نام پژوهشگر: علی موسوی

بررسی تاثیر مقابله درمانگری بر کاهش اضطراب و افسردگی زنان نابارور مراجعه کننده به مرکز تحقیقات درمانی ناباروری شهر یزد در سال1390
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه پیام نور - دانشگاه پیام نور استان تهران - دانشکده علوم انسانی 1392
  رویا زارع پور   محمود کمالی

این مطالعه با هدف بررسی تاثیر مقابله درمانگری بر اضطراب و افسردگی زنان نابارور مراجعه کننده به مرکزتحقیقاتی-درمانی ناباروری شهر یزد در سال 1390 صورت گرفت. در این طرح به صورت داوطلبانه 30 نفر از زنان نابارور وارد مطالعه شدند و به طور مساوی و با گمارش تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. در مرحله پیش آزمون زنان نابارور هر دو گروه به طور همزمان به پرسشنامه افسردگی بک و آزمون اضطراب کتل پاسخ دادند. در مرحله بعدی پژوهش، گروه آزمایش طی 8 جلسه مقابله درمانگری (هرجلسه به مدت 120 دقیقه)، تحت درمان شیوه های درست مقابله ای قرار گرفتند. پس از اتمام جلسات درمانی، هر دو گروه آزمایش و کنترل در مرحله پس آزمون با پرسشنامه افسردگی بک و آزمون اضطراب کتل مورد آزمون قرار گرفتند. مجددا چهارهفته پس از پایان جلسات مقابله درمانگری،در مرحله پیگیری گروه آزمایش وکنترل مورد آزمون قرار گرفتند.یافته ها :این تحقیق نشان داد که:1) مقابله درمانگری اضطراب زنان نابارور را کاهش می دهد.2) مقابله درمانگری افسردگی زنان نابارور را کاهش می دهد.3) بین میزان اضطراب زنان نابارور با یک شکست در درمان با ivf در مقایسه با زنان نابارور با بیش از یک شکست در درمان با ivf تفاوت معنی داری وجود ندارد. 4) بین میزان افسردگی زنان نابارور با یک شکست در درمان با ivf در مقایسه با زنان نابارور با بیش از یک شکست در درمان با ivf تفاوت معنی داری وجود ندارد.5) طول مدت ناباروری بر میزان اضطراب زنان نابارور تاثیر ندارد.6) طول مدت ناباروری بر میزان افسردگی زنان نابارور تاثیر ندارد. نتیجه گیری: مقابله درمانگری باعث کاهش افسردگی و اضطراب در زنان نابارور می شود

بررسی امکان کشت درون شیشه ای و بهینه سازی مراحل باززایی در عناب (ziziphus jujuba mill.)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه ولی عصر (عج) - رفسنجان - دانشکده کشاورزی 1392
  فرشته خلیلی زاده ماهانی   علی اکبر محمدی میریک

بهینه سازی مراحل باززایی گیاه عناب به روش درون شیشه ای، امکان تکثیر ژنوتیپ های مطلوب و همچنین امکان دست کاری های ژنتیکی برای این محصول را در جهت دسترسی به اهداف اصلاحی فراهم می کند. برای انجام این پژوهش، آزمایش¬هایی در سه مرحله انجام شد به این ترتیب که در آزمایش اول، عوامل موثر بر استقرار ریزنمونه در محیط کشت، در آزمایش دوم، نوع و غلظت های مختلف تنظیم کننده های رشد و دیگر عوامل موثر بر میزان پرآوری و تولید کالوس و در آزمایش سوم نوع و غلظت تنظیم کننده های رشد و سایر عوامل موثر بر میزان تولید ریشه مورد ارزیابی قرار گرفتند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که میزان موفقیت در استقرار و رشد ریزنمونه جوانه جانبی در عناب تحت تاثیر ژنوتیپ، ترکیب محیط کشت و وضعیت ریز نمونه قرار گرفت. همچنین استفاده از ترکیبات آنتی اکسیدان و زغال فعال موجب استقرار مطلوب ریزنمونه ی جوانه جانبی در محیط کشت شد. هورمون سیتوکینینی bap بهترین باززایی مستقیم گره و تکثیر شاخه را داشت و بکارگیری هورمون bap به همراه naa در محیط کشت باعث افزایش رشد طولی شاخه ها و تولید گره های بیشترگردید. ریزنمونه برگ تهیه شده از درخت قادر به تولید کالوس نبودند، و نتایج حاصل از القای کالوس در ریزنمونه برگ تهیه شده از کشت درون شیشه نشان داد که ترکیب هورمون bap و naa با نسبت 10 به 1 و میزان آگار 7 گرم باعث کالوس زایی مطلوب شد. استفاده از کشت تک جوانه جهت تکثیر نوساقه عناب موفقیت آمیز بود به طوری که برای ژنوتیپ های bira1و bira2 بالاترین درصد رشد گره در محیط های کشت حاوی غلظت پایین هورمون bap به همراه غلظت بالای هورمون naa بدست آمد. استفاده از پیش تیمار هورمونی و محیط کشت وایت موجب افزایش کارایی ریشه زایی شد. بالاترین درصد ریشه زایی مربوط به ترکیب هورمونی 10 و 10 میلی گرم بر لیتر naa و iba و بیشترین طول ریشه مربوط به تیمار 10میلی گرم بر لیتر iba می باشد و استفاده از تیمار هورمونی و محیط کشت وایت درصد تولید ریشه و تعداد ریشه در ریزنمونه را افزایش داد اما طول ریشه های تولید شده کوتاه بود. در این آزمایش محیط کشت حاوی غلظت پایین naa (5/0 میلی گرم بر لیتر) و غلظت بالای iba (2 میلی گرم بر لیتر) در شرایط تاریکی انکوباسیون موجب ریشه زایی مناسب در ژنوتیپ bira1 گردید.

گروه های متناهی با درجه جابجایی نسبی سه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه قم - دانشکده علوم پایه 1393
  محمدمهدی داودی   علی موسوی

دراین پایان نامه ابتدا مفهوم درجه جابجایی یک گروه متناهی g را بیان می کنیم. در واقع (d(g عبارت است از احتمال جابجایی دو عضو دلخواه یک گروه. سپس مفهوم ایزوکلینیسم را بیان می کنیم و ارتباط بین این دو مفهوم را در غالب قضایایی ارائه می دهیم. در ادامه مفهوم درجه جابجایی نسبی یک زیرگروه h از گروه g که تعمیمی از مفهوم درجه جابجایی یک گروه متناهی g است را مطرح می کنیم و آن را با نماد (d(h,g نشان می دهیم که عبارت است از احتمال جابجایی یک عضو دلخواه h با یک عضو دلخواه g. به راحتی دیده می شود که (d(g,g)=d(g. همچنین d(h,g)=1 اگر و تنها اگر h مشمول در (z(g باشد. به علاوه n-امین درجه پوچ توانی نسبی زیرگروه h از گروه g را تعریف خواهیم کرد. در ادامه مفهوم (d(g را مطرح می کنیم که عبارت است از مجموعه همه ی درجه های جابجایی نسبی زیرگروه های گروه g. سپس چند قضیه را بیان و اثبات می کنیم و درنهایت (d(g را برای برخی گروه های شناخته شده از جمله گروه های دووجهی، دووجهی-گاوسی و چهارگانی تعمیم یافته بیان می کنیم.

پدیدارشناسی سنت روشنفکری در ایران: از آغاز تا عصر مشروطه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه علامه طباطبایی - دانشکده حقوق و علوم سیاسی 1393
  مهدی کاظمی   جواد کاشی

هدف رساله « پدیدارشناسی سنت روشنفکری در ایران: از آغاز تا عصر روشنفکری»، بررسی شرایط امکان روشنفکری در ایران است.در تصور متعارف بر پژوهش های انجام شده در حوزه تجدد و روشنفکری، نگرش گسست محور سلطه دارد.در تصور گسست محور از کیفیت ظهور روشنفکری، پدیدار روشنفکری امری وارداتی و تقلیدی می باشد که حاصل گسست از گذشته و عالم قدیم است.این گسست نه از طریق نقادی میراث فکری و اندیشه ای قدما، بلکه رخدادی غیرانتقادی و حاصل اشتیاق نخبگان عصر قاجار به مصرف دستاوردهای فکری مدرنیته بدون در نظرداشت مبانی نظری و نسبت آن با سنت گذشته است.این رساله مدعی است که این تصور شایع از پدیدار تجدد و روشنفکری در ایران توانایی بازنمایی حقیقت و کیفیت ظهور روشنفکری در ایران را ندارد. رساله برای عرضه تصویری جدید از کیفیت ظهور روشنفکری ، رهیافتی پدیدارشناسانه را انتخاب کرده است. در این رهیافت ، دوگانه گسست یا پیوست به مثابه امری ایدئولوژیک که مانع بازنمایی حقیقت پدیدارهای فکری می باشند، طرد گردید. در مقابل ، چارچوب مفهومی رساله بر این ایده سازمان یافته که گسست و پیوست، تداوم و تغییر، دو لحظه متفاوت از هستی پدیدارهای فکری می باشند، و تاکید بر یکی از این دو جنبه به مخدوش سازی ادراک ما از هویت چیزها منجر می گردد. رساله برای کاربست رهیافت پدیدارشناسانه خود از امکانات مفهومی و روش شناختی موجود در دیرینه شناسی فوکو و زبان شناسی بهره گرفت. با توجه به چارچوب مفهومی رساله(تاکید همزمان بر گسست و پیوست) ، از دو رویکرد تحلیل تاریخی (درزمانی) و تحلیل گفتمانی (همزمانی) برای فهم سیر شرایط امکان روشنفکری مورد استفاده قرار گرفت.در این شیوه پژوهش، هم بر تحلیل درونی سنت های فکری و هم بر روابط تاریخی میان این سنت ها، و تاثیر آن بر پدیدار شدن روشنفکری توجه شد. دستاورد کاربرد روش فوق، پدیدار شدن مجموعه ای از مجادلات الهیاتی در پیشاروشنفکری می باشد که نقش مهمی را در تحول زبان الهیاتی و برآمدن سنت روشنفکری به مثابه سامانه زبانی دنیوی برعهده داشته اند. ایجاد پیوند میان مجادلات الهیاتی در پیشاروشنفکری و سنت روشنفکری، به معنای طرد همزمان دو نگرش متعارض ولی همنوا می باشد؛نگرش اول ، با ترسیم پیشاروشنفکری به مثابه دوران رکود و انحطاط، هرگونه جایگاه برای عالم قدیم را در برآمدن تجدد و روشنفکری نفی می کند. از این روست، که طرفداران نگرش انحطاطی روشنفکری را امری بی ریشه و بی نسبت با عالم قدیم می یابند. نگرش دوم، با این ادعا که تفکر در عالم قدیم، تاکنون ، حیاتی زنده و قدسی داشته و پیوند آن با جهان قدسی نگسسته است، روشنفکری را همچون عارضه ای برجمال سنت طرد می کنند. اما،دستاوردهای رساله به معنای نفی این دو نگرش و تاکید بر این رویکرد است که مجادلات الهیاتی در عالم قدیم بتدریج باعث به حجاب رفتن جهان قدسی در عالم قدیم گردید و زمینه پدیدار شدن تفکر متجددانه و روشنفکری را مهیاساخت.

مطالعات معماری مجموعه اداری بندر شهید بهشتی چابهار
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید بهشتی - دانشکده معماری و شهرسازی 1386
  علی موسوی   -

چکیده ندارد.