نام پژوهشگر: اشکان استواری
اشکان استواری ابراهیم برزگر
در قرن بیستم و ادامه آن در دهه اول قرن بیست و یکم، ما شاهد تلاش مسلمانان برای بازیابی هویت خویش و بازگشت به دورانی هستیم که مسلمانان، در اوج تمدن خویش بودند. بدون شک، در امر بررسی چگونگی تشکیل تمدن، مراجعه به متفکران مسلمان که در این زمینه صاحب اندیشه هستند، کاری عاقلانه و امری لازم و ضروری می باشد. در قرن هشتم هجری، متفکری مسلمان و متعلق به سرزمینهای شمال آفریقا، با دانش گسترده و عمیق خود، دست به تلاشی گسترده زد تا با خلق اثری عظیم، مراحل گوناگون شکل گیری تمدنها را دریابد تا بلکه بتواند مسلمانان را از خمودگی و انحطاط چند قرنه، نجات بخشد. ابن خلدون، در اثر سترگ خود "مقدمه"، در پی آن است که با مراجعه به تاریخ و رجوع به تمدنهای موفق، راز ماندگاری و دوام تمدنها را دریابد. ابن خلدون نه تنها سعی در استفاده از اسناد و روایات معتبر تاریخی دارد، بلکه وی با پایه گزاری علم عمران، مستقیما به زندگی اجتماعی بشر پرداخته، عوامل شکل- گیری و بقای تمدنها را با بررسی جنبه های گوناگون زندگی جمعی انسانها، در اختیار علاقه مندان به این موضوع قرار داده است. هدف ما در انجام این تحقیق، بررسی عوامل و مولفه هایی است که از دید ابن خلدون در شکل گیری و تداوم تمدن نقش اصلی را بر عهده دارند. سعی ما بر آن است که با توجه به دیدگاههایی متفاوت از دیدگاه خود، بحث را پیش برده و در حقیقت، با مطرح ساختن فرضیه های رقیب، فرضیه خود را درباره چگونگی تشکیل تمدن در اندیشه ابن- خلدون مورد بحث و بررسی قرار دهیم. در این پژوهش، ما بر آن هستیم که از منظر ابن خلدون، تمدن نیز مانند دیگر پدیده- ها دارای چهار علت می باشد. عصبیت یا همان اراده معطوف به قدرت، علت فاعلی، دولت علت صوری، نهادهای اجتماعی-اقتصادی علت مادی و سرانجام خیر عموم، علت غایی تمدن می- باشند. عصبیت به عنوان علت فاعلی تمدن، مهمترین مولفه در شکل گیری آن می باشد و رعایت عدالت، تنها مولفه ای است که از منظر ابن خلدون، تضمین کننده تداوم و شکوفایی تمدن می باشد. ما در این پژوهش، انواع عدالت را از دید ابن خلدون نام برده و نقش هر یک را در تداوم تمدن مورد بررسی قرار می دهیم.