نام پژوهشگر: یعقوب موسوی
عادله قیس یعقوب موسوی
پژوهش حاضر به مطالعه ی تأثیر احساس محرومیت در سه بعد احساس محرومیت از خدمات شهرداری، احساس محرومیت اجتماعی و احساس محرومیت اقتصادی (مادی) در گرایش به وندالیسم در میان جوانان 15 تا 25 ساله ی ساکن شهر تهران می پردازد. مبادی نظری این پژوهش، نظریه ی احساس محرومیت اجتماعی «تد رابرت گر» و نظریه ی انصاف- کنترل «فیشر و بارون» است. به این منظور با روش پیمایش و ابزار پرسشنامه و بر مبنای روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای در 2 منطقه ی شهر تهران با 300 پاسخگو مصاحبه به عمل آمد. نتایج، حاکی از آن است که میانگین نمونه ی آماری در شاخص گرایش به وندالیسم معادل گرایشات وندالیستی در سطح " کم" است. نتیجه ی آزمون پیرسون، وجود رابطه ی معنادار بین احساس محرومیت نسبی و گرایش به وندالیسم را تأیید می کند. به طوری که هر چه جوانان، احساس محرومیت نسبی بیشتری داشته باشند، گرایش بیشتری نیز به رفتارهای وندالیستی دارند. نهایتاً متغیّرهای احساس محرومیت نسبی، منطقه ی محلّ سکونت، تعداد دوستان وندال، مطلوبیت شرایط آموزشی و سن وارد معادله ی رگرسیون شده اند. ضریب تعیین به دست آمده برابر با 0.52 است. بنابراین متغیّرهای پنجگانه ی فوق 52 درصد از تغییرات متغیّر وابسته را تبیین می کند. بر اساس دیاگرام تحلیل مسیر، متغیّرهای مذکور، به طور مستقیم و متغیّرهای ساعات اوقات فراغت غیرهدفمند، مطلوبیت شرایط آموزشی و مطلوبیت شرایط خانوادگی به طور غیرمستقیم بر گرایش به وندالیسم تأثیر دارند. ضمنّاً متغیرهای پایگاه اقتصادی، اجتماعی، وضعیت تأهل، وضعیت مهاجرت، وضعیت سرپرستی و وضعیت فعالیت رابطه ی معنادار با گرایش به وندالیسم را نشان نمی دهد.
مریم رجبی فرناز ناظرزاده کرمانی
1-1- مقدمه معمای هویت همواره ذهن بشر را به خود مشغول کرده است. بخصوص در دهه های گذشته صاحب نظران هر یک به نحوی به آن پرداخته اند. جامعه سنتی سال های سال با نگرش ها، رفتارها و اعتقادات ثابت و نامتحول زندگی کرده است و تغییراتی در آن قابل مشاهده نیست و هر تغییر و بازخوانی هم که از سنت رخ دهد باز در دل پارادایم سنت صورت می گیرد. در باب زنان نیز سالیان سال نگرش وابسته غیر مستقل و ابزاری و جنس دومی حاکم بوده است . دراثر گسترش ارتباطات، نوگرایی و نوسازی در عرصه ی جهان ، تحولاتی در زمینه های فرهنگی و ساختاری روی داده که سبب دگرگونی نقش های اجتماعی و نگرش زنان شده است. در کنار دگرگونی ها و تحولات فرهنگی، دگرگونی های اقتصادی و مشارکت زنان در فعالیت های اقتصادی و کارهای درآمدزا و ازدیاد فرصت های تحصیلی و آموزشی مرتبط با آن برای زنان سبب تعدد روابط گروهی و اجتماعی زنان گردیده و در نتیجه تعدد و تکثر منابع هویت ساز زنان را در پی داشته است. با متکثر شدن این منابع و به تبع آن تغییر ذهنیت افراد، نگاه سنتی به زن دچار تغییر شد و زنان به عرصه اجتماع کشیده شدند. خروج از اندرونی و حضور در اجتماع نشان از تحولات در خودتعریفی زنان و آغاز شکل گیری هویت های اجتماعی جدید برای زنان می باشد و سبب کاهش مطلوبیت الگوی زنان سنتی به ویژه در میان زنان تحصیل کرده و شاغل می شود. بنابراین ساختار سنتی خانواده که مبتنی بر تفاو ت های جنسیتی بوده است را زیر سوال برده است. این فرایندها، از سویی باعث کسب ارزشها و نگرشهای جدید در زنان و از سوی دیگر سبب دشواری نقشهای سنتی با نقشهای جدید شده است. و می توان گفت به تعارض اجتماعی زنان منتهی گردیده است. و از آن جایی که هویت، شرط لازم زندگی اجتماعی است تنها راه حل باز تعریف و بازسازی هویت زنان، توسط خود آن هاست. از این رو هویت یابی که پیش از این تحولات و در جامعه سنتی عمدتاً منفعلانه و مبتنی بر عوامل انتسابی به ویژه جنسیت بود و توسط سنت و نهادهای اجتماعی، دینی و سیاسی که نظام های معنایی مشخص را تولید می کردند شکل می گرفت، تحت تاثیر عرضه انبوه منابع اجتماعی و فرهنگی هویت ساز و وسعت یافتن روابط اجتماعی و تعلقات گروهی و آزادی و استقلال نسبی آن ها در خانواده و اجتماع، صورتی فعال و آگاهانه و بازاندیشانه به خود گرفته است. هر چند کار و شغل تعیین کننده طبقه اجتماعی و لذا روش زندگی فرد محسوب می شوند، اما در دهه های اخیر سبک زندگی و عادات مصرفی به منزله شالوده های هویت اجتماعی درک میشوند(بوردیو،1984؛گیدنز،1994). و اهمیت و رواج فزاینده مفهوم مصرف مبین این واقعیت است که ساختار طبقاتی و شغلی دیگر به تنهایی نمی توانند دگرگونی دنیای اجتماعی را توضیح دهند. سبک زندگی را می توان به مجموعه ای از رفتارها تعبیر کرد که فرد آنها را به کار می گیرد تا نه فقط نیازهای جاری او را برآورند بلکه روایت خاصی را که وی برای هویت شخصی خود برگزیده است در برابر دیگران مجسم سازند. اگر تفاوت ها و تمایزهای شیوه ی زندگی که خود ناشی از طرق متفاوت به کارگیری محصولات فرهنگی مادی و نحوه ی درک و تفسیر آن هاست مبنایی برای تعریف منزلت و هویت دانسته شود، آن گاه این شیوه های زندگی اساساً از رهگذر نمایش سطوح ظاهری3 ایجاد می شوند و معنای هر چیز، ظاهر آن چیز خواهد بود(ترنر،1994: 13). هویت اجتماعی به ساده ترین بیان تعریفی است که افراد بر مبنای عضویت در گروه های اجتماعی از خویش دارند. تمامی ویژگی ها و رفتارهایی که تمایزی میان ما و آن ها می گذارند ، مولفه های مفهوم هویت اجتماعی به شمار می روند. بنابراین تلاش برای شناسایی هویت اجتماعی تلاشی است برای تحلیل الگوهای تکرار پذیر کنش ها و نگرش های گروهی. کلی ترین پاسخ به سوال «هویت اجتماعی بر مبنای چه عواملی شکل می گیرد؟» بر مبنای تمایز جامعه سنتی و مدرن استوار است . در واقع در جامعه سنتی مبنای هویت اجتماعی ویژگی های انتسابی است. در صورتی که در دیدگاه مدرن بر دو رویکرد استوار می باشد. در دیدگاه قدیمی تر فعالیت تولیدی و جایگاه فرد در نظام تولیدی یا ساختار شغلی (طبقه) شالوده هویتاجتماعی فرد است و در رویکرد دوم، رفتارهای مصرفی (شیوه زندگی) مبنای شکل گیری هویت اجتماعی فرد محسوب می شود. هر چند کار و شغل تعیین کننده طبقه اجتماعی و لذا روش زندگی فرد محسوب می شوند اما در دهه های اخیر عادات مصرفی به صورت فزاینده به منزله شالوده های هویت اجتماعی درک می شوند. بنابر این ساختار طبقاتی و شغلی که برای مدتی طولانی اصل طلایی تبیین های اجتماعی بود دیگر نمی توانند گوناگونی دنیای اجتماعی را توضیح دهد و دیگر نمی توان به وسیله آن تصویری از جهان ترسیم نمود و تدریجاً سودمندی و کارایی خود را از دست داده است. در چنین وضعیتی مفهوم مصرف و مفاهیم وابسته به آن قابل انعطاف هستند.سر با آرایش مو ،صورت وچشم با انواع وسایل آرایشی ، پوست با تزریق ژل و چربی برای صاف کردن چروک صورت، گردن با کشیدن پوست، سینه با بزرگ کردن باپروتز، شکم با جراحی برای کوچک کردن، پاها و باسن با لیپوساکشن و... همگی دستکاری می شوند و دراصلاحات زیبایی به کار می روند. تقریباً عضوی از بدن نیست که برای تبدیل شدن به یک "زن کامل" مورد مداخله قرار نگرفته باشد. پیشرفت پزشکی در عصر حاضر آن چه که در گذشته به عنوان کارکرد طبیعی بدن معروف بود را به عنوان قلمرویی برای دخالت و اعمال کنترل در نظر گرفته است. و البته همیشه چهره نازیبای خود را با توجیهات کاربردی و نظریه های حمایت گرانه (در مان گر)پنهان کرده است. همان گونه که در گذشته اغلب از استعمار به نام فرایند متمدن سازی نام برده می شود، امروزه نیز صنعت زیبایی، بدن زن را به نام زیبایی و جوانی تحت سیطره خود در آورده است (ک.پ. مورکان،1998: 155). رسانه ها هم نقش مشوق را دارند. هالیود و صنعت مد سازی تعریف های تازه ای از زیبایی وحتی طبیعی بودن در ذهن مردان و زنان جهان ایجاد کرده اند. انتظارات زیبایی که رسانه ها به تصویر می کشند تاثیر بسزایی در خلق اسطوره های زیبایی دارند. جامعه غرب به دلیل تاکیدی که بر فرهنگ وسواس گونه ی چهره می کند سهم بسزایی در ایجادهای اسطوره زیبایی دارد . بنابراین زنان به خصوص در شهرهای بزرگ برای احیای جوانی و زیبایی خود به کارهای تخصصی روی آورده اند. جراحی های زیبایی پدیده ای آشنا است که به تدریج در طی زمان به وقوع پیوسته است . ولی آن چه اهمیت دارد این است که این پدیده به تمام اقشار جامعه سرایت کرده است و همه گیر و بدل به یک عرف شده است . به طوری که افراد از این که عمل جراحی را انجام داده اند نه تنها خجالت نمی کشند، بلکه با افتخار به بینی خود چسب می زنند و در معرض دید همگان قرار می دهند. افزایش شمار افرادی که با دماغ های چسب خورده دیده می شوند، نشان می دهد که این روند شتاب چشم گیری یافته است. اگر چه آمار دقیقی از جراحی های زیبایی در دست نیست. به دلیل پراکنده بودن این گونه جراحی ها و این که بعضی از این گونه جراحی ها در مطب های خصوصی و توسط افرادی صورت می گیرد که فقط یک دوره ی آموزشی آن را طی کرده اند. ولی آن چه مسلم است این است که مسابقه ای پر شتاب برای زیبا شدن به راه افتاده است. به طوری که در روزنامه ها و جراید به چشم می خورد، ایران از نظر تعداد جراحی های زیبایی بینی در دنیا مقام اول را دارد. و این کشور را "پایتخت جراحی بینی جهان" نامیده اند. ایرانیان به هر قیمتی شده حاضرند که این اعمال جراحی را انجام دهند. به قول معروف بکش و خوشگلم کن. در واقع جراحی بینی پینوکیوی جامعه ایرانی است. در این میان جراحی بینی موافقان و مخالفان خود را دارد. موافقان، جراحی زیبایی را برای کاهش رنج افراد و افزایش اعتماد به نفس ضروری می دانند و آن را نوعی هنر به شمار می آورند. مخالفان رواج بی رویه اعمال جراحی زیبایی معتقدند که فضیلت های های پنهان مانند مهربانی، سخاوت و همدلی اکنون از حوزه ی مد خارج شده است و زیبایی همه چیز را تعیین می کند؛ توجه به ظواهر و فراموشی زیبایی ها و ارزش های درونی و انسانی نگران کننده است . در این مطالعه زنان به مثابه مصرف کننده ای در نظر گرفته شده اند که به قصد فایده مندی از چیزی دست به عمل می زنند و نیروی محرکه مصرف هستند و به عنوان کنش گر عقلانی محسوب می شوند و بنابراین بهترین قاضی برای انتخاب علایق خود می باشند و به گفته ژان بودریار افراد فقط به دلیل این که نیاز دارند مصرف نمی کنند. لذا در حوزه مصرف، پویایی های اجتماعی مصرف یعنی الگوی همنوایی، انطباق و رقابت مورد توجه است. بنابر این زنان در پی الگوهای همنوایی انطباق و رقابت تحت تاثیر گروه همالان الگوهای فعالی می سازند و زیبایی شناختی خاص خود را از طریق رفتارهای خلاقانه نشان می دهند. نمونه تحقیق در این مطالعه زنان 45-18 ساله که از جراحی های زیبایی استفاده کرده اند در نظر گرفته شده است و از طریق پیمایش مورد سنجش قرار گرفته اند.در این فصل به بیان مساله تحقیق و ضرورت و اهمیت تحقیق فوق و پرسش های پژوهش و اهداف مورد نظر پژوهش می پردازیم. 2-1- مسئله پژوهش بازاندیشی و تشکیک در بنیان ها که از مشخصات دنیای مدرن و اساساًً انسان مدرن می باشد، منجر به تحولات نگرشی در بسیاری از حوزه ها از جمله حوزه ی زنان شده است. دگرگونی های وسیع در اقتصاد و افزایش مشارکت زنان در بازار کار و مشاغل درآمدزا، دگرگونی های تکنولوژیک در زیست شناسی و کنترل فرزندزایی و به ویژه جنبش های فمینیستی دهه های اخیر و انتشار سریع اندیشه ها در فرهنگ جهانی سبب شده صدای زنان در اکثر نقاط جهان گسترده شود و مبارزات فرهنگی شکل بگیرد که هسته ی اصلی آن حاصل جایگاه و هویت های اجتماعی جدید زنان است زیرا که دیگر زیست جهان زنان، زیست جهان سنتی نیست . تحولاتی که در ساختار خانواده و نقش های زنان رخ داده زمینه دگرگونی شخصیت و هویت اجتماعی زنان را فراهم نموده است. تغییرات نهادی و ساختاری ذکر شده و نهضت های اجتماعی زنان زمینه ساز بازاندیشی در ارزش ها و هویت های شخصی و اجتماعی زنان شده است و به دنبال آن خودتعریفی زنان نیز آغاز شده است. در شرایط حاضر زنان به جای اینکه صرفاً دنباله روی سبک های زندگی از پیش تعیین شده در نظام اجتماعی باشند، تا حدودی انتخاب ها و موقعیت ها را خود تعیین می کنند. اطلاعات وارتباطات الکترونیکی سبک های زندگی زنان را به شیوه های جدید زندگی دیجیتال پیوند زده است و فرهنگ های ویژه ای را جهانی کرده است. نظریه های اجتماعی در رویکردهای اخیر بیشتر بیانگرتفاوت های اجتماعی ، ناشی از روش های مصرف به جای روش های تولیدی است (اباذری، 1380: 226). و جهت گیری جامعه شناسی معاصر به سمت پذیرش اهمیت رو به افزایش حوزه مصرف و فعالیت های سبک زندگی در شکل دادن به هویت شخصی و جمعی است (کرایب،1382: 119) . آن چه در جامعه معاصر اهمیت دارد این واقعیت است که امکان پذیری بدن خود به مثابه یک پروژه،اکنون به روی مخاطبان انبوه باز شده است و دیگر هدف یا آرمان یک گروه نخبه یا فرهنگ بورژوازی ممتاز نیست (ترنر،13:1994) . بنابراین بازتابی بودن هویت در دوره اخیر مدرنیته و کنترل شکل های هویت به راحتی مترادف خواهد بود با دلبستگی به تنظیم یا کنترل بدن به مثابه حامل خویشتن و روش های کنترل و مدیریت بدن به صورت فزاینده ای به عنوان روش های تشخیص تفاوت های میان شیوه زندگی اهمیت و مرکزیت می یابند. پس تنظیم یا انضباط بدن /خود و یا به گفته ترنر:"بدن /خود به منزله پروژه" به این معناست که مسائل و موضوعات کلی تر مربوط به بازآفرینی خویشتن، حداقل تا حدی از طریق دست کاری و دخل و تصرف در بدن به مثابه ابزار انتقال یا وسیله ی علایق شیوه زندگی و لذا هویت فردی و جمعی به حد ظهور می رسد.(ارمکی،57:1381) تاکید فزاینده بر رژیم غذایی، اهمیت ورزش در حفظ شادابی و تناسب اندام و نیز مسئولیت اخلاقی در قبال حفاظت از سلامتی و نمایاندن بدن به مثابه یک تصویر، نشان گر شکل های مدرن تمایز و تشخیص اجتماعی است و دیگر این که نظارت و تنظیم و تعدیل دقیق بدن را می توان داستان یا روایتی دانست که فرد از چگونگی زیستن خود در چارچوب های متفاوت زندگی جمعی نقل می کند. اگر فرد در مقام راوی نگریسته شود ،آن گاه روایت وی تا حد زیادی به خود وی به مثابه عامل بستگی خواهد داشت. بنابراین خلاقیت و آزادی کنش گر در ساختن هویت خود از طریق انتخاب های مصرفی اهمیت اساسی می یابد. در نتیجه هویت فردی و اجتماعی، امری انعطاف پذیر و برساخته ای فرهنگی و اجتماعی است که بیشتر براساس گزینش ها و تفسیرهای کنشگران ساخته می شود نه آن که به واسطه ی موقعیت ساختاری تعیین شود. در نتیجه شیوه زندگی از نمایش سطوح ظاهری یا ظاهر فیزیکی ایجاد می شوند و افراد اهمیت بسیار زیادی به نظارت و مراقبت از ظواهر، خواهند داد که تحت کنترل و در حوزه قدرت آن ها است. و از میان این ظواهر بدن به منزله ی مستقیم ترین و در دسترس ترین قرار گاهی که می تواند حامل و نمایش گر تفاوت ها ی شیوه ی زند گی و شکل های هویت باشد اهمیت اساسی می یابد و بدین سان جسم به یک اصل هویتی بدل می شود. بنابراین باز تابی بودن بدن و روش های مدیریت و کنترل بدن به عنوان روش های تشخیص تفاوت های میان شیوه های زندگی اهمیت و مرکزیت می یابد. در ایران قانون مدنی ما بر کانون گرم خانوادگی تاکید دارد که اساس آن بر اقتدار مرد استوار است و بنابراین نقش مادری و کارهای خانگی بر عهده زن گذارده می شود و کار بیرون از منزل بر عهده ی مرد است مجموعه این عوامل روابط سنتی و مرد سالارانه را در خانواده تحکیم می کند و از طرفی موقعیت زن را هم در بعد فعالیت اجتماعی و اقتصادی تضعیف می کند. ولی در دهه های اخیر بخصوص در شهر های بزرگ با بهره مند شدن زنان از تحصیلات دانشگاهی و روی آوردن به فعالیت های اقتصادی هویت های جدیدی برای زنان رقم زده شده است . زنان ایرانی به بازاندیشی در باره موقعیت ها و هویت های اجتماعی سنتی خود پرداخته اند و قدم به مرحله بلوغ اجتماعی می گذارند و به باز نگری و بازتولید خود می پردازند. اما نکته حائز اهمیت این است که این باز تعریفی به سمت زیبایی گرایش پیدا می کنند و زنان بر اثر این زیبایی هویت جدید خود را رقم می زنند. بنابراین گرایش به جراحی های زیبایی نوعی باز تعریف هویت می باشد. شهر تهران، به عنوان کلان شهری که در معرض تغییرات حاصل از مدرنیته بوده و هست، در دهه های اخیر، دستخوش دگرگونی های ارزشی و رفتاری شده است. گسترش رسانه های گروهی و تبلیغات برنامه ریزی شده وسیع، این تغییرات را تسریع نموده اند. در این دهه ها، زنان که هم حضور بیشتری در عرصه های شغلی و تحصیلی یافته اند و هم در اثر تغییر سبک زندگی، غالبا مسئولیت خرید و تهیه اقلام مصرفی خانواده ها را به عهده گرفته اند، بیشتر مخاطب مدها و تبلیغات مصرفی شده و نحوه حضور و الگوهای ارزشی و نگرشی و رفتاری آنها، تأثیرات فردی و اجتماعی مهم تری بر جای گذارده است. تقریباً همگان (بخصوص زنان) در پی آنند که بدن ، چهره و فیزیک خود را مطابق با الگوهای زیبایی تبلیغ شده بیارایند و احیاناً تغییر دهند. هر روزه تعداد کثیری از دختران جوان (و گاه پسران جوان) را می بینیم که با بهره مندی از خدمات پزشکی و آرایش گری تلاش می کنند که هر چه بیشتر به الگو های زیبایی مد روز نزدیک شوند و با پیوستن به صف "زیبا رویان" از احساس قدرت و رضایت مندی بیشتری برخوردار شوند. اما مسئله این است که در یا بیم آیااین روح زیبایی خواهی جز موجودیت هر زن است و اصولاً انسان ذاتاً زیبایی را دوست دارد یا این که فشار های اجتماعی و پاداش های متعاقب بهره مندی از زیبایی است که زنان را به این سو می کشاند. از سوی دیگر، سرمایه داری غرب، با تمام قوا می کوشد تا با جهانی سازی فرهنگی و اقتصادی و با گسترش و ایجاد مدهای گوناگون، انسان ها را از سرمایه های وجودی شان تهی ساخته و از مقاومت باز دارد و باقیمانده منابع اقتصادی آنها را تصاحب نماید. مقابله با این جریان نیازمند کار فرهنگی گسترده و سیاست گذاری های حساب شده فرهنگی است. در این مسیر لازم است برای شناخت عوامل و ریشه های تغییرات نگرشی و رفتاری زنان در زمینه مد، آرایش، جراحی و نیز در خصوص چالش های هویتی آنان، پژوهش های منظمی صورت گیرد. مقاله حاضر سعی دارد ابتدا با نگاهی جامعه شناسانه به ریشه های افزایش گرایش زنان و دختران جوان به مد و آرایش و جراحی زیبایی پرداخته و ارتباط آن را با چالش های هویتی آنها تحلیل نماید و عواملی را که باز تولید هویت زنان را به سمت زیبایی گرایش می دهد را بشناساند. 3-1-اهمیت و ضرورت تحقیق پرسش در باره ی هویت بی گمان یکی از مهم ترین پرسش ها در حوزه روابط میان افراد و جوامع بوده است چندان که هم خود پیوسته در کانون توجه رسانه های همگانی بوده و هم عرصه ای برای تفسیر و سنجش هر گونه بیان یا بیانیه فراهم کرده است.از سوی دیگر گوناگونی و تضاد آرایی که به طور مستقیم یا غیر مستقیم درباره ی هویت ارایه می شوند پیچیدگی آن را نشان می دهد و در نتیجه این امر شرایط مطلوبی را برای بررسی های بیشتر در باره ی هویت را ایجاد می کند. در دوران معاصر تحت تاثیر جریانات نوسازی و نوگرایی هم بازاندیشی بیشتری در کنش ها و هویت های انسانی صورت می گیرد و هم نهادها و سازمان های مدرن و رده بندی های مستتر در آن نقش موثری در تحمیل هویت های بیرونی ایفامی کنند. اما افراد در تعدیل این تاثیرات و مقاومت در برابر عوامل ساختاری و فرهنگی و بازسازی هویت های فردی و اجتماعی نقش فعالانه ای ایفا می کنند. بنابراین در کنار عوامل اجتماعی موثر بر نحوه تشکیل خود و هویت شخصی هم گروه بندی های نهادی و تخصیص هویت ها را باید مطالعه کرد و هم چگونگی برخورد و مقابله ی افراد با این رده بندی ها را باید مورد بررسی قرار داد. در فرایند مدرن شدن، شکل های به خصوصی از فردیت ایجاد می شود که بر حوزه های معینی از کنش اجتماعی مثل ذوق و شیوه ی زندگی و مد دلالت دارند و کنترل و دستکاری منظم بدن یکی از ابزار های اساسی است که فرد در معرض دیگران قرار می گیرد. با توجه به اهمیت مفهوم خود در جامعه شناسی و در نظر گرفتن این واقعیت که بدن بخشی از خود یا قرارگاه و حامل خود است ، طبیعی است که جسم بشر به منزله ی محصول فرهنگ ،نظم اجتماعی و تاریخی مورد توجه جامعه شناسان قرار گیرد. از سوی دیگر، سرمایه داری غرب، با تمام قوا می کوشد تا با جهانی سازی فرهنگی و اقتصادی و با گسترش و ایجاد مدهای گوناگون، انسان ها را از سرمایه های وجودی شان تهی ساخته و از مقاومت باز دارد و باقیمانده منابع اقتصادی آنها را تصاحب نماید. مقابله با این جریان نیازمند کار فرهنگی گسترده و سیاست گذاری های حساب شده فرهنگی است. در این مسیر لازم است برای شناخت عوامل و ریشه های تغییرات نگرشی و رفتاری زنان در زمینه مد و آرایش و نیز در خصوص چالش های هویتی آنان، پژوهش های منظمی صورت گیرد. زنان که بیشتر مخاطب مدها و تبلیغات مصرفی و گرایش های زیبایی هستند نحوه حضور و الگوهای ارزشی و نگرشی و رفتاری آنها، تأثیرات فردی و اجتماعی مهم تری بر جامعه می گذارد بنابراین گرایشات آنان نیازمند تحقیقات گسترده تری می باشد. 4-1-پرسش های تحقیق: 1- آیا بین باز تعریف هویت زنان و گرایش آنان به جراحی های زیبایی رابطه ای و جود دارد؟ 2- چه عواملی باعث گرایش زنان به جراحی های زیبایی می شود؟ 3- آیا فشارهای اجتماعی و پاداش های متعاقب بهره مندی از زیبایی است که زنان را به سوی جراحی های زیبایی می کشاند یا این که زیبایی خواهی جزء ماهیت وجودی زنان می باشد؟ 4- بدن و ظاهر جسمانی به مثابه ی مقوله ای مرتبط با هویت فردی و جمعی تا چه حد مبنایی برای ترسیم خطوط تمایز اجتماعی است ؟ 5- آیا این تمایز ها و تفاوت ها به موازات خطوط پایگاه اقتصادی اجتماعی است یا این که استفاده از بدن به مثابه رسانه ی هویت ، مستقل از تمایزات و تعین های ساختاری صورت می پذیرد؟ 5-1-اهداف پژوهش زیبایی، گرایشی کاملاً طبیعی و مشترک بین تمامی انسان ها است اما امروزه گرایش به زیبایی به مرحله ظاهرپرستی و خودنمایی رسیده است. جوانان و نوجوانان و حتی میانسالان به سبب گرایش ها و اقتضای سنی خود و با صرف هزینه های گزاف و قبول عواقب جسمی، روانی و حتی جانی درصدد کسب سهم بیشتر از زیبایی و به دنبال «زیباتر شدن» هستند. در سال های اخیر، الگو های مصرف گرایی ،"بدن"راهمچون سایرحوزه های زندگی آدمی تحت سلطه قرارداده اند. امروزه افراد طبقات مختلف ،بخصوص طبقات متوسط و طبقات بالا، به بدن و ظاهر بیرونی آن توجه فزاینده ای نشان می دهند، به طوری که تقریباً همگان (بخصوص زنان) در پی آنند که بدن ،چهره و فیزیک خود را مطابق با الگوهای زیبایی تبلیغ شده بیارایند و احیاناً تغییر دهند. هر روزه تعداد کثیری از دختران جوان (و گاه پسران جوان) را می بینیم که با بهره مندی از خدمات پزشکی و آرایش گری تلاش می کنند که هر چه بیشتر به الگو های زیبایی مد روز نزدیک شوند و با پیوستن به صف "زیبا رویان" از احساس قدرت و رضایت مندی بیشتری برخوردار شوند. اما مسئله این است که دریابیم آیا این روح زیبایی خواهی جزء موجودیت هر زن است و اصولاًانسان ذاتاً زیبایی را دوست دارد یا این که فشارهای اجتماعی و پاداش های متعاقب بهره مندی از زیبایی است که زنان را به این سو می کشاند . البته از منظر جامعه شناسی قدر مسلم است که نوع کنترل و نظارتی که بر بدن اعمال می شود، نظمی را دنبال می کند که جامعه در پی آن است .بدن فرد، بازنما و بازتولید بدن جامعه است . ( بوردو،1990: 42) هدف از این تحقیق بررسی: 1- رابطه ی باز تعریف هویت اجتماعی زنان و گرایش آنان به جراحی های زیبایی در شهر تهران می با شد. 2-تعیین عواملی که در گرایش زنان به جراحی های زیبایی در شهر تهران نقش دارند. 3- بدن و ظاهر جسمانی تا چه حد از هویت فردی و تا چه حد از تعین های ساختاری تاثیر می پذیرند.
زهره آواز یعقوب موسوی
در دوران جدید استفاده از حمل ونقل به یکی از نیازهای مبرم زندگی در شهر تبدیل شده است و مسئله چگونگی تمهید شرایط ایمنی استفاده از آن و نیز جلوگیری از افزایش مشکلات کاربرد اتومبیل در شهر به کانون تحقیقات اجتماعی راه یافته است. صنعت و نیز نظام حمل و نقل همانند سایر دستاوردهای توسعه فنی و صنعتی، علیرغم فراهم نمودن تسهیلات و امکانات فراوان، عوارض و مشکلاتی را از نوع تصادفات، آلودگی هوا و مهمتر از همه تراکم ترافیک شهری در کلان شهرها موجب شده است. پیرامون علل افزایش مشکلات ناشی از ترافیک شهری نظریه های مختلفی مطرح می باشند. گذشته از ابعاد فیزیکی و فنی مرتبط با این موضوع نقش غنصر انسانی در پیدایش و یا افزایش این مسئله نیز خود از جمله محورهای تحقیق در این خصوص است. به نظر می رسد عدم رعایت قوانین راهنمایی و رانندگی، به عنوان یک رفتار کجروانه، یکی از عوامل موثر در ایجاد اختلالات تردد با وسائل نقلیه است. بدهی است این امر ریشه در فقدان فرایند درست اجتماعی شدن و نهادینه شدن قوانین اجتماعی در جامعه شهری دارد. این تحقیق در صدد است تا موضوع تاثیر اخلاق ترافیکی شهروندی شهر تهران را بر میزان تخلفات رانندگی آنان مورد بررسی دهد. در این مطالعه، جامعه آماری شامل کلیه رانندگانی است که به مراکز پلیس +10 شهر تهران به منظور دریافت صورت تخلفات اتومبیل شخصی خود مراجعه داشته اند. تعداد نمونه آماری عبارت از 215 نفر از کل جمعیت رانندگان شهر تهران است. روش مورد استفاده در این مطالعه پیمایش، ابزار و تکنیک مورد استفاده در آن پرسشنامه و واحد تحلیل نیز افراد می باشند. شاخص برازش مدل نشان می دهد که متغیرهای مورد بررسی در این تحقیق به عنوان بخشی از متغیرهای مربوط به عامل انسانی، تنها 42 درصد در بروز تخلفات رانندگی نقش دارند. نتایج بدست آمده در این بررسی همچنین نشان می دهد که عواملی همچون جنسیت و تحصیلات و نیز مولفه های ناکارآمدی قوانین و عدم احساس عدالت اجتماعی از شاخص آنومی اجتماعی در بعد اجتماعی، شاخص دانش عمومی و مولفه تاثیر گروه های اولیه از شاخص الگوپذیری در بعد فرهنگی رابطه معناداری با میزان تخلفات ترافیکی در شهر تهران دارند.
پرستو ولدخان محمد امین قانعی راد
چکیده شواهد به دست آمده از تاریخ ادبیات معاصر ایران نشان می دهد که ادبیات داستانی جدید،که تاریخ آن را به سالهای مقارن با جنبش مشروطه مربوط می دانند، از قهرمانانی سخن می گوید که شباهت به انسان ها دارد؛ انسان هایی شبیه به خود ما. این شخصیت های کوچک و محدود در واقع جای قهرمانان حماسی را که فراانسانی، استثنایی و مظهر ارزش ها و آرمان های اجتماع خود بودند، می گیرند. ما در پژوهش حاضر کوشیده ایم به برخی علل این تحول از دیدگاه جامعه شناسی ادبیات دست یابیم. با توجه به آراء گوناگون مورد مطالعه، عوامل موثر بر افول ادبیات حماسی و به حاشیه رانده شدن قهرمانان حماسی را می توان به شرح زیر خلاصه کرد : - نفوذ هر چه بیشتر تفکر عقلانی به جای تفکر مبتنی بر اسطوره - تردید در نگرش های مطلق ارزشی و د.....
راحله مسعودی فرناز ناظرزاده کرمانی
شهروندی به معنای برخورداری از حقوق و تکالیف در قبال دولت و جامعه ازمفاهیم جدیدی است که دولتهای مدرن درصدد تحقق کامل آن در جوامع خود هستند. برای دستیافتن به شهروندانی مسئول و مکلف نیاز به آموزش های شهروندی در همه مقاطع زندگی مخصوصا کودکی میباشد. هدف از این تحقیق، بررسی وضعیت آموزش شهروندی در مقطع پیش از دبستان در تهران است و با پرسش از مربیان پیش دبستان کوشیدیم تا به این هدف دست یابیم. جامعه آماری این تحقیق مربیان 830 مهدکودک خصوصی سطح شهر تهران بود که با نمونه گیری تصادفی 3 منطقه از مناطق 22گانه شهر تهران انتخاب شدند (مناطق 3،6و16) و با پرسش از110 مربی پیش دبستان پرسشنامه تکمیل گردید. مولفه های شهروندی بدست آمده از نظریه تورنی و دیگر نظرات به عنوان چهارچوب نظری استفاده و مولفه های هویت دینی و ملی، آزادی بیان و عقیده، مشارکت فعال و مسئولیت پذیری ، تبعیت از قانون کلاس و جامعه، و احترام به دیگران و محیط زیست مورد بررسی قرار گرفت. طبق نتایج بدست آمده از این تحقیق بین نگرش مربیان درباره مقوله شهروندی و آموزش شهروندی در کلاس باضریب همبستگی 582/0 در حد بالا و مستقیم رابطه معناداری وجود دارد یعنی، هرچه نگرش مثبت درباره موضوع شهروندی در مربی بیشتر باشد آموزش آن در کلاس نیز بیشتر میشود. بین نگرش مربیان به شهروندی و رفتار شهروندی کودکان در کلاس با ضریب همبستگی 576/0 رابطه بالا و مستقیمی وجود دارد بدین معنی که هرچه نگرش مربی نسبت به موضوع شهروندی مثبتتر شود، رفتار شهروندی از سوی کودکان کلاس بیشتر بروز پیدا میکند. طبق نتایج این تحقیق بین آموزش شهروندی ارائه شده توسط مربی و رفتار شهروندی کودک، با ضریب همبستگی 629/0 رابطه قوی و مستقیمی وجود دارد .یعنی هرچه آموزش شهروندی ارائه شده در کلاس توسط مربی بیشتر شود ، نوآموزان نیز رفتار شهروندی بیشتری از خود نشان میدهند .
ضحی معتمدی یعقوب موسوی
چکیده: با نگاهی به تاریخ علم می توان دریافت در گذشته بین انواع علوم ارتباط عمیق تری نسبت به امروز برقرار بوده است. اما در نتیجه ی تفکیکی که بر اساس تخصصی شدن بین شاخه های دانش صورت گرفت? گاه دیده می شود که نتیجه یک علم بدون عنایت به نتیجه علم دیگر مورد توجه قرار می گیرد و موجبات ناکارایی را فراهم می آورد. این فرایند شامل دو رشته تاریخ و جامعه شناسی نیز شده است. پژوهش حاضر بر آنست تا بررسی کند در طول دهه هایی که از استقرار جامعه شناسی در ایران می گذرد آیا مولفین جامعه شناسی و علوم اجتماعی به لحاظ نظری یا روشی، بینش تاریخی را در آثار خود لحاظ کرده اند یا خیر؟ با این سوال به مطالعه پیشینه نظری و تجربی جامعه شناسی تاریخی در اثار دانشمندان کلاسیک جامعه شناسی و متاخرین آن پرداخته شد. در ادامه با تاکید بر نظریه تدا اسکاچپول و روش تحلیل محتوای کیفی? بررسی هشت نمونه از آثار مولفین دانشگاهی و غیر دانشگاهی انجام شد. این آثار در بازه زمانی چهار دهه ( ازدهه 40 - 80) یعنی دو دهه قبل از انقلاب اسلامی دانشگاه ها و دو دهه پس از آن قرار دارند. نتیجه بررسی نشان می دهد که کاربرد رویکرد تاریخی در پاره ای از منابع بررسی شده سهم بیشتری داشته است. در مجموع تحقیق فوق ارتباط نزدیک بین تاریخ و جامعه شناسی را در تولیدات علوم اجتماعی ایران معاصر نشان می دهد
اکرم سلطانپور اشتبینی فریبا سیدان
مفهوم کیفیت زندگی مفهومی چند جانبه و چند بعدی است و تنها جنبه های مادی زندگی را در بر نمی گیرد، اندازه گیری و پی بردن به آن در گرو عوامل مختلف فرهنگی، اجتماعی، اقتصادی و حتی محیطی می باشد. در این پژوهش رابطه بین کیفیت زندگی زنان با دسترسی به امکانات وخدمات شهری، سطح بهداشت محله و سطح امنیت محله موردسنجش قرار گرفته است و هدف از آن شناخت عوامل تاثیرگذار شهری بر کیفیت زندگی زنان می باشد. این پژوهش به صورت مطالعه پیمایشی انجام شده است .جامعه ی آماری این پژوهش 383 نفر از زنان متاهل ساکن در محدوده نواحی نه گانه شهرداری منطقه 2 تهران می باشند که با شیوه ی تصادفی نسبتی مطبق انتخاب شده اند. یافته های این پژوهش نشان می دهد متغیر وابسته یعنی کیفیت زندگی زنان تابع دسترسی به امکانات و خدمات شهری، سطح بهداشت محله و امنیت محل است. 51% از زنان جامعه آماری پژوهش به امکانات مختلف محله خود دسترسی دارند و بیشترین درصد دسترسی زنان به امکانات و خدمات عمومی تر مانند شبکه حمل و نقل عمومی و مراکز خدماتی ست که مورد نیاز عموم شهروندان است، از این نظر امکانات و نیازهای خاص زنان در روند برنامه ریزی شهری به طور چشمگیری کمتر تامین شده است . سطح بهداشت و امنیت محل زندگی زنان نیز به میزان 53/67% و 70% تامین می باشد . ضریب همبستگی بین دسترسی به امکانات ورزشی و امکانات فرهنگی واجتماعی و مراکز خدماتی وامکانات تفریحی و دسترسی به شبکه حمل و نقل عمومی با کیفیت زندگی به ترتیب عبارت است از 19/0 – 19/0 – 32/0 – 17/0- 14/0 . در تبیین کیفیت زندگی زنان بر اساس سطح دسترسی به امکانات مختلف محله،متغیر دسترسی به مراکز خدماتی در معادله رگرسیونی باقی ماند و ضریب همبستگی چندگانه آن برابر با 37/0 است. در تبیین سطح کیفیت زندگی زنان بر اساس عوامل موثر بر آنها ، دو متغیر سطح دسترسی به امکانات محله و امنیت در محله در معادله رگرسیونی باقی ماندند که ضریب همبستگی ، همبستگی چند گانه آنها برابر با 39/0 است.نتایج حاصل از این پژوهش حاکی از محدودیت های دسترسی زنان به امکانات و خدمات شهری بوده و چنانکه نشان می دهد در شهر سازی مدرن، با وجود حضور وسیع زنان در عرصه های عمومی و فضاهای شهری، خیلی کم به تفاوت و تنوع این نیازها توجه شده است.
نیره سادات مرتضی نیا یعقوب موسوی
پژوهش حاضر، اجرای طرح گروههای همیاری زنان سرپرست خانوار برگرفته از رویکرد توسعه اجتماعی و نگرش توانمندسازی را مورد توجه قرار داده است. این طرح، ریشه در گروههای خودیاری هندی دارد و اکنون مدل این گروهها درسراسر دنیا و به خصوص در سایر کشورهای توسعه نیافته جهت مبارزه با محرومیت زنان سرپرست خانوار و توانمندی ایشان، با استقبال عمومی مواجه شده است. با اینکه زمان زیادی از اجرای این طرح ـ که کاملتر از انواع مادر خود است ـ نمی گذارد (از 1379 این طرح اجرا می شود) اما تردیدهایی را در تصمیم بر اجرا یا تعلیق آن در میان برخی از مسئولین برانگیخته است؛ چرا که این طرح، همراه با خود مشکلات و سختیهایی در راه دستیابی به قله توانمندی دارد. لذا هدف این تحقیق بررسی اجرای طرح مذکور بر روی توانمندسازی زنان سرپرست خانوار است. بدین منظور میزان و ابعاد توانمندی زنان سرپرست خانوار عضو گروههای همیاری با سایر زنان سرپرست خانوار مستمری بگیر مورد مقایسه قرار گرفته است. بر طبق چارچوب نظری تحقیق که از آراء آنتونی گیدنز (دربحث قابلیت محوری و همچنین توانمندسازی زنان) بر آمده است، محرومیت زدایی و توانمندسازی زنان از طریق عاملیت ایشان امکان پذیر است. توانمندسازی فرایندی است که طی آن زنان از نیازها و خواسته های درونی خود آگاه می شوند، جرئت دستیابی به هدف را در خود تقویت می کنند و از توانایی لازم برای عملی ساختن خواسته های خود برخوردار می شوند. براساس نظریات ارائه شده، فرضیات اصلی این تحقیق مبتنی بر اثر مثبت فعالیت در گروههای همیاری بر افزایش توانمندی (اقتصادی، اجتماعی، روانی) زنان سرپرست خانوار است. برای آزمودن فرضیات، از روش پیمایشی، با استفاده از تکنیک پرسشنامه از 140 زن سرپرست خانوار در شهرستان تهران و شمیرانات و همچنین با استفاده از تکنیک مصاحبه جهت دار و نیمه باز از 14 نفر از مسئولین و کارشناسان و تسهیلگران گروههای همیاری در تهران و شمیرانات بهره گرفته شده است. یافته های تحقیق حاکی از آن است: براساس میزان درصد بالای آلفای کرونباخ، روایی تحقیق تأیید می شود. همچنین در این پژوهش برای مشاهده ارتباط دوبعدی متغیر مستقل و هر یک از متغیرهای زمینه ای با ابعاد مختلف متغیر وابسته و همچنین آزمون فرضیه ها، از آماره کی دو و برای بدست آوردن شدت رابطه از ضریب همبستگی گاما برای متغیرهای ترتیبی و از ضریب فی برای متغیرهای اسمی استفاده شده است. منطبق بر آماره های بکار گرفته شده و آزمون t ، نتایج نشان می دهد در مقایسه میان فعالان در گروه همیاری و مستمری بگیران صرف، فعالیت در گروه همیاری موثر بر توانمندی اقتصادی، اجتماعی و روانی زنان سرپرست خانوار می باشد.
فهیمه قادری یعقوب موسوی
تحقیق حاضر با هدف بررسی تأثیر سرمایه فرهنگی بر تعهد به نظم اجتماعی انجام شده است. متغیر وابسته که به عنوان مسأله اصلی تحقیق لحاظ شده – تعهد به نظم اجتماعی در دو بعد اصلی رفتاری و عاطفی مورد سنجش قرار گرفته است. سرمایه فرهنگی، دارای سه بعد سرمایه فرهنگی عینیت یافته، نهادی و تجسم یافته است که در تحقیق حاضر نیز این ابعاد در نظر گرفته شده است. جامعه آماری این تحقیق، شامل کلیه ساکنین 18 سال و بالاتر شهر اصفهان اعم از زن و مرد می باشد و حجم نمونه بر طبق فرمول کوکران، 270 نفر محاسبه گردید. عمده ترین نتایج بدست آمده به شرح زیر می باشد: یافتهها ی توصیفی حاکی از آن است که میزان تعهد به نظم اجتماعی پاسخگویان در حد متوسط می باشد. همچنین افراد نمونه سرمایه فرهنگی متوسطی را گزارش داده اند. تعهد به نظم اجتماعی با میزان سرمایه فرهنگی افراد در ارتباط است، به طوریکه هر چه سطح سرمایه فرهنگی افراد بالاتر باشد تعهد به نظم اجتماعی آنان نیز بیشتر می باشد. از میان ابعاد سرمایه فرهنگی، رابطه سرمایه فرهنگی نهادی با تعهد به نظم اجتماعی معکوس می باشد و دو بعد دیگر(سرمایه فرهنگی عینیت یافته و تجسم یافته) رابطه ای مثبت و معنادار با تعهد به نظم اجتماعی دارند. هر چه سن پاسخگویان بیشتر باشد، از تعهد به نظم اجتماعی بالاتری برخوردارند، زنان و افراد متأهل از تعهد به نظم اجتماعی بیشتری نسبت به مردان و مجردین برخوردارند. با توجه به نوع فعالیت، افراد خانه دار بیشترین تعهد به نظم اجتماعی را دارا می باشند و بیکاران از کمترین میزان تعهد به نظم اجتماعی برخوردارند. همچنین تعهد به نظم اجتماعی افراد سطح درآمدی متوسط نیز نسبت به افراد سطح درآمدی پایین و بالا بیشتر است. با توجه به نوع فعالیت، افراد خانه دار بیشترین تعهد به نظم اجتماعی را دارا می باشند و بیکاران از کمترین میزان تعهد به نظم اجتماعی برخوردارند. متغیرهای زمینهای و سرمایه فرهنگی قادر به تبیین 34 درصد تغییر پذیری واریانس متغیر تعهد به نظم اجتماعی است. متغیرهای زمینه ای و سرمایه فرهنگی قادر به تبیین 34 درصد تغییر پذیری واریانس متغیر تعهد به نظم اجتماعی است.
مهری محمودخانی محمد تقی شیخی
چکیده ندارد.
طیبه احمدی یعقوب موسوی
امروزه مصرف گرایی از موضوعات مهم پژوهش در جامعه شناسی و مطالعات فرهنگی است و بررسی آن به عنوان یک مساله ی علمی و در حال گسترش در ایران حائز اهمیت است. بر این اساس این پژوهش به بررسی رابطه ی مصرف گرایی با تبلیغات تجاری شهری پرداخته است. هدف اصلی این پژوهش بررسی میزان و نحوه ی تاثیر تبلیغات تجاری کالاها در سطح شهر بر مصرف گرایی شهروندان (زن) شهر تهران می باشد. این پژوهش با روش پیمایش انجام شده و جمع آوری اطلاعات با ابزار پرسش نامه انجام گردیده است. نمونه مورد مطالعه 270 نفر از زنان مراجعه کننده به مراکز خرید در شهر تهران است. انتخاب مناطق و مراکز خرید با استفاده از روش نمونه گیری خوشه ای و انتخاب افراد نمونه مورد مطالعه با روش نمونه گیری اتفاقی از جامعه آماری مد نظر انجام شده است. در این پژوهش از نظریات، آرا و تجربیات افرادی مانند: آرا اندیشمندان مکتب فرانکفورت، آنتونی گیدنز، تورشتاین وبلن، گئورگ زیمل، ژان بودریار، مدل اقناع و... استفاده شده است. نتایج مهمی که در این پژوهش بدست آمده، از این قرار است که با افزایش تبلیغات تجاری شهری، مصرف گرایی نیز افزیش می یابد. با افزایش تبلیغات تجاری شهری میزان مادی گرایی، فردگرایی و بیان خود نیز در میان زنان پاسخگو افزایش یافته است. در عین حال با افزایش مادی-گرایی، فردگرایی و بیان خود نیز میزان مصرف گرایی افزایش می یابد. تحلیل مسیر بدست آمده از رگرسیون چند متغیره، گویای این است که، متیغر مستقل به همراه متغیرهای واسطه ی (فردگرایی، بیان خود و مادی گرایی) 36 درصد از تغییرات متغیر مصرف گرایی را تبیین می کنند.
عاطفه چناری یعقوب موسوی
پژوهش حاضر با هدف بررسی عوامل اجتماعی و اقتصادی موثر بر رضایت از کار، کارگران شرکت زغال سنگ البرز شرقی شاهرود انجام گرفته است، پژوهشگر با انتخاب این موضوع به دنبال پاسخگویی به این سوال بوده است که کارگران این شرکت با توجه به کار کردن در شرایط سخت معدن از مواردی چون امنیت شغلی، تسهیلات و خدمات رفاهی، شرایط کار و... احساس رضایت دارند. این پژوهش به دلیل ماهیت موضوع، توصیفی- همبستگی و از نوع پیمایشی می باشد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که متغیرهای تسهیلات و خدمات رفاهی، امنیت شغلی، روابط سازمانی، روابط اجتماعی، فرصت پیشرفت و خودشکوفایی و وضعیت تاهل رابطه ی مثبت و معنادار و متغیرهای محتوی شغل و سطح تحصیلات رابطه ی منفی و معنادار با رضایت شغلی دارند. از طرفی متغیرهای سابقه و تجربه کار، محیط و شرایط کار، عدالت در سازمان و سن با رضایت شغلی رابطه ی معناداری نداشته اند. کلید واژه:رضایت شغلی، امنیت شغلی، شرایط کاری، تسهیلات رفاهی، روابط سازمانی، روابط اجتماعی، محتوی شغل، عدالت در سازمان
الناز وزیری علی رجبلو
دین و سیاست از مهمترین مبانی و مولفه های هستند که در هر جامعه و در هر دوره ای تاریخ از اهمیت و تاثیرات بسزایی بر بشریت و زندگانی او برخوردار بوده اند. لذا در برخی از ادوار و جوامع میان این دو همراهی و پیوند برقرار بوده است و در برخی موارد دیگر دین و سیاست از یکدیگر جدا مانده و جامعه ای سکولاریستی بوجود آمده است. از دوران مدرنیته و جوامع غربی می توان بعنوان مهمترین نمود عینی سکولاریسم اشاره کرد. در ایران نیز به تاسی از غرب جدایی دین از سیاست در دوران رضاشاه بسیار اوج گرفت و تلاشهای بسیاری نیز در این زمینه از سوی حکومت و روشنفکران صورت پذیرفت. که در این پایان نامه مهمترین مسئله مطرح شده راجع به بررسی رابطه دین و سیاست در اندیشه ی روشنفکرانی از قبیل: محمدعلی فروغی، سید حسن تقی زاده و سید احمد کسروی می باشد. که در فرضیه مطرح شده نگارنده معتقد است:جدایی دین از سیاست مهمترین مبنای فکری این روشنفکران بوده است.
رضیه عمرانی نژاد یعقوب موسوی
چکیده تحقیق حاضر با هدف بررسی ارتباط میان سرمایه فرهنگی و دینداری با مسوولیت¬پذیری اجتماعی در بین زنان و مردان فرهنگی شاغل رسمی در مدارس شهر قم در سال 93-92 انجام¬شده¬است. چارچوب نظری تحقیق، تلفیقی است و بر¬پایه رویکرد¬های اخلاق مدنی و نظم اجتماعی مبتنی بر کارکردگرایی تدوین شده¬است. طبق نظریه بوردیو، ابعاد سرمایه فرهنگی شامل سرمایه فرهنگی تجسم-یافته، سرمایه فرهنگی عینیت¬یافته و سرمایه فرهنگی نهادینه¬شده می¬باشد. همچنین از¬میان ابعاد دینداری گلاک و استارک، ابعاد دینداری اعتقادی، مناسکی و تجربی در¬نظر گرفته¬شده¬است. مسوولیت-پذیری اجتماعی نیز در سه سطح خرد، میانی و کلان سنجیده¬شده¬است. روش تحقیق در این پژوهش، پیمایش و ابزار گردآوری داده¬ها، پرسش¬نامه محقق¬ساخته است. بر¬اساس فرمول کوکران، جمعیت نمونه به تعداد 327 نفر برآورد گردید که برای اطمینان بیشتر به 350 نفر افزایش یافته است. روش نمونه-گیری، خوشه¬ای چند¬مرحله¬ای بوده است. یافته ها نشان می دهند که بین سرمایه فرهنگی- دینداری فرهنگیان شاغل در مدارس شهر قم و دامنه مسوولیت پذیری اجتماعی آنان رابطه قابل قبول وجود دارد. نتایج حاصل از آزمون¬های همبستگی در این اثر، حاکی از وجود رابطه معنادار و مستقیم بین میزان سرمایه فرهنگی- دینداری، و میزان مسوولیت¬پذیری اجتماعی است. به¬عبارت دیگر نتایج حاصل از آزمون فرضیه¬ها نشان می¬دهد که به¬جز بعد سرمایه فرهنگی نهادی، بقیه ابعاد سرمایه فرهنگی و همچنین ابعاد در¬نظر¬گرفته¬شده برای دینداری دارای رابطه معنادار با مسوولیت¬پذیری اجتماعی هستند. متغیر¬های زمینه¬ای(سن، جنس، وضعیت تاهل، مقطع، ناحیه، درآمد و مسکن) دارای رابطه معنادار با متغیر وابسته نیستند. نتایج حاصل از تحلیل مدل رگرسیونی نیز نشان می¬دهد که متغیر¬های مستقل تحقیق قادر هستند 36 درصد از واریانس متغیر وابسته (مسوولیت¬پذیری اجتماعی) را تبیین نمایند. همچنین متغیرهای سرمایه فرهنگی عینیت-یافته با ضریب رگرسیون 283/0، دینداری مناسکی با ضریب رگرسیون 273/0، دینداری تجربی با ضریب رگرسیون 190/0، جنسیت با ضریب رگرسیون 181/0و دینداری اعتقادی با ضریب رگرسیون 169/0 به¬ترتیب بیشترین تأثیر را بر متغیر وابسته (مسوولیت پذیری اجتماعی (کلی))، نشان می دهند. واژگان کلیدی: مسوولیت¬پذیری اجتماعی، سرمایه¬فرهنگی، دینداری، فرهنگیان، اخلاق مدنی، شهروندی
مریم بختیاری یعقوب موسوی
محله یکی از اساسی ترین تقسیمات کشوری و واحدهای پایه برنامه ریزی شهری می باشد. مدیران محلات شهرداری تهران می¬توانند با استفاده از ظرفیت ها و منابع سازمانی و محلی نماینده ای لایق برای شهرداری باشد.شهرداری تهران با چنین درکی از نقش مدیران محلات بر این باور است که توانمندسازی مدیران محلات یکی از موضوعات اساسی و محوری حوزه منابع انسانی این سازمان است.این تحقیق از نوع کاربردی و با هدف تعیین میزان توانمندی مدیران محلات شهرداری تهران و عوامل موثر بر آن انجام شده است. روش تحقیق توصیفی از نوع پیمایشی است. جامعه آماری تحقیق شامل 374 نفر مدیر محله تهران بوده که تعداد 150 نفر از آنان به عنوان نمونه های تحقیق انتخاب شدند. برای دسترسی به نمونه ها، مناطق تهران به 5 گروه شمالی، جنوبی، شرقی، غربی و مرکزی تقسیم شدند و به تناسب تعداد محله هر منطقه، سهم نمونه آنها تعیین و با استفاده از پرسشنامه محقق ساخته داده های مورد نیاز گردآوری شد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از میانگین و انحراف معیار و آزمونهای t مستقل و وابسته، لوین، فریدمن، anova و تحلیل رگرسیون استفاده شد. نتایج کلی تحقیق عبارتند از: میانگین توانمندی مدیران محلات شهرداری تهران برابر با 3.63 در مقیاس 5 درجه ای است. دو دسته عوامل فردی و سازمانی بر توانمندسازی مدیران محلات موثرند لیکن تأثیر عوامل سازمانی بیشتر از عوامل فردی است. ترتیب تأثیر هر یک از عوامل عبارتست از: تجربه، شفافیت نقش، ارزش ها، آموزش، دانش، مهارت، حمایت و منابع.
سمیرا شریفی یعقوب موسوی
تحقیق حاضر با هدف بررسی سنجش میزان مدارای اجتماعی دربین شهروندان 18 تا70 سال ساکن شهرتهران و بررسی عوامل اجتماعی موثر برآن انجام گرفته است. جمعیت نمونه ی این تحقیق براساس فرمول کوکران وبا استفاده از شیوه ی نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند که شامل 346 نفر می شوند . روش تحقیق ، پیمایش وابزاراصلی در گردآوری اطلاعات پرسش نامه است . برای سنجش متغیر وابسته ، مدارای اجتماعی به طور تلفیقی از نظریات پیترکینگ و وگت استفاده و ابعاد مدارای هویتی ، مدارای اجتماعی عمومی ، مدارای سیاسی و مدارای اخلاقی-رفتاری برای آن در نظر گرفته شد . نتایج حاصل از آزمون همبستگی و تجزیه و تحلیل داده ها در این تحقیق ، نشان دهنده ی وجود رابطه ی معنادار بین احساس امنیت ، اعتماد اجتماعی وشبکه روابط درون گروه وعدم وجود رابطه ی معنادار بین شبکه روابط برون گروه و مدارای اجتماعی می باشند . همچنین یافته ها حاکی از وجود رابطه ی معنادار بین متغیرهای زمینه ای از جمله جنس ، وضعیت تأهل ، اشتغال ، تحصیلات و مدارای اجتماعی و عدم وجود رابطه ی معنادار بین سن و متغیر وابسته ی تحقیق می باشند . نتایج بدست آمده از تحلیل رگرسیون چند متغیری نیزگویای آن است که شبکه ی روابط درون گروه و جنس در ترکیب با دیگر متغیرهای مستقل وارد شده درتحلیل ، از قدرت لازم برای پیش بینی میزان مدارای اجتماعی برخوردار نیستند ، بنابراین ازمعادله ی رگرسیون حذف گردیدند . از بین تمام متغیرهای وارد شده درتحلیل رگرسیون به ترتیب اعتماد نهادی ، احساس امنیت ، اعتماد بین شخصی ، تحصیلات ، شاغل بودن و متأهل بودن بیشترین سهم را در تبیین متغیر وابسته داشتند. کلیدواژه : مدارای اجتماعی ، مدارای هویتی ، مدارای سیاسی ، مدارای اجتماعی عمومی ، مدارای اخلاقی–رفتاری ، اعتماد اجتماعی ، احساس امنیت ، شبکه روابط اجتماعی
رقیه شاهملکی یعقوب موسوی
جلب میزان رضایت شهروندان همواره یکی از دغدغه های مدیریت شهری در ارائه خدمات شهری است. در تحقیق حاضر به بررسی نقش عامل شهروندی بر میزان رضایت از خدمات شهری در شهر تهران پرداخته می شود. عامل شهروندی با ابعاد اگاهی شهروندی (آگاهی مدنی و آگاهی خاص شهری)، شهروندی فرهنگی (سواد فرهنگی و میزان استفاده از رسانه عمومی یا کاربر رسانه عمومی بودن)، شهروندی اجتماعی (شهروندی مدنی، شهروندی برخوردار از حس اعتماد اجتماعی و شهروندی برخوردار از شبکه اجتماعی)، و کنشگری شهروندی (شهروندی فعال و شهروندی مشارکت جو) و رضایت از خدمات شهری نیز در دو بعد کمی و کیفی مورد سنجش قرار می گیرند. روش مورد استفاده در این تحقیق پیمایش و داده ها با ابزار پرسشنامه از شهروندان جمع آوری شده است. جامعه آماری این تحقیق را شهروندان شهر تهران تشکیل می دهند. بدین منظور شهر تهران به لحاظ توسعه یافتگی به سه قسمت توسعه یافته (شمال شهر)، کمتر توسعه-یافته (مرکز شهر) و توسعه نیافته (جنوب شهر) تقسیم شد. از میان مناطق شمال شهر و جنوب شهر هر کدام دو منطقه و از مرکز شهر نیز یک منطقه به عنوان مکان تحقیق انتخاب شدند. حجم نمونه از کل جامعه آماری براساس فرمول نمونه گیری کوکران 383 نفر محاسبه شده است. نتایج تحقیق نشان می دهد که آگاهی شهروندی و شهروندی فرهنگی با رضایت از کمیت و کیفیت خدمات شهری، و شهروندی اجتماعی و کنشگری شهروندی با رضایت از کیفیت خدمات شهری دارای رابطه مثبت و معناداری است.
یعقوب موسوی مهدی سجادی
مفهوم شهرونددر مسیر تطور تاریخ زندگی بشر متحول شده و در دوران های مختلف تفکر سیاسی، از شهروند معانی خاصی استنباط شده است. مقوله شهروندی بسته به قرار گرفتن در بسترها ی اجتماعی مختلف، تحولات تاریخی گوناگون (پیشا مدرن، مدرن و پسا مدرن) را پشت سر گذاشته است. آخرین مرحله تکامل شهروندی، نیل به شهروند جهانی در دوره پسا مدرن و در بستر جهانی شدن است. تربیت شهروندان خوب از مهمترین دغدغه های اکثر نظام های تعلیم وتربیت می باشد. پژوهش حاضر با عنوان تبیین و تحلیل انتقادی سیر تحول در اهداف و اصول تربیت شهروندی دوره مدرن و پست مدرن انجام شده است. تعلیم و تربیت مدرن بر تربیت شهروند متمدن، متخصص و آزاد به عنوان هدف تعلیم و تربیت تأکید می کند. در رابطه با اصول تربیت شهروندی دوره مدرن می توان به مو اردی از قبیل؛ اصل اصالت فرد و تقدم فرد بر جامعه، اصل توجه به آزادی کامل فرد در فرایند آموزش و پرورش، اصل اعتلای توان استقلال در افراد و اصل پرورش قدرت عقلانی افراد اشاره نمود. اهداف تربیت شهروند در دوره پست مدرن، موا ردی از قبیل تربیت شهروند جهانی، تربیت شهروند دموکراتیک و تربیت شهروند انتقادی را شامل می شود. همچنین می توان به اصولی از قبیل؛ اصل همکاری و مشارکت جمعی، اصل توجه به حقوق افراد و انجام مسئولیت های متقابل، اصل کثرت گرایی و اصل توسل به فرایند گفتگو در حل و فصل امور اشاره کرد. تربیت شهروند مطیع و فرمانبردار، نادیده گرفتن آموزش اخلاق، ارزش ها و آداب معنوی و عدم توجه به تفاوت های فرهنگی از جمله نقدهای وارد بر تربیت شهروندی دوره مدرن است. به کارگیری روش گفتمان در مدرسه پست مدرن با وجود نابرابری شدید دانش و اطلاعات میان فراگیران و معلم، نسبی گرایی افراطی و عدم احساس تعلق واقعی شهروندان جهان وطن به جامعه بین المللی از جمله نقدهای وارد بر تربیت شهروندی پست مدرن است.
سارا رستمی یعقوب موسوی
دستفروشی پدیده¬ای است که بسیاری از مسائل و مشکلات جوامع در حال توسعه را تشکیل می¬دهد در کشور ایران این پدیده به دلایل مختلف از جمله مشکلات اقتصادی همواره وجود داشته است و علی رغم مزایای اقتصادی و کسب درآمد برای افراد دستفروش، آسیب¬هایی را گریبان¬گیر دستفروشان و جامعه ساخته است از جمله¬ی این آسیب¬ها برای زنان دستفروش می توان به انواع عوارض اجتماعی، فرهنگی و شخصیتی اشاره¬ کرد. بنابراین این پدیده نه تنها مشکلاتی را برای دستفروشان ایجاد می¬کند، بلکه موجب مسائلی برای جامعه نیز می¬شود. از این¬رو، هدف این پژوهش، بررسی علل و پیامدهای دستفروشی زنان شهر تهران می¬باشد.در این پژوهش، از نظریه¬های جنسیت در بازار کار از جمله (نظریه نئوکلاسیک¬ها و تئوری بازار کار دوگانه) و تئوری آنومی مرتن و الگوی تطابق و همنوایی او استفاده شده است. پژوهش حاضر از نوع توصیفی- تحلیلی می¬باشد که با روش پیمایش و با استفاده از ابزار پرسشنامه، 200 نفر از زنان دستفروش منطقه¬ی 12 شهر تهران را مورد مطالعه و بررسی قرار داده است. یافته¬های این پژوهش حاکی از آن می¬باشد که، اکثر زنان مورد مطالعه در سنین جوانی قرار دارند این مسئله نشان¬دهنده¬ی بیکاری فراگیر در بین قشر جوان می¬باشد.علاوه بر این زنان متاهل در بین افراد مورد مطالعه درصد بالایی را به خود اختصاص داده بودند چرا که بار فشار اقتصادی خانواده¬ها در مقایسه با گذشته تا حد زیادی به عهده¬ی زنان نیز نهاده شده است.درصد بالایی از افراد مورد مطالعه از نظر سطح سواد و تحصیلات در مرتبه ی خوبی قرار دارند و دارای تحصیلات دانشگاهی می¬باشند.این آمارها نشان می¬دهد زنان فعال در این بخش با توجه به تحصیلات دانشگاهی برای تامین معاش زندگی به ناچار به دستفروشی روآوردند. در این پژوهش تمامی فرضیات اصلی تایید شدند و یافته¬ها نشانگر آن است که بین گرایش به دستفروشی و پیامدهای اقتصادی، اجتماعی، شخصیتی و فرهنگی برای زنان موردمطالعه رابطه¬ی معنادار وجود دارد.زنان دستفروش مورد مطالعه به میزان زیادی از پیامدهای اقتصادی دستفروشی بهره مند می¬¬شدند و مهم¬ترین عامل گرایش آن¬ها به دستفروشی عامل درآمد گزارش شد. علاوه بر این زنان مورد مطالعه به میزان زیادی پیامدهای منفی فرهنگی، اجتماعی و شخصیتی ناشی از دستفروشی را نیز تجربه کردند و ارتباط معناداری بین گرایش به دستفروشی و انواع پیامدهای ذکر شده به دست آمد.
نیلوفر موسوی یعقوب موسوی
تعلق به مکان وپیامدهای فقدان آن در دهه های اخیر تبدیل به یکی از مفاهیم مهم در حوزه مطالعات علمی شده است.علی رغم مطالعات انجام شده در این زمینه،با کمبود عمده در حوزه مطالعاتی به ویژه در علوم اجتماعی روبرو هستیم. این پایان نامه با هدف بررسی رابطه ی فضای اجتماعی محله واحساس تعلق به محله به بررسی تاثیر فضای اجتماعی (شامل فضای ارتباطی،فضای بازنمایی،بازنمایی فضا و عمل فضایی)بر احساس تعلق به محله پرداخته است، و در این راستا از نظریه های حس تعلّق به اجتماع محلّه ای مک میلان و چاویس،هویت مکان رلف و رائولز،فضای اجتماعی بوردیو ولوفبوراستفاده کرده است.احساس تعلق به محله به عنوان متغیر وابسته شامل ابعادی همچون تمایل به مشارکت،تمایل به ادامه سکونت درمحله کنونی،وابستگی عاطفی،تصور وادراک از محله،احساس هویت مکانی یا محله ای می باشد. جامعه مورد مطالعه از میان مناطق شهر تهران ،منطقه 20 (شهر ری) و3محله ازآن انتخاب شدند. روش مورد استفاده در این تحقیق، پیمایش است،که با استفاده از تکنیک پرسشنامه،داده ها در سطح جمعیت اماری 250 نفر که در رده سنی 15 سال به بالا تعریف شده اند به دست امده است. در نهایت اطلاعات گرداوری شده با استفاده از تحلیل ضرایب همبستگی،آزمون آنالیز واریانس و تحلیل رگرسیون چند متغیره مورد بررسی قرار گرفتند برخی از مهمترین نتایج بدست آمده از همبستگی میان متغیرها حاکی از آن است که بین کیفیت فضای اجتماعی ،تداوم سکونت و احساس تعلق به محله همبستگی مثبت و مستقیمی وجود دارد .ضمنا رابطه معنی داری میان متغیر های زمینه ای ( سن، تحصیلات ، وضعیت تأهل، درآمد خانواده افراد مورد مطالعه ) رابطه معناداری با احساس تعلق آنان به محله مورد زندگی شان به دست آمده است.
نرجس خاتون عظیمی یعقوب موسوی
چکیده ندارد.
فاطمه بنی یعقوب یعقوب موسوی
چکیده ندارد.
فاطمه عزلتی مقدم محمد امین قانعی راد
این پژوهش با عنوان « بررسی جامعه شناختی الگوهای اندیشه روشنفکری در ایران معاصر » ، در حوزه مطالعات جامعه شناسی معرفت و جامعه شناسی روشنفکران ، به توصیف و طبقه بندی الگوهای اندیشه روشنفکران ایرانی و تبیین تحول اخیر در الگوی اندیشه آنان می پردازد . سوال های اصلی این پژوهش عبارتند از : چگونه می توان الگوهای اندیشه روشنفکری را طبقه بندی کرد؟ تحول درالگوهای اندیشه روشنفکری ایرانی چگونه قابل تبیین است ؟ . چارچوب مفهومی مطالعه بر پایه بررسی آرا گرامشی ،العطاس ، فوکو ، مانهایم ،هابرماس ، باومن ، بل ، لیوتار ، ترنر ، بندا ، پوسنر ، جاکوبی ، تورن ،ایرمن ، شلر ، سعید و گیدنز تدوین شده است. براساس این چارچوب مفهومی الگوهای اندیشه ای روشنفکران را می توان در سه دسته کلی عام گرا،خاص گرا و ترکیب عام و خاص قرار داد که البته هر یک از این سه الگو از دو الگوی فرعی تشکیل می شوند . به بیان بهتر مدل توصیفی این پژوهش الگوهای اندیشه روشنفکری را به شش الگو شامل : عام گرایی آرمانی ، عام گرایی ترکیبی ،خاصگرایی محلی (بومی)،خاصگرایی تخصصی، تخصص گرایی کل نگر و اندیشه جهانی – محلی تقسیم می کند . روش پژوهش در این مطالعه ، روش اسنادی و تحلیل محتوای کیفی است که با کاربرد ابزار پرسشنامه معکوس صورت گرفته است . دوره زمانی این پژوهش چهار دهه اخیر را در بر می گیرد . بر اساس نتایج این مطالعه در بین روشنفکران ایرانی می توان الگوهای متعدد اندیشه را تشخیص داد. ازسوی دیگر امروزه فضای روشنفکری در حال تغییر و تحول است . با توجه به تحولات اخیر در عرصه جهانی و ملی هم اکنون الگوی جدیدی از اندیشه روشنفکری در حال شکل گیری است که مبتنی بر دو ویژگی تعامل تفکر محلی–جهانی و تخصص گرایی کلیت نگر است . به بیان بهتر تیپ نوین روشنفکری ایرانی دارای دو مشخصه اصلی است : 1- اندیشه این روشنفکران مبتنی بر تعامل تفکر جهانی و محلی است . 2- این تیپ نوظهور روشنفکران ایرانی متخصصانی هستندکه در حرفه خود تنها به عنوان به عنوان یک متخصص جز نگر عمل نمی کنند بلکه به جای حرفه گرایی محدود از نوعی حرفه گرایی اجتماعی برخوردارند . در این الگوی جدید کلیت و تخصص به هم نزدیک شده اند . صاحبنظران مورد مطالعه همچنین تحول اخیر در الگوی اندیشه روشنفکری را با توجه به عوامل مختلف ساختاری و عاملیتی تبیین کرده اند . این عوامل عبارتند از : انقلاب اسلامی ، جنگ تحمیلی ، فرو ریختن اردوگاه کمونیسم و شکست آرمان های چپ رادیکال، شکل گیری نظریه ما بعد تجدد گرایی ( پست مدرنیسم ) ، گسترش تکنولوژی های اطلاعاتی ، تغییر و تحول اوضاع بین المللی ، توده ای شدن آموزش - پرورش و آموزش عالی مدرن ، جهانی شدن ،جنبش دوم خرداد و.... .
یعقوب موسوی حسین کریمی
این پایان نامه تحت عنوان "احکام قتل عمد در فقه اسلامی" تدوین گردیده که احکام و عقوبات قتل عمد در دو قسمت مورد بحث قرار گرفته است : الف - عقوبات اخروی و معنوی که در آیات و روایات بیان شده است و بعضی از آنها عبارتند از: خسران و زیانکاری، مقرر شدن گناهان مقتول برای قاتل، موفق نشدن به توبه، بی ایمان از دنیا رفتن، عذاب جهنم و ... ب - مجازات دنیوی که شامل کفاره، محروم شدن از ارث و قصاص نفس در صورت وجود شرایط قصاص می باشد. قتل عمد یکی از بزرگترین جنایات بوده که شارع مقدس بر آن مجازاتهای شدید اخروی و دنیوی مترتب نموده است . در عین حال در بسیاری از احکام آن از طرفی بین علمای امامیه و از طرف دیگر بین آنها و فقهای عامه اختلاف نظر وجود دارد. لذا با توجه به اینکه در حدی که تحقیق و تتبع کرده ام اگر چه احکام قتل عمد در قسمتهای مختلف کتب فقهی ذکر شده، لکن معمولا بطور منسجم و یکجا بیان نگردیده است و به کتابی هم که از طرفی مختص به احکام قتل عمد، و از طرف دیگر جامع نظرات فقهای خاصه و عامه با ذکر دلایل هر کدام از آنها باشد، دست نیافته ام، تیه رساله ای با این خصوصیات ضروری به نظر رسیده که در رساله حاضر سعی شده این مهم به انجام رسد، تا منبعی نسبتا جامه برای علاقمندان به تحقیق در این زمینه فراهم گردد. از اختصاصات این پایان نامه این است که کوشش شده در هر مسئله ای ابتدا نظر فقهای امامیه اعم از اتفاقی، مشهور، غیرمشهور و شاذ و با ذکر دلایل هر کدام بررسی شده، سپس نظر علمای اهل سنت اعم از اتفاقی و اختلافی با ذکر دلایل هر کدام بیان گردد. همچنین در صورتی که در قانون مجازات اسلامی جمهوری اسلامی ایران، آن مسئله ذکر شده باشد، در پاورقی نوشته شده است . علاوه بر آن شرایط قاتل و مقتول برای اجرای قصاص به طور جداگانه مورد بررسی قرار گرفته است ، در حالیکه معمولا فقها، آنها را یکجا مطرح نموده اند.
نرگس شامحمدی یعقوب موسوی
در این تحقیق ما به بررسی ارزشهای دینی (در سه بعد اخلاق، عقاید و احکام) انتقال یافته از طریق برنامه های تلویزیونی ؛برنامه نیم رخ که خاص نوجوانان؛ می باشد پرداخته ایم. انتقال ارزشی از طریق برنامه های تلویزیونی، همانند بسیاری از مسائل دیگر تحت تاثیر عوامل مختلفی می باشد که ما در اینجا به بررسی این عوامل و نقشی را که در انتقال ارزشها ایفا می کنند، پرداختیم. از میان این عوامل می توان به خصوصیات منبع پیام، خصوصیات پیام و خصوصیات مخاطبین اشاره کرد. هدف از این بررسی آن بوده که معلوم شود تلویزیون بعنوان یکی از مهمترین وسایل ارتباط جمعی چه نقشی را در انتقال ارزشها داشته و چقدر توانسته است از طریق این برنامه خاص تولیدی خود ؛برنامه نیم رخ؛ مخاطبین خود را تحت تاثیر قرار دهد. جهت بررسی موضوع مورد نظر در شهر تهران، با 300 نوجوان (این مقدار از حجم نمونه بر اساس فرمول کوکوان انتخاب شده است) دختر و پسر که در قطع متوسطه به تحصیل مشغول بودند مصاحبه شده و پرسشنامهای به اجرا گذاشته شد. مناطق مورد نظر از پنج منطقه از مناطق شمال، جنوب، شرق و غرب و مرکز شهر تهران بوده و از طریق نمونه گیری تصادفی انتخاب شده است.) پرسشنامه حاوی هفتاد و دو سوال بسته و باز برای سنجش متغیرهای مستقل و وابسته بود که در قالب طیف مجموع نمرات مورد بررسی قرار گرفت. در مجموع می توان گفت از میان متغیرهایی که مورد بررسی قرار گرفت نوجوانانی که برنامه نیمرخ را تماشا کرده بودند، پایبندی دینی شان خیلی بیشتر از کسانی بود که این برنامه را ندیده بودند. همچینین کسانی که اعتبار منبع پیام را مثبت ارزیابی کرده بودن، ارزشهای دینی بیشتری را از طریق این برنامه کسب کرده اند. در روباط بین بعضی از متغیرهای مستقل با پایبندی دینی از طریق برنامه نیم رخ می توان به روابط زیر اشاره کرد. گروه مرجع مخاطب، پایگاه اجتماعی و اقتصادی مخاطب، مدت تماشای برنامه نیم رخ جز متغیرهایی بودند رابطه معنی داری را با پایبندی دینی از طریق نیمرخ نشان دادند. بدین معنا که هرچه گروه مرجع مخاطب داخلی تر بوده پایبندی دینی آنها قوی تر بوده است و همینطور هر چه پایگاه اقتصادی و اجتماعی مخاطب جز طبقات مرفه جامعه بوده است پایبندی دینی مخاطبین ضعیفتر بوده و همچین مدت تماشای برنامه نیمرخ رابطه خیلی خیلی زیاد و معنی داری را با پایبندی دینی نشان داده است. در پایان به نظر می رسد که اگر مسئولین سیما، بتوانند به تولید برنامه هایی بپردازند که گروه مرجع مخاطبین را به سمت داخل هدایت کنند و الگوهایی را به نوجوانان معرفی می کنند که در جهت اصلاح اخلاف و رفتار آنان موثر باشند، توانسته است به رسالت عظیم خود در عصری که ارزشها و کرامتهای انسانی رو به افول گذارده است، عمل کرده و به عنوان وسیله ای در جهت تقویت و تثبیت آنها عمل کند.
فریبا اسمعیل طلایی یعقوب موسوی
در این پژوهش تحت عنوان ((بررسی عوامل اجتماعی موثر بر تعهد کار مدیران و کارکنان سازمان تامین اجتماعی)) تلاش شده تا مهمترین عوامل موثر بر ایجاد و حفظ تعهد کار مدیران و کارکنان شناسایی و مورد آزمون قرار گیرند. طبق چارچوب تئوریکی مطرح شده، سه نوع تعهد کار از هم تمیز داده شده. براساس این سه نوع تعهد کار، پنج متغیر رضایت شغلی، فرهنگ سازمانی، انگیزش در کار، آموزش حین خدمت و شبکه اظهاری دوستی میان همکاران را با آن مورد آزمون قرار دادیم. روش تحقیق استفاده در پژوهش، روش پیمایشی است و اطلاعات از طریق پرسشنامه جمع آوری گردید. حجم نمونه در دو سطح مدیران و کارکنان از میان پرسنل شاغل در بخش بیمه ای اداره کل استان تهران بزرگ (سازمان تامین اجتماعی) انتخاب شد (مدیران 69 نفر و کارکنان 350 ) اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از روشهای مناسب آماری شامل رگرسیون خطی و آزمون ضریب همبستگی ارتباط هریک از متغیرهای مستقل را با متغیر وابسته مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته شد. نتایج تحقیق نشان می دهد که:بین رضایت شغلی و فرهنگ سازمانی باتعهد سازمانی در دو سطح مورد مطالعه رابطه نسبت و معنی داری وجود دارد. بین انگیزش در کار و آموزش حین خدمت با تعهد حرفه ای در دو سطح مورد مطالعه رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد. بین شبکه اظهاری دوستی میان همکاران با تعهد رابطه ای در دو سطح مورد مطالعه رابطه مثبت و معنی داری وجود دارد.
شمس السادات میروکیلی یعقوب موسوی
رضایت شغلی به عنوان احساس مثبت فرد نسبت به شغل و ارزیابی آن یکی از موضوعات مهم و پیچیده در سازمانها، کارخانه ها، ... را تشکیل می دهد. در این تحقیق سعی نموده ایم با استفاده از تئوریهای صاحبنظران و با استفاده از شیوه های تحقیق به بررسی عوامل اجتماعی موثر بر رضایتمندی شغلی کارگران زن بپردازیم و سهم هر یک از این عوامل را مشخص نمائیم. ابزار سنجش رضایت شغلی مقیاس توصیف شغلی (gdi) بود که با استفاده از روش های آماری در سطوح مختلف سنجش از آزمونهای t-test و f، تحلیل واریانس، اسپیرمن (p)، پیرسون و رگرسیون چند متغیره استفاده شد ضریب روائی متغیرهای مستقل بین 67/0 تا 91/0 می باشد.
سیاوش یزدان پرست یعقوب موسوی
شهرهای بزرگ در بسیاری از کشورهای جهان بویژه در جامعه های در حالتوسعه شاهد رشد رو به افزایش جمعیت شهری بوده است. تراکم و فزونی جمعیت در این شهرها مسائل و مشکلات فراوانی را موجب گردیده است. رشد حاشیه نشینی، بحران مسکن، نابرابری اجتماعی و مهمتر تغییر در الگوی رضایت محیطی ساکنین جدید در نواحی شهری بوده و می باشد. از جمله راه حل های ضروری و غیر قابل اجتناب توسعه و گسترش نواحی جدید شهری در قالب شهرک و یا مجتمع های مسکونی طراحی شده بوده و می باشد. شهرک های پیرامونی و یا توسعه یافته درقلمروهای مسکونی داخل این شهرها پاسخی بوده است به نیازهای مختلف اجتماعی و اقتصادی ساکنین شهری بررسی فوق همچنانکه از عنوان آن معلوم می گردد هدف خود را مطالعه توسعه شهرک نشینی در تهران با تکیه بر چگونگی رضایت محیطی ساکنین در شهرک خاص و انتخاب شده یعنی شهرک نظامی محلاتی قرار داده است. شهرک فوق از نوع شهرک های طراحی شده است که توسط بخش دولتی و خصوصی احداث شده است. تحقیق فوق درصد آن بوده است که معلوم کند که کدام دسته از عوامل اجتماعی و اقتصادی در تعیین رضایت محیطی ساکنین دخالت داشته و چگونه؟ بعلاوه رضایت محیطی در قالب دو فرض اصلی یعنی رضایت از محیط اجتماعی و فرهنگی و نیز طراحی و معماری کالبدی منطقه مسکونی مورد توجه قرار گرفته است. پس از مطالعه نظری پیرامون روند شهر و شهرنشینی و چگونه گسترش شهرک سازی در تهران تحقیق حاضر با استفاده از روش مطالعه میدانی و انتخاب جمعیت نمونه موضوع رضایت محیطی از خدمات و شرایط کالبدی شهرک را در یک جمعیت نمونه 250 نفری مورد بررسی قرار داد. کاربرد تکنیک های تحلیل آماری از قبیل x2 و تحلیل واریانس و نیز استفاده از آماری توصیفی و جدول ضرایب همبستگی و بعلاوه کاربرد نظریه های شهری کمک نمودند تا ابعاد مختلف موضوع روشن گردد. در نتیجه معلوم گردید که رضایت محیطی ار خدمات اجتماعی و عمومی شهرک از میزان مطلوب برخوردار است ساکنین الا در مواردی مانند دسترسی به خدمات ایاب و ذهاب و یا پاره ای از موارد مربوط به خدمات عمومی در مجموع از محیط اجتماعی و خدماتی شهرک اظهار رضایت داشته اند. در خصوص رضایت محیطی در قابل ویژگی های کلیدی در شکل سنتی و جدید آن نیز اکثر ساکنین شهرک با درجه تفاوت از لحاظ سن، درآمد و سن تحصیل اظهار رضایت نموده اند. علی رغم درصد بالای رضایت محیطی تمایل افراد به جایگزینی محل مسکونی جدید قابل توجه است. در این خصوص از جمله دلایل بافت نظامی شهرک و مسائل و موضوعات امنیتی و سیاسی عاملی بود است که انگیزه ساکنین شهرک را در تغییر محل مسکونی تشدید نماید. به نظر می رسد توسعه الگوی کالبدی شهرک فوق و رفع موارد معماری از جمله تکمیل بلوکهای ساختمانی، گسترش پاره ای دیگر از خدمات از فبیل مراکز فرهنگی، تفریحی، ورزشی و مانند آن و نییز تغییر بافت جمعیتی آن به نسبت مساوی از نظامیان و غیر نظامیان می تواند باعث جاذبه بیشتر محیط و افزایش احمال کاهش تمایل به تغییر مکان گردد.