نام پژوهشگر: مصطفی صابری

بررسی شکاف نسلی دینی در بین جانبازان و فرزندان پسر آنها(مورد شهر قم)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده علوم اجتماعی 1389
  مصطفی صابری   احمد حسینی حاج بکنده ای

چکیده پژوهش حاضر با عنوان «بررسی شکاف نسلی دینی در بین جانبازان و فرزندان پسر آنها» (مورد شهر قم) درصدد است تا پس از شناخت میزان دینداری جانبازان و پسرانشان، شکاف نسلی دینی بین آنها را سنجش نموده و شکاف نسلی دینی بر حسب سبک های تربیتی جانبازان را مطالعه نماید. روش تحقیق پیمایشی و ابزار اندازه گیری پرسشنامه می باشد. جامعه آماری این پژوهش را آن دسته از جانبازان 25% و بالاتر شهر قم و پسران آنها تشکیل می دهند که پسرانشان، دانش آموخته سال سوم دبیرستان و پیش دانشگاهی در سال تحصیلی 88-89 بوده باشند. بر اساس ویژگی های فوق، حجم جامعه آماری220 نفر شامل 110 نفر پدران جانباز و 110 نفر از فرزندان پسر آنها می باشد. بر اساس نظریه های تغییر اجتماعی، دگرگونی ارزش ها و یادگیری اجتماعی فرضیه های زیر شکل گرفت: از نظر میزان دینداری بین جانبازان و فرزندان پسرشان شکاف نسلی وجود دارد؛ بین شیوه تربیتی پدران و وجود یا عدم وجود شکاف نسلی دینی با پسرانشان رابطه وجود دارد؛ بین شیوه تربیتی پدران و انتخاب خانواده به عنوان منبع شناخت دینی پسران ارتباط وجود دارد؛ بین وجود داشتن یا نداشتن منبع شناخت دینی و وجود یا عدو وجود شکاف نسلی دین یارتباط وجود دارد؛ بین سبک تربیتی والدین دیندار و وجود یا عدم وجود شکاف نسلی با فرزندان شان رابطه وجود دارد. در بررسی فرضیه اول، نتایج پژوهش حاکی از آن است که اختلاف معناداری در ابعاد اعتقادی و تجربی بین جانبازان و پسرانشان وجود ندارد ولی در بعد پیامدی شاهد وجود فاصله نسلی و در بعد مناسکی با شکاف نسلی مواجه هستیم. آزمون فرضیه دوم نشان داد که رابطه معنی داری میان سبک های مختلف تربیتی و وجود داشتن یا نداشتن شکاف نسلی دینی می باشد. همچنین آزمون فرضیه بعدی، حاکی از وجود رابطه معنی دار میان سبک های مختلف تربیتی و انتخاب خانواده به عنوان منبع شناخت دینی توسط پسران می باشد. آزمون فرضیه چهارم گویای وجود رابطه میان داشتن و نداشتن منبع شناخت دینی و داشتن یا نداشتن شکاف نسلی می باشد. آزمون آخرین فرضیه نیز نشان می دهد که بین سبک تربیتی والدین دیندار و وجود یا عدم وجود شکاف نسلی با فرزندان شان رابطه وجود دارد.

تحلیل نرم افزاری اثر دمش و مکش همزمان روی لایه مرزی اطراف یک ایرفویل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده مکانیک 1392
  مصطفی صابری   محسن گودرزی

کنترل جریان به وسیله روش های متعددی مانند ایجاد زبری سطح، دمش، مکش، سردکردن سیال و …، به منظور کاهش نیروی درگ و افزایش نیروی لیفت یکی از مهمترین مباحث مطرح در آیرودینامیک، و مورد بررسی بسیاری از محققان بوده است. در این پایان نامه اثرات دمش و مکش مجزا و همزمان جت سیال به لایه مرزی حول ایرفویل naca 2415 در زاویه حمله °8 و عدد رینولدز 105×2 با استفاده از مدل مورد بررسی قرار گرفته است. بدین منظور یک شکاف در حالت مجزا و دو شکاف در حالت همزمان با عرض 5/2 درصد طول وتر ایرفویل در محل مختلف بر روی سطح بالایی ایرفویل ایجاد شده است. این شکاف ها در فواصل 10، 20 تا 70 درصدی طول وتر ایرفویل نسبت به لبه حمله برای حالت دمش و مکش مجزا و همزمان آنها قرار می گیرند. در هر موقعیت شکاف چهار نسبت سرعت ثابت 25/0، 5/0، 75/0 و 1 برابر سرعت جریان آزاد و زاویه °30±، °45± و °90± برای اعمال جت کنترلی در نظر گرفته شده است. به منظور شبیه سازی از نرم افزار فلوئنت استفاده می شود. نتایج به دست آمده حاکی از آن است که اعمال مکش و دمش مجزا و همزمان باعث به تعویق افتادن جدایش و افزایش ضریب لیفت و کاهش ضریب درگ می شود. مکش مجزا در نسبت سرعت و زاویه اعمال بزرگتر به ویژه در محل های نزدیک به لبه حمله نتایج بهتری ارائه می دهد. در مقابل دمش مجزا در نسبت سرعت و زاویه اعمال کوچکتر به خصوص در انتهای ایرفویل تأثیر بهتری دارد. در حالت همزمان بهترین نتایج در شرایط حالات بهینه دمش و مکش مجزا حاصل شد. علاوه بر این در حالت همزمان زمانی که ابتدا مکش و سپس دمش اعمال می شد نتایج بهبود بیشتری داشت تا مواردی که حالت عکس آن در نظر گرفته شد.