هدف این پژوهش ارزیابی پایه سوم مقطع متوسطه نظری دخترانه شهر اهواز و میزان تطابق آن با اهداف و شاخص های تعیین شده می باشد. روش تحقیق در این پژوهش کمی و کیفی و از نوع ارزشیابی می باشد. در این تحقیق چون هدف بررسی نقاط قوت و ضعف و ارائه اطلاعات به تصمیم گیران جهت تصمیم گیری می باشد، از الگوی نظری سیپ استفاده شده است. جامعه آماری شامل دانش آموزان دختر پایه سوم شاخه نظری دبیرستان های شهر اهواز، کلیه مدیران این مدارس و کلیه معلمان مشغول به خدمت در پایه سوم شاخه نظری در سال تحصیلی 88-1387 و نیز دانش آموزان دختر مراکز پیش دانشگاهی شهر اهواز در سال تحصیلی 88-1387 می باشد. با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای ابتدا یک ناحیه و سپس 10 دبیرستان و 3 مرکز پیش دانشگاهی و در نهایت به تصادف 40 نفر دبیر،90 نفر دانش آموز و90 نفر دانش آموخته انتخاب شده اند. نمونه گیری در مدیران به صورت سرشماری بود. ابزار پژوهش به منظور گردآوری داده ها شامل پرسشنامه محقق ساخته (براساس مقیاس لیکرت)، مصاحبه و چک لیست تجهیزات می باشد. جهت تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی و استنباطی (t-test یک گروهی و گروه های مستقل، واریانس یک عاملی و مجذور کا) استفاده شده است. تجزیه و تحلیل نتایج نهایی حاکی از آن است که پایه سوم متوسطه نظری و عوامل زمینه، درونداد، فرآیند و برونداد آن با وضعیت مطلوب جامعه فاصله دارند. دیدگاه دانش آموزان، دبیران و دانش آموختگان در پرسشنامه ها تقریباً همسو با مصاحبه ها ولی نظرات مدیران با هم متناقض می باشند. در مجموع نظرات سه گروه دانش آموزان، دبیران و دانش آموختگان در دروندادها با هم تفاوت معنی دار ندارد ولی در سایر عوامل زمینه، فرآیند و برونداد و کلیت پایه سوم متوسطه تفاوت معنی داری با هم دارند.