نام پژوهشگر: شبنم دادبین
شبنم دادبین پیام حنفی زاده
امروزه نقش فناوری اطلاعات در زندگی بشر بر کسی پوشیده نیست. سازمان ها به عنوان جلوه ای از حیات و پویایی اندیشه بشری با بهره گیری از ابزار فناوری اطلاعات می کوشند عملکرد خود را بیش از پیش گسترده کرده و خود را در صحنه رقابت حفظ نمایند. سلیقه متغیر مشتری، بازارهایی را خلق نموده که پاسخگویی به نیازهای مصرف کننده، اصلی پذیرفته شده در آن به حساب می آید. شرط موفقیت در این محیط برخورداری از اطلاعات کامل، دقیق و به هنگام است که این گونه اطلاعات مبنای تصمیم گیری و پاسخ به بازار به شمار می آید. برخورداری از ابزار و شیوه های نوین فناوری اطلاعات، شرط کسب و پردازش اطلاعات مطلوب، محسوب می شود. سیستم برنامه ریزی منابع سازمان و مدیریت ارتباط با مشتری، نمود جدیدی از این ابزارها است که متاسفانه در سال های اخیر شاهد شکست این سیستم ها در کشورمان بوده ایم. همین امر محقق را برآن داشت تا با پژوهش در مورد سیستم برنامه ریزی منابع سازمان و مدیریت ارتباط با مشتری، دلایل عدم انطباق سازمان های ایرانی با این سیستم ها را بررسی نماید. جهت تحقق هدف فوق، در ابتدا شرکت های ایرانی که سیستم برنامه ریزی منابع سازمان و مدیریت ارتباط با مشتری را در سازمان خود پیاده سازی نموده اند، شناسایی گردیدند و پس از آن به بررسی دلایل عدم انطباق این سازمان ها با سیستم های مذکور پرداخته شد، که به این منظور از ابزار پرسشنامه استفاده گردید و پس از آن با توجه به غیر نرمال بودن متغیر های پژوهش روش های آمار ناپارامتریک جهت تجزیه و تحلیل پرسشنامه به کار گرفته شد. آن چه که از نتایج پژوهش حاصل شد عدم انطباق سازمان ها با سیستم برنامه ریزی منابع سازمان در یکپارچه سازی اطلاعات، هزینه های غیر قابل پیش بینی، اجبار در تغییرات سازمانی، مقاومت در برابر تغییر توسط کارکنان، اختلال در عملیات سازمان، متناسب نبودن با انتظارات کاربران، عدم تناسب تکنولوژی با ساختارهای موجود در سازمان، عدم شناخت و تعریف درست نیازمندیها، کمبود اطلاعات صحیح در مورد سیستم و وابستگی سازمان به نرم افزار می باشد. در سیستم مدیریت ارتباط با مشتری نیز دلایل عدم انطباق با سیستم، یکپارچه سازی اطلاعات، اجبار در تغییرات سازمانی، مقاومت در برابر تغییر توسط کارکنان، متناسب نبودن با انتظارات کاربران، عدم تناسب تکنولوژی با ساختارهای موجود در سازمان، بروز مشکل با تیم اجرای پروژه، عدم شناخت و تعریف درست نیازمندیها و کمبود اطلاعات صحیح در مورد سیستم، تعیین گردید. در نهایت و با توجه به نتایج به دست آمده، پیشنهاداتی در جهت رفع موانع و مشکلات پیاده سازی و اجرای این سیستم ها در کشور ارائه گردید، امید است که نتایج این پژوهش گامی هر چند کوچک در جهت بهبود و توسعه توان شرکت های ایرانی در انطباق با این سیستم ها و در نهایت رشد و اعتلای کشور عزیزمان برداشته باشد.