نام پژوهشگر: راضیه حاتمی
راضیه حاتمی محمد واعظ برزانی
اهمیت فناوری اطلاعات و ارتباطات بر رشد اقتصادی، مسئله ای است که از نظر اقتصاددانان دور نمانده است. گسترش فناوری اطلاعات و ارتباطات سبب تعمیق سرمایه، ارتقاء بهره وری نیروی کار و بهره وری کل عوامل تولید شده و از این طریق امکان رشد اقتصادی را فراهم می سازد. برابری جنسیتی و سرمایه گذاری در آموزش زنان, توسعه سرمایه انسانی را تحت تاثیر قرار می دهد و به عنوان یک ضرورت برای گسترش کاربرد فناوری اطلاعات و ارتباطات تلقی می شود. از طرفی، فناوری اطلاعات و ارتباطات با گسترش دستیابی برابر به آموزش و توانمندسازی زنان در فراگیری تحصیلات از طریق یادگیری از راه دور، تغییر در ساختار فرهنگی و افکار عمومی می تواند به بهبود برابری جنسیتی کمک نماید و باعث رشد سرمایه انسانی شود. از این رو، فناوری اطلاعات و ارتباطات و برابری جنسیتی آموزشی و اثر تعاملی این دو عامل زمینه ارتقاء بهره وری و رشد اقتصادی کشورها را فراهم می سازد. در پژوهش حاضر، اثر فناوری اطلاعات و ارتباطات و برابری جنسیتی آموزشی بر رشد اقتصادی منتخبی از کشورهای درحال توسعه طی دوره 2006- 2000 با استفاده از رهیافت داده های تابلویی مورد تحلیل قرار گرفت. مدل مورد نظر برای 43 کشور درحال توسعه به طور کلی، و سپس به تفکیک برای 35 کشور با درآمد متوسط و 8 کشور پایین درآمدی تخمین زده شد. نتیجه برآوردها نشان داد که برابری جنسیتی آموزشی و مخارج فناوری اطلاعات و ارتباطات و تعامل آن دو، اثر مثبت و معناداری بر رشد اقتصادی نمونه کشورهای درحال توسعه دارد. در نمونه کشورهای با درآمد متوسط، هر سه عامل برابری جنسیتی آموزشی، مخارج فناوری اطلاعات و ارتباطات و تعامل آن ها بر رشد اقتصادی تاثیر مثبت دارد اما صرفاً اثر برابری جنسیتی آموزشی از لحاظ آماری معنادار است. هر سه عامل، اثر مثبت بر رشد اقتصادی کشورهای با درآمد پایین دارد اما تنها اثر مخارج فناوری اطلاعات و ارتباطات از لحاظ آماری معنادار است.
راضیه حاتمی فرخ کفیل زاده
در آزمایش اول ترکیب شیمیایی، قابلیت هضم و تولید گاز آزمایشگاهی برگ سرشاخه ی 6 واریته ی مختلف برداشت شده در فصل بهار ارزیابی شد. در آزمایش دوم نه تنها مقایسه ای در پارامترهای مذکور بین برگ سرشاخه و برگ پاجوش از همان 6 واریته که در پاییز جمع آوری شد صورت گرفت، همچنین اجزای فیزیکی، ترکیب شیمیایی، قابلیت هضم، روند تولید گاز و فاکتور تفکیک کننده در کل (ساقه و برگ) سرشاخه و پاجوش مورد مطالعه قرار گرفت. عصاره ی اتری، پروتئین خام و دیواره ی سلولی در سرشاخه های واریته های مختلف زیتون برداشت شده در فصل بهار، به ترتیب در واریته ی کنسروالیا (72.6 گرم در کیلوگرم)، روغنی رودبار و کنسروالیا (به ترتیب 122.8 و 120.7 گرم در کیلوگرم) و کنسروالیا (427 گرم در کیلوگرم) دارای بیشترین مقدار بود و بیشترین مقدار قابلیت هضم ماده ی خشک و ماده ی آلی (به ترتیب 508.3 و 483 گرم در کیلوگرم ماده ی خشک) و نیز کل گاز تولیدی (40.53 میلی لیتر در ازای 200 میلی گرم) در این نمونه ها در واریته ی مانزانیلا مشاهده شد. در مقایسه ی برگ سرشاخه با پاجوش واریته های مختلف برداشت شده در فصل پاییز اثرات متقابلی بین واریته و نوع نمونه و نیز تفاوت معنی داری (0.01>p) در ترکیب شیمیایی، قابلیت هضم و تولید گاز آزمایشگاهی وجود داشت. در این نمونه ها نیز برگ سرشاخه ی واریته ی مانزانیلا و سرشاخه و پاجوش واریته ی کنسروالیا به ترتیب دارای بیشترین مقدار ماده ی خشک،عصاره ی اتری و دیواره ی سلولی و برگ پاجوش واریته های مانزانیلا و آمیگدالولیا به ترتیب دارای بیشترین مقدار قابلیت هضم ماده ی خشک و ماده ی آلی بودند(به ترتیب 585 و 530 گرم در کیلوگرم). بیشترین مقدار کل گاز تولیدی در برگ سرشاخه و پاجوش نیز در برگ پاجوش شنکه (57.1 میلی گرم در میلی لیتر) بود. در کل واریته ها درصد برگ سرشاخه ها از پاجوش بیشتر بود و واریته ی روغنی رودبار بیشترین درصد برگ را به خود اختصاص داد (85.1%). در مقایسه ی کل (ساقه و برگ) سرشاخه و پاجوش در ترکیب شیمیایی، قابلیت هضم، روند تولید گاز و فاکتور تفکیک کننده اثرات متقابلی بین واریته و نوع نمونه وجود داشت. ترکیب شیمیایی واریته های مختلف در سرشاخه و پاجوش نیز دارای تفاوت معنی داری بود(0.01>p). قابلیت هضم ماده ی خشک و ماده ی آلی در سرشاخه ی واریته ی مانزانیلا بیشترین مقدار بود. میانگین کل گاز تولیدی در سرشاخه و پاجوش به ترتیب 48.9 و 51.3 میلی لیتر در میلی گرم بود و بیشترین و کمترین نرخ ثابت تولید گاز به ترتیب در سرشاخه ی واریته ی روغنی رودبار(0.02 میلی لیتر در ساعت) و واریته ی شنکه (0.001 میلی لیتر درساعت) و بیشترین مقدار فاکتور تفکیک پذیری درپاجوش واریته ی روغنی رودبار (2.96 میلی گرم در میلی لیتر) مشاهده گردید. نتایج حاصل از این آزمایشات نشان داد در برخی پارامترها پاجوش ها عملکرد بهتری داشتند و در برخی دیگر سرشاخه ها بهتر بودند ولی آنچه را که می توان با قاطعیت گفت این است که برتری سرشاخه ها نسبت به پاجوش ها از نظر قابلیت هضم بود اگرچه چنین برتری در مقایسه ی برگ سرشاخه ها با برگ پاجوش ها مشاهده نشد و این برتری سرشاخه نسبت به پاجوش تابع نوع واریته بود. با توجه به این مطلب و موارد مشابه به طور یقین نمی توان ارزش تغذیه ای سرشاخه را بهتر از پاجوش دانست.