای دو و سه اختلاف معنی داری نشان داد(05/0p<). در استرس کمبود اکسیژن درصد تلفات در پایان 24 ساعت در تیمار دو کمترین و در تیمارهای یک و چهار بیشترین(100 درصد) بوده ولی هیچ اختلاف معنی داری بین تیمار های مختلف مشاهده نشد. نتایج حاصل از آنالیز داده های لیزوزیم نشان داد که تیمار سه در تمامی روزهای نمونه گیری دارای بیشترین میزان فعالیت لیزوزیم بود (05/0p<) و در پایان هفته چهارم با تیمار چهار اختلاف معنی دار نشان داد (05/0p<). از لحاظ ایمونوگلبولین کل در روز صفر، 15 و 45 اختلاف معنی دار بین تیمارها مشاهده نشد(05/0p<) ولی تیمار سه نسبت به سایر تیمارها دارای بیشترین ایمونوگلوبولین کل بود. در روز 30 تیمار سه و یک به ترتیب دارای بیشترین و کمترین میانگین ایمونوگلوبولین کل بودند و این دو تیمار با یکدیگر اختلاف معنی دار نشان دادند (05/0p<). همچنین از لحاظ فعالیت راه جایگزین کمپلمان نیز تیمار سه در تمامی روزهای نمونه گیری دارای بیشترین فعالیت کمپلمان بوده و از لحاظ آماری با همه تیمارها دارای اختلاف معنی دار بود (05/0p<). تیمار یک در تمامی روزهای نمونه گیری دارای کمترین فعالیت راه میانبر کمپلمان سرم بود. نتایج حاصل بیانگر تاثیر مثبت و سینرژیستی ویتامینc و پروبیوتیک lactobacillusrhamnosus در بهبود شاخص های رشد و تغذیه-ای و ارتقاء سطح پاسخ ایمنی ماهی قزل آلای رنگین کمان بوده و مقاومت این ماهی را در مقابل استرس های محیطی افزایش می-دهد.

تأثیر غلظت های مختلف نیتروژن و محیط های کشت متفاوت بر پروفایل اسیدهای چرب و محتوای پروتئین محلول دو گونه از ریز جلبک های آب شیرین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده منابع طبیعی 1391
  مهدی نادری فارسانی   سعید مشکینی

تحقیقات مختلف اثبات نموده اند که رشد و محتوای بیوشیمیایی جلبک ها می تواند تحت تأثیر محیط کشت و غلظت مواد مغذی تغییر پیدا کند. نیتروژن به عنوان یکی از عناصر مهم محیط کشت جلبک های تک سلولی می باشد که جهت رشد، بقاء، میزان پروتئین، کلروفیل و اسیدهای چرب جلبک های تک سلولی ضروری می باشد. تاکنون تحقیقات متعددی ارتباط معنی داری را مابین میزان نیتروژن محیط کشت و تغییر در عوامل فوق نشان داده است. نظر به اهمیت جلبک ها به عنوان منبع غذایی و داروئی، تولید جلبک هایی با ارزش غذایی بالاتر یکی از اهداف محققان می باشد. بر این اساس هدف از این تحقیق بررسی غلظت های مختلف نیتروژن و محیط های کشت مختلف بر میزان رشد، کلروفیل، پروتئین های محلول و محتوای اسید-های چرب دو ریز جلبک هماتوکوکوس و دسمودسموس می باشد. بدین منظور این دو ریزجلبک در چندین محیط کشت مختلف (bm ،ohm،chu و a/b) و هم چنین مقادیر متفاوتی از میزان نیتروژن (0?، 25?، 50? و200?) کشت داده شدند. محتوای پروتئین های محلول، اسیدهای چرب، تراکم جلبک ها و همچنین مقادیر کلروفیل a و b در انتهای دوره در فاز رشد تصاعدی مورد بررسی قرار گرفتند. نتایج تحقیق نشان داد که در تیمارهای با سطوح مختلف نیتروژن میزان رشد در دو جلبک هماتوکوکوس و دسمودسموس در تیمارهای با 200? و100? نیتروژن از شرایط بهتری برخوردار بود و در زمان 72 ساعت پس از استرس اختلاف معنی داری را با سایر تیمارها داشتند (05/0p<) . بیشترین میزان رشد دو ریزجلبک هماتوکوکوس و دسمودسموس در محیط کشت bm بوده و اختلاف معنی داری با سایر تیمارها نشان دادند (05/0p<). کمترین میزان رشد این دو جلبک نیز در دو محیط کشت ohm و chu مشاهده شد که از رشد کافی برخوردار نبودند. اما نتایج مربوط به میزان کلروفیل درتیمارهای با سطوح مختلف نیتروژن نشان داد که بیشترین میزان کلروفیل a و b مربوط به تیمار با 200? نیتروژن بوده که اختلاف معنی داری را با سایر تیمارها نشان می دهد (05/0p<). آنالیز آماری داده های مربوط به میزان کلروفیل a و b در محیط های کشت مختلف نیز نشان داد که بیشترین میزان کلروفیل در جلبک هماتوکوکوس همانند رشد در محیط-کشت bm مشاهده شد که اختلاف معنی داری را با سایر تیمارها نشان می دهد (05/0p<). درجلبک دسمودسموس بیشترین میزان کلروفیل در دو محیط کشت a/b و bm مشاهده شد. بر اساس نتایج غلظت نیتروژن 200 ? در جلبک هماتوکوکوس دارای بیشترین میزان پروتئین می باشد و اختلاف معنی-داری با سایر تیمارها داشت (05/0p<). در جلبک دسمودسموس اختلاف معنی داری بین تیمارهای مختلف نیتروژن از نظر میزان پروتئین مشاهده نشد. اما نتایج محیط های کشت مختلف بر روی جلبک هماتوکوکوس نشان داد که محیط کشت bm وbbm نسبت به دو محیط کشت دیگری میزان پروئتین بالاتری را دارا می باشند. با تغییر محیط کشت و غلظت های متفاوت نیتروژن محتوای اسید های چرب نیز تغییر می یابد. نتایج این تحقیق نشان داد که با دستکاری محیط های کشت و خصوصا مقادیر نیتروژن محیط کشت می توان کلیه فاکتورهای رشد و بقاء و ارزش غذایی جلبک های تحت پرورش را بصورت معنی-داری تحت تاثیر قرار داده و اقدام به تولید محصولی با ارزش غذایی بالاتر نمود. کلمات کلیدی: محیط کشت، نیتروژن، اسید های چرب، پروتئین،کلروفیل، رشد

ارزیابی مقایسه ای اثرات هوشبری و پاسخ های فیزیولوژیک اسانس گل میخک (eugina caryophillata)? اسانس آویشن شیرازی(zataria multiflora bioss) وتریکائین متان سولفانات (ms222) در ماهی قزل آلای رنگین کمان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده منابع طبیعی 1391
  سجاد رجایی فرد   سعید مشکینی

بیهوشی به عنوان یک ابزار مدیریتی کارآمد در آبزی پروری مطرح می باشد از این رو همواره دستیابی به یک داروی بیهوش کننده مناسب جهت بیهوشی سریع با بازگشت طولانی مدت و ایمن از جمله دغدغه محققیق علوم شیلاتی بوده است. در پژوهش حاضر به منظور تعیین موثرترین غلضت بیهوش ابتدا ماهیان قزل آلای رنگین کمان با میانگین وزنی 5±70 گرم در معرض غلضت های 50 ، 100، 150، 200 ، 250 و300 میلی گرم در لیتر اسانس های گل میخک و آویشن شیرازی و غلظت های 50 ، 100، 150، 200 میلی گرم در لیتر ms222 قرار گرفته، سپس با ثبت زمان رسیدن ماهیان به مراحل 3 و 4 بیهوشی و نیز زمان برگشت ماهیان به مراحل 3 و 4 احیا، بهترین غلضت و زمان بیهوشی ماهیان با هر کدام از مواد بیهوش کننده تعیین و مورد مقایسه قرارگرفت. در مرحله بعد به منظور تعیین lc50 و اثر کشندگی مواد مذکور، ماهیان قزل آلای رنگین کمان به مدت 10 دقیقه در معرض غلضت های ذکر شده از مواد بیهوش کننده قرار گرفته و سپس به آب جاری فاقد مواد بیهوش کننده برگشت داده شدند و با مرده تلقی کردن ماهیان کاملاً بی حرکت تا 2 ساعت، درصد تلفات و در نهایت lc50 مواد بیهوش کننده مذکور تعیین و مورد مقایسه قرار گرفت. در مرحله بعد به منظور بررسی اثر غلضت مناسب مواد بیهوش کننده بر فاکتورهای خون شناسی, ماهیان با بهترین غلضت بدست آمده در مرحله قبل بیهوش شدند. خونگیری در زمان های صفر،1 ,6 و24 ساعت و از طریق ورید ساقه دمی صورت گرفته و تعداد کل گلوبول های قرمز، میزان هموگلوبین، درصد هماتوکریت، تعداد کل گلبول های سفید و درصد لکوسیت های مختلف با روش های استاندارد اندازه گیری و اثرات مواد بیهوش کننده مذکور بر پارامترهای خون شناسی بررسی شد. در مرحله بعد به منظور مشاهده پاسخ های فیزیولوژیک ماهی تحت استرس، ماهیان قزل آلای رنگین کمان ابتدا به مدت 15 دقیقه در دو تیمار جداگانه مواد بیهوش کننده (50 میلی گرم در لیتر) و مخلوط مواد بیهوش کننده (50 میلی گرم در لیتر) و نمک به میزان 5 گرم در لیتر قرار گرفته و سپس به مدت 15 دقیقه در معرض استرس کاهش آب قرار گرفتند. در هر کدام از تیمارهای ذکر شده در دقایق 30 در حال تیمار و نیز 1، 6 و 24 ساعت پس از رفع استرس، از ماهی ها نمونه خون اخذ شده و با جداسازی پلاسما میزان کورتیزول، کلر، میزان گلوکز، پروتئین کل، آمونیاک، آلبومین، کلسیم، ایمنوگلوبولین و لاکتات دهیدروژناز پلاسما با روش های استاندارد جهت ارزیابی پاسخ های فیزیولوژیک ماهی تحت استرس اندازه گیری شد. نتایج نشان داد هرچه غلظت ماده بیهوش کننده کمتر شود، ایجاد بیهوشی از آن آهسته تر و بازگشت از بیهوشی زودتر اتفاق می افتد. بهترین غلضت بیهوشی برای هر سه ماده بیهوش کننده 100 میلی گرم در لیتر بدست آمد . میزان lc50 برای اسانس گل میخک، اسانس آویشن شیرازی و ms222به ترتیب 81/164 ? 97/155 و 6/131 گرم در لیتر 316/1 میلی گرم در لیتر بدست آمد. در بررسی پارامترهای خون شناسی برای هر سه ماده بیهوش کننده، تعداد کل گلبول های سفید و درصد هتروفیل به طور معنی داری تا یک ساعت بعد از بیهوشی افزایش داشتند و 24 ساعت بعد از بیهوشی به میزان طبیعی خود رسیدند (05/0p<). درصد لنفوسیت ها در موقع استفاده از اسانس آویشن شیرازی در یک ساعت بعد از بیهوشی افزایش و 24 ساعت بعد از بیهوشی به میزان طبیعی خود برگشت. هیچ تغییر معنی داری در سایر فاکتورها دیده نشد (05/0p<). نتایج این تحقیق نشان می دهد که سه ماده بیهوش کننده اسانس گل میخک، اسانس آویشن شیرازی و ms222 اثرات قابل توجهی بر پارامترهای خونی ندارند. نتایج پاسخ های فیزیولوژیکی ماهیان تحت استرس به این صورت بود که میزان کورتیزول، گلوکز و پروتئین کل در هر سه ماده بیهوش کننده و هر دو تیمار ماده بیهوش کننده با و بدون نمک و همچنین گروه شاهد افزایش معنی داری در دقیقه 30 (دقیقه 15 اعمال استرس) داشت و در بالاترین میزان خود بودند و یک ساعت بعد از اعمال استرس تا 24 ساعت روند کاهشی در میزان آنها دیده شد (05/0p<). میزان آمونیاک در بیهوش کننده های اسانس آویشن شیرازی، ms222 و گروه شاهد بعد از اعمال استرس به صورت معنی داری افزایش داشت در حالی که در اسانس گل میخک تغییر معنی داری نداشت. میزان کورتیزول، گلوکز، آمونیاک و پروتئین کل در گروه شاهد به صوت معنی داری در دقیقه 30 (دقیقه 15 اعمال استرس) نسبت به سایر تیمارها بالاتر بود (05/0p<).همچنین استفاده از 5 گرم در لیتر نمک به همراه مواد بیهوش نسبت به تیمار فقط ماده بیهوش کننده اختلاف معنی داری درمیزان فاکتورهای بیوشیمیایی نشان نداد (05/0p<).

اثرات عصاره گل های بومادران (achillea officinolis) و بابونه دارویی (matricaria chamomilla) در کنترل آلودگی قارچ ساپرولگنیا (saprolegnia) در تخم ماهی قزل آلای رنگین کمان (oncorhynchus mykiss)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده منابع طبیعی 1392
  حسین امیری   علی احسانی

چکیده در این بررسی به اثرات ضد قارچی عصاره های گیاهی گل های بومادران (achillea officinolis) و بابونه دارویی (matricaria chamomilla) در کنترل آلودگی قارچ ساپرولگنیا ( (saprolegniaهم در شرایط آزمایشگاهی و هم در شرایط کارگاهی در مقایسه با مالاشیت گرین، به عنوان مهمترین داروی ضد قارچ در صنعت آبزی پروری پرداخته و اثرات ضد قارچی این عصاره ها بر روی قارچ زدگی تخم ماهی قزل آلا مورد بررسی قرار گرفت. در این بررسی با استفاده از روش های میکرو براث دایلوشن و روش اختلاط با محیط کشت، مقدار mic50 عصاره های بابونه و بومادران بر روی قارچ ساپرولگنیا پارازیتیکا به ترتیب برابر mg/ml 100، mg/ml 150 و همچنین مقدار mfc برای عصاره های بابونه و بومادران به ترتیب mg/ml150, mg/ml200 به دست آمد. برای بررسی اثرات ضد قارچی این عصاره ها بر روی تخم ماهی قزل آلا در شرایط کارگاهی ابتدا اقدام به تهیه تخم از مولدین یکسان(از لحاظ سن, وزن, اندازه و...) شد. سپس در شرایط کارگاهی کاملا یکسان، تخم ها از مرحله تخم سبز تا مرحله چشم زدگی, با میانگین تراکم11500 عدد تخم در هر تراف، روزانه به مدت 1 ساعت تحت تاثیر غلظت های کشندگی قارچ که برای هر کدام از عصاره های بابونه و بومادران در شرایط آزمایشگاهی به ترتیب mg/ml150, mg/ml 200 به دست آمده بود قرار گرفت و در این مدت تا هچ شدن تمامی تخم ها, تلفات برای هر کدام از تیمارهای بابونه و بومادران در هر مرحله از تخم ثبت گردید. نتایج نشان داد که در بین تیمارهای مختلف، تیمار مالاشیت گرین موثرترین درمان بود و بهترین اثرات ضد قارچی و بالاترین میزان تخم گشایی را به خود اختصاص داد (05/0p<). فعالیت ضد قارچی تیمار مالاشیت گرین به طور معنی داری بیشتر از تیمار بومادران بود (05/0p<) در حالیکه درصد تفریخ تخم برای تیمار مالاشیت گرین با رقت 1 ppm با تیمار بابونه دارای اختلاف معنی دار نبود (05/0p>). اگر چه مقایسه میانگین تخم های هچ شده برای تیمار مالاشیت گرین بیانگر تلفات کمتر برای این تیمار بود ولی به خاطر معنی دار نبودن تیمار بابونه با مالاشیت گرین از لحاظ درصد تفریخ تخم، نشان دهنده آن است که تیمار بابونه با داشتن اثرات ضد قارچی مناسب توانسته بیشترین درصد تفریخ تخم (75%) را بعد از تیمار مالاشیت گرین (5/79%) به خود اختصاص دهد.

مقاومت در برابر استرس های محیطی و بهبود شاخص های ایمنی در ماهی قزل آلای رنگین-کمان (oncorhynchus mykiss) تغذیه شده با عصاره های گیاهی سیر(allium sativum) و سرخارگل (echinacea purpurea)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده منابع طبیعی 1392
  یعقوب قیاسی   علی احسانی

هدف از انجام این مطالعه، بررسی اثر عصاره سیر و عصاره سرخارگل بر برخی از پاسخ های ایمنی غیر اختصاصی و مقاومت در برابر استرس افزایش دما و استرس آنوکسی در ماهی قزل آلای رنگین کمان بود. برای این منظور، تعداد 1100 قطعه ماهی با وزن متوسط 5±47 گرم از یکی از مراکز تکثیر و پرورش ماهی قزل آلای رنگین کمان شهرستان ارومیه تهیه و به سالن تکثیر و پرورش آبزیان پژوهشکده آرتمیا و آبزیان دانشگاه ارومیه منتقل شدند. پس از گذراندن یک هفته دوره قرنطینه و سازش با شرایط جدید، ماهیان بصورت کاملا تصادفی در قالب هفت تیمار و هر تیمار با سه تکرار به ترتیب زیر تقسیم شدند: تیمار یک (گروه شاهد، تغذیه با غذای تجاری)، تیمار دو (تغذیه با غذای حاوی عصاره سیر 5/0 درصد)، تیمارسه (تغذیه با غذای حاوی عصاره سیر 1 درصد)، تیمار چهار (تغذیه با غذای حاوی عصاره سرخارگل 5/0 درصد)، تیمار پنج (تغذیه با غذای حاوی عصاره سرخارگل 1 درصد)، تیمار شش (تغذیه با غذای حاوی عصاره سیر 5/0 درصد + عصاره سرخارگل 5/0 درصد) و تیمار هفت (تغذیه با غذای حاوی عصاره سیر 1 درصد + عصاره سرخارگل 1 درصد). ماهیان به مدت 30 روز به ترتیب با تیمارهای فوق تغذیه شدند و سپس همه تیمارها به مدت 15 روز دیگر فقط غذای تجاری دریافت کردند. در این مطالعه فاکتورهای ایمنی شامل فعالیت لیزوزیم، مسیر فرعی کمپلمان و میزان ایمنوگلوبولین تام سرم و نیز میزان گلوکز و همچنین مقاومت و بازماندگی ماهیان در برابر استرسهای محیطی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج نشان داد که میزان فعالیت لیزوزیم در روزهای 16 و 31 تیمارهای 3 و 7 به طور معنی داری (05/0>p) بالاتر از تیمار شاهد بود، اما در روز 46 این اختلاف معنی دار نبود (05/0p>). از لحاظ میزان فعالیت مسیر فرعی کمپلمان در روزهای 16 و 31 در تیمارهای 3 و 7 به طور معنی داری (05/0>p) بالاتر از سایر تیمارهای مورد آزمایش بودند و در روز 46 تیمار 3 با سایر تیمارها بجز با تیمار 6 اختلاف معنی داری (05/0>p) داشت. از لحاظ میزان ایمنوگلوبولین تام سرم در روز 16 مطالعه تیمار 3 با سایر تیمارها بجز با تیمار 7 اختلاف معنی داری (05/0>p) داشت و در روز 31 تیمارهای 3 و 7 با سایر تیمارها اختلاف معنی دار (05/0>p) داشتند. همچنین در روز 46 تیمار 3 با دیگر تیمارهای آزمایشی بجز با تیمار 6 اختلاف معنی داری داشت (05/0>p). از لحاظ میزان گلوکز، در روزهای 16، 31 و 46 از لحاظ آماری اختلاف معنی داری بین تیمارها وجود نداشت (05/0p>). در آزمایش ایجاد استرس های آنوکسی و استرس های دمایی اختلاف معنی داری بین تیمارهای آزمایشی مشاهده نشد. بر اساس یافته های حاصل از این تحقیق، می توان نتیجه گرفت که استفاده از عصاره سیر و سرخارگل باعث بهبود پاسخ های ایمنی در ماهیان قزل آلای رنگین کمان می گردد.

تاثیر گیاهان دارویی سیر (allium sativa) و سر خار گل (echinacea purpurea) بر شاخص های رشد، پارامتر های خونی و مقاومت در برابر آلودگی باکتریایی در ماهی قزل آلای رنگین کمان (oncorhynchus mykiss)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده منابع طبیعی 1392
  مهین ایمانی   علی احسانی

بافت خون و فاکتورهای رشدی شاخص مهمی در بررسی وضعیت فیزیولوژیک بدن برای تشخیص بیماری ها و کنترل زیستی موجودات زنده از جمله آبزیان است. این پژوهش به منظور تعیین شاخص های خونی شامل گلبول های سفید، هموگلوبین، هماتوکریت و درصد افتراقی گلبول های سفید از قبیل نوتروفیل-ها، لنفوسیت ها و ائوزینوفیل ها و فاکتورهای رشد مثل ضریب تبدیل غذایی، افزایش وزن، نرخ رشد ویژه، ضریب چاقی، شاخص کبدی، نرخ وزن نسبی و میانگین رشد روزانه تحت تأثیر عصاره ی سیر و سرخارگل بر روی ماهی قزل آلای رنگین کمان انجام شد. 1050 قطعه ماهی با میانگین وزنی 5/6 ±50 گرم در قالب هفت تیمار (گروه 1: شاهد، گروه 2: 5/0% سیر، گروه 3: 1% سیر، گروه 4: 5/0% سرخارگل، گروه 5: 1% سرخارگل، گروه 6: 5/0% سیر + 5/0% سرخارگل، گروه 7: 1% سیر + 1% سرخارگل) با سه تکرار تقسیم شدند. تیمارها در طول مرحله ی اول پرورش (به مدت 30 روز) با جیره ی حاوی عصاره های گیاهی تغذیه شدند و در مرحله ی دوم پرورش (به مدت 15روز) فقط با جیره کنترل (بدون عصاره) تغذیه شدند، تا زمان حذف اثر مواد افزودنی از بدن ماهی تعیین گردد. به منظور مقایسه و تعیین فاکتورهای هماتولوژیک و رشد در روزهای صفر، 15، 30 و 45 دوره پرورش از هر تکرار سه عدد ماهی به طور تصادفی انتخاب شد. خونگیری از ورید ساقه ی دمی ماهیان با استفاده از ماده ی ضد انعقاد صورت گرفت، سپس نمونه های خونی به روش های استاندارد خون شناسی مورد آزمایش قرار گرفتند. همچنین جهت تعیین تأثیر عصاره ها بر مقاومت ماهیان در رویارویی با عامل بیماری زا، در روز 30 پرورش باکتری یرسینیا روکری به صورت درون صفاقی به ماهیان مورد آزمایش تزریق گردید و در طول دو هفته تلفات به صورت روزانه ثبت شد. در مرحله ی اول پرورش، فاکتورهای رشد بین تیمارهای پرورشی تفاوت معنی دار نداشت اما بیشترین میزان آن ها در تیمار 1% عصاره سیر مشاهده شد (05/0p>). بیشترین میزان گلبول های سفید (دارای تفاوت معنی دار با گروه شاهد) و بشترین میزان لنفوسیت ها، هموگلوبین و هماتوکریت (بدون تفاوت معنی دار باگروه شاهد) در گروه های 1% عصاره سیر و 5/0% عصاره سرخارگل مشاهده گردید. در مرحله ی دوم پرورش هیچ یک از فاکتورهای خونی تیمارهای آزمایشی با گروه شاهد تفاوت معنی دار نداشتند (05/0<p)، اما بیشترین میزان لنفوسیت، هموگلوبین و هماتوکریت در تیمار 1% عصاره سیر ملاحظه گردید. در آزمایش رویارویی با باکتری یرسینیا روکری، تلفات تیمار 1% عصاره سیر یک روز دیرتر از بقیه ی تیمارها شروع شد و کمترین درصد تلفات را به خود اختصاص داد. با توجه به نتایج این پژوهش می توان نتیجه گرفت، استفاده از 1%عصاره ی سیر و 5/0% عصاره ی سرخارگل سبب تحریک سیستم دفاعی و افزایش مقامت قزل آلای رنگین کمان در برابر عوامل بیماری زا می شود.

تاثیر کیتوزان بر رشد، بازماندگی و پاسخ های ایمنی در ماهی قزل آلای رنگین کمان oncorhynchus mykiss
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده منابع طبیعی 1389
  علی اکبر طافی   سعید مشکینی

چکیده ندارد.

تعیین میزان برخی عناصر معدنی و فلزات سنگین در گوشت چند گونه مختلف ماهیان دریای خزر
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ارومیه - دانشکده دامپزشکی 1387
  فریبا زینالی   حسین تاجیک

چکیده ندارد.