نام پژوهشگر: محمدعلی سبحان اللهی
ابوذر کردی محمدعلی سبحان اللهی
در فرآیند برنامه ریزی استراتژیک کلاسیک که شامل سه مرحله ی 1-تدوین استراتژی ها 2- اجرای استراتژی ها3- ارزیابی استراتژی ها است. تدوین استراتژی که اولین مرحله چارچوب تصمیم گیری استراتژیک است اهمیت خاصی برای استراتژیست ها دارد تا بتوانند استراتژی های جذاب خود را شناسایی، ارزیابی و گزینش نمایند. در این تحقیق کوشیده می شود که از طریق تصمیم گیری چند معیاره ی فازی ، استراتژی های یک سازمان را تدوین و میزان برتری هر کدام از استراتژی ها را بر استراتژی دیگر به صورت کمی مشخص نمود و برای مراحله ی بعدی برنامه ریزی استراتژیک یعنی قسمت اجرای آن رتبه بندی نمود. ابزارهای منطق شهودی و به ویژه تصمیم گیری چند معیاره ی فازی که دراین تحقیق مورد استفاده قرار می گیرند شامل madm گروهی فازی برای تدوین استراتژی های ماتریس swot است و ابزار دیگر استفاده از روش ahp فازی برای تدوین و انتخاب استراتژی های ماتریس spaoe است. دو ماتریسswot و spaoe نقش کلیدی در تدوین استراتژی های سازمانی به صورت کلاسیک خواهند داشت که در این تحقیق ضمن بر شمردن محدودیت ها و موانع آنها به دنبال ارایه یک مدل تصمیم گیری چند معیاره ی فازی برای انتخاب و تدوین استراتژی های سازمانی خواهیم بود.
احمد کاظمی محمدعلی سبحان اللهی
در این پایان نامه روش استفاده از مفاهیم مهندسی ارزش برای ارزیابی و بهبود سیستمهای نگهداری و تعمیرات پروژه های عمرانی ارایه شده . در این راستا یکی از پروژه های بزرگ سد سازی کشور به عنوان مطالعه موردی بررسی قرار گرفته است. تکنیک مهندسی ارزش برپایه شناسایی عملکردهای اصلی هر سیستم مورد بررسی ارزیابی عملکردها و اقدام در جهت افزایش ارزش عملکردها در نهایت منجر به ارتقاء ارزش سیستم مورد بررسی می گردد بنا شده است. در مرحله ارزیابی سیستم نت هزینه های سیستم و میزان رضایتمندی از کیفیت خدمات ارایه شده توسط سیستم نت کارگاه (توسط ارایه پرسشنامه ) مورد بررسی قرار گرفته است. سپس در فازهای شناخت و برسی مهندسی ارزش به کمک نمودارهای fast عملکردهای اصلی سیستم نت شناسایی شده اند. در ادامه با برگزاری کارگاه مهندسی ارزش و جلسات طوفان فکری ایده ها و پیشنهاداتی برای بهبود سیستم نت کارگاه ارایه شد سپس ایده ها و پیشنهادات مورد بررسی و ارزیابی قرار گرفت و پیشنهادات پذیرفته شده به ترتیب اولویت مورد اجرا قرار گرفتند. پس از فاز اجرای مهندسی ارزش سیستم مجددا از نظر کاهش هزینه و حفظ یا ارتقاء کیفیت ارایه خدمات مورد ارزیابی قرار گرفت که مشخص شد اجرای مهندسی ارزش در کارگاه مذکور باعث کاهش هزینه ها و ارتقا کیفیت سیستم نت شده است با توجه به اهمیت اثربخشی و اماده بکار بودن ماشین آلات و تجهیزات در اتمام به موقع و باکیفیت پروژهها پیشنهاد می گردد مهندسی ارزش با تکیه بر دو شاخص ضریب اثربخشی کلی تجهیزات (oee) و ضریب اثربخشی کلی نروی کار (oce) در پروژه های عمرانی و صنعتی پیاده سازی گردد ضمنا با صرف زمان مطالعات و بررسی های بیشتر می توان خروجی کار این تحقیق را بصورت مدل اجرای ارایه داد.
زهرا خلیلی محمدعلی سبحان اللهی
در عصر کنونی فقدان ارزیابی در ابعاد مختلف سازمان اعم از ارزیابی استفاده از منابع و امکانات،کارکنان، اهداف و استراتژی ها، یکی از علایم بیماری سازمان قلمداد می شود. تاکنون مدل های ارزیابی عملکردمتعددی جهت سنجش عملکرد سازمان ها توسط محققین مطرح گردیده، اما مدل های ارایه شده در زمینه ارزیابی عملکرد سیستم مدیریت بهداشت، ایمنی و محیط زیست(hse-ms) بسیار محدود بوده است. دراین پژوهش، پس از مطالعه مدل های ارزیابی عملکرد و سیستم های مدیریت بهداشت، ایمنی و محیط زیست، مدلی جهت ارزیابی عملکرد سیستم مدیریت بهداشت، ایمنی و محیط زیست(hse-ms)با 18 معیار ارایه شده است. معیارهای مذکور در چهار حوزه اصلی « برنامه ریزی »، «اجرا و فرآیندها »،«کنترل » و «نتایج کلیدی عملکرد » قرار می گیرند. مبنای مدل ارزیابی، مدل های خودارزیابی به ویژه مدل تعالی سازمانی efqm بوده و در طراحی معیارها، عناصر سیستم های مدیریت بهداشت، ایمنی و محیط زیست به ویژه سیستم مدیریت qhseو hse مورد استفاده قرار گرفته است. پس از تهیه مدل پیشنهادی، جهت ارزیابی و امتیازدهی مدل نظرات کارشناسان خبره و مجرب در این زمینه به روش دلفی جمع آوری شده و با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبیahp و تهیه ماتریس های مقایسات زوجی امتیاز معیارها و زیرمعیارهای مدل تعیین گردید .جهت انجام خودارزیابی پرسشنامه ای نیز مبتنی بر معیارهای، زیرمعیارها و نکات راهنمای مدل تهیه شده و پایایی آن بر اساس آزمون آلفای کرونباخ مورد بررسی قرار گرفته است. در نهایت جهت اعتباردهی و اعتبارسنجی، مدل پیشنهادی به صورت مطالعه موردی در یکی از شرکت های وابسته به شرکت گاز ملی ایران اجراگردیده است.
مسعود زادصالح محمدعلی سبحان اللهی
اهمیت مسأله تولید چه صنعتی و چه غیر صنعتی برای بقای یک جامعه بر کسی پوشیده نیست و می دانیم که صنعت ساخت قالب های صنعتی نقش مهمی در تولید انبوه بازی می کند و اگر قرار باشد در کشوری تولید رشد کند چاره ای نیست جز اینکه صنعت مذکور بصورت هم جانبه رشد داشته باشد. هر صنعت مجموعه ای است از واحدها و سازمان های منفردی که بدنه آن را تشکیل می دهند لذا رشد هر صنعت مرهون رشد واحدهای مشغول در آن صنعت است و رشد یک سازمان تحقق نمی یابد مگر با شناسایی نقاط ضعف و برطرف کردن آنها و بهبود مستمر تمام جنبه های عملکرد یک سازمان. این صنعت که به نوعی مادر تولید محسوب می شود، چندی است که با ورود رقبای خارجی به بازار ما، با مشکلاتی مواجه شده است. این مشکلات (غیر از مسائل کلان کشور که همه صنایع را متأثر می نمایند) اغلب حول سه محور معروف کیفیت، زمان تحویل و قیمت دور می زنند. رفع این مشکلات و رسیدن به سطح قابل قبول مشتری ممکن نمی شود مگر با شناسایی نقاط ضعف که با اندازه گیری عملکرد جنبه های به خصوصی از عملکرد شروع می شود و تلاش جهت بهبود آنها با انتخاب اهدافی مناسب و مقایسه عملکرد فعلی با آن اهداف. این همان ارزیابی عملکرد است که خود جزوی از چرخه مستمر مدیریت عملکرد می باشد. به این ترتیب ضرورت انجام اندازه گیری و ارزیابی عملکرد واحد های مشغول به فعالیت ساخت قالب های صنعتی روشن می شود. این تحقیق مدلی را تحت عنوان کارت امتیازی متوازن فرآیند (pbsc) جهت ارزیابی عملکرد واحدهای سازنده قالب های صنعتی پیشنهاد می کند که از تلفیق دو مدل شناخته شده کارت امتیازی متوازن و فرآیند کسب و کار براون بدست می آید. در مرحله اول شماری از مدل های ارزیابی عملکرد بوسیله تکنیک تحلیل سلسله مراتبی گروهی - با نظر به سه معیار سادگی، روابط علی و معلولی بین معیارهای مدل و فرآیند محوری که پس از مطالعه ادبیات موضوع و مصاحبه با متخصصان بدست آمد – رتبه بندی شدند و دو مدل مذکور به ترتیب در جایگاه های اول و دوم قرار گرفتند. در مرحله دوم تلفیق این دو مدل صورت گرفت و بدین ترتیب معیارهای اصلی اندازه گیری عملکرد بدست آمدند. در مرحله سوم، جهت استخراج شاخص های کمی اندازه گیری عملکرد، از روش سیستم اندازه گیری عملکرد فرآیند استفاده شد. و در آخر برای اطمینان از کاربردی و روا بودن مدل، شاخص ها و معیارها، روش دلفی بکارگرفته شد.
فرزانه اصلی بیگی محمدعلی سبحان اللهی
شرکت های مادر با اتخاذ استراتژی های مناسب در قبال شرکت های تابعه می توانند در مقایسه با رقبای خود ارزش بیشتری خلق کنند و این همان چیزی است که به آن "مزیت سرپرستی" گفته می شود. تفاوت در شیوه های مدیریت استراتژیک از میزان نفوذ در دو بعد "برنامه ریزی" و "کنترل" ناشی می شود. بر این اساس، درتحقیق های آقای گولد و همکاران (1994) به طور غالب، سه شیوه مادری با نام شیوه برنامه ریزی استراتژیک، شیوه کنترل مالی و شیوه کنترل استراتژیک شناسایی شده است. هم چنین شرکت مادر از طریق اثر مستقل، اثر ارتباطی، اثر خدماتی و اثر توسعه ای بر شرکت های تابعه اعمال نفوذ کرده و ارزش آفرینی می کند. به اعتقاد آنها، شرکت های مادر در اتخاذ هر یک از سه شیوه سرپرستی و روش های ارزش آفرینی نیازمند داشتن درک و دانش مناسب از کسب وکارهای خود هستند و میزان حصول این درک بستگی به تناسب ویژگی های شرکت مادر، ویژگی های شرکت تابعه و شرایط بازار کسب وکار دارد. بنابراین با شناسایی این عوامل موثر و تعیین ارتباطات و تاثیرگذاری آنها بر یکدیگر می توان به الگویی دست یافت که با لحاظ نظرات خبرگان، روش های تعامل شرکت مادر با شرکت های تابعه را پیشنهاد می دهد. در این تحقیق، ضمن شناسایی و اندازه گیری عوامل موثر بر شیوه تعامل شرکت مادر و شرکت های تابعه، الگویی برای ارتباط این عوامل و انتخاب شیوه مادری مناسب ارائه می شود؛ درگام اول، با بکارگیری ماتریس ge و ارتباط ویژگی کسب وکار و جذابیت بازار، استراتژی پورتفولیو مشخص می گردد. در گام دوم، با ارتباط ویژگی کسب وکار و مشخصه های مادری، میزان تناسب این دو تعیین می گردد، و در گام آخر، با ارتباط نتایج دوگام ذکر شده از طریق الگوی تحقیق، شیوه مادری مناسب استخراج می گردد. نتایج این تحقیق در یک شرکت مادر به اجرا و شیوه مدیریت و رویکردهای ارزش آفرینی به آن شرکت پیشنهاد شد. در پایان، نتایج پیشنهاد شده با مطلوبیت خبرگان کسب وکارها و شرکت مادر مورد مقایسه قرار گرفته است.
محمویرضا رضایی محمدعلی سبحان اللهی
این پژوهش در جهت بررسی تاثیر ارزش ویژه برند در افزایش سهم بازار درخصوص خودروی سواری مزدا در ایران با در نظر گرفتن 6 فرضیه درخصوص تأثیر نام تجاری، نام کشور سازنده، کیفیت محصول، حضور ضعیف رقبا، خدمات پس از فروش و قیمت صورت گرفته است. جامعه آماری تحقیق خریداران خودروی سواری مزدا هستند که نمونه اخذ شده و میزان 263 نفر به صورت تصادفی خوشه ای تعیین گردید و با توزیع پرسشنامه با 27 سوال 5 گزینه ای نسبت به جمع آوری اطلاعات اقدام گردید. لازم به ذکر است که ابتدا تعداد 34 پرسشنامه جهت تأیید پایایی پرسشها توزیع گردید که ضریب آلفای کرونباخ %85 محاسبه شد و همچنین در این مرحله اصلاحاتی در پرسشنامه صورت گرفت. اطلاعات جمع آوری شده توسط نرم افزار spss و با آزمون دو جمله ای و استفاده از میانگین وزنی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این مرحله 4 فرضیه تأیید گردید و عوامل محبوبیت نام تجاری خودروی سواری مزدا، کیفیت محصول، حضور ضعیف رقبا در بازار و گسترش خدمات پس از فروش به عنوان عوامل موثر در افزایش سهم بازار مشخص گردید و در انتها مدلی اجرایی که نشان دهنده عوامل موثر بر افزایش سهم بازار می باشد ارائه شده است. همچنین در آخر پیشنهاداتی جهت حفظ و افزایش سهم بازار خودروی سواری مزدا ارائه گردید.
آناهیتا مظلومی محمدعلی سبحان اللهی
در این پژوهش ابتدا هلدینگ ها، شرکت های تابعه ی هلدینگ ها و اهمیت ارزیابی آن ها تشریح و از بین روش های موجود برای ارزیابی عملکرد، روش ریاضی تحلیل پوششی داده ها که یک روش برنامه ریزی خطی غیر پارامتری است، برگزیده شد. مدل های بازده به مقیاس ثابت، بازده به مقیاس متغیر، بر پایه ی متغیرهای کمکی و فرا کارایی بر روی داده های مربوط به یک هلدینگ ایرانی اجرا و پس از آن با توجه به ساختار هلدینگ ها برای اولین بار مدل تحلیل پوششی سلسله مراتبی در این حیطه به کار برده شد. در این مدل هلدینگ ها بر اساس میزان نفوذشان بر شرکت های تابعه که معیار کمی آن درصد مالکیت است، به دو گروه با درصد مالکیت زیر 50% و بالای 50% تقسیم و مقایسه ی عملکرد این دو گروه با آزمون آماری غیر پارامتریک مان-ویتنی انجام شد. با توجه به اینکه اطلاعات به دست آمده از روش تحلیل پوششی داده ها زیاد و به صورت عددی هستند، یک روش تصویر سازی چند متغیره به نام چهره های چرنف برای راحتی درک امتیازات کارایی به دست آمده، پیشنهاد شده است. برای این روش چند سناریو با ورودی و خروجی های متفاوت مطرح شد و به هر سناریو جزئی از اجزای چهره و در نهایت به هر واحد یک چهره اختصاص یافت. همچنین برای کمک به مدیران در تصمیم گیری و نگه داری حجم زیاد اطلاعات یک سیستم پشتیبان تصمیم در ویژوال بیسیک طراحی و پیشنهاد شده است.
هادی مرادی محمدعلی سبحان اللهی
سازمان ها به منظور دستیابی به اهداف در راستای استراتژیهای خود همیشه به دنبال راهی برای ارزیابی و رتبه بندی عملکرد هستند. ابزارهای مختلفی برای این منظور طراحی شده است،کارت امتیازی متوازن (bsc) و تحلیل پوششی داده ها (dea)، به ترتیب به عنوان ابزار مدیریت عملکرد و ارزیابی و رتبه بندی شناخته شده است. دراین تحقیق به ارزیابی عملکرد واحدهای پستی پرداخته شده است. پست از مردمی ترین و قدیمی ترین سازمان های خدماتی است که وظیفه آن برقراری ارتباط است. این پایان نامه به توسعه یک چارچوب مفهومی با هدف ارزیابی واحدهای تصمیم گیری (dmuها) در شرکت پست از دیدگاه های مختلف می پردازد. این چارچوب مفهومی پیشنهادی، ترکیبی متعادل از روش ارزیابی متوازن (bsc) با روش غیرپارامتری شناخته شده به عنوان تحلیل پوششی داده ها (dea) است که از ارتباط و مقایسه بین مدل های مختلف تلاش کرده است چهارمنظرعملکرد (مالی،مشتریان،فرایندهای داخلی،یادگیری و رشد) را در انتخاب متغیرها لحاظ کند. در این مدل تمامی جوانب در نظر گرفته شده است. به طوریکه در انتخاب متغیرهای ورودی علاوه برعوامل کارت امتیازی، از عوامل دیگری همچون دارایی های مشهود و نامشهود، عوامل محیطی و اجتماعی بهره برده ایم. در ادامه، با استفاده از مدل اندازه گیری کارایی مبتنی بر متغیرهای کمکی(sbm) یک بار دیگر واحدها را با متغیرهای منتخب ارزیابی کرده و نتایج را با هم مقایسه نموده ایم. همچنین از آزمون ناپارامتری فریدمن برای مقایسه نگرش مدیران واحدهای پستی به اهمیت منظرهای کارت امتیازی متوازن و آزمون همبستگی اسپیرمن برای تعیین میزان همبستگی بین مناظر استفاده شده است.
عباس شمس حمیدرضا ایزدبخش
مقایسه کارایی فنی و ارزیابی عملکرد فعالیت¬های صنعتی در سطح ملی، در سطح استان¬های کشور و زیر شاخه¬های صنعت کشور بر اساس طبقه¬بندی استاندارد بین المللی فعالیت¬های اقتصادی1(isic) که توسط سازمان یونیدو2 ارائه شده است. موضوع مهمی است که به تولید و رشد اقتصادی کشور کمک می¬کند تا با شناسایی وضعیت فعلی صنعت، عوامل تولید، چگونگی و میزان تاثیر آن در صنعت برای برنامه¬ریزی¬های آتی آگاهی پیدا کند. همچنین در سطح بین المللی با مقایسه وضعیت صنعت کشور با چندین کشور صاحب صنعت و هم سطح ایران کشور از مقام و جایگاه خود در این زمینه مطلع می¬شود. در مطالعه موردی بین المللی نیز با توجه به صنعت تولید خودرو و قطعات مربوط به آن که با کد 34 در استانداردisic مشخص شده است. وضعیت این صنعت کشور نیز با چندین کشور مقایسه و نقاط قوت و ضعف مشخص می¬گردد. منابع کسب اطلاعات مورد نیاز سازمان یونیدو و مرکز آمار ایران می¬باشد که در سطح بین المللی مبنای اطلاعات، داده¬های سال¬های 2009 و 2010میلادی و کد 2رقمی استاندارد بین المللی فعالیت¬های اقتصادی و در سطح ملی نیز دو دوره سال¬های 1389و 1388 مورد توجه بوده است .ضمنا" روش تحلیل پوششی داده¬ها3 (dea) بعنوان یک روش برنامه¬ریزی ریاضی مورد استفاده قرار گرفته است. مدلbcc ورودی¬گرا بعنوان مدل ارزیابی عملکرد انتخاب شده و واحدهای کارا و ناکارا شناسایی و نقاط ضعف و قوت آنها مشخص گردیده است. همچنین از روش اندرسون –پترسون(ap) و آنالیز مولفه¬های اصلی(pca) برای رتبه بندی صنایع استفاده شده است. باتوجه به بازده به مقیاس متغیر مدلbcc از مدل دوگان آن نیز برای نشان دادن وضعیت بازده به مقیاس از لحاظ صعودی، ثابت ونزولی بودن استفاده شده است. همچنین شاخص بهره¬وری مالم¬کوئیست(mi) نیز برای تغییرات بهره¬وری صنعت کشور و صنایع استان¬ها طی دو دوره سال¬های 89-1388 بکار گرفته شده است. نتایج حاصل از ارزیابی بصورت اعداد و ارقام مشخص کننده وضعیت، نقاط قوت و ضعف هر صنعت می¬باشد که می-تواند بعنوان ابزار مدیریتی برای بهره¬برداری¬های آتی مورد استفاده قرار بگیرد.
علی اصغر توفیقیان بهمن نادری
مساله انتخاب و زمان بندی پروژه با منابع محدود و سود وابسته به زمان، از جمله معروف ترین و چالش برانگیزترین مباحث در مسائل مدیریت پروژه، تحقیق در عملیات و بهینه سازی می باشد که امروزه بدلیل 1-پیچیدگی های خاص اینگونه مسائل و مدل های ارائه شده برای آن و 2- اهمیت بالا و نیاز دنیای رقابتی کنونی به انتخاب بهترین گزینه ها و به انجام رسانیدن پروژه ها با صرف کمترین هزینه و منابع ممکن، در چارچوب تعهدات کیفی و زمان از پیش تعیین شده، ارائه و بکار گیری مدل ها و الگوریتم های کارا با اثربخشی بالا را به امری ضروری تبدیل گردیده، و بسیاری از محققین و دانشگاهیان و صاحبان صنایع مختلف را به چالش کشیده است. در پژوهش حاضر سعی بر آن است تا: ابتدا ادبیات موضوع و پژوهش های اساسی در مدل سازی و حل این دسته از مسائل مورد بررسی قرار گرفته و سپس کاستی ها و نقص های موجود شناسایی شوند. سپس راه حل هایی در دو بخش مدل سازی و حل ارائه گردند. در بخش مدل سازی، مدلی خطی برای اینگونه مسائل ارائه می گردد و در بخش حل نیز الگوریتمی فراابتکاری بر مبنای الگوریتم مورچگان و الگوریتم های تقلیدی برای حل این گونه مسائل ارائه می شود. سپس با استفاده از این الگوریتم و الگوریتم های پیشین به حل مساله در اندازه های مختلف پرداخته میشود. در نهایت ارزیابی ها و مقایسات مختلف در هر دو جنبه کارایی و اثر بخشی پژوهش ارائه خواهد شد.
مهرنوش محمودی محمدعلی سبحان اللهی
در دنیای امروز دیگر تکنولوژی به عنوان مهمترین چالش دنیای کسب و کار مطرح نیست، بلکه مطلوبیتِ حاصل از هوش وکارایی نیروی انسانی و سرمایه انسانیِ مستعد نیز بسیار مهم است. امروزه سرمایه ی انسانی باارزش ترین دارایی هرسازمان محسوب می شود، به همین دلیل برنقش ارزشمند افراد در سازمان تاکید شده و مدیریت مطلوب آنهابسیار مهم و حساس تلقی می شود. این درحالی است که مدیریت استعدادها تضمین می کند که سازمان ها به طور موفقیت آمیزی استعدادهای مورد نیاز خود را بدست آورده ، توسعه داده و حفظ کنند. هدف از این تحقیق شناسایی و رتبهبندی مهمترین عوامل موثر بر مدیریت استعداد دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه خوارزمی میباشد. این تحقیق از نوع کاربردی و به روش کمی و به شکل توصیفی است و جامعه ی آماری آن کلیهی دانشجویان مقطع کارشناسی ارشد دانشگاه خوارزمی در سال 93-1392 است. نمونهگیری به روش تصادفی ساده و ابزار گردآوری دادهها پرسشنامها ی با 6 بعد و 35 زیر شاخص میباشد که بدین منظور از بین کلیهی دانشجویان مقطع ارشد تعداد217 نفر به عنوان نمونه انتخاب شد و 220 پرسشنامه تهیه و توزیع شد که در نهایت 188 پرسشنامه جمعآوری گردید. همچنین برای تجزیه و تحلیل دادههای جمعآوری شده تکنیکهای تاپسیس، تاپسیس فازی و روش ادغامی مورد استفاده قرار گرفت. نتایج حاصل از بکارگیری این تکنیکها " جو پژوهشی دانشگاه " را بعنوان مهمترین بعد و " وجود تسهیلات و امکانات آموزشی" را بعنوان مهمترین زیرشاخص معرفی کرده است.
مهدی نیکیار محمدعلی سبحان اللهی
چکیده ندارد.
ندا نوروزشاد محمدعلی سبحان اللهی
چکیده ندارد.