نام پژوهشگر: سعید انصاری
سعید انصاری محمدرضا قاسمی
پس از زلزله پنجم دیماه سال 1382 در شهر بم، مردم و مسئولان بر اهمیت مساله مقاوم سازی ساختمان های موجود در مقابل زلزله واقف شدند و تصمیمات جدی برای پیگیری این مساله اتخاذ شد. اکنون این وظیفه بر دوش محققان و دانشگاهیان است تا با مطالعه همه جوانب این مشکل، راه حل علمی و منطقی برای آن بیابند. در سطح جهان بخصوص در کشورهای پیشرفته مشکل تلفات و خسارت های ناشی از زلزله تا حدود زیادی مرتفع شده است. در این کشورها آیین نامه ها و ضوابط طراحی به سمت طراحی بر اساس عملکرد گرایش پیدا کرده اند و نتایج بسیار خوبی نیز به همراه داشته است. در پایان نامه حاضر بنا به ضرورت امر تصمیم گرفته شد تا با ارائه طرح مقاوم سازی برای یک ساختمان بتنی دارای قاب خمشی آسیب پذیر در مقابل زلزله، با مسائل و مشکلات امر بیشتر آشنا شویم و با توجه به نیازمندی های اجرایی به روش های ارائه شده بنگریم، همچنین با توجه به اهمیت مساله اقتصادی در امر اجرا، بوسیله برنامه ansys سعی شده است موضوع بهینه سازی نیز در امر مقاوم سازی درگیر شود. در این راستا با مطالعه آخرین منابع موجود از جمله دستورالعمل به سازی لرزه ای ساختمان های موجود و ارائه مدل تحلیلی برای ساختمان مورد نظر، میزان آسیب-پذیری آن مشخص و پس از احراز آسیب پذیری آن، اقدام به تهیه طرح مقاوم سازی شده است. در تهیه طرح مقاوم سازی از اصول و مبانی طراحی بر اساس عملکرد و در تحلیل ساختمان با توجه به شرایط تحلیلی آن از روش های استاتیکی خطی، دینامیکی خطی و استاتیکی غیرخطی بنا به توصیه دستورالعمل به سازی لرزه ای استفاده شده است. همچنین هدف بهسازی بنا به خصوصیت ساختمان، دستیابی به سطح عملکرد ایمنی جانی برای زلزله طرح انتخاب شده است. پس از انجام عملیات مقاوم سازی، یک ارزیابی کلی جهت انتخاب گزینه برتر اجرایی انجام شده، که بواسطه آن مسائل مهمی از جمله بحث اقتصادی، تخریب، معماری و ... مورد ارزیابی قرار گرفته است. در انتها با توجه به اهمیت مساله اقتصادی گزینه برتر اجرایی (هسته بتنی) بوسیله برنامه ansys با هدف مینیمم سازی حجم، بهینه سازی گردیده است. تشریح مفصل تمامی موارد بیان شده در فوق، بخش های مختلف پایان نامه را تشکیل می دهد.
علی کهیانی غلامرضا قربانی
چکیده: این مطالعه به بررسی اثر اندازه ذرات علوفه یونجه در جیره های اسیدوژنیک بر عملکرد و سلامت گاوهای شیرده هلشتاین در اواسط شیردهی می پردازد. در این آزمایش تعداد 9 رأس گاو هلشتاین در اواسط شیر دهی (با میانگین 77/14 ± 77/87 روز پس از زایش، میانگین وزن بدن 53± 653 کیلوگرم وتولید شیر4± 45 کیلوگرم) در قالب 3 دوره آزمایشی 21 روزه مورد آزمایش قرار گرفتند. هر دوره 21 شامل 2هفته زمان عادت دهی و 1 هفته زمان نمونه گیری بود. این آزمایش در قالب طرح پایه مربع لاتین 3 × 3 تکرار شونده با 3 مربع بود. تیمارها شامل 3 اندازه ذرات یونجه خشک با میانگین هندسی 2، 5/3 و 5 میلی متر بود. ترکیبات جیره به نحوی تنظیم شد تا توان اسیدوژنیک جیره به حداکثر مقدار ممکن برسد. تغذیه گاوها به صورت انتخاب آزاد با جیره های با نسبت علوفه به کنسانتره 40 به 60 انجام می شد و از سه جیره غذایی با ترکیبات شیمیایی و انرژی یکسان و طول ذرات متفاوت یونجه استفاده شد. میانگین هندسی اندازه ذرات برای جیره های حاوی یونجه ریز، متوسط و درشت به ترتیب 00/3، 54/3 و 87/3 میلی متربود. با افزایش اندازه ذرات یونجه خشک در جیرهای اسیدوژنیک میانگین هندسی ذرات، ضریب موثر قدیم و جدید و الیاف موثر فیزیکی قدیم و جدید در جیره ها مخلوط به صورت خطی افزایش یافت (05/0>p). این افزایش حاشیه ای باعث شد که مصرف ماده خشک، مصرف ماده آلی، مصرف چربی خام، مصرف الیاف موثر فیزیکی توصیه جدید، تولید شیر روزانه، تولید شیر تصحیح شده بر اساس 4 درصد چربی، تولید پروتئین و زمان نشخوار با مقایسات درجه دو معنی دار (05/0>p) شود. مصرف الیاف موثر فیزیکی توصیه قدیم، درصد چربی شیر، نسبت چربی به پروتئین، زمان خوردن، خوردن به ازای ماده خشک مصرفی و شاخص انتخاب برای الک سینی با افزایش اندازه ذرات به صورت خطی افزایشی معنی دار (05/0>p) شد. مصرف پروتئین خام، جویدن به ازای کیلوگرم مصرف الیاف موثر فیزیکی قدیم و نرخ خوردن به صورت خطی کاهشی معنی دار (05/0>p)، مصرف الیاف نامحلول در شوینده خنثی، تولید مواد جامد شیر، کل زمان جویدن روزانه و ph شکمبه در 4 ساعت پس از خوراک با مقایسات درجه دو تمایل به معنی داری شود. مصرف خوراک در 6 ساعت پس از خوراک و شاخص انتخاب برای الک 19 میلی متر به صورت خطی کاهشی با فزایش اندازه ذرات تمایل به معنی داری و تولید چربی، خوردن به ازای کیلوگرم الیاف نامحلول در شوینده خنثی، طول مدت هر وعده خوردن به صورت خطی افزایشی تمایل به معنی دار شود. این تأثیرات بدون اثر گذاری بر قابلیت هضم ظاهری و ph شکمبه در 2 ساعت پس از مصرف خوراک بود. بر اساس نتایج این مطالعه توصیه انجمن تحقیقات ملی ایالات متحده برای اندازه ذرات یونجه خشک قادر به حفظ سلامت و تولید حیوان در شرایط جیره اسیدوژنیک نیست و همچنین در شرایط اسیدوژنیک بودن جیره، گاوهای مصرف کننده جیره حاوی اندازه ذرات یونجه متوسط دارای بهترین عملکرد بودند. کلمات کلیدی: اندازه ذرات یونجه خشک، الیاف موثر فیزیکی، اسیدوژنیک، فعالیت انتخاب
سیمین خورسندی محمد خوروش
در این آزمایش تاثیر مصرف برخی مکمل های معدنی- ویتامینی در دوره انتقال گاوهای شیری در فصل تابستان بررسی شد. برای این منظور از 100 راس گاو هلشتاین پرتولید چند شکم زایش در چهار گروه آزمایشی 25 راسی استفاده شد. تیمارهای آزمایشی عبارت بودند از: 1- گروه کنترل، 2- گروه دریافت کننده مکمل تزریقی، 3- گروه دریافت کننده بلوس خوراکی و 4- گروه دریافت کننده مکمل تزریقی به همراه بلوس خوراکی. مکمل تزریقی حاوی سلنیوم - ویتامین e و بلوس خوراکی حاوی عناصر مس، کبالت، سلنیوم، منگنز، ید، روی و ویتامین های a، d3 و e بود. مکمل ها از 21 روز قبل از زایش مورد استفاده قرار گرفتند. برای تغذیه ی گاوها از جیره های کاملا مخلوط شده که بر اساس پیشنهادات nrc 2001 تنظیم شده بود استفاده شد. نمونه گیری آغوز از اولین دوشش پس از زایش انجام شد و پس از آن نمونه های شیر به صورت هفتگی و از 3 نوبت شیردوشی روزانه تهیه شد. مقدار تولید شیر گاوها نیز به صورت هفتگی و در 3 نوبت شیردوشی(صبح، ظهر و شب) از سه روز پس از زایش تا هفته نهم شیردهی ثبت شد. اولین خونگیری از گاوها در زمان ورود آنها به طرح انجام شد و پس از آن در زمان زایش، یک ماه پس از زایش و دو ماه پس از زایش نمونه های خون جمع آوری شدند. داده های مربوط به فراسنجه های تولید مثلی گاوها شامل فاصله زایش تا اولین تلقیح، روزهای باز، تعداد تلقیح به ازای هر آبستنی و درصد آبستنی به ازای اولین تلقیح ثبت شد. نتایج نشان داد که مصرف بلوس خوراکی تولید شیر روزانه را به طور معنی داری (05/0p<) افزایش داد. مقدار پروتئین شیر (کیلوگرم در روز) در گروه دریافت کننده مکمل تزریقی به همراه بلوس خوراکی بیشترین بود (05/0p<). درصد مواد جامد بدون چربی شیر تحت تاثیر مکمل های معدنی- ویتامینی قرار گرفت و بطور معنی داری (05/0p<) از گروه کنترل بیشتر بود. در مقایسه با گروه کنترل، مصرف بلوس خوراکی شمار سلول های بدنی شیر را کاهش داد (05/0p<). مصرف مکمل تنها بر درصد چربی آغوز تاثیر داشت (05/0p<) و دیگر ترکیبات آغوز تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. ایمینوگلوبولین g در گروه های دریافت کننده بلوس خوراکی تا حدودی افزایش یافت، اما تفاوت مشاهده شده معنی دار نبود. مصرف مکمل تزریقی به همراه بلوس خوراکی غلظت بتاهیدروکسی بوتیرات را در زمان زایش به طور معنی داری (05/0p<)کاهش داد. همچنین مصرف مکمل تزریقی به همراه بلوس خوراکی در مرحله پس از زایش غلظت اسیدهای چرب آزاد خون را به طور معنی داری (05/0p<) کاهش داد. مصرف مکمل های تزریقی و (یا) بلوس خوراکی بر غلظت هورمون های t3 و t4تاثیر معنی داری نداشت. میزان کل پروتئین خون در زمان زایش در گروه های دریافت کننده بلوس خوراکی به طور معنی داری (05/0p<) افزایش یافت. مصرف مکمل تزریقی به همراه بلوس خوراکی غلظت تری گلیسیرید خون را در فاصله یک ماه پس زایش به طور معنی داری (05/0p<) افزایش داد. غلظت نیتروژن اوره ای خون گاوهای دریافت کننده تیمارهای مختلف در هیچ یک از زمان های نمونه گیری تفاوت معنی داری نداشت. فاصله زایش تا اولین تلقیح تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت، اما تعداد روزهای باز برای گروه دریافت کننده بلوس خوراکی به طور معنی داری (05/0p<) از دیگر گروه ها کمتر بود. تعداد تلقیح به ازای آبستنی تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. گرچه نرخ گیرایی در اولین سرویس در گروه دریافت کننده بلوس خوراکی بیشترین بود، اما این صفت تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. بالاترین درصد آبستنی تجمعی و درصد آبستنی در هر سرویس مربوط به گروه های دریافت کننده بلوس خوراکی بود (05/0p<). بطوریکه در اولین و دومین سرویس درصد آبستنی در گروه دریافت کننده بلوس خوراکی و در سایر سرویس ها در گروه دریافت کننده مکمل تزریقی به همراه بلوس خوراکی بیشترین بود. به طور کلی نتایج این مطالعه نشان دادکه استفاده از مکمل های معدنی - ویتامینی به فرم بلوس خوراکی به همراه مکمل تزریقی ویتامین e- سلنیوم یا بدون آن، آثار مثبتی بر کمیت و کیفیت تولید شیر، برخی ترکیبات آغوز، کاهش بالانس منفی انرژی، برخی از متابولیت های خون و فراسنجه های تولید مثل گاوها داشت.
مهدی صایبی فر مسعود علیخانی
این آزمایش جهت بررسی اثرات اصلی و متقابل دو منبع چربی و دو اندازه قطعه یونجه به اجرا در آمد. بدین منظور از هشت رأس گاو شیرده با متوسط روز شیردهی12 ± 5/132 و میانگین تولید 7 ± 37 در قالب طرح مربع لاتین تکرار شونده 4 × 4 شامل 2 مربع در چهار دوره 21 روزه (دو هفته عادت پذیری و یک هفته نمونه گیری) استفاده شد. روغن شامل روغن سویا و روغن زرد (ضایعاتی) و دو اندازه قطعه یونجه (2 و 5 میلی متر) در جیره کاملاً مخلوط به صورت فاکتوریل بر مصرف خوراک و قابلیت هضم ، تولید و ترکیبات شیر، فعالیت نشخوار و فراسنجه های خونی بررسی شد. تیمارها شامل: 1- یونجه 2 میلی متری و روغن سویا ، 2- یونجه 2 میلی متری و روغن زرد ، 3- یونجه 5 میلی متری و روغن سویا و 4- یونجه 5 میلی متری و روغن زرد بودند. جیره کاملا مخلوط حاوی نسبت 40 به 60 علوفه به کنسانتره بود و60 درصد علوفه ی جیره از یونجه تشکیل می شد. در این مطالعه تیمارهای حاوی روغن سویا به طور معنی داری مصرف ماده خشک و ماده آلی بیشتری داشتند (05/0>p). قابلیت هضم چربی در بین تیمارها متفاوت نبود ولی قابلیت هضم پروتئین خام نسبت به اندازه قطعات تحت تاثیر قرار گرفت (05/0>p). با وجود سرعت عبور بیشتر برای قطعات کوچک تر در شکمبه، تیمارهای شامل یونجه کوتاه قابلیت هضم پروتئین بالاتری داشتند. قابلیت هضم الیاف نامحلول در شوینده خنثی و اسیدی تحت تاثیر نوع چربی جیره قرار گرفت (05/0>p)، به طوری که جیره های حاوی روغن سویا قابلیت هضم الیاف کمتری داشتند. اندازه برش علوفه یونجه تاثیری بر تولید شیر نداشت و تنها در صد چربی شیر، مقدار تولید چربی و نسبت چربی به پروتئین برای اندازه قطعات یونجه تمایل به معنی داری داشتند (12/0=p). در این آزمایش، تفاوتی در زمان نشخوار و خوردن در بین تیمارها وجود نداشت ولی تیمارهایی که از علوفه بلند استفاده کردند کل زمان جوش (مجموع زمان نشخوار و زمان خوردن) بیشتری داشتند (05/0>p) و همچنین کل زمان خوردن به ازاء ماده خشک، الیاف نامحلول در شوینده خنثی و اسیدی و الیاف موثر فیزیکی برای اندازه علوفه بزرگ تر بیشتر بود (05/0>p). ph شکمبه در دو ساعت بعد از خوراک دهی تغییر چندانی نکرد اما در چهار ساعت بعد به طور معنی دار برای تیمارهای روغن سویا نسبت به تیمارهای روغن زرد پائین تر بود (05/0>p). فراسنجه های خونی مورد بررسی در این آزمایش کلسترول، کل پروتئین خون و بتاهیدروکسی بوتیرات بودند که هیچکدام از آن ها اختلاف معنی داری در بین تیمارها نداشتند. نتایج حاصل از این پژوهش نشان داد که استفاده از روغن زرد در حد 1درصد ماده خشک نتوانست در هضم الیاف، تولید و ترکیب شیر و پارامترهای جوش و شکمبه اختلال ایجاد کند و نشان داده شد که می تواند به خوبی جایگزین روغن سویا که از قیمت بالاتری برخوردار است شود.
مژگان شارخیان رضایی احمد ریاسی
هدف از این مطالعه بررسی استراتژی های بهبود باروری گاوهای شیری پس از تلقیح مصنوعی در فصل تابستان با استفاده از ترکیبات هورمونی و آنتی اکسیدانی بود. برای این منظور از 100 راس گاو شیری چند شکم زایش و آماده برای اولین نوبت تلقیح در چهار گروه آزمایشی استفاده شد. تیمارهای آزمایشی شامل: 1- بدون تزریق (کنترل)، 2- گروه دریافت کننده مکمل تزریقی ad3e همزمان با تلقیح مصنوعی (ad3e)، 3- گروه دریافت کننده gnrh همزمان با تلقیح مصنوعی و hcg بفاصله 11 روز پس از تلقیح مصنوعی (gnrh + hcg)، 4- گروه دریافت کننده مکمل تزریق ad3e و gnrh همزمان با تلقیح مصنوعی و تزریق hcg بفاصله 11 روز پس از تلقیح مصنوعی (ad3e+ gnrh + hcg). ویتامین ad3e به میزان 25 میلی لیتر، gnrh به میزان 5 میلی لیتر و hcg به میزان 1500 واحد بصورت داخل ماهیچه ای به گاوها تزریق شد. نرخ گیرایی، دفعات تلقیح بازای آبستنی، روزهای باز و غلظت هورمون پروژسترون سرم بفاصله 11، 15 و 19روز پس از تلقیح مصنوعی، غلظت کلسترول، تری گلیسیرید، vldl، مالون دآلدهید، گلوکز، آلبومین و کل پروتئین سرم مورد بررسی قرار گرفت. نتایج این آزمایش نشان داد که دفعات تلقیح بازای آبستنی و روزهای باز به طور معنی داری (05/0p<) تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار گرفت و بیشترین تعداد تلقیح و روزهای باز مربوط به گروه دریافت کننده ویتامین ad3e بود. نرخ آبستنی تجمعی در سرویس دوم در گروه دریافت کننده hcg+gnrh به طور معنی داری (05/0p<) بیشتر از گروه های دریافت کننده ویتامین بود. همچنین درصد آبستنی به فاصله 120 روز پس از زایمان به طور معنی داری (05/0p<) در گروه کنترل نسبت به گروه های دریافت کننده ویتامین بیشتر بود. نرخ تولد گوساله و نوع زایش (تک قلو یا دوقلو) تحت تاثیر گروه های آزمایشی قرار نگرفت. غلظت پروژسترون در گاوهای آبستن در روز 19 پس از تلقیح به طور معنی داری (05/0p<) در گروه دریافت کننده gnrh + hcg نسبت به سایر گروه ها افزایش یافت. در گاوهای غیر آبستن غلظت این هورمون در بین گروه های تیماری اختلاف نداشت. غلظت تری گلیسیرید سرم گاوها تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت، اما غلظت کلسترول سرم در گروه دریافت کننده مکمل gnrh+ hcg نسبت به سایر گروه های تیماری به طور معنی داری (05/0p<) کاهش یافت. غلظت vldl در گروه دریافت کننده مکمل gnrh + hcg نسبت به گروه دریافت کننده مکمل ویتامینی ad3e تفاوت معنی دار (05/0p<) داشت. غلظت گلوکز سرم گاوها در گروه دریافت کننده gnrh + hcg نسبت به گروه های دریافت کننده ویتامین به طور معنی داری (05/0p<) افزایش یافت. غلظت مالون دآلدهید تحت تاثیر تیمارهای آزمایشی قرار نگرفت. کاهش معنی دار (05/0p<) در غلظت پروتئین کل و آلبومین در گروه دریافت کننده مکمل ویتامین ad3e در مقایسه با سایر گروه های تیماری مشاهده شد. نتیجه گرفته شد که تزریق مکمل ad3e اثر منفی بر بازده تولید مثل گاوهای شیری که در فصل تابستان تلقیح مصنوعی می شوند دارد و تزریق gnrh + hcg بر برخی پارامترهای بیوشیمیایی خون اثر مثبت داشت.
سعید انصاری احمد سلحشوری
این پژوهش با هدف بررسی میزان تاکید کتب درسی پایه دوم ابتدایی سال تحصیلی 92-1391 بر مفهوم تخیل صورت گرفته است. روش تحقیق پژوهش حاضر روش تحلیل محتوا از نوع بخشی بوده است. جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه کتب پایه دوم ابتدایی است که مجموعاً شامل 680 صفحه می باشد. همچنین در این پژوهش حجم نمونه با جامعه آماری برابر است. ابزار جمع آوری اطلاعات در این طرح پرسشنامه معکوس یا چک لیست سنجش مولفه های تخیل است. برای سنجش روایی از روش سنجش روایی محتوایی استفاده شده است که از نظر متخصصین قابل قبول گزارش شد و پایایی براساس توافق داوران تکمیل کننده محاسبه شد که مقدار آن 87/0 ارزیابی شد. واحد تحلیل پژوهش حاضر مضمون می باشد که با توجه به سوالات پژوهش انتخاب شده است. برای تجزیه و تحلیل داده ها از شاخص های آمار توصیفی مانند جدول فراوانی، میانگین و درصد و نمودار و در آمار استنباطی از روش تجزیه و تحلیل واریانس یک طرفه استفاده شده است. نتایج حاصل ازاین پژوهش نشان داد که از 1021 مصداق مشخص شده در کتب دوم دبستان، به ترتیب 19.29درصد به کتاب آموزش قرآن ، 16.85 درصد به کتاب هدیه های آسمان، 33.1 درصد به کتاب فارسی ، 6.46 درصد به کتاب کار فارسی، 13.71 درصد به کتاب ریاضی و 10.58 درصد به کتاب علوم تجربی اختصاص دارد و همین طور مشخص گردید که از میان مولفه های تخیل، بازنمایی تصورات بیشترین فراوانی(556) و مولفه ناآشنا کردن مفاهیم آشنا کمترین فراوانی(9) را به خود اختصاص داده اند. به طوری که 8.32 درصد بر همانندسازی، 54.46 درصد بر بازنمایی تصورات، 29.18 درصد بر توانایی وانمود سازی 7.15 درصد بر پیش بینی و 0.88 درصد بر توانایی ناآشنا کردن مفاهیم آشنا تاکید دارد. همچنین نتایج نشان داد که در همه ی کتب درسی پایه دوم به استثنای کتاب کار فارسی بیشترین توجه بر مولفه ی بازنمایی تصورات می باشد و نیز کمترین توجه بر مولفه ی ناآشنا کردن مفاهیم آشنا است.
مهدی مرادیان محمدعلی ادریس
در این مطالعه به منظور بررسی عوامل موثر بر برخی صفات تولید شیر و برآورد پارامترهای ژنتیکی صفات شیر تولیدی، مقدار چربی، مقدار پروتئین، درصد چربی، درصد پروتئین و برآورد روند ژنتیکی، از اطلاعات موجود در شرکت تعاونی وحدت اصفهان، مربوط به گاوهای هلشتاین بین سال های 1370-1390 استفاده شد. ویرایش و آماده سازی داده ها و تهیه ی فایل شجره با استفاده از از نرم افزار (microsoft® office excel 2007) و (microsoft visual foxpro 9.0(2004)) صورت گرفت. با استفاده از نرم افزار (9.1) sas تست نرمال بودن داده ها برای تک تک صفات و هریک از زایش ها به طور جداگانه انجام گرفت، و توزیع باقیمانده ها آزمون شد. همچنین جهت بررسی فایل شجره از نرم افزار cfc (2006) استفاده شد. جهت برآورد ارزش اصلاحی دام ها، مولفه های (کو) واریانس و پارامترهای ژنتیکی با استفاده از ارزش بهترین پیش بینی نا اریب خطی (blup) به شکل تک صفته و چند صفته برای هر یک از صفات استفاده شد.برای به-دست آوردن ارزش اصلاحی از نرم افزار dmu استفاده شد. در این تحقیق وراثت پذیری برای مقدار شیر تولیدی 27/1 درصد، برای مقدار پروتئین24/52درصد و برای مقدار چربی تولیدی 21/74درصد بدست آمد. همبستگی ژنتیکی تولید شیر و چربی 93/0، شیر و پروتئین 96/0 و چربی و پروتئین 82/0 برآورد شد. جهت برآورد روند ژنتیکی، از تابعیت میانگین ارزش اصلاحی حیوانات براساس سال تولد استفاده شد. در این تحقیق روند ژنتیکی سالیانه صفات شیر، چربی و پروتئین طی دوره ی مورد بررسی به ترتیب 96/0 ±31/81، 0/05 ±1/04 و 0/04 ± 97کیلوگرم برآورد شد. با توجه به نتایج حاصل از این پژوهش، می توان گفت اجرای برنامه های اصلاحی که عمدتاً بر پایه تولید شیر بوده است، توانسته است روند تغییرات ژنتیکی صفات تولیدی در گاوهای هلشتاین استان اصفهان، را به صورت مثبت بهبود ببخشد.
سعید انصاری عبدالرضا مقدسی
چکیده در این پروژه، غشا نانوفیلتراسیون نانوکامپوزیتی بر پایه پلیمر پلی (1و 4 فنیلن- اتر- اتر- سولفون)(pees) بوسیله جدایش فازی و روش کستینگ محلول پلیمری تهیه گردیده است. در بخش اول، از پلی ونیل پیرولیدن (pvp) بعنوان حفره زا، دی متیل استامید (dmac) بعنوان حلال و آب بدون یون بعنوان غیر حلال استفاده شده است. بمنظور اصلاح غشا از نانوذرات اکسید آهن- نیکل بعنوان افزودنی کمک گرفته شد. شار، پس دهی، میزان محتوی آب و آنالیز عکس میکروسکوپ الکترونی (sem) برای غشاهای ساخته شده مورد بررسی قرار گرفت. مشاهده شد غشا نانو کامپوزیتی اصلاح شده با 01/0 درصد وزنی نانوذره بهترین عملکرد را در شار و جداسازی نمک سولفات منیزیم دارد. پلیمر مذکور سازگاری مناسبی با حلال دی متیل استامید (dmac) نداشت. در بخش دوم از پلی ونیل پیرولیدن (pvp)، نرمال متیل پیرولیدن (nmp) و آب بدون یون به ترتیب بعنوان حفره زا، حلال و غیر حلال استفاده شده است. تاثیر اتانول و نانوذرات آهن- نیکل اکساید به ترتیب بعنوان افزودنی ارگانیک و افزودنی غیر ارگانیکی جهت اصلاح غشاها بررسی گردید. ساختار مقطع عرضی، تخلخل، محتوی آب و مقاومت کششی غشاهای سنتز شده مورد مطالعه قرار گرفته اند. همچنین شار آب خالص، میزان پس دهی و شار عبوری محلول 2000 میلی گرم بر لیتر نمک دوظرفیتی منیزیم سولفات برای این غشاها تست گرفته شده است. فلاکس آب خالص و میزان پس دهی غشا به ترتیب از (l/m2.h) 2 به (l/m2.h) 45/14و از 5/49 درصد به 93 درصد در حضور 5 درصد وزنی اتانول و 02/0 درصد وزنی از نانوذرات بهبود یافته است.
سید دانیال دانشور باغبادرانی ابراهیم قاسمی
به منظور بررسی پاسخهای عملکرد و سلامت گوساله های هلشتاین به الگوی تغذیه شیر و علوفه یونجه در جیره آغازین در شرایط تنش سرمایی، آزمایشی با استفاده از 40 رأس گوساله نر هلشتاین در قالب طرح کاملا تصادفی به روش فاکتوریل 2×2 انجام گردید. عوامل آزمایشی عبارت بودند از عامل آزمایشی اول شامل الگوی تغذیه شیر کاهشی (7 لیتر تا 35 روزگی، 4 لیتر تا 50 روزگی و 2 لیتر تا 59 روزگی)، الگوی تغذیه شیر رایج (5/5 لیتر تا 56 روزگی و 2 لیتر تا 59 روزگی) و عامل آزمایشی دوم شامل سطوح صفر و 15 درصد علوفه یونجه در آغازین بود. گوساله های تازه متولد شده پس از دریافت مقدار معینی آغوز، از 3 روزگی وارد طرح شدند و در 60 روزگی از شیر گرفته شدند. مقدار حجم شیر ارائه شده به تیمارها یکسان بود (3±311 لیتر). میانگین دما و رطوبت نسبی در طول شبانه روز به ترتیب 3±3/35 درجه سانتی گراد و 10±63 درصد بود. ارزیابی های آماری نشان داد، مصرف خوراک آغازین، کل ماده خشک و متوسط افزایش وزن روزانه در قبل و بعد از شیرگیری و در کل دوره برای گروه های مصرف کننده علوفه یونجه در هر دو روش شیردهی بیشتر بود (0.01>p).استفاده از علوفه، وزن بدن را در دوره پس از شیرگیری افزایش داد (0.01>p). گوساله های تغذیه شده با آغازین بدون علوفه خصوصا در روش شیردهی کاهشی، کمترین بازده غذایی را بعد از شیرگیری داشتند (0.05>p). گروه های مصرف کننده علوفه همراه با روش شیردهی کاهشی،زمان بیشتری به نشخوار پرداختند (0.01>p)، اما گوارش پذیری ماده خشک، ماده آلی و پروتئین خام کمتری نسبت به گروه بدون علوفه داشتند (0.05>p). گوساله های دریافت کننده شیر به روش رایج، مقدار کل اسید چرب فرار بیشتری در 35 روزگی داشتند (0.05>p)؛ با این حال، پایین ترین ph،میزان استات و نیز بالاترین میزان بوتیرات در مایع شکمبه گوساله های تغذیه شده با روش شیردهی رایج با آغازین بدون علوفه مشاهده شد (0.05>p). گوساله های مصرف کننده آغازین حاوی علوفه در 74 روزگی، phو میزان استات بالاتر ( 0.01>p) و نیز مقدار نیتروژن آمونیاکی، کل اسید های چرب فرار، بوتیرات و والرات کمتری نسبت به دیگر تیمار ها داشتند (0.05>p). در رابطه با شاخص های سلامت، تیمار روش شیردهی کاهشی با آغازین بدون علوفه، بالاترین نمره مدفوع و بیشترین روز های ابتلا به اسهال را داشتند (به ترتیب 0.01>p و 0.05>p).روز های ابتلا به پنومونی در گروه های دریافت کننده آغازین حاوی علوفه کمتر بود (0.05>p). همچنین در 35 روزگی، مقدار پروتئین کل و گلوبولین سرم خون در گروه های آغازین یونجه بالاتر بود (به ترتیب 0.05>p و 0.01>p).در زمان از شیرگیری، تعداد لیمفوسیت های خون در گوساله های تغذیه شده با روش شیردهی کاهشی بیشتر بود (0.05>p) و نیز در 74 روزگی، مقدار آلبومین سرم این گروه کمتر از روش شیردهی رایج بود (0.01>p). نتایج بیانگر آن است که در صورتی که مقدار شیر ارائه شده به گوساله ها تحت تنش سرمایی ثابت باشد،تغذیه آغازین حاوی 15 درصد علوفه یونجه در هر دو روش شیردهی رایج و کاهشی می تواند منجر به بهبود عملکرد و سلامت گوساله ها گردد.
سعید انصاری مسعود همام
محدوده مورد مطالعه در بخش جنوب غربی شهرستان بجستان واقع گردیده است. این محدوده از بخش های تپه ماهوری تا مرتفع تشکیل گردیده است. عمده کوههای این محدوده را مجموعه ای از سنگهای آتشفشانی بوجود آورده اند که متعلق به دوره زمانی پالئوژن می باشد. کهن ترین سازندهای این محدوده به دوران مزوزوئیک (کرتاسه) تعلق دارد که این واحدها بصورت دگر شیب برروی سنگهای کربناته سازند سردر قرارگرفته است( عمدتاً تشکیل شده ازسنگ آهک های خاکستری تاکرم رنگ که بصورت توده ای می باشد) و درشمال، جنوب و شرق، این سنگ آهک ها عموماً نازک لایه می باشد. بزرگترین گسل منطقه که این محدوده را تحت تأثیر قرارداده است، گسل مزار است. واحدهای سنگی لیرم راسنگ های آذرین حدواسط تا اسیدی تشکیل داده اند که جنس آنهاکوارتز مونزوسینیت، سینوگرانیت، کوارتزمونزودیوریت، مونزوگرانیت، کوارتزلاتیت و لاتیت آندزیت می باشد. آلتراسیون از نوع آرژیلیک، سیلیسی و پروپلتیک در اکثر توده ها قابل مشاهده است. کانی های ثانویه شامل کلریت، کربنات، سرسیت و کانی های رسی می باشد. آپاتیت، متداولترین کانی فرعی در اکثریت نمونه ها می باشد. وجود آلکالی گرانیت های حاوی فلدسپات های آلکالی صورتی رنگ منطقه را از نظر اقتصادی با اهمیت ساخته است.در بررسی های ژئوشیمیایی دارای ماهیت پرآلومین تا متا آلومین می باشد. این توده ها دارای ماهیت آهکی - قلیایی و در رده پتاسیم خیلی بالا قرار می گیرند. eu دارای آنومالی منفی(تقریبا در تمام نمونه ها) که نشان دهنده فوگاسیته بالای اکسیژن در هنگام تبلور سنگ های منطقه مورد نظر و یا بدلیل جدا شدن پلاژیوکلاز در ابتدای تفریق از ماگما باشد. بر اساس نمودار rb در مقابل y+nb اکثر نمونه های منطقه مورد مطالعه تقریبا در ناحیه wpgو بعضا syn+golgتشکیل شده اند.
نسرین عزیزی محمد خوروش
این آزمایش به منظور ارزیابی تاثیر شاخص دما ورطوبت بر تغییرات دمای بدن و ارزیابی اثر پرتکل همزمان¬سازی پری سینک - آوسینک بر بازده تولیدمثل گاوهای شیری پرتولید در فصل تابستان انجام شد. برای این منظور 90 راس گاو چند شکم زایش( 7/0±39/4) و پرتولید (700±11430 لیتر) براساس رکورد تولید 305 روزدوره قبل از یک گله صنعتی انتخاب شدند. گاوهای سالم و بدون سابقه بیماری های متابولیک به فاصله 6 هفته پس از زایش به طور تصادفی به 2 گروه تقسیم شدند: 1- گروه دریافت کننده پرتکل همزمان سازی فحلی و 2- گروه بدون پرتکل همزمان¬سازی فحلی. دمای بدن گاوها در هر یک از این گروه ها با دو روش اندازه¬گیری دمای شکمبه یا دمای رکتوم اندازه¬گیری شد. دمای رکتوم گاوها با استفاده از دماسنج دیجیتال در گرم¬ترین ساعت هر روز ثبت شد. دمای شکمبه گاوها نیز با استفاده از بلوس¬های حسگر دمایی که داخل شکمبه و نگاری تعبیه شده بود و در ساعت-های مختلف ثبت می شد، به طور خودکار ثبت شد. برای اجرای پرتکل همزمان سازی فحلی از روش استاندارد پری سینک – آوسینک استفاده شد. نتایج به دست آمده نشان داد که شاخص دمای و رطوبت محیط به طور معنی¬داری بر دمای شکمبه(05/0>p) و دمای رکتوم (01/0>p)تاثیر داشت. حداکثر شاخص دما و رطوبت محیط در این مدت 46/78 بود و بیشترین دمای شکمبه25/39 و بیشترین دمای رکتوم 82/38 تعیین شد. بین دمای شکمبه ودمای رکتوم همبستگی خوب ( 55/0=r) وجود داشت. دفعات تلقیح به ازای آبستنی و روزهای باز تحت تاثیراجرای پرتکل همزمان سازی قرار نگرفت (05/0<p). میانگین روزهای باز برای گروه های دریافت¬کننده پرتکل 28/146 روز و برای گروه های بدون پرتکل 70/146 روز بود. همچنین میانگین دفعات تلقیح به ازای آبستنی در گروه¬های دریافت کننده پرتکل 41/2 و در گروه¬های بدون پرتکل40/2 بود. نرخ آبستنی در فواصل مختلف پس از زایش و نیز نرخ آبستنی بازای اولین تلقیح و نرخ آبستنی تجمعی نیز تحت تاثیر تیمار آزمایشی قرار نگرفت (05/0<p). نتیجه گرفته شد که بلوس های حسگر دمایی ابزار مناسبی برای ثبت اتوماتیک دمای بدن هستند و با کمک آنها به خوبی و با دقت می توان برخی تغییرات فیزیولوژیک گاو را بررسی کرد. از سوی دیگر در شرایط فصل تابستان اجرای پرتکل پری سینک – آوسینک تاثیری بر بازده تولید مثل گاوهای پرتولید نداشت.
جواد طوطی کمشچه ابراهیم قاسمی
فرآوری کنجاله کلزا بهه منظور عملکرد بهتر کنجاله در تغذیه گاوهای شیری تازه زا انجام شد. فرآوری از نوع حرارتی در دمای 150 درجه انجام گرفت،تا ازین طریق تجزیه پروتئین در شکمبه گاو کمتر شده و بیشتر پروتین عبور کند .با این عمل گاو ها به پروتئین کمتری در جیره نیاز خواهند داشت و عملکرد انها تفاوتی نکرد و هم هزینه جیره ها کتر می شود و هم از دفع نیتروزن به محیط زیست جلوگیری می شود.
سعید انصاری
چکیده ندارد.