نام پژوهشگر: ندا احمدی
ندا احمدی میر عماد الدین بزرگزاده
چکیده به منظور بررسی تاثیر محلول پاشی کود مایع کامل میکرو بر روی صفات کمی و کیفی سه جمعیت از گیاه دارویی کدوی تخمه کاغذی، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی با 9 تیمار در سه تکرار در اردیبهشت ماه سال 1388 در ایستگاه مرکز تحقیقات کشاورزی خیر آباد زنجان به اجرا در آمد. فاکتورهای آزمایشی عبارت بودند از: محلول پاشی کود مایع کامل میکرو در سه سطح، شاهد(عدم کوددهی k1)، محلول پاشی با غلظت یک در هزار(k2) و محلول پاشی با غلظت دو در هزا (k3) و جمعیت های بکار رفته شامل: اردبیل(a)، چهار محال بختیاری(b) و لرستان(l). نتایج تجزیه واریانس نشان داد در صفت عملکرد دانه در هکتار بین تیمار های آزمایشی اختلاف آماری معنی دار وجود دارد. حداکثر عملکرد دانه در هکتار از تیمار جمعیت اردبیل با 048/324 کیلوگرم در هکتار و محلول پاشی دو در هزار با 248/330 کیلوگرم در هکتار حاصل شد. اثر متقابل جمعیت اردبیل و سطح کودی دو در هزار نیز بالاترین عملکرد با مقدار 9/355 کیلوگرم در هکتار را حاصل کردند. بالاترین عملکرد روغن در هکتار نیز با جمعیت اردبیل و سطح کودی دو در هزار به ترتیب با 171/15 و 411/15 کیلوگرم در هکتار و اثر متقابل جمعیت اردبیل و محلول پاشی دو در هزار با 6/16 کیلوگرم در هکتار به دست آمد. بنابراین کاربرد جمعیت اردبیل به همراه محلول پاشی دو در هزار جهت حصول بالاترین عملکرد دانه و روغن در هکتار برای مناطق با آب و هوا و خاک مشابه محل اجرا توصیه می-گردد.
ندا احمدی جهانفر ابویی
طیف درهم تنیدگی که به صورت مجموعه ی ویژه مقادیر ماتریس چگالی کاهش یافته ی یک حالت معین تعریف می شود، حاوی اطلاعات بیشتری نسبت به آنتروپی درهم تنیدگی است، چون با داشتن طیف درهم تنیدگی می توان آنتروپی درهم تنیدگی را به دست آورد اما عکس این مطلب صادق نیست. این طیف علاوه بر نشان دادن میزان درهم تنیدگیِ سیستم می تواند گذار فازهای توپولوژیکی، که نظریه ی شکست تقارنی لاندائو قادر به توضیح آن ها نیست را نشان دهد. به همین دلیل در سال های اخیر طیف درهم تنیدگی در مدل های مختلفی مطالعه شده است. این مطالعات نشان می دهد که طیف درهم تنیدگی در محدوده ی انرژی های پایین طیف توافق بسیار خوبی با طیف انرژی حالت های لبه ای دارد. بررسی ها در اثر کوانتومی کسری هال و در نردبان های اسپینی هایزنبرگ وجود این رابطه را تائید می کنند. در این پایان نامه سعی کرده ایم که هامیلتونی درهم تنیدگی مربوط به نردبانِ اسپینی فری مغناطیس را به صورت تحلیلی محاسبه کنیم. مطالعات خود را در حدی که جفت شدگی بین پله ها بزرگتر از جفت شدگی در راستای پایه ها، و همچنین برهم کنش اسپین های پله از نوع پادفرومغناطیس است، انجام می دهیم. با توجه به این فرض می توان از نظریه ی اختلال استفاده کرد. در تقریب مرتبه اول اختلال و در حالت نردبان همسانگرد، هامیلتونی درهم تنیدگی برابر با هامیلتونی یک زنجیره ی فری مغناطیس یعنی هامیلتونی یکی از زیرسیستم ها است، که در آن برهم کنش بین اسپین های همسایه ی اول وجود دارد. در مرتبه ی دومِ اختلال نیز هامیلتونی درهم تنیدگی همچنان هامیلتونی یک زنجیره است با این تفاوت که تصحیحات بیشتری در آن وارد می شود. به عبارت دیگر در هامیلتونی درهم تنیدگی مرتبه ی دوم برهم کنش های ناشی از همسایه های بعدی نیز وارد می شود که می تواند طیف انرژی را تغییر دهد. پس از محاسبه ی هامیلتونی درهم تنیدگی می توان با استفاده از نظریه ی موج اسپینی، طیف درهم تنیدگی برای نردبان فری مغناطیس با اندازه ی اسپین (1و2/1) را به دست آورد. در مورد نردبان ناهمسانگرد نیز این رابطه برقرار است و طیف درهم تنیدگی نشان دهنده ی طیف انرژی مربوط به یکی از زیرسیستم است.
ندا احمدی اکرم خدایاری
چکیده امروزه سیستم های تولید توان قابل حمل و کوچک بهعلت کاربرد روزافزون در وسایل الکترونیکی شخصی و ارتباطی در بازارهای تجاری مورد توجه هستند و جایگزین مناسبی برای باتری های غیرقابل شارژ که محدودیت اندازه و زیست محیطی دارند، محسوب می شوند. اکثر این سیستم ها انرژی مورد نیاز خود را از محیط اطراف تامین می کنند. نوسانات دمایی از جمله منابع انرژی نامحدود هستند، که همواره در اطراف ما وجود دارد. این پروژه به بررسی برداشت انرژی از این منبع انرژی می پردازد. مواد پیروالکتریک و مگنتوکالریک وقتی تحت نوسانات دمایی قرار می گیرند به ترتیب ولتاژ و میدان مغناطیسی تولید می کنند، عکس این خاصیت نیز در این مواد برقرار است، از این رو کاربردهای گرمایشی و سرمایشی و قابلیت تولید توان الکتریکی جهت استفاده در سنسورها و وسایل الکترونیکی را دارند. مونو کریستال pzn-4.5ptماده ی پیروالکتریک وgd5si2ge2 ماده ی مگنتوکالریک مورد استفاده در این تحقیق هستند.انرژی برداشتی هریک از مواد پیروالکتریک و مگنتوکالریک با استفاده از سیکلهای ترمودینامیکی کارنو، اریکسون، استرلینگ، اتو، دیزل و برایتون مورد بررسی قرار می گیرد، همچنین پارامترهای نسبت انرژی و راندمان به منظور مقایسه ی میزان کارایی سیکلهای ترمودینامیکی مورد بررسی است. سپس با ترکیب هایبریدی این مواد، گستره دمایی برداشت انرژی افزایش می یابد. در این بررسی میدان الکتریکی اعمالی به ماده ی پیروالکتریک و میدان مغناطیسی اعمالی به ماده ی مگنتوکالریک تحت سیکلهای ترمودینامیکی به ترتیب برابر 2kv.mm-1 و 50koe است. در ابتدا معادلات حاکم بر مواد پیروالکتریک به صورت خطی در نظر گرفته می شوند با این فرض محدوده ی دمایی بهینه نیز در سیکلهای استرلینگ، اتو و دیزل مشخص می گردد. سپس با در نظر گرفتن معادلات پیروالکتریکی به صورت غیرخطی و استفاده از دیتاهای تجربی پلاریزاسیون- میدان الکتریکی، رابطه ی پلاریزاسیون خطوط انتروپی ثابت مشخص می شود. در ماده ی مگنتوکالریک با استفاده از دیتاهای تجربی مغناطیس شوندگی- میدان مغناطیسی نشان خواهیم داد که مغناطیس شوندگی خطوط انتروپی ثابت و دما ثابت در میدان های مغناطیسی یکسان بر هم منطبق هستند. ماکزیمم انرژی بدست آمده توسط این مواد مربوط به سیکل اریکسون است. با اعمال گرادیان دمایی 5°c به ماده ی پیروالکتریک در سیکل اریکسون انرژی برداشتی برابر35.47mj.cm-3بدست آمد و با اعمال سیکل اریکسون تحت همین شرایط به ماده ی مگنتوکالریک انرژی برداشتی برابر 1.04j.cm-3بدست آمد.همچنین به منظور افزایش انرژی برداشتی، سیکل های دو مرحله ایی اریکسون واسترلینگ مورد بررسی قرار گرفته است، در سیکل های دو مرحله ای با افزایش گرادیان دمایی سیکلهای یک مرحله ایی به میزان 4°c انرژی برداشتی نسبت به سیکل یک مرحله ایی افزایش می یابد، سیکل های دو مرحله ایی اریکسون و استرلینگ انرژی برداشتی در ماده ی پیروالکتریک را بهترتیب به میزان 40% و 43.56%افزایش می دهد، این افزایش در ماده ی مگنتوکالریک به ترتیب برابر 13.46% و 30.1%است. ماده ی مگنتوکالریک در دماهای پایین قابلیت خوبی در برداشت انرژی از خود نشان می دهند از این رو در محیط هایی با دمای نزدیک به صفر درجه ی سیلسیوس نظیر سفینه های فضایی کاربرد دارد. در حالی که ماده ی پیروالکتریک در دماهای بالا عملکرد خوبی دارد، از این رو در محیط هایی با دمای بالا نظیر موتور ماشین قابل استفاده است. همچنین ترکیب هایبریدی این مواد در محیط هایی با نوسانات دمایی شدید قابل استفاده است. کلید واژه: سیکل های ترمودینامیکی؛ برداشت انرژی؛ پیرو الکتریک؛ مگنتو کالریک
ندا احمدی محمودرضا مرادیان
روش تدیس انعکاسی و حس خودکارآمدی نقش های کاربردی را در تدریس زبان خارجی ایفا نموده اند. اخیرا بعلت تاثیرشان بر رشد معلم و بهبود تدریس، این موارد اهمیت بیشتری را در بافت تدریس زبان پیدا کرده اند. تحقیق حاضر برآن شد تا به بررسی ارتباط روش تدریس انعکاسی و خودکارآمدی در میان معلمان زبان انگلیسی ایرانی بپردازد. به منظور این تحقیق، دو پرسشنامه شامل ترجمه فارسی پرسشنامه روش تدریس انعکاسی (قدم پور، مرادیان، و شکری، 2014) و شکل بلند از مقیاس احساس خودکارآمدی معلمان (شانن-موران و وولفلک هوی، 2001) در میان 135 معلم زبان انگلیسی باتجربه و کم تجربه در آموزشگاه های خصوصی زبان در خرم آباد، استان لرستان توزیع شد. تحلیل داده ها از طریق ضریب همبستگی پیرسن نشان داد که رابطه آماری معناداری بین روش تدریس انعکاسی و خودکارآمدی و همچنین بین روش تدریس انعکاسی و مولفه های خودکارآمدی که شامل تعامل دانش آموز، برنامه آموزشی، و مدیریت کلاس می باشد، در میان معلمان زبان انگلیسی ایرانی وجود دارد. نتایج تحلیل بیشتر داده ها نشان داد که بین روش تدریس انعکاسی و خودکارآمدی در میان معلمان زبان انگلیسی باتجربه رابطه آماری معناداری وجود دارد. در حالیکه در تقابل، این رابطه در میان معلمان زبان انگلیسی کم تجربه از نظر آماری معنادار نبود. به عبارت دیگر، آزمونt گروه های مستقل نشان داد که معلمان زبان انگلیسی کم تجربه در این تحقیق تامل گرایی و خودکارآمدی کمتری را در تدریس کلاسیشان داشتند. یافته های این تحقیق حاکی از آن است که معلمان زبان انگلیسی بهتر است از تاثیرات مثبت تامل گرایی و خودکارآمدی در تدریس آگاهی بیشتری داشته باشند و تا جایی که امکان پذیر است تامل گرا و خودکارآمد باشند تا بهترینشان را در تدریس جامه عمل بپوشانند.
ندا احمدی محمدعلی زنجانچی
در این مطالعه، گیاه بارهنگ و خاکشیر به عنوان منعقدکننده های طبیعی موثر در حذف رنگ از یک مدل پساب نساجی حاوی رنگ قرمز خنثی مورد ارزیابی قرار گرفتند. روش سطح پاسخ (rsm) بر اساس طراحی (box-behnken(bbd سه-متغیر، سه-سطح برای مطالعه و بهینه سازی فرآیند تصفیه بکار برده شد. اثرات سه پارامتر شامل زمان تماس، ph و مقدار منعقدکننده روی حذف رنگ و کاهش اکسیژن مورد نیاز شیمیایی (cod) آزمایش شد. نتایج حاصل از مدلسازی و آنالیز داده ها نشان می دهد که معادله مکعب جزئی می تواند مدل مناسبی برای حذف رنگ با ضریب تعیین 0.99=r2 و 0.96=r2 به ترتیب برای گیاه بارهنگ و خاکشیر باشد. ph معنی دارترین پارامتر بر روی حذف رنگ و کاهش cod می باشد. درصد بالایی از حذف رنگ (92.4%) و کاهش (cod (81.6% تحت شرایط بهینهmin 49/6 زمان تماس، 6/5=ph و مقدارmg/l 297/6 منعقدکننده توسط گیاه بارهنگ حاصل شد. میزان بالایی از حذف رنگ (90/2%) نیز توسط گیاه خاکشیر در شرایط بهینه زمانmin 5/6 ، 6/5=ph وmg/l 102/6 از منعقدکننده بدست آمد. همچنین در این مطالعه، تخریب نوری رنگ قرمز خنثی، در یک سوسپانسیون ناهمگن آبی حاوی tio2 و تحت تابش uv بررسی شد. روش سطح پاسخ بر اساس طراحی bbd سه-متغیر، سه-سطح برای بهینه سازی فرآیند فوتوکاتالیزوری مورد استفاده قرار گرفت. مناسب ترین مدل برای راندمان تخریب رنگ، معادله مکعب جزئی با ضریب تعیین 0/99=r2 می باشد. حذف بالایی از رنگ (90/0%) و کاهش cod (6/85%) با استفاده ازmg 60 نانو فوتوکاتالیزور tio2، در زمانmin 28/7 و 6/47= ph انجام شد. نتایج نشان می دهند که سینتیک جذب قرمز خنثی روی ذرات نانو tio2 بوسیله مدل های شبه درجه دوم و سهمی گون-نفوذ می تواند توصیف شود.