نام پژوهشگر: علی رضا صادقی
علی رضا صادقی محمد رضا پور جعفر
به نظر می رسد امروزه قابلیت ذاتی ادراک بصری تا حدودی در شهروندان پژمرده شده است. چرا که عمل دیدن به معنای دریافت الگوهای ساختاری بامعناست، نه ثبت مکانیکی اجزا و عناصر. این امر هم به عدم آشنایی شهروندان با اصول ابتدایی ادراک بصری و هم به عدم وجود الگوهای ساختاری با معنا در محیط وابسته است. در واقع عدم وجود الگو های ساختاری با معنا و نظام بصری مشخص و در عین حال انعطاف پذیر و متناسب با زمینه در بسیاری از شهر ها، موجب بروز اغتشاشات بصری شده است. محصول این اغتشاشات بصری، پیچیدگی جهت یابی شهروندان در شهر های بزرگ است. تاثیر این اغتشاشات بر روح و روان شهروندان از یک سو و تاثیر آن بر عملکرد نامطلوب شهرها از سوی دیگر، سبب ساز گسست پیوند معنایی و رابطه شناختی- ادراکی بین شهر و ساکنین آن شده است. در این زمینه نگارنده بر این باور است که شناخت، ساماندهی و طراحی هدفمند محور های دید به سوی ارزش های بصری، به عنوان انگاره ای از منظر شهری، نقشی غیر قابل انکار در سازماندهی بصری و ارتقا کیفیت محیط و به تبع اینها هویت بخشی به محیط و ایجاد تصویر ذهنی مطلوب از آن در ذهن شهروندان دارد. از اینرو در این پایان نامه به تدقیق جایگاه محور دید در فرآیند بهبود کیفیت زندگی شهروندان، در مبانی نظری طراحی شهری و در تعامل میان انسان و محیط پرداخته شده و اصول جها نشمول حاکم بر طراحی هدفمند محور های دید و فرآیند و ضوابط عام طراحی شهری محورهای دید شاخص شهری ارائه شده است. همچنین با معرفی و تحلیل خیابان کریم خان زند، به عنوان یکی از عناصر عمده استخوان بندی اصلی شهر شیراز، اصول جهانشمول ارائه شده، در قالب راهکار های طراحی شهری محور دید کریم خان زند شیراز به کار گرفته شده است. در فرآیند پژوهش، این پایان نامه از روش های تحقیق توصیفی-تحلیلی، تطبیقی و موردی و شیوه های تحقیق مرور متون، منابع و اسناد تصویری، مشاهده و شبیه سازی بهره گرفته است.
علی رضا صادقی علی اکبر تقوایی
زمینه¬های اصلی رساله حاضر را که پژوهشی توسعه¬ای کاربردی است، تحلیل ویژگی¬های شهر ایرانی- اسلامی آرمانی؛ تحلیل عوامل موثر بر انگاره¬های زیبایی¬شناسی محیطی و حس تعلق به مکان؛ و تحلیل داده¬های جمع¬آوری شده از فضاهای عمومی منتخب در شهر ایرانی- اسلامی (میدان¬های حسن¬آباد، توپخانه تجریش و ولی¬عصر شهر تهران) شکل داده¬اند. رساله حاضر به منظور ارائه چارچوب¬¬های نظری و عملی برای قضاوت زیبایی¬شناسی محیطی و تقویت حس تعلق به مکان و فراهم کردن زمینه شکل-گیری فضاهای عمومی زیبا و القا کننده حس تعلق در شهر ایرانی- اسلامی، از روش¬ تحقیق توصیفی تحلیلی و شیوه¬های تحقیق مرور متون و منابع در بستر مطالعات کتابخانه¬ای و از روش¬ تحقیق پیمایشی و شیوه¬های تحقیق مصاحبه، پرسش¬نامه و بازنمایی در بستر مطالعات میدانی سود جسته است. همچنین در این رساله از روش¬های آماری مدلسازی معادلات ساختاری، تحلیل عاملی تاییدی، برآورد حداکثر درست¬نمایی، آزمون¬های همبستگی اسپیرمن و پیرسون و مدل رگرسیونی خطی چند¬گانه برای تعیین ماهیت رابطه میان انگاره¬های زیبایی¬شناسی محیطی و حس تعلق به مکان، رتبه¬بندی فاکتور¬ها و شناسایی متغیر¬های موثر بر این دو انگاره؛ و از روش تصمیم¬گیری چند معیاره تاپسیس برای رتبه¬بندی نمونه¬های پژوهی (از نظر میزان برخورداری از ارزش¬های زیبایی¬شناسی محیطی و توان القا حس تعلق به مکان) استفاده شده¬است. در واقع در این رساله بر درستی این فرضیه تاکید شده¬است که از دید شهروندان و متخصصان، میان میزان حس تعلق به مکان و قضاوت زیبایی¬شناسی محیطی در فضاهای عمومی شهر ایرانی- اسلامی، رابطه¬ای معنادار، هم¬جهت و قوی برقرار است (با ضریب همبستگی 0.837 و 0.779) و در این رابطه، انگاره حس تعلق به مکان به عنوان متغیر مستقل بر انگاره زیبایی-شناسی محیطی به عنوان متغیر وابسته اثر می¬گذارد (با ضریب رگرسیونی 0.775 و 1.08).