نام پژوهشگر: آمنه خوشبخت
آمنه خوشبخت ناصر خیابانی
با رشد روز افزون تقاضای آب به همراه رشد ناکافی عرضه آن مدیریت مصرف بیش از نیاز به یکی از اولویت های تصمیم گیران این حوزه تبدیل شده است. خشکسالی های اخیر و نگرانی از تداوم آن در سال های آینده مدیریت مصرف و در نتیجه عقلایی کردن مصرف را به امری اجتناب ناپذیر تبدیل کرده است. بنابراین تلاش جهت نشان دادن ارزش اقتصادی آب برای مصرف کنندگان و یافتن راه حل های خلاقانه مدیریت مصرف از اهداف مهم سیاستگزاران و تصمیم گیران اقتصادی این حوزه می باشد. برنامه ریزی جهت کاهش شکاف بین تقاضا و عرضه آب به ویژه در دوره های اوج مصرف مستلزم شناخت طرف عرضه و تقاضا می باشد. بر اساس قانون تقاضا و نظریه مصرف کننده استفاده از ابزار قیمت در مدیریت مصرف غیر ضروری، مفید خواهد بود. از آنجا که عرضه کنندگان آب به طور سنتی بر این باور بودند که آب کالایی با کشش قیمتی پایین یا اصطلاحاً بی کشش است و در نتیجه مصرف کنندگان به تغییر قیمت واکنش نشان نمی دهند لذا مدیریت تقاضا را در شیوه های غیر قمیتی مانند تبلیغات فرهنگی، آموزش های عمومی، استفاده از تکنولوژی و ابزارهای پیشرفته که از هدر رفت آب جلوگیری می کنند جستجو می کردند. اما به لحاظ نظری و تجربی کشش قیمتی آب مخالف صفر است. لذا با کشش مخالف صفر حساسیت در برابر تغییرات قیمت وجود خواهد داشت حتی اگر میزان آن کوچک باشد. بنابراین به منظور استفاده از ابزار قیمت و اجرای رویکرد مبتنی بر بازار یا رویکرد قیمتی، آگاهی از میزان واکنش مصرف کنندگان در برابر تغییر متغیرهای کلیدی در ساختارهای متفاوت قیمتی ضروری است. لذا شناخت رفتار خانوارها در برابر تغییر قیمت و نعیین حساسیت مصرف کنندگان در ساختار قیمت های بلوکی افزایشی (ساختار قیمتی مورد بررسی در این پژوهش) از اصول بکارگیری رویکردهای مبتنی بر بازار جهت مدیریت تقاضای آب است. در این پژوهش با استفاده از الگوی انتخاب گسسته – پیوسته و تصریح دو خطا با روش حداکثر راستنمایی تابع تقاضای آب مصرفی خانوارها در دوره 1381 تا 1385 و سال 1385 به تنهایی برآورد شد. داده های مورد استفاده در این پژوهش ریز داده های فصلی مرکز آمار طی دوره 1381 لغایت 1385می باشد. با استفاده از نتایج اولیه برآورد الگوی انتخاب گسسته – پیوسته، کشش های غیر شرطی قیمت، درآمد و زیربنای منزل مسکونی خانوار شبیه سازی شدند. نتایج کشش های شبیه سازی شده الگو نشان می دهند که طی دوره 1385-1381 کشش قیمتی به لحاظ آماری معنادار نیست و به دلیل غیر واقعی بودن قیمت آب و یارانه ای بودن آن مصرف کنندگان حساسیت واقعی خود را در برابر تغییر قیمت نشان نمی دهند. اما کشش درآمدی و کشش زیربنای منزل مسکونی (به عنوان متغیری که اثر ثروت خانوار بر مقدار مصرف را نشان می دهد) معنادار است. بر اساس نتایج الگوی سال 1385، با کاهش تدریجی یارانه ها و واقعی نمودن قیمت آب معناداری کشش ها افزایش یافت به گونه ای که کشش های غیرشرطی قیمت و درآمد در سطح بالایی معنادار شدند. بر اساس کشش های محاسبه شده از نتایج الگوی سال 1385، استفاده از سیاست اصلاح قیمت در ساختار قیمت های غیرخطی به منظور مدیریت مصرف توصیه می شود. در این الگو اندازه و معناداری کشش زیربنای منزل مسکونی در هر دو دوره مورد بررسی با ثبات بود.