نام پژوهشگر: مسعود شکری
مسعود شکری صادق فتحی دهکردی
نمایشنامه نویسی از دیرباز، یکی از جنبه های مهم ادبیات بوده است که در دوره ی معاصر نیز جایگاه والای خود را در کنار شعر و داستان حفظ کرده است. نمایشنامه نویسی در گذر زمان تحت تأثیر مکاتب گوناگون ادبی قرار گرفته است و ادیبان برای بیان احساسات و عواطف درونی و بررسی مشکلات جامعه و بشریت، از آن استفاده کرده اند. یکی از این مکتب ها، مکتب سمبولیسم (نمادگرایی) است. نمایشنامه نویسان نمادگرا، همواره علاقه ی خاصی به استفاده از تاریخ و اسطوره در آثارشان، از خود نشان داده اند. یکی از اسطوره هایی که به صورت چشم گیری مورد توجه نمایشنامه نویسان قرار گرفته است، اسطوره ی یونانی ادیپ است. این اسطوره، آن چنان مورد توجه قرار گرفته است که بیش از 30 ادیب غربی و شرقی، از آن در آثار خود استفاده کرده اند. یکی از این ادیبان، علی احمد باکثیر، نمایشنامه نویس بزرگ عرب است که آن را به صورت نمادین، برای اشاره به مسائل سیاسی و مذهبی کشورهای عربی در فاصله ی سال های 1948 تا 1952 به خدمت گرفته است، که در این میان، به موضوع جنگ رژیم صهیونیستی و عرب ها توجه خاصی داشته است. او در این نمایشنامه با استفاده از نمادگرایی و با تأثیر از نگرش اسلامی خود، توانسته است علاوه بر اشاره به برخی مسائل اسلامی، از جمله جبر و اختیار و لزوم روشنفکری دینی برای جلوگیری از سوء استفاده ی مفسدان به نام دین، اثری ارزشمند از خود بر جای بگذارد. شاید بتوان پیام این نمایشنامه را این گونه خلاصه کرد که انسان برای رسیدن به اهداف دینی و دنیوی اش، لازم است که از خرافه پرستی و پذیرش کورکورانه ی دیگران بپرهیزد. در این تحقیق سعی شده است که علاوه بر معرفی نویسنده و برشمردن اصول کلی نمایشنامه ی مذکور، جنبه های نمادین آن نیز مورد بررسی و تجزیه و تحلیل قرار گرفته، و نقاط ضعف و قوت نمایشنامه، بررسی شود.