نام پژوهشگر: لیلا ورز
لیلا ورز عبدالعلی ال بویه لنگرودی
« چکیده » نقد ادبی مراحل مختلفی را پشت سر گذاشته و در این مسیر قضایای گوناگونی در آن مطرح شده است که دامنه ی آن را گسترش داده و آن را به کانونی بحث برانگیز مبدل ساخته است. از مهم ترین موضوعاتی که شاخه ای جدید به نقد افزوده است، مبحث «زیبایی شناختی» در اثر ادبی است که در ارتباط با پیشینه ی آن می توان گفت بذرهای اولیه ی آن در نزد فلاسفه ی قدیم یونان از جمله ارسطو و افلاطون پاشیده شد. و موضوعی که این اندیشمندان به طور خاص به آن پرداخته اند، مسئله «وحدت و ترکیب» عناصر در اثر هنری است که مبدأ تحقیق و بررسی های منتقدان و دانشمندان معاصر در دوران های بعد قرار گرفت . ولی برجسته ترین شخصیتی که این موضوع را به نحوی هنرمندانه و دقیق مورد کنکاش قرار داده ، عبدالقاهر جرجانی دانشمند، سخن شناس و ادیب اسلامی است که اندیشه ها و آرای خود را در نظریه ای منسجم و تکامل یافته به نام «نظریه ی نظم» ابراز داشت و درصدد بیان این اصل مهم بود که آنچه به یک اثر ادبی حسن و زیبائی می بخشد هماهنگی اجزاء و ترکیب نیکوی آن ها ست . در ادبیات غربی اصطلاح فلسفه زیبایی شناسی را نخستین بار شخصی به نام « الکساندر گوتلیپ بومگارتن» در نیمه ی دوم قرن هیجدهم به کار برد. از مهم ترین مسائل مطرح شده در این نوع نقد ، نقش و ارتباط هر یک از عناصر لفظ و معنی (شکل و مضمون) ،عاطفه ، خیال، و هماهنگی های صوتی در اثر ادبی است که به کانون توجه اندیشمندان اسلامی و غربی تبدیل شد . از جمله منتقدان غربی که در این حوزه به کاوش و بررسی پرداختند منتقد ایتالیایی « بندتو کروچه » و منتقد انگلیسی « آیور ارمسترانگ ریچاردز» می باشد . آن ها در این زمینه به نتایجی رسیدند که سال ها قبل ، عبدالقاهر بدان ها دست یافته بود. او در کشف بسیاری از حقایق هنری ، گوی سبقت را از آن ها ربود وعلم بلاغت را که در ارتباطی تنگاتنگ با این نوع نقد قرار دارد به اوج تکامل و بالندگی رساند. واژه های کلیدی : زیبایی شناختی ، وحدت ، عبدالقاهر جرجانی ، نظریه ی نظم ، بومگارتن ، کروچه ، ریچاردز