نام پژوهشگر: رحمت الله عبدالله زاده آرانی
سمیه خاری آرانی ماشاءالله جشنی
چکیده تفسیر القرآن العظیم ابن کثیر از تفاسیر روایی قرن هشتم است که متأثراز تفاسیرجامع البیان طبری و همچنین اصول تفسیری ابن تیمیه است. زمینه ها و بسترهای شکل گیری این تفسیر از یک سو و روش های تفسیری مفسر از سوی دیگر به این تفسیر ویژگی های ممتازی بخشیده که آن را شایسته ی تتبع قرار می دهد. به ویژه زمانی که آن را در ترازوی سنجش با تفسیری چون تفسیر صافی فیض کاشانی قرار دهیم که براساس رویکرد حدیثی علمای شیعه در قرن یازدهم و دوازدهم و به دنبال آن سیر تدوین تفاسیر اثری شیعه در دو قرن یاد شده سامان یافته است. که نگارنده را برآن داشت تا سوالاتی را در این پایان نامه بررسی کند و پاسخ دهد. 1. فیض کاشانی و ابن کثیر درتفسیر خود از کدام روش تفسیری پیروی نموده اند؟ 2. فیض و ابن کثیر در تفسیرشان دارای چه رویکردی در اسرائیلیات هستند؟ 3. تأویل از دیدگاه فیض و ابن کثیر چگونه به کار رفته است؟ در پاسخ به سوال اول باید گفت: روش تفسیری ابن کثیر تفسیر قرآن به قرآن و قرآن به سنت براساس منابع روایی اهل سنت و روش فیض کاشانی روش آمیخته با تأویلات باطنی براساس منابع روایی شیعی است. در پاسخ به سوال دوم نیز به این نتیجه دست می یابیم که: هر دو مفسر (ابن کثیرو فیض کاشانی) نسبت به اسرائیلیات رویکردی نقادانه دارند، اما مبانی وروش هر یک در نقد اسرائیلیات متفاوت از دیگری است. در پاسخ به سوال سوم: علیرغم اثرپذیری ابن کثیر از ابن تیمیه در زمینه های گوناگون، تأویلات باطنی به معنای مصطلح آن در تفسیر وی به چشم نمی خورد؛ اما در تفسیر فیض کاشانی تأویلات باطنی وجود دارد. روش روایی هر دو تفسیر با توجه به آنکه تفسیر ابن کثیر براساس روایات اهل سنت و تفسیر صافی براساس روایات اهل بیت شکل گرفته و کیفیت نقد اسرائیلیات و همچنین رویکرد تأویلی در دو تفسیر یاد شده نکات برجسته ای است که در این پژوهش مورد بررسی قرار می گیرد. کلمات کلیدی: ابن کثیر، تفسیرالقرآن العظیم، فیض کاشانی، تفسیرصافی، روش تفسیری ، اسرائیلیات، تأویل.
هاجر باختری ابراهیم سرایی محمد کاظم رحمان ستایش
در میان روایات تفسیری که از اهل بیت پیامبر: به دست ما رسیده است، حجم زیادی اختصاص به گونه روایات تأویلی دارد. مراد از تأویل حقایق خارجی هستند که این روایات از آنها حکایت دارند و به آنها راهنمایی می کنند.این گونه روایات کمتر مورد توجّه و تحلیل مفسّران قرار گرفته است. مسئله ای که روایات تأویلی را مورد بی مهری قرار داده است، عدم شناخت مبانی و منطق این تأویلات است که از اهل بیت صادر شده است. خلط معانی تنزیلی و تأویلی و منطق نقد و ارزیابی و فهم آنها مشکل اصلی در برخورد با این روایات است. اهمیّت این موضوع آنگاه روشن تر می شود که محور اساسی تفاوت مکتب تفسیری اهل بیت را با سایر مکاتب در پذیرش تأویل می یابیم. تأکید اهل بیت: بر این ویژگی از آن روست که از دیدگاه ایشان، مبنای تأویل یعنی آن حقیقت خارجی که در بطن آیات به آن توجّه شده، معرّفی و دلالت به امام است. این امر به جهت آن است که طریق عبودیّت و شناخت و طاعت خداوند، اطاعت و پیروی از امام است زیرا امام مظهر اسماء حسنای الهی است و راه شناخت و عبودیّت خداوند تبعیّت از اوست. بر این پایه، فهم تفسیر تأویلی نیز نیاز به مبانی دارد تا کنه تأویل و دلالت های فرا زمانی و مکانی آن را سازمان بخشد. مبانی فهم تأویلات استنباط شده از روایات عبارتند از: اول: الفاظ عام در قرآن عمدتاً دارای مصادیق خاص هم هستندکه آن مصادیق، ائمه هستند. دوم: امام مجرای اراده الهی در تبیین و اجرای هدایت است.سوم: احکام الهی، احکام جزیی و فرعی و زمانی نیستند بلکه بر حقایق نوعی و کلّی قابل تسرّی هستند.چهارم: حلال و حرام الهی در قرآن بر امام و شیعیانش و دشمنان او بر پایه همان طریقیّت دلالت دارد. پنجم: راه دین شناسی ،شناخت امام است. ششم: ظاهر آیات که به صورت ماضی آمده بر حقایقی قابل تطبیق است که در آینده تحقّق خواهد یافت. اما در این میان ،تفسیر تأویلی آسیب هایی هم دارد که باید با بررسی های سندی و محتوایی بازشناسی شوند.عمده آسیب روایات تأویلی در سه حوزه مرحله صدور حدیث، به جهت عدم درک صحیح معارف بلند توسط برخی راویان، و مرحله نقل، به جهت تصرف های غالیان در برخی نقل ها و مصادره آنها به نفع خود با دست اندازی به آنها، و مرحله فهم احادیث تأویلی ، به جهت خلط حوزه های زبانی، خلط تفسیر و تطبیق، و امثال این ها رخ می نماید.
کلثوم قبادی علیرضا دل افکار
زبان عربی در دورۀ جاهلیت به درجات تأمل برانگیزی از قدرت ادبی رسیده بود؛ تا جایی که خداوند در قرآن کریم از آن به عنوان (عربی مبین) یاد می¬کند. چون قرآن به زبان عربی نازل شده است، توجه به ادبیات صدر اسلام (جاهلیت)، بویژه شعر آن دوران در فهم و تفسیر آیات قرآن از ضرورت و اهمیّت فراوانی برخوردار است. بر این اساس مفسران دورۀ اول تفسیری، در تفاسیرشان بسیار از واژگان، اصطلاح¬ها، تعبیر¬ها و نکات ادبی و بلاغی روزگار جاهلی استفاده کرده¬اند؛ چنانکه ابن عباس در تفسیر خود ضمن بهره بردن از واژگان و تعابیر گذشته، نمونه-های متعددی از اشعار عرب جاهلی را به عنوان شاهد برای برخی وجوه تفسیری خود آورده است. پس از او نیز بسیاری از مفسران، بویژه کسانی که از نظر ادبی و بلاغی به قرآن نظر داشته¬اند، به نقش ادبیات عرب جاهلی در فهم پاره¬ای از وجوه تأویلی و تفسیری قرآن کریم اشاره کرده¬¬اند. در این پایان نامه برآنیم که وجوه اثر گذاری ادبیات عصر جاهلی را بر تفاسیر سه قرن اول هجری بویژه ابن عباس، فرّاء و ابن قتیبه بررسی کنیم. این پایان نامه در پنج فصل نوشته شده است. فصل اول: شامل کلیات، تعاریف و مفاهیم است. فصل دوم حاوی بحث¬هایی در خصوص نقش ادبیات جاهلی در آثار تفسیری ابن عباس است، که دو اثر وی به نام«غریب القرآن فی شعر العرب» و «لغات القرآن» را بدین منظور بررسی کرده¬ایم. در فصل سوم نیز نقش ادبیات جاهلی بر شیوۀ تفسیر فرّاء بررسی شده است. بدین منظور کتاب «معانی القرآن» وی را بررسی کردیم. فصل چهارم حاوی نقش ادبیات جاهلی برآثار تفسیری ابن قتیبه است. در این فصل نیز دو اثر از ابن قتیبه به نام¬های «تأویل مشکل القرآن» و « غریب القرآن» را در نظر داشته¬ایم. فصل آخر شامل نتیجه گیری و پیشنهاد است. از بررسی¬های به عمل آمده در این تحقیق نتایجی بدین شرح به دست آمد: نخست آنکه ادبیات جاهلی بویژه شعر آن، تأثیر بسزایی در تفاسیر مفسران نامبرده داشته است. دیگر اینکه این مفسران در تفاسیر خود آیات قرآن را از نظر واژگانی، صرفی، نحوی، معنایی و بلاغی بررسی کرده¬اند و برای این کار به اشعار و لغات جاهلی بویژه لغات و لهجه¬های قبایل مختلف حجازی و غیر حجازی استشهاد کرده¬اند.
رحمت الله عبدالله زاده آرانی محمد علی مهدوی راد
چکیده ندارد.