نام پژوهشگر: علیرضا شهابی
علیرضا شهابی محمد حسین حامدی
درک یک پدیده مولوکولی همچون تشکیل قطره بر روی سطح جامد و اثرات سطح بر خواص فیزیکی قطره ما را در شناخت بنیادی بسیاری از پدیده های انتقالی مثل انتقال حرارت و انتقال جرم یاری می رساند. دینامیک مولکولی به عنوان یکی از قوی ترین روش های موجود، راه حل مناسبی برای تحقیق در زمینه ی خواص و رفتار مواد و همین طور پدیده های ترموفیزیکی در ابعاد نانو را به دست محققان داده است. فرایند جوانه زنی قطره یکی از پدیده های جذاب ترموفیزیکی است که توجه تعداد زیادی از محققان را به خود جلب کرده است. تاکنون بسیاری به بررسی جوانه زنی قطره در محیط اشباع و تعدادی نیز به تحقیق این پدیده بر روی سطح پرداخته اند. در اینجا سعی شده است تا بررسی کاملی بر روی تشکیل قطره روی سطح جامد و چگونگی تغییرات خواص قطره نسبت به پارامتر های محیطی انجام گیرد. در تحقیق حال حاضر شبیه سازی قطره آرگون روی سطح پلاتینیوم با دینامیک مولوکولی انجام گرفته است. تعداد اتم های آرگون، پتانسیل ترشوندگی سطح و دمای محیط پارامترهای اصلی هستند که با تغییر آن ها چگونگی تشکیل قطره و تغییر خواص آن دیده شده است. با توجه به نتایج می توان گفت که شکل قطره متأثر از پتانسیل ترشوندگی سطح جامد است و با افزایش آن، قطره تخت تر شده و زاویه تماس قطره و سطح افزایش می یابد. توزیع چگالی قطره آرگون روی سطح وابسته به پتانسیل سطح و دمای محیط می باشد. کشش سطحی قطره روی سطح از دو روش مستقیم از دینامیک مولوکولی و معادله یانگ لاپلاس (برای اولین بار) به دست آمده است که نتایج، صحت به کارگیری معادله یانگ لاپلاس برای قطره روی سطح در ابعاد نانو را تأیید می کند. در ضمن دیده می شود که کشش سطحی قطره با افزایش شعاع افزایش یافته و به مقدار ماکروسکوپیک خود میل می کند.
علیرضا شهابی قدرت الله طالب نیا
انتخاب معیاری برای ارزیابی عملکرد مدیران همواره ذهن سهامداران و مجامع علمی و قانونگذار را به خود معطوف نموده است. در دوره های مختلف و بر اساس پارادایم غالب معیارهای مختلفی به کار گرفته شده است. در سالهای اخیر در مقابل معیارهای سنتی مبتنی بر سود حسابداری معیارهای مبتنی بر سود اقتصادی و بخصوص ارزش افزوده اقتصادی مطرح شده است.در این پژوهش سعی بر آن بوده که ضمن تشریح ارتباط معیارهای سنتی و نوین به بررسی رابطه هر دو گروه معیارهای سنتی و نوین با بازده سهام به عنوان نتیجه عملکرد مدیریت پرداخته شود. بدین منظور از میان معیارهای سنتی بازده داراییها و بازده حقوق صاحبان سهام و از میان معیارهای نوین ارزش افزوده اقتصادی انتخاب شده و این معیارها در 56 شرکت سهامی عضو بورس تهران و در فاصله زمانی 75 تا 83 مورد مطالعه قرار گرفتند. نتایج نشان می دهد که بین بازده داراییها و ارزش افزوده اقتصادی رابطه ای مثبت و معنادار وجود دارد در حالیکه بین بازده حقوق صاحبان سهام و ارزش افزوده اقتصادی رابطه ای وجود ندارد. علاوه بر این مقایسه هریک از این معیارها با بازده مشخص گردید بازده داراییها و ارزش افزوده اقتصادی با بازده سهام رابطه دارند در حالیکه بازده حقوق صاحبان سهام هیچگونه رابطه ای با بازده سهام ندارد.