یکی از موضوعات بسیار مهمی که سازمانهای امروزی با آن رو به رو هستند مسأله انطباق شغل با شاغل است. از آنجا که این امر مستقیماً بر نحوه ی عملکرد، رضایت شغلی، میزان مشارکت و... کارکنان اثر می گذارد، بخش قابل توجهی از موفقیت ها یا عدم توفیق سازمانها در گرو آن می باشد. در فرآیند جذب کارکنان، می توان با استفاده از شرح شغل و شرایط احراز شغل (حاصل از تجزیه و تحلیل شغل) سعی در ایجاد تطبیق هرچه بیشتر میان شغل و شاغل نمود. این پژوهش درصدد آسیب شناسی وضعیت انطباق شغل با شاغل در ستاد سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشوری می باشد. بررسی ها در 11 محور شامل: توانایی (ذهنی، فیزیکی)، شخصیت (ریسک پذیری، سازگاری با موقعیت، خودشکوفایی)، ویژگیهای اکتسابی (تحصیلات، تجربه، مهارت) صورت پذیرفته است. روایی و پایایی ابزار تحقیق که پرسشنامه خود ساخته محقق مشتمل بر 38 سوال (19 سوال برای سنجش ویژگیهای مربوط به شاغلین و 19 سوال برای سنجش ویژگیهای شغل) بود با بهره مندی از نظر اساتید گرانقدر مدیریت، و با محاسبه آلفای کرونباخ (0.885) بررسی و مورد تأیید قرار گرفت. پرسشنامه مذکور میان 111 نفر از کارکنان سازمان توزیع و داده ها به کمک نرم افزار16 spss و از طریق آزمونt برای دو نمونه زوجی و آزمون ویلکاکسون، تجزیه و تحلیل گردید. بر مبنای نتایج بدست آمده، شواهدی مبنی بر انطباق بین شغل و شاغل در زمینه ی داشتن تحصیلات مرتبط با شغل یافت نشد اما در 10محور دیگر انطباق لازم وجود داشت. (اگرچه در خصوص: لزوم آرامش روحی و روانی، لزوم مشورت و هماهنگی با همکاران، ضرورت تغییر از وضع موجود به وضع مطلوب و تاحدی در مورد لزوم حفظ اطلاعـات و یادآوری مطالب قبلی که هر یک بخشی از زیر مجموعه های 11محور فوق بودند وضعیت افراد نمونه نسبت به حد مورد انتظار از آنها در سطح پایین تری قرار داشت) در کل با توجه به آزمون فرضیات فرعی و مولفه های آنها نتیجه گرفته شد که انطباق لازم بین ویژگیهای شاغلین و ویژگیهای مورد نیاز شغل در سازمان آموزش فنی و حرفه ای کشور وجود دارد. در پایان نیز پیشنهادهای برای اصلاح و بهبود وضعیت انطباق شغل و شاغل در این سازمان ارائه شده است. واژگان کلیدی : شغل، شاغل، تجزیه و تحلیل شغل، طراحی شغل، توانایی، شخصیت، ویژگیهای اکتسابی

این پایان نامه با توجه به وجود مشکلات و نارسایی های موجود در الگوی فعلی بانکداری اسلامی کشور که عملا باعث کاهش سطح کیفیت خدمات و دور شدن از شاخصهای اسلامی شده, در ابتدا سعی در بررسی انواع الگوهای بانکداری اسلامی که تاکنون و دربرخی کشورهای اسلامی ارایه شده است نموده و پس از تبین و مرور اجمالی این الگوها , به بررسی الگوی حاکم بانکداری در کشور پرداخته است. محقق با توجه به اینکه الگوی فعلی بانکداری بدون ربای ایران در عمل با مشکلات و نارسایی هایی مواجه است (که ازجمله مهم ترین آن ها بطور خلاصه ,عبارتند از: 1. تعدد بیش از حدعقود 2. صوری شدن معاملات 3. عدم تناسب برخی عقدها با ماهیت بانکه 4. هزینه بالای اجرای صحیح برخی از عقدها در بانکها 5. عدم جامعیت سپرده ها با اهداف و سلیقه های سپرده گذاران 6. عدم تناسب برخی از عقدها با مقاصد متقاضیان تسهیلات و ...) سعی نموده این مسایل را بصورت فرضیات و سولات و سپس در قالب پرسشنامه در معرض پرسش کارشناسان قرارداده و با استفاده از آزمون همبستگی پیرسون و به کمک نرم افزارspssوجود رابطه در فرضیات را اثبات نماید و به این نتیجه نایل گردد که : این تحقیق با تبین و اشاره به مشکلات این الگوی فعلی بانکداری, لزوم بازنگری جهت تطابق و کاهش فاصله با جایگاه واقعی بانکداری اسلامی را , تاکید میکند. همچنین با تبیین ”الگوی بانکداری اسلامی جدید " که مهمترین شاخصه آن تفکیک بانکها به بانکهای تجاری, تخصصی و جامع است و حاصل تلاش چهار ساله اساتید بانک,دانشگاه و حوزه است را با تشریح کامل ویژگیهای این الگو, بعنوان جایگزین مناسب الگوی فعلی پیشنهاد داده است.

چکیده عملکرد سازمانی در تسهیل اثربخشی سازمانی یک وظیفه مهم مدیریت منابع انسانی تلقی می شود. در سالهای اخیر به نقش ارزشیابی عملکرد سازمانی توجه زیادی معطوف شده است. به عقیده صاحبنظران یک سیستم اثربخش ارزشیابی عملکرد سازمانی می تواند انبوهی از مزیت ها را برای سازمان ها و کارکنان آنها ارزانی دارد. سیستم ارزشیابی عملکرد؛ الف) بازخورد عملکردی مشخصی را برای بهبود عملکرد کارکنان فراهم می آورد، ب) الزامات کارآموزی کارمند را معین می کند ج) زمینه توسعه کارکنان را فراهم و تسهیل می کند، د) بین نتیجه گیری پرسنلی و عملکرد ارتباط نزدیکی برقرار می نماید و هـ) انگیزش و بهره وری کارکنان را افزایش می دهد. همچنین ارزشیابی عملکرد سازمانی برای مقاصد متعدد سرپرستی و توسعه ای از جمله، الف) برای ارزشیابی عملکرد سازمانی فردی بر حسب نیازهای سازمانی، ب) پیش بینی بازخورد به کارکنان در جهت اصلاح یا تقویت رفتار آنها و ج) تخصیص پاداش و ارتقای شغلی افراد، مورد استفاده قرار می گیرد.

امروزه دانش به عنوان دارایی رقابتی کلیدی و ارزشمندی شناخته شده که مبنای رشد پایدار و رمز حفظ مزیت رقابتی ماندگار یک سازمان به شمار می رود. مدیران موفق تلاش می کنند تا عملکرد سازمانی را در جهت تحقق استراتژی ها با استفاده از مدیریت دانش کارا بهبود بخشند. پژوهش حاضر به بررسی رابطه بین مدیریت دانش و عملکرد استراتژیک سازمانی در دانشگاه اصفهان می پردازد. نتایج بررسی فرآیندهای مدیریت دانش(خلق، کسب، سازماندهی، ذخیره، انتشار و به کارگیری دانش) میزان موفقیت یا عدم موفقیت اجرای برنامه های مدیریت دانش را تعیین می کند و مدیران با بهره مندی از نتایج این پژوهش می توانند با شناخت میزان حاکمیت هر یک از این فرآیندها بر عملکرد استراتژیک (که از چهار منظر مالی، مشتری، فرآیندهای داخلی، یادگیری و رشد ارزیابی شده است) برنامه های نظام مندی اجرا کنند تا تلاش های صورت گرفته در جهت اجرای برنامه های مدیریت دانش هدفمندتر شده و به ارتقای عملکرد سازمانی در جهت تحقق استراتژی ها بینجامد. در این پژوهش برای اندازه گیری فرآیندهای مدیریت دانش از مدل لاوسون استفاده شده است؛ همچنین برای ارزیابی عملکرد استراتژیک سازمانی، از کارت امتیازی متوازن براساس مدل سوم نقشه استراتژی در سازمانهای دولتی و غیرانتفاعی استفاده شده است. این پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر شیوه پژوهش توصیفی- پیمایشی است و جامعه آماری شامل روسا، معاونان و مدیران دانشگاه اصفهان (66 نفر) می باشد. به منظور آزمون فرضیات و تحلیل یافته های پژوهش از روش آماری ضریب همبستگی پیرسون استفاده شده و در بخش یافته های جانبی تحقیق از روشهای t مستقل و تحلیل واریانس (anova) به وسیله نرم افزار spss استفاده گردیده است. نتایج پژوهش حاکی از وجود رابطه معنادار و مستقیم (در سطح اطمینان 95 درصد) بین مدیریت دانش و عملکرد استراتژیک سازمانی در دانشگاه اصفهان است.

امروزه سازمانهای بزرگ با ساختارهای سنتی توان و انعطاف لازم جهت همسویی با تغیییرات محیط پیرامونی بویژه با توجه به مسایل جهانی شدن را ندارند و برای بقای خود مجبورند یا تغییر ساختار دهند یا خود را به ابزارهایی مجهز کنند تا توان مقابله با تغییرات جهانی را بدست آورند. یکی از مهمترین این ابزارها، ایجاد سازمان یادگیرنده و نهادینه کردن یادگیری سازمانی است.هدف از این تحقیق، بررسی وضعیت موجود شرکت مهندسی و توسعه نفت ایران از نظر یادگیرنده بودن بر اساس مدل پیتر سنگه است، این تحقیق قصد دارد تا تبیین کند که آیا ویژگی های سازمان های یادگیرنده، طبق نظر پیتر سنگه، در شرکت مهندسی وتوسعه نفت وجود دارد یا نه؟ روش تحقیق حاضر ازنوع توصیفی و پیمایشی و مبتنی برمدل معادلات ساختاری است. بدین منظور پرسشنامه ای حاوی 25 سوال طراحی شده است که نتایج آزمون تحلیل عاملی تأییدی، نشان می دهد که مدل پیتر سنگه با داده های جمع آوری شده برازش مطلوب دارد( مقدار خی دو برای آزمون بارتلت با درجه آزادی 10 کمتر از 0.01 است) بنابراین داده های ورودی تحلیل عاملی مولفه های سازمان یادگیرنده مقادیری با شدت کافی و معنادار هستند. و نیز نتایج آزمون t تک نمونه ای، نشان می دهد که ابعاد (قابلیت شخصی، مدل ذهنی، آرمان مشترک، یادگیری جمعی) به صورت معنا داری با بیش از 99 درصد اطمینان بیشتر از حد متوسط است (t>3) و بعد تفکر سیستمی در حد متوسط است، بنابراین، شاخص های سازمان یادگیرنده در حد قابل قبولی در شرکت مهندسی وتوسعه نفت در بین کارکنان و مدیران شرکت وجود دارد به نحویکه آن شرکت می تواند به عنوان یک سازمان یادگیرنده معرفی شود.

چکیده در دیدگاههای سنتی مدیریت توسعه سرمایه های اقتصادی، فیزیکی، و نیروی انسانی مهمترین نقش را ایفا می کردند؛ برای توسعه در عصر حاضر به سرمایه اجتماعی بیشتر از سرمایه اقتصادی، فیزیکی و انسانی نیاز می شود. زیرا بدون این سرمایه استفاده بهینه از دیگر سرمایه ها امکان پذیر نیست. در جامعه ای که فاقد سرمایه اجتماعی کافی است به احتمال زیاد سایر سرمایه ها تلف می شوند. از این روست که موضوع سرمایه اجتماعی محور اصلی مدیریت در سازمانها محسوب شده و مدیرانی موفق قلمداد می گردند که بتوانند در ارتباط با جامعه به تولید و توسعه سرمایه اجتماعی بیشتری نائل گردند. بنابراین با توجه به مباحث مطرح شده اهمیت اساتید و کارکنانی با سرمایه اجتماعی بالا برای سازمان ها بسیار است؛ از این رو باید عواملی را که می تواند با بالا رفتن میزان سرمایه اجتماعی اساتید و کارکنان رابطه داشته باشد مشخص نمود. لذا هدف این تحقیق بررسی اثرات ابعاد سرمایه اجتماعی بر افزایش رضایت مشتریان (دانشجویان) دانشگاه پیام نور مرکز تهران می باشد. روش انجام تحقیق حاضر به صورت توصیفی- همبستگی بوده است و آزمون فرضیات با روش همبستگی و نرم افزار spss نسخه 16 صورت گرفته است. نتایج تحقیق در دوبخش آمار توصیفی که اعضای نمونه آماری را بر حسب میزان سن ، جنسیت و سطح تحصیلات به تفصیل ذکر کرد و آمار استنباطی ارائه گردید که در این بخش نتایج تحقیق با استفاده از آزمون ضریب همبستگی اسپیرمن نشان داد که رابطه مستقیمی بین ابعاد مختلف سرمایه اجتماعی و رضایت دانشجویان وجود دارد و نیز آزمون های تحلیل واریانس فریدمن و توزیع دو جمله ای نشان دادند که بعد رابطه ای سرمایه اجتماعی از دیگر ابعاد سرمایه اجتماعی میانگین بالاتری دارد و این که وضعیت سرمایه اجتماعی در میان اساتید و کارکنان دانشگاه پیام نور مرکز تهران در سطح مطلوبی قرار دارد. و در آخر بر اساس نتایج آزمون های آماری مذکور پیشهاداتی به دانشگاه پیام نور ارائه گردید. واژگان کلیدی: سرمایه اجتماعی، رضایت مشتری ، بعد ساختاری، بعد شناختی، بعد رابطه ای، دانشگاه پیام نور

امروزه در اغلب اقتصادهای جهان دولت ها به عنوان مکمل نهاد بازار جهت دستیابی به اهداف مشخص ناگزیر از دخالت در اقتصاد می باشند. در این میان یارانه یکی از ابزارهای مداخله در بازار با اهدافی همچون بهبود توزیع درآمد،برقراری عدالت و غیره می باشد.حامل های انرژی بخش عمده ای از یارانه ها را در اقتصاد ایران به خود اختصاص داده است اما برخلاف هزینه های سنگین پرداخت یارانه به شکل غیرهدفمند،اثربخشی پرداخت ها به دلایلی همچون تحریف قیمت ها و اخلال در سازوکار بازار مطابق با اهداف مورد نظر نیست. (حسنی,1389) از طرفی در جهان امروز بهره وری تقریبا مترادف با پیشرفت است و اهمیت بهره وری در افزایش رفاه ملی مورد پذیرش همگان می باشد. از آنجایی که بهره وری را با استفاده کاراتر از منابع موجود میتوان افزایش داد امید است با اجرای این طرح علاوه بر برقراری عدالت در جامعه بتوان بهره وری فرآورده های نفتی و بطورکل حامل های انرژی را بهبود بخشید. لذا تحقیق حاضر به منظور بررسی اثرات اجرای طرح هدفمندسازی یارانه ها در بهره وری مناسب تر از فرآورده های نفتی انجام شده است. روش انجام تحقیق حاضر به صورت توصیفی- همبستگی بوده است و آزمون فرضیات با ضریب همبستگی رتبه ای اسپیرمن و نرم افزار 16spss صورت گرفته است. نتایج تحقیق نشان می دهد که رابطه مستقیم بین اجرای طرح هدفمندسازی یارانه ها وبهره وری مناسب تر از فرآورده های نفتی وجود دارد و آزمون های تحلیل واریانس فریدمن نشان داد که بعد جلوکیری از اتلاف منابع و حفظ محیط زیست از دیگر ابعاد اجرای طرح هدفمند ساختن یارانه ها میانگین بالاتری دارد.

تدوین استراتژی بر مبنای اطلاعات علمی و موثق به منظور تدوین برنامه های عملیاتی قابل اجرا جهت حصول اهداف بلند مدت و چشم انداز سازمان ها و دستگاههای اجرایی امری ضروری و اجتناب ناپذیر می باشد. تدوین برنامه استراتژیک نخستین مرحله از فرایند برنامه ریزی استراتژیک می باشد. پژوهش حاضر حرکتی برای تدوین استراتژی قابل اجرا در جهت بهبود و توسعه منابع و طرح های سازمان بهزیستی به منظور کنترل و کاهش آسیب های اجتماعی می باشد. سوالات اصلی و فرعی که در این رابطه مطرح می باشند عبارتند از : سوال اصلی : مناسب ترین استراتژی برای کنترل و کاهش آسیب های اجتماعی کشور که می بایست توسط سازمان بهزیستی تدوین و عملیاتی گردد چیست؟ سوالات فرعی : 1. نتایج حاصل از ارزیابی عوامل داخلی سازمان (نقاط قوت و ضعف) چگونه است. 2. نتایج حاصل از ارزیابی عوامل خارجی سازمان (فرصتها و تهدیدها) چگونه است. 3. استراتژی هایso ،st ، wo ,wt سازمان کدام است؟ 4. نتایج حاصل از ارزیابی عوامل داخلی و خارجی سازمان کدام است؟ 5. اولویت بندی استراتژی های استخراج شده چگونه است؟ به منظور پاسخ گویی به سوالات فوق الذکر و حصول اهداف مورد نظر از یک الگوی جامع تدوین استراتژی طبق نمودار (1-1) استفاده شده است. محقق با استفاده از تکنیک دلفی نقاط ضعف و قوت و همچنین تهدیدها و فرصت های پیش روی سازمان بهزیستی را تعیین و از طریق ماتریس ارزیابی عوامل داخلی وخارجی میزان شدت و ضعف نقاط قوت و ضعف سازمان و همچنین فرصتها و تهدید های پیش رو را مشخص می نماید.سپس از طریق ماتریس swot و با استفاده از تکنیک طوفان مغزی اقدام به تعیین استراتژی های چهار گانه می نمایدسپس از طریق ماتریس (qspm)، اولویت های کاری سازمان را تعیین و در نهایت با جمع بندی کلیه مراحل قبل اقدام به ارائه برنامه های عملیاتی قابل اجرا برای سال های آینده نموده است. لازم به ذکر است که نوع تحقیق حاصل از نوع توصیفی و نحوه جمع آوری اطلاعات از طریق پرسشنامه، مصاحبه و مدارک سازمان می باشد.

در سالهای 1388 تا 1390 روند نابسامانی در بازار گوشت قرمز کشور کاملا مشهود است و در همین سالها همراه با بروز نشانه هایی از تعارض عملکرد میان دو وزارتخانه مسولیت تنظیم بازار گوشت قرمز کشور به طور متناوب بین وزاتخانه های بازرگانی و جهاد کشاورزی دست به دست شده است. موضوع این پایان نامه بررسی توصیفی وضعیت موجود و نیز تعارضات وظیفه ای میان بخشهای برنامه ریزی تولید و تنطیم بازار گوشت قرمز کشور در وزارتخانه های جهاد کشاورزی و بازرگانی ودر پی آن تدوین استراتژی هماهنگی عملکرد دو بخش تولید و تنطیم بازار گوشت قرمز کشور جهت دستیابی به وضعیت مطلوب است. در این تحقیق از طریق پرسشنامه به کشف نقاط ضعف و قوت و نیز فرصتها و تهدیدات هر یک از بخشهای مرتبط با تولید و تنظیم بازار گوشت کشور در وزازتخانه های جهاد کشاورزی و وزارت بازرگانی پرداخته شده است و پس از آن از طریق بررسی کتابخانه ای و نیز بررسی گزارشات و اخبار بازار گوشت کشور در فاصله خرداد ماه 1388 تا دی ماه 1390 به تبیین بیشتر فرصتها و تهدیدات هر یک از سازمانهای مذکور اقدام گردیده است.پس از مراحل فوق از طریق ماتریس سوات استراتژی هایی برای هریک از سازمانهای مذکور تدوین یافته است و پس از آن از میان استراتژی های تدوین یافته استراتژی های چالش بر انگیز بین دو وزارتخانه مشخص گردیده اند و برای کاهش چالش در اجرای اینگونه استراتژی ها راهکار هماهنگی بین دو وزارتخانه تبیین شده است. بر اساس نتایج بدست آمده برخی از استراتژیهای تعیین شده این تحقیق که برای بهبود عملکرد مستقل هریک از سازمانهای مذکور اجرا و پی گیری آنها ضروری است و در نتیجه این تحقیق از آنها به عنوان استراتژی های چالش زا یا چالش بر انگیز یاد شده است در تقابل با عملکرد و اهداف سازمان دیگر قرار میگیرند و همین بر نامه ها و فعالیتهای مبتنی بر اهداف خاص سازمانهای مذکور موجب بروز تعارض عملکرد بین سازمانهای مذکور و ظهور آشفتگی مدیریتی در بازار گوشت کشور می گردد . با توجه به نتایج بدست آمده از این تحقیق پیشنهاد گردیده است شیوه های اجرایی دستیابی به اهداف استراتژی های چالش زا باتوافق طرفین در" کمیته مشترک سیاستگذاری دو وزارتخانه" تعیین گردد و اجرای سایر استراتژی های تخصصی سازمانهای ذیربط بطور مستقل توسط هریک از سازمانهای مذکور برنامه ریزی و پی گیری گردد.

پژوهش حاضر تلاشی است در جهت بررسی رابطه میان انواع سبک های مدیریت با میزان انگیزش شغلی معلمان در مدارس شهرستان تاکستان در سال تحصیلی 90-91 با هدف تعیین همبستگی بین سبک های مدیریت و انگیزش شغلی کارکنان. جامعه تحقیق را ، کلیه مدیران و معلمان مدارس آموزش و پرورش شهرستان تاکستان در سال تحصیلی 91-90 تشکیل داده اند ، که مدیران 70 نفر و معلمان 1309 نفر بوده است . نتیجه حاصل از این مطالعه نشان می دهد که بین سبک های مدیریت و میزان انگیزش کارکنان رابطه معناداری وجود دارد.

امروزه ارتباطات در مدیریت به عنوان قلب تپنده سازمان معرفی می شود و باتوجه به این نکته که امروزه جهانشمول بودن اصول مدیریت که برخی در مدیریت کلاسیک مطرح کرده اند ازبین رفته و و تعدد و تفاوت فرهنگی جوامع لزوم مدیریت بومی در هر سرزمینی را اجتناب پذیر نموده است . بنابراین لزوم بررسی معیارهای ارتباطی از دیدگاه قرآن وارزیابی یک سازمان ارزش محور بر اساس آنها ضروری به نظر می رسد بر این اساس معیارهای ارتباطی قرآنی با مطالعه ادبیات و استخراج مدل مناسب و همچنین با مطالعه فهرست موضوعی و تخصصی آیات قرآن و تفاسیر نور ونمونه صورت گرفت و معیارهای ارتباطی قرآنی در سه حوزه فردی ،سازمانی و محیطی استخراج گردید و سپس براساس مدل فازی هر یک ازاین معیارها وزن گرفتند و اولویت بندی شدند و معیارهای اولویت دار در سازمان جهاد دانشگاهی صنعتی شریف ارزیابی شدند و بر اساس مدل تحلیل شکاف فاصله بین وضعیت موجود و وضعیت مطلوب مشخص گردید و راهبردهای لازم جهت کاهش این شکافها با رویکردقرآنی ارائه گردید.