نام پژوهشگر: لقمان ابراهیمی
لقمان ابراهیمی معصومه اسمعیلی
رضایت زناشویی عبارت است از احساسات عینی از خوشنودی ، رضایت و لذت تجربه شده توسط زن یا شوهر ، زمانیکه همه ی جنبه های ازدواجشان را در نظر می گیرند . رضایت زناشویی نگرش مثبت و لذت بخشی است که زن و شوهر از جنبه های مختلف روابط زناشویی خود دارند. این پژوهش به منظور تعیین اثربخشی آموزش مبتنی بر الگوی فرآیند اعتباریابی انسان در افزایش میزان رضایت زناشویی زوجین انجام شد. جامعه ی مورد مطالعه ی این پژوهش زوجین مراجعه کننده به مرکز مشاوره ی بهزیستی شهر پیرانشهر بود . ابتدا 60 نفر از مراجعین به شیوه ی تصادفی انتخاب و سپس به شیوه تصادفی در دو گروه جایگزین شدند. پس از انجام پیش آزمون برای همه ی آزمودنی ها از طریق آزمون رضایت زناشویی انریچ دوره ی آموزشی هشت هفته ای صورت گرفت. در پایان دوره از همه ی اعضای دو گروه پس آزمون به عمل آمد . با تحلیل اطلاعات به دست آمده با آزمون t یافته ها نشان داد که فرضیه ها تایید شدند که به ترتیب از این قرار می باشند: فرضیه ی اول: آموزش مبتنی بر الگوی فرآیند اعتباریابی انسان میزان رضایت زناشویی را افزایش می دهد. فرضیه ی دوم: تاثیر آموزش مبتنی بر الگوی فرآیند اعتباریابی انسان در میزان رضایت زناشویی مردان و زنان متفاوت است. یافته ها نشان داد که آموزش مبتنی بر الگوی فرآیند اعتباریابی انسان در افزایش رضایت زناشویی زوجین موثر است. همچنین، تاثیر آموزش مبتنی بر الگوی فرآیند اعتباریابی انسان در میزان رضایت زناشویی مردان و زنان متفاوت بوده و این تاثیر در زنان بیشتر از مردان بوده است.
لقمان ابراهیمی حبیب الله سالارزهی
توجه به کیفیت کالا و حساسیت نسبت به خدمات مطلوب تر در زمره مهمترین نکاتی است که جامعه جهانی در عصر حاضر به آنها اولویت خاصی بخشیده است. در نتیجه، سنجش کیفیت خدمات، پیش زمینه ی ضروری برنامه ریزی در جهت بهبود کیفیت خدمات سازمانهاست. این تحقیق در صدد ارزیابی کیفیت خدمات شهرداری بوکان از دید شهروندان و کارکنان با استفاده از مدل سروکوال و همچنین بررسی تطبیقی دیدگاه های انها می باشد. مدل سروکوال از مدل هایی است که از طریق تحلیل شکاف بین انتظار و ادراک مشتری سعی در سنجش میزان کیفیت خدمات دارد. برای آزمون فرضیات در این پژوهش، نمونه ای با حجم 140 نفر از کارکنان و 388 نفر از شهروندان مورد بررسی قرار گرفتند. ابزار گرداوری اطلاعات جهت انجام این پژوهش پرسشنامه می باشد. جهت سنجش پایایی پرسشنامه با استفاده از روش آلفای کرونباخ مشخص گردید که میزان پایایی پرسشنامه ی مربوط به شهروندان برابر 3/90% و برای کارکنان برابر 4/89% بدست آمد. برای تجزیه و تحلیل داده ها در این پژوهش از آمار توصیفی و آمار ناپارامتریک (آزمون های مقایسه ای – رتبه ای ویل کاکسون و من ویتنی یو) استفاده شده است. براساس اطلاعات بدست امده می توان بیان کرد که بیشترین میزان رضایت شهروندان از کیفیت خدمات شهرداری، مربوط به بعد عوامل محسوس می باشد که دارای کمترین شکاف بین انتظارات و ادراکات است و همچنین کمترین میزان رضایت مربوط به بعد پاسخگویی می باشد که دارای بیشترین شکاف بین انتظارات و ادراکات است. همچنین براساس اطلاعات بدست امده از کارکنان می توان بیان کرد که بیشترین میزان رضایت مربوط به بعد قابلیت اعتبار و کمترین میزان رضایت مربوط به بعد عوامل محسوس می باشد.
لقمان ابراهیمی کیومرث فرح بخش
مشاوره ی مدرسه به عنوان بخش جدایی نایذیر و ضروری تجارب آموزشی و پرورشی دانش آموزان، ارائه یک فعالیت حرفه ای توسط فردی دارای صلاحیت در مدرسه است. هدف اصلی انجام پژوهش حاضر، تدوین الگوی توانمندسازی مشاوران برمبنای آسیب شناسی فعالیت های مشاوران در مدارس و ارزیابی اثربخشی آن بود. روش پژوهش در بخش کیفی، نظریه سازی از داده ها بود و جمع آوری داده ها با استفاده از مصاحبه و در بین جامعه آماری مدیران، مشاوران، معلمان و دانش آموزان مشغول به تحصیل در آموزش و پرورش استان آذربایجان غربی در سالتحصیلی 1391- 1390 و براساس اشباع نظرها به دنبال تحلیل محتوای مصاحبه ها شامل 48 نفر (مدیران 12 نفر؛ مشاوران، 14 نفر؛ معلمان، 12 نفر و دانش آموزان، 10 نفر)، صورت گرفت. سپس داده ها کدگذاری و دسته بندی شدند و بر مبنای تحلیل اطلاعات به دست آمده و براساس شاخص های مورد نظر الگوی اولیه طراحی گردید. در بخش کمی، پژوهش نیمه تجربی از نوع پیش آزمون-پس آزمون با گروه کنترل بود. جامعه آماری پژوهش در این بخش، شامل مشاوران مدرسه که در سال 1392 -1391 در آموزش و پرورش شهرستان پیرانشهر مشغول به کار بودند. تعداد نمونه این بخش از پژوهش تعداد 30 نفر از مشاورانی بود که پایین ترین نمره یا امتیاز ارزیابی عملکرد از سوی مدیران مدارس آنها گزارش شده بود و در دو گروه آزمایش (15 نفر) و کنترل(15 نفر) قرار گرفتند و دوره آموزش توانمند سازی برای افراد گروه آزمایش برگزار گردید و به منظور تعیین اثربخشی الگوی آموزشی توانمندسازی از فرم ارزشیابی عملکرد مشاور استفاده گردید. تحلیل داده ها در بخش کیفی، سه دسته از عوامل را آشکار ساخت: 1) عوامل درون فردی مربوط به مشاوران که در برگیرنده مسایل مربوط به ویژگی های شخصیتی و روانشناختی آنها است. 2) عوامل محیطی مربوط به مشاوران که در برگیرنده مسایل مربوط به ویژگی های محیطی و شغلی آنها است. 3) عوامل سازمانی مربوط به مشاوران که در برگیرنده مسایل مربوط به ویژگی های سازمانی آنها است. یافته ها در بخش کمی نشان داد که تفاوت بین دو گروه آزمایش و کنترل معنادار است(001/0p=). این نتیجه بدین معناست که تفاوت مشاهده شده بین میانگین عملکرد مشاوران کل گروه آزمایش و گروه کنترل معنادار است. در نتیجه آموزش توانمندسازی مشاوران بر عملکرد مشاوران مدرسه در سطح 5 0/0p< موثر است و آموزش توانمندسازی مشاوران مدرسه به میزان 46 درصد بر عملکرد مشاوران تاثیر داشته است. شناسایی و طبقه بندی عوامل آسیب زای فعالیت های مشاوره ی مدرسه و نیازسنجی آموزشی مشاوران و به دنبال آن تدوین و اجرای لگوی توانمندسازی مشاوران می تواند به بهبود عملکرد مشاوران در مدارس منجر گردد و ارتقای کیفیت ارائه خدمات راهنمایی و مشاوره ی مدرسه را در پی داشته باشد.