نام پژوهشگر: منصوره حاجی غلامعلی
منصوره حاجی غلامعلی -
مسمومیت با حشره کشهای ارگانوفسفره منجر به مهار آنزیم استیل کولین استراز می گردد که مهمترین مکانیسم مسمومیت حاد با این ترکیبات است. اخیراً اثرات غیر کولینرژیک این سموم بیشتر مورد توجه قرار گرفته است. اثرات سمی برخی از ارگانوفسفره ها (مانند پاراکسون، دیازینون و سارین) محدود به مهار کولین استراز نمی باشد، بلکه به دنبال بحران کولینرژیک تغییرات در پارامترهای نوروتوکسیک غیر کولینرژیک مانند آسیب به غشاهای سلولی مشاهده شده است. حشره کش های ارگانوفسفره قادر به تولید رادیکالهای آزاد و اختلال در سیستم های آنتی اکسیدان بدن هستند. در شرایط طبیعی بین تولید و حذف رادیکالهای آزاد تعادل وجود دارد. عدم تعادل در این فرآیندها موجب استرس اکسیداتیو می گردد. هدف از این مطالعه ارزیابی شاخص های استرس اکسیداتیو در بافت کبد موش های صحرایی نژاد ویستار و نروژی پس از مواجهه با دوزهای مختلف دیازینون وپاراکسون بود. این مطالعه بر روی موشهای صحرایی ماده نژاد ویستار و نروژی در محدوده وزنی 250-200 گرم انجام گرفت. حیوانات به روش تصادفی به 6 گروه (در هر گروه 6 سر) تقسیم شدند: گروه کنترل، شم که روغن ذرت را بصورت حلال دریافت کردند و 4 گروه آزمایش که دوزهای مختلف دیازینون (mg/kg 30 ، 50 ، 100و 200) و پاراکسون (mg/kg 3/0 ، 7/0، 1و 5/1) را بصورت تزریق داخل صفاتی دریافت کردند. 24 ساعت پس از تزریق با بیهوش نمودن حیوانات به وسیله اتر بافت های کبد خارج شد و به نیتروژن مایع انتقال داده شد. میزان فعالیت آنزیم های بوتیریل کولین استراز (bche)، کاتالاز(cat)، سوپراکسیددیسموتاز (sod)، لاکتات دهیدروژناز (ldh)، گلوتاتیون s- ترانسفراز (gst) ، میزان گلوتاتیون (gsh) و مالون دی آلدئید (mda) در بافت با روشهای بیوشیمیایی سنجیده شد. نتایج بدست آمده را می توان بصورت زیر خلاصه کرد: 1- فعالیت sod کبد در دوزهای mg/kg 50، 100 و200 دیازینون در موش صحرایی ویستار و دوزهای mg/kg 100 و mg/kg 200 در موش نژاد نروژی افزایش معنی داری در مقایسه با گروه کنترل و شم نشان می دهد که این افزایش در موش صحرایی نژاد ویستار بطور معنی داری بیشتر از موش نروژی است. فعالیت cat بافت کبد در دوزهای بالاتر از mg/kg 30 دیازینون در هر دو نژاد موش نروژی و ویستار افزایش معنی دار نسبت به گروه شم و کنترل نشان می دهد. فعالیت آنزیم cat کبد در دوزهای بالاتر از mg/kg 3/0 پاراکسون در مقایسه با گروه کنترل و شم در هر دو نوع نژاد موش افزایش معنی دار می یابد. 2- فعالیت ldh بافت کبد در دوزهای بالاتر از mg/kg 3/0 پاراکسون و دوزهای بالاتر از mg/kg 30 دیازینون درهر دو نژاد موش صحرایی افزایش نشان می دهد. فعالیت آنزیم gst در دوز mg/kg 7/0 پاراکسون در نژاد ویستار و دوزهای mg/kg 7/0 و mg/kg 1 پاراکسون درموش صحرایی افزایش معنی دار می یابد، در حالیکه در دوزهای بالاتر کاهش می یابد. افزایش فعالیت آنزیم gst در دوزهای بالاتر از mg/kg 30 دیازینون درهر دو نژاد موش صحرایی مشاهده می شود. همچنین فعالیت آنزیم bche بافت کبد موش صحرایی ویستار و نروژی در اثر این سموم تغییرات معنی داری را نشان نمی دهد. 3- غلظت gsh بافت کبد در دوزهای بالاتر از mg/kg 3/0 پاراکسون و دوزهای بالاتر از mg/kg 30 دیازینون درهر دو نژاد موش صحرایی کاهش می یابد. غلظتmda بافت کبد در دوزهای بالاتر از mg/kg 3/0 پاراکسون و دوزهای بالاتر از mg/kg 30 دیازینون درهر دو نژاد موش صحرایی افزایش می یابد که این افزایش در موش صحرایی نژاد ویستار بطور معنی داری بیشتر از موش نروژی است. نتایج حاصل از این مطالعه نشان می دهد که اثرات دیازینون و پاراکسون وابسته به دوز است و آنها موجب القاء تولید رادیکال های آزاد و استرس اکسیداتیو می گردند. افزایش فعالیت آنزیمهای آنتی اکسیدان در هر دو نژاد موش صحرایی احتمالاً نشاندهنده فعال شدن مکانیسمهای دفاعی سلولی است و کاهش غلظت گلوتاتیون نارسایی این مکانیسمها و ایجاد استرس اکسیداتیو را نشان می دهد. افزایش mda نشاتدهنده پراکسیداسیون لیپیدهای غشاءسلولی است. اگر چه اثرات دیازینون نسبت به پاراکسون شدیدتر است، ولی با توجه به دوز بکار رفته پاراکسون که بسیار کمتر از دیازینون است، نشاندهنده سمیت بیشتر آن است. اثرات این سموم بدلیل مقاومت موش صحرایی نژاد نروژی کمتر از موش صحرایی نژاد ویستار است