نام پژوهشگر: هادی عزیزی
هادی عزیزی محمد هادی مرادی
مبانی نظری شامل چهارچوب، پرسش ها و فرضیه ها: در این پایان نامه بنا بر بررسی دو کتاب «حدیث الأربعاء» و «أبو نواس الحسن بن هانئ»، و بر اساس کتب تاریخی، و دست آورد های دیگر اندیش مندان نهاده شده است. فرضیه این تحقیق بر عدم درک درست و شاید مغرضانه بعضی ناقدان و از آن جمله استاد محمود عقاد گذاشته شده است. و این پرسش ها پیش می آید که آیا أبو نواس درست شناخته شده است؟ اگر نه پس شخصیت واقعی او چیست؟ و چه عواملی بر این برداشت نادرست کمک کرده اند؟ روش تحقیق: این پایان نامه از نوع پژوهش بنیادی است و از روش های استدلالی و تحلیل عقلانی بر پایه مطالعات کتابخانه ای استفاده شده است. ت. یافته های تحقیق: 1) شخصیت ابو نواس آن طور که باید به جامعه معرفی نشده است.2) طه حسین با به کار گیری دید دکارتی خود توانسته است با از بین بردن نگاه قداستگرایانه به گذشته، تا حد زیادی هم پرده از راز ابو نواس بر دارد، و هم بیش از پیش تاریخ عصر عباسی را برای ما روشن کند.3) عباس محمود العقاد سعی بر آن دارد تا با تحمیل شخصیت خود شیفته بر ابو نواس، او و ادبیاتش را مطرود و دور از واقعیت های جامعه زمان خود نشان دهد؛ که این با دست آوردهای دیگر تاریخ نگاران و اندیش مندان در این باره مطابقت ندارد. نتیجه گیری و پیشنهادها: 1) شایسته است که در مورد شناخت شخصیت ها و رویدادهای تاریخی با دیدی علمی و صحیح و بدور از غرض گرای تحقیق شود. 2) سعی شود که هاله تقدیس را از چهره گذشته برداشت، تا هم واقعیت ها آشکار شود، و هم آینده را بر اساس برداشت غلط از گذشته قرار ندهیم.
هادی عزیزی قاسم برید لقمانی
چکیده ندارد.