نام پژوهشگر: بهادر زمانی
حامد قربانی طباخی بهادر زمانی
بدون شک، آموزش و پرورش یکی از اساسی ترین نهادهای اجتماعی در هدایت، کنترل و شکل دهی افکار در هر جامعه بشری است و داشتن یک آموزش و پرورش توانمند و کارا لازمه هر توسعه اجتماعی است. با توجّه به گسترش هرچه بیشتر تکنولوژی های جدید و دامنه علم، سیستم های آموزشی سنّتی و غیر فعّال معلم محور وحتی موضوع محور جوابگوی آموزش و پرورش کنونی نبوده و سیستم های مدرن دانش آموز محور با اهدافی همچون p4c (فلسفه برای بچه ها)، خلاقیّت و یادگیری فعّال جایگزین آن شده است. تغییر نحوه آموزش در سیستم آموزش جدید، چهره مدارس مدرن را از مدارس سنّتی متمایز ساخته است لذا یکی از مسائل اساسی در این سیستم، ویژگی های برجسته فضایی و محیطی مدارس مبتنی بر آنهاست. پروژه اخیر بر اساس تحقیقات و مطالعات کیفی سعی در شناسایی کامل شاخصه های مطرح در این سیستم نوین آموزشی داشته است که در نهایت، این شاخصه ها در قالب محلی و با مشارکت 120 نفر (پرسشنامه) و 30 دانش آموز (ارزیابی نقاشی) مورد ارزیابی قرار گرفته و بر اساس میزان همبستگی با آموزش و پرورش نوین اولویت بندی شده اند. 8 شاخصه کیفی اولویت دار معرفی شده در این بخش عبارتند از ایجاد فضاهای مناسب برای غذاخوردن بچه ها، طراحی سیستم تهویه مناسب در فضاهای مدارس، تعبیه دسترسی سریع برای بچه ها، مناظر مناسب بصری در فضاهای ارتباطی و گشودگی ها، طراحی کلاس هایی با امکان یادگیری گروهی، طراحی محوطه ها و وسایل بازی مناسب، ایجاد فضاهای سالم و ایمن و ایجاد فضاهایی برای فعالیت های پروژه ای. این شاخصه های حاصل ارتباط نزدیک بین دو حوزه کیفیت های کالبدی و محیطی و ویژگی های فضاهای عملکردی با اصول نوین آموزشی است. مطالعه صورت گرفته در مدارس تبریز حاکی از آن است که با وجود پیشرفت هایی در برنامه های آموزشی، مدارس کنونی از نقطه نظر طراحی و کیفیت های محیطی-کالبدی هیچ نقطه مثبتی نسبت به مدارس دهه های قبل ندارند. یافته ها از پیوند اصول نوین آموزشی و پرورشی با طراحی کالبد و کیفیت محیطی مدارس در مقاطع ابتدایی پشتیبانی می کند.
بهاره مشروطی بهادر زمانی
رودخانه ها همواره به عنوان یکی از عوامل شکل گیری شهرها محسوب می شوند و نقش اساسی را در استخوان بندی آنها ایفا می کنند. مهران رود نیز در تبریز به عنوان یکی از عوامل شکل گیری شهر شناخته می شود و حضورش در تمامی طول شهر مشهود است. در گذشته های دور این رودخانه در کنار منافع متعدد برای شهروندان، طغیان هایی را نیز به همراه داشته که تخریب و ضرر و زیان های مالی و جانی را باعث می گردیده است. در سال 1313 شهردار وقت به منظور حفاظت شهر در برابر این سیلاب ها، اقدام به مسیرگشائی و احداث دیواره سنگی در تمامی طول رودخانه نموده است. این امر با اینکه تبریز را برای همیشه در برابر طغیان مهران رود مصون کرد اما این رودخانه را از بافت اطراف منفک نمود و باعث به فراموشی سپرده شدن آن گردید. امروزه این رودخانه به دلیل آلودگی ها و عدم فضاسازی مناسب، به عنوان عنصری زاید در شهر تلقی می شود و شهروندان از موهبت بودن در کنار آب و ارتباط با آن محروم اند. سبزراه ها به عنوان یکی از عناصری که شهرهای مختلف دنیا برای ساماندهی رودخانه هایشان به کارگرفته اند، مطرح می باشند. مزایا و معایب احداث سبزراه ها بر اساس مطالعات انجام شده در این رساله، استخراج گردیده است، همچنین به اصول مطرح در زمینه طراحی لبه رودخانه ها و احداث سبزراه ها که به عنوان راهگشای طراحی در این زمینه محسوب می شود، پرداخته شده است. در این رساله سعی گردیده تا با استفاده از یک پایه مطالعاتی قوی و استفاده از تجربیات جهانی در زمینه احیاء رودخانه های شهری، به ارائه طرحی برای ساماندهی قسمتی از رودخانه در بافت میانی شهر پرداخته شود، باشد که این نمونه، پروژه ای پیشگام تلقی گردد و تسری یابد.
نسیمه فلاح رنجبر بهادر زمانی
در این رساله تلاش شده است شبکه ساختاری که بتواند شهر را هرچه بیشتر به پایداری نزدیک کند، حاصل گردد. با تاکید بر اجزای تشکیل دهنده یک شبکه یعنی خط و نقطه، لایه های مختلفی که لازم و ملزم یکدیگر در رسیدن به الگویی برای شبکه ساختاری پایدار هستند، بازشناسی می گردند. این لایه های شبکه ای عبارتند از: 1)شبکه فضایی که شبکه حمل و نقل و گره ها و مراکز فعالیتی را در بردارد، 2)شبکه اقتصادی(economic network)که شامل کریدورهای سرزنده چند عملکردی و مراکز فعالیتی نقطه ای می شود و 3) شبکه اکولوژیک که کریدورهای سبز و پارک ها یا مناطق حفاظت شده طبیعی را در بر می گیرد. این شبکه ها مثل لایه هایی در تلفیق با هم، شبکه ساختاری پایداری را تشکیل می دهند. فصل مشترک تمام این لایه ها اصل اتصال است بدین ترتیب که بواسطه این لایه ها، عناصر مهم خطی و نقطه ای در سطح شهر به هم پیوند می خورند. به همین خاطر این لایه ها در قالب شبکه بررسی می شوند. شهر های جدید انعطاف پذیری و شکل پذیری بالایی در ساختار دارند و می توانند به مصداقی برای تئوری های جدید طراحی شهری بدل گردند. به همین دلیل شهر جدید سهند، برای درک بیشتر شبکه ساختاری پایدار، به عنوان بستر طراحی شبکه ساختاری پایدار انتخاب شده است.
حمید رضا عطایی نجف آبادی محمود قلعه نویی
هنگامی که به زیباترین شهرهای روزگار گذشته نگاه می کنیم، همواره می توان به احساس سرزندگی در فضاهای شهری آن ها پی برد. البته این احساس امر پیچیده و مبهمی نیست و شاید بتوان گفت محصول یک کیفیت ساختاری کالبدی ویژه است که این شهرها از آن برخوردار بوده اند و این در حالی است که بسیاری از شهرهای معاصر ما، فاقد چنین کیفیتی هستند. در این میان شهرهایی نیز با وجود پتانسیل های بالا، دچار افت جایگاه فرهنگی و اجتماعی خود شده اند که می توان یکی از دلایل بارز آن را رکود کیفیت کالبدی- بصری دانست که با ارتقاء آن بازگشت هویت و معنای از دست رفته آن را به دنبال خواهد داشت. همچنین به نظر می آید ارزیابی معماری بناهای شهری و ارزشگذاری به دلیل قرارگیری در پیچاپیچ مرزهای بین هنر، مهندسی و علوم انسانی کاری پیچیده باشد ولی به هر حال می توان گفت، طراحان همیشه سعی بر آن داشته اند که طراحی و شکل دهی بناهایشان از اصول فکری مناسبی برخوردار باشند و به کیفیت محیط شهری کمک نمایند و با تدوین شاخص های کالبدی اهمیت آن را بسان عضوی از اندام شهری روشن نمایند. لذا شناخت فرم کالبدی می تواند به عنوان یکی از مراحل اولیه شناخت عناصر معماری و شهری حائز اهمیت باشد. از سوی دیگر می دانیم بینایی مهمترین و تأثیر گذارترین عامل در فرآیند ادراک انسان از محیط می باشد که با شناخت مولفه های موثر بر آن در فرم کالبدی می توان از یک طرف به ایجاد زیبایی بصری و از طرف دیگر به عناصر کالبدی ارزشمند دست یافت. این پژوهش به دنبال آن است که نشان دهد دید و منظر به عناصر کالبدی ارزشمند سبب غنای ارزشهای اجتماعی، اقتصادی و افزایش توریست پذیری فضاهای شهری گشته و می تواند تأثیر به سزایی را در خوانایی، جهت یابی، ایجاد خاطره و هویت برای مردم شهر و همچنین گردشگران داشته باشد. این نوشتار جزء پژوهش های کاربردی است، که در قالب مبانی نظری با استفاده از شیوه توصیفی- تحلیلی به مطالعه متون مبادرت می نماید و با هدف تحلیل و تبیین نقش مولفه های فرم کالبدی در کیفیت بصری فضاهای شهری به بررسی مفهوم فرم کالبدی، مفاهیم در تعامل با آن و مبانی زیبایی شناسی بصری پرداخته و با جمع بندی آراء اندیشمندان به تدوین چارچوبی مشتمل بر چهار قسم معیارهای کالبدی، نظم کالبدی- بصری، منظر و ناظر در جهت ایجاد کیفیت های کالبدی- بصری می پردازد. این بخش معیارها و زیر معیارهای مولفه های سازنده کیفیت های کالبدی بصری را تعیین نموده و معیارهای این کیفیت ها به عنوان محصول این قسمت مشتمل بر خوانایی، هویت، تناسبات بصری، زیبایی، انسجام، نفوذ پذیری بصری، تنوع، وضوح و پایداری مشخص می گردد. در ادامه از طریق روش میدانی- پیمایشی ، نظام منظر و عناصر شاخص کالبدی در محدوده مورد مطالعه بررسی و با استفاده از روش تحلیل سلسله مراتبی و بهره گیری از معیارهای کالبدی- بصری مدون در چارچوب نظری، ارزیابی و اولویت بندی عناصر شاخص در محدوده انجام می گردد. در مرحله بعد ماحصل این پژوهش در جهت نیل به فضاهای شهری کارا از حیث کیفیت های کالبدی بصری به دست آمده در قسمت های قبل در قالب راهنماهای طراحی شهری مدون می شود. در ادامه به ارائه پیشنهادات طراحی در جهت ایجاد سازمان مطلوب بصری در محدوده پرداخته و قسمتی از جداره راسته اصلی بازار به عنوان مهم ترین محور بافت، طراحی می گردد.
زینب مشهور بهادر زمانی
توجه به فضاهای عمومی شهری تحت عنوان مکان سوم ها، از دغدغه های معماران و شهرسازان معاصر محسوب می گردد. این فضاها به عنوان محیط هایی غیر رسمی که زمینه تعامل مردم را فراهم می نمایند، نقش مهمی در حیات و سرزندگی شهرها ایفا می کنند. در زمینه طراحی فضاهای عمومی، نظریه پردازان مختلف، رویکردهای متفاوتی را مطرح نموده اند که در این میان رویکرد محیطی- رفتاری به عنوان رویکردی مطرح، به مطالعه رابطه محیط و رفتار و نقش طراحی در بروز رفتارهای فردی و اجتماعی و تقویت تعاملات اجتماعی می پردازد. این این راستا پایان نامه حاضر در بخش نظری، مفهوم تعامل پذیری فضا را مورد کنکاش قرار داده و با اتخاذ رویکرد محیطی- رفتاری به تبیین عوامل محیطی موثر بر شکل گیری تعاملات اجتماعی می پردازد و با گونه بندی فضاهای شهری تعامل گرا، یکی از این گونه ها تحت عنوان کنار آب ها را مورد مطالعه قرار می دهد. کنارآب ها با توان بالقوه تعامل پذیری نقش مهمی در شکل دهی هویت کالبدی- اجتماعی شهرهای رودکناری ایفا می نمایند. لذا توجه به ضوابط و معیارهای طراحی این فضاها، در سرزندگی هرچه بیشتر آن ها موثر خواهد بود. در این راستا، به عوامل تأثیرگذار بر کیفیت، سرزندگی و حیات اجتماعی کناره رودها پرداخته شده و معیارهای طراحی استخراج گردیده است. در ادامه شهر اهواز و رودخانه کارون به عنوان نمونه موردی انتخاب گردیده و باشناخت بستر طرح، ارائه چشم انداز، تعیین اهداف، راهبردها و سیاست های اجرایی به کاربست نتایج حاصل، در طراحی می پردازد.
حنانه خامنه زاده مرتضی میرغلامی
نقش والا و حساس مطالعه در تکامل فردی و اجتماعی و در نهایت پرورش ابعاد آسمانی روح بشر، امری انکار ناشدنی است. بدین لحاظ امر قرائت و مطالعه، به عنوان بنیادی ترین دستمایه تحقق این توصیه در ردیف امور قابل پیگیری قرار می گیرد. علاوه بر این، نشر و گسترش روز افزون بحران مکان در رشد بی محابای نامکان ها و فضاهایی که از مولفه های شناسا می گریزند، نیاز به قرائت دوباره عناصر هویت ساز فرهنگی را دوچندان می کند. این سوال که آیا می توان فضایی در تبریز به وجود آورد که مردم در آن به واسطه فرهنگ نوشتاری و مکتوب، نوعی از حیات مدنی را تجربه کنند بن مایه شکل گیری این پروژه بوده است. این رساله در پی آن بوده است که از طریق طراحی "کتابشهر تبریز"، ظرفیت فرهنگ مکتوب و نوشتاری را در مقام هویتِ ذهنی ثبت شده، در گرد هم آوردن شهروندان در نقطه ای از شهر و احیای حیات و هویت جمعی آنان مورد توجه قرار دهد. علی رغم پیشینه درخشان تبریز در راه اندازی و توسعه صنعت چاپِ کشور، سرانه مطالعه در این شهر نسبتاً پایین و بازار کتاب و مطبوعات در آن کم رمق و کم رونق است. یکی از مهمترین دلایل این ضعفِ جایگاه، رویکرد «مردم گریزی»، «نگاه از بالا و فارغ از همپیوندی با شهروندان»، و «مواجهه آماری و کمّی با موضوع فرهنگ» است که در حال حاضر، سبب عدم توفیق بسیاری از مجموعه های فرهنگی شده است. در مقابل، "مردم مداری" رویکردی است که در آن نخستین رسالت بنای فرهنگی تأمین شرایط برای افزایش احتمالِ حضور گروه های کاربر و نتیجتاً توسعه فرهنگ در حوزه طراحی است. بر اساس نتایج حاصله، احیاء حیات مدنی، اجتماع پذیر کردن فضای معماری، توسعه و مناسب سازی فضای عمومی از مهمترین ضرورت ها برای نیل به معماری مردم مدار است. بعلاوه در هم تنیدگی بنا با بافت پیرامونی، شفافیت آن، نفوذپذیری، مکانیابی اصولی، و عدالت در تخصیص فضاها، پیاده محوری، توجه به گروه های مختلف کاربر و حفظ تعادل محیطی از مهمترین مولفه ها برای تحقق مردم مداری در بناها و مجموعه های معماری است. کتابشهر مجموعه ای فرهنگی است که در آن تلاش شده است منظومه ای از فعالیت ها و عملکردهای حوزه کتاب که بیشتر "مردم" را به خود می خوانند و اسباب حضور آنها در فضای فرهنگی را فراهم می آورند، تحت پوشش قرار گیرند. طراحی این مجموعه نشان می دهد که رویکرد مردم مداری در طراحی مجموعه های معماری می تواند بستر لازم برای حضور حداکثری مردم را ایجاد کند و اسباب آشتی مردم با فضاهای جمعی را فراهم آورد.
الینا محمد حسنی بهادر زمانی
محدوده مورد مطالعه «محدوده میدان شهداء (توپخانه سابق) تا میدان ساعت تبریز»، علاوه بر قدمت و پیشینه تاریخی خود، به علت قرارگیری در مرکزیت بافت تاریخی شهر تبریز و نیز دارا بودن ارزش های کالبدی، تاریخی و فرهنگی نهفته در خود، یکی از بهترین حوزه های هویتمند شهر تبریز می باشد که متأسفانه در نتیجه دخالت هایی که غالباً بدون برنامه و صرفاً جهت ورود و حضور اتومبیل به بافت در طی سالیان ، صورت گرفته باعث افول این ارزشها گردیده که پیامد آن نیز زدوده شدن معانی و مفاهیم، خاطرات و تعلقات به بافت تاریخی از اذهان جامعه شهری بوده است. از این رو ضرورت توجه به این بافت و بازتولید فضاهای شهری متناسب با ارزشهای حاکم بر این فضاها، در تبلور هویت شهری فراموش شده آن موثر خواهد بود.این پژوهش با هدف بازتولید عرصه عمومی و با تکیه بر هویت و خاطره جمعی به شناخت ویژگیهای بافت کهن و تاریخی تبریز پرداخته و در انتها با مطالعه بافت کهن میدان شهداء (توپخانه سابق) تا میدان ساعت تبریز و محدوده پیرامونی آن بر اساس امکانات و محدودیت های موجود، راهکارهایی برای احیاء کالبدی، اجتماعی و اقتصادی آن ارائه خواهد داد. طرح پایان نامه حاضر، مشتمل بر دو بخش کلی، مبانی نظری و طراحی می باشد که در بخش مبانی نظری در ابتدا مفاهیم پایه مربوطه نظیر «هویت»، «خاطره جمعی» و «عرصه عمومی» معرفی شده و موارد مرتبط با هر یک از مفاهیم بصورت زیر فصل هایی مطرح گردیده و سپس به بررسی ویژگی های فضاهای شهری در ایران و شیوه های مداخله و طراحی در بافت های تاریخی پرداخته می شود. در ادامه پس از شناخت بستر طرح، به شناخت، تحلیل و ارزیابی حوزه مداخله پرداخته و در بخش طراحی نیز با بهره گیری از فرایند طراحی شهری ضمن شناخت (فرایند مبتنی بر مشاهده، مصاحبه کتبی و شفاهی و ثبت وقایع)، تحلیل (به روش swot) و ارزیابی (به روش ارزشگذاری هر یک از مولفه های دخیل در فرایند طراحی شهری)، راهبردها و سیاست های طراحی در محدوده طرح گردیده و در نهایت طرح راهبردی- ساختاری محدوده ارائه شده است.
نغمه نوری بهادر زمانی
امروزه صنعت گردشگری یکی از پر رونق ترین روشهای در آمد زایی برا ی کشورهای گوناگون به شمار می آید. با سرمایه گذاری در بخش صنعت توریسم و ایجاد قطب گردشگری و با استفاده از پتانسیل گردشگری مناطق و تعبیه امکانات تفریحی متناسب با آن می توان به سودی سرشار دست یافت. مطالعه ای که توسط سازمان ملل متحد در مورد تأثیر گردشگری بر کشورهای در حال توسعه انجام گرفته نشان داده است که با وجود اینکه صنعت گردشگری موجب شکوفایی اقتصادی کشورها و مناطق میزبان می شود و مبادلات فرهنگی را قوت می بخشد، متاسفانه از طرف دیگر موجب خللهای اجتماعی و زیست محیطی نیز می گردد. از آنجایی که کشور ایران جزء پنج کشور برتر جهان از لحاظ پتانسیل اکوتوریستی و تنوع اقلیمی می باشد، بنابراین این پژوهش تلاش دارد تا در راستای ارتقای مناطق اکوتوریستی گام بردارد. توسعه اکوتوریسم نیازمند زیرساخت خدماتی با شرایط ویژه مانند مجموعه های گردشگری،تفریحی، اقامتی و... است که می بایست در مناطق اکوتوریستی طراحی و احداث شوند. این پژوهش تلاش دارد تا راهکارهای معمارانه جهت توسعه و ساخت این نوع مجموعه ها را پیشنهاد نمایدو در نهایت در طرح یک نمونه موردی آنها را بکار گیرد. طراحی مجموعه ای تفریحی -گردشگری جهت زیست و اسکان محدود، به منظور جذب گردشگر با رویکرد اکوتوریسم در بابلسر ، موضوع اصلی این پژوهش است. در این راستا بکار گیری معماری بومی از یک سو و بهره گیری از آخرین دستاوردها و استانداردهای نوین جهان از سوی دیگر که در ایران قابل اجرا باشد، از اهداف این پروژه می باشد. کلید واژه: گردشگری، اکوتوریسم، معماری بومی، طبیعت، معماری پایدار، اکوتوریسم پایدار
اسلام کرمی بهادر زمانی
بحران هویت مکانهای انسانساخت بعنوان یکی از معضلات شهرسازی معاصر مطرح می گردد. اگرچه در رویکردهای ساختاری به مفهوم هویت مکان، وجوه مختلفی از ساختار محیط مصنوع، محیط طبیعی، فضای اجتماعی و فعالیتهای انسانی بعنوان عوامل هویت بخش شهر مطرح می گردند، در رویکردهای هنجاری، انطباق ساختار اجتماعی- مکانی شهر با ارزشها، فرهنگ و نیازهای انسانی، سهم عمده ای در هویتمندی آن دارد. با توجه به رابطه فرهنگ و هویت مکان و طرح شریعت اسلامی به عنوان فرهنگ جامع زندگی مسلمانان، انگاره شریعت- شهر اسلامی مطرح و با نظر به اهمیت و نقش شریعت دراهداف و سیاستهای جمهوری اسلامی ایران، چیستی عوامل کالبدی موثر بر تحقق شریعت در ساختار کالبدی شهر، چگونگی تحقق انگاره تحقیق در شهرسازی پس از انقلاب و چرایی تحقق یا عدم تحقق آن(عوامل موثر بر تحقق پذیری) سوالات تحقیق حاضر هستند. در پاسخ به سوال اول، با تعریف عقیده توحیدی و اخلاق کاربردی(بایدها و نبایدها و شایستها و ناشایستها)، اصول و مولفه های انگاره تحقیق در ارتباط انسان با معبود، جامعه، طبیعت و تاریخ ارائه و شاخصهای اصول مطرح شده در سه حوزه سازمان ادراکی- بصری، سازمان کالبدی-فضایی و سازمان فعالیتی- عملکردی ارائه شده است. در پاسخ به سوال دوم و سوم، مجموعه رشدیه تبریز بدلایل شکل گیری آن در سالهای پس از انقلاب، وجود تفکری همسان با انگاره تحقیق در طرح اولیه و تغییرات انجام یافته در سالهای آتی، بعنوان نمونه موردی انتخاب و با استفاده از راهبرد تطبیقی-مقایسه ای و روشهای کیفی و مطالعات زمینه ای، نحوه تحقق شاخصها و دلایل موثر بر تحقق آنها مورد بررسی قرار گرفته است. نتیجه تحقیق مشخص کننده این است که با وجود تحقق برخی از شاخصها، برخی نیز تحقق پیدا نکرده و یا تحقق آنها در طول زمان مورد تهدید قرار گرفته است. با بررسی عوامل موثر بر نحوه تحقق شاخصها، عوامل انسانی(چالشهای هویتی، فردگرایی و دگرگونی ارزشها)، عوامل اقتصادی و مطرح شدن زمین بعنوان کالا، رویه های قانونی(عدم انطباق قوانین با ضرورتهای فرهنگی و یا فقدان قوانین و دستورالعملهای اجرایی)، فرآیندهای طراحی(ضعف بسترهای فرهنگی و گرایش به معماری بیگانه، فقدان وحدت رویه در تفکر معماران و برنامه ریزان)، نظام مدیریت شهری(تراکم فروشی، فقدان طرحهای راهبردی منظر شهری، عدم بهره گیری از مشارکت ساکنان در مدیریت محلات و بهره گیری از نیروهای متخصص در فرآیند تصویب و هدایت طرحها) و عوامل اجرایی و متولیان ساخت و سرمایه گذاری، عوامل موثر بر تحقق پذیری انگاره تحقیق هستند.
سارا ثابت دیزکوهی محمود قلعه نویی
این پژوهش با تکیه بر نظریات هانری لفور به معضل جداسازی اجتماعی-فضایی پرداخته است. برای پراختن به مسئله، ابتدا وجود جداسازی در تهران در دو سطح کلان و خرد بررسی شد. در بررسی کلان از روش های توصیفی و آماری و تحلیل های تاریخی-اجتماعی و اجتماعی-شغلی استفاده شده است. نتایج یاد شده با بررسی ای که در مورد کلانشهر پاریس انجام شده بود مقایسه شد و وجود جداسازی اجتماعی-فضایی در تهران و در مقیاس منطقه به شکلی قوی تأیید شد. همین طور عواملی محرک همچون جغرافیا، دسترسی فضایی و عوامل جامعه شناختی تحلیل شدند. در مقیاس خرد روی اسلام آباد تحلیل تاریخی انجام شد. برای سنجش وضعیت معاصر از تحلیل ساختار فضایی، محیط زیست و عوامل اجتماعی کمک گرفته شد.. چارچوب نظری پژوهش مبتنی بر نظریه حق شهر شکل گرفته است و در آن از مفاهیمی چون «حق اشغال» و «حق مشارکت» استفاده شد. در بخش طراحی با بررسی چند نمونه موردی و مقایسه آن ها با اسلام آباد پیشنهادهای طراحانه ای برای بهبود وضعیت ارائه شد. این پیشنهادها در 3 لایه ی تحلیل، استراتژی و اقدامات مداخلاتی طبقه بندی شده اند. در پایان چشم اندازی از پل مدیریت به عنوان مرکز ثقل مجموعه ارائه شده است.
فائزه زینی اصفهانی بهادر زمانی
اصل و اساسی که یک شهر بر آن استوار است، استخوان بندی(ساختار) آن است که همواره رشد شهر باید مطابق با آن و در هماهنگی با آن صورت پذیرد، چراکه در غیر این صورت مشکلات فراوانی ایجاد خواهد شد. توسعه شهر اصفهان نیز در دهه های اخیر بدون توجه به استخوان بندی صورت گرفته و بسیاری از اراضی کشاورزی تحت ساخت و ساز واقع شده و برخی روستا ها نیز به شهر متصل شده اند. این مسئله در شمال غرب، در منطقه هشت نیز به چشم می خورد. در حقیقت ساختار باید بتواند علاوه بر رفع نیازهای امروز شهر، برای آیندگان نیز باقی بماند به همین دلیل می بایست ویژگی پایداری را در خود جای دهد. یکی از زمینه های پایداری، پایداری زیست محیطی است که در این پایان نامه مد نظر قرار گرفته است. فرم های پایدار بسیاری در طول زمان برای شهر ها معرفی و برخی نیز مورد انتقاد واقع شده اند. از میان اینها توسعه مبتنی بر حمل و نقل عمومی، محلات قابل سکونت، شبکه چند مرکزی و روستاشهر مورد توجه و اقبال بیشتری قرار گرفته اند که با استفاده از اصول مطرح شده در این رویکرد ها و تطابق آنها با شرایط مکان مورد نظر به ارائه راهبرد برای دستیابی به ساختاری پایدارتر برای شهر اصفهان و منطقه شمال غرب آن به عنوان نمونه موردی پرداخته شده است. روش تحقیق توصیفی-تحلیلی است. در ابتدا ضمن تدوین چارچوب نظری برای توان سنجی پایداری استخوان بندی شهر بر مبنای مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، به تحلیل و توان سنجی ساختار شهر اصفهان و منطقه هشت، در وضع موجود بر اساس مطالعات میدانی و در قالب جدول سوات پرداخته شده و در پایان راهبرهایی برای بهبود وضعیت آنها ارائه گردیده است.
سمیرا ترکی هرچگانی بهادر زمانی
تک تک افراد جامعه، سرمایه های اجتماعی را می سازند و ذخیره هایی از منابع اجتماعی و انسانی هستند. توسعه، هم می تواند این منابع اجتماعی را ارتقا دهد و هم آن را نابود سازد. بنابراین مفهوم توسعه ی پایدار اجتماعی (شامل توسعه ی پایدار اجتماعی شهری) که کمتر از توسعه ی زیست محیطی نیست را باید مورد توجه قرار داد. در این رویکرد تأکید بر عدالت اجتماعی است. بدین ترتیب تأمین نیازهای مادی مردم از اولویت های توسعه پایدار است. جوامعی که در آن عدالت نباشد پایداری نیز وجود ندارد، زیرا چنین جوامعی زمینه بهره برداری گروهی خاص را ازگروه های دیگر فراهم می کنند. بدین ترتیب در مبحث اجتماعی توسعه پایدار تأکید بر رفع بی عدالتی و بی تعادلی در سطح جوامع مورد توجه است. با توجه به این مطالب و حوزه ی کاری طراحی شهری برای رسیدن به توسعه ی پایدار اجتماعی شهری باید به دنبال ساخت فضاهای عمومی با شاخص های پایداری بود. در سال های اخیر با گسترش استفاده از خودرو در شهرها مواجه هستیم و به پیروی از آن فضاهای بیشتری از شهر به گذر عبوری خودروها داده می شودبه نظر می رسد افزایش این گذرها تمایل افراد به داشتن خودروی شخصی و نیاز به خیابان بیشتر را بالامی برد واین چرخه به همین صورت تکرار می شود. در این میان مفهوم پایداری در شهرها اهمیت ویژه ای پیدا می کند. برای رسیدن به این پایداری باید برنامه ای همه جانبه برای شهرها اجرا شود. یکی از مسائلی که می تواند این پایداری را برای شهر به ارمغان بیاورد استفاده از حمل و نقل عمومی است که یکی از صورت های آن سامانه ی اتوبوس تندرو می باشد. در این راه حل بیشتر بر جنبه ی پایداری زیست محیطی تاکید می شود اما آیا این راه حل می تواند بر پایداری اجتماعی ساکنان نیز تاثیرگذار باشد؟ بدین منظور در این پژوهش سعی شده است که با استفاده از روش کتابخانه ای و مطالعه آثار صاحبنظران بتوان به معیارهای پایداری اجتماعی فضاهای عمومی (از دید طراحی شهری) رسید. در آخر این معیارها به صورت جداولی ارائه شده است. همچنین در این مطالعات به رابطه ی بین حمل ونقل و پایداری اجتماعی نیز پرداخته شده است. در مرحله بعدی به شناخت نمونه موردی در سه سطح منطقه، ناحیه و محله پرداخته شده است؛ به این صورت که در بخش شناخت منطقه، مطالعات به 6 قسمت دسترسی، کاربری، کالبدی - فضایی، زیست محیطی، منظر و اجتماعی تقسیم شدند. سپس با استفاده از نقشه های شناختی و مطالعات میدانی نقاط قوت، ضعف، فرصت و تهدید هر لایه مورد بررسی قرار گرفت که حاصل آن جداول سنجش وضعیت و تحلیل های یکپارچه است. در قسمت شناخت ناحیه و محله از 8 نمایانگر زیست بوم، زمینه، ادراک، اجتماع، کارکرد، زمان، ریخت شناسی و بصری استفاده شد. در این مرحله از کار نیز مطالعات میدانی و نقشه های شناخت وضعیت ابزارهای کار بوده اند و نتیجه کار در جداول سنجش وضعیت و نقشه های تحلیل یکپارچه آورده شده است. در آخر با توجه به مطالعات نظری و مطالعات میدانی طراحی به صورت چند سطحی ارائه شده است: - چشم انداز حوزه ی فرادست و اهداف کلان در چارچوب رویکرد انتخابی - پلان راهبردی - چشم انداز حوزه مداخله و اهداف، راهبردها و سیاست ها در چارچوب رویکرد انتخابی - طرح جامع سه بعدی و ضوابط هدایت و کنترل در طراحی طرح جامع سه بعدی ابتدا چند آلترناتیو مختلف ارائه شده و در نهایت با استفاده از معیارهای ارائه شده در مطالعات نظری بهترین گزینه انتخاب شده است.
بهاره حسن نیا کلاگر بهادر زمانی
در دهه ها اخیر نابسامانی هایی را در بستر جامعه مشاهده می کنیم که بخش عمده ای از مسئولیت بوجود آمدن آنها متوجه کمرنگ شدن روز به روز سرمایه اجتماعی همین جامعه است. سرمایه اجتماعی فصل مشترکی است مابین اعضای جامعه(گروه و فرد) که نتیجه ساده وجود آن ، معنا بخشیدن به جامعه مدنی است.. ایران در سال های اخیر بیشترین جمعیت جوان را در طول هستی خود تجربه نموده . جمعیت جوان بدلیل موقعیتی که در جامعه دارند و نقشی که در آینده و اکنون یک جامعه بازی می کنند دارای اهمیت هستند و چون یک گروه فعال در جامعه محسوب می شوند ناقل سرمایه اجتماعی آن به شرط وجودش هستند. این در حالی است که جوانان در شهرهایی مانند بابل با کمبود مکان های اجتماعی-فرهنگی مواجه هستند. مکان های عمومی میتواند بستری برای رشد این سرمایه به حساب آید. مکان سوم جوابی است که این رساله به مساله حل مشکلات بی مکانی برای جوانان و در سطحی بالاتر برای همه اقشار جامعه ، میدهد. بنابه تعبیر دیگر، مکان سومی مابین مکان اول(خانه) و مکان دوم(محل کار). تجربه های انجام شده نشان می دهد مکانی با این خصوصیات ،مکانی اجتماعی است که با فرهنگ افراد استفاده کننده، همپوشانی بسیاری دارد. استفاده از منابع کتابخانه ای و مشاهده نمونه های موردی مکان سوم ها نشان داد که برای طراحی یک مکان سوم میباید کیفیات نظیر بی تکلفی ، غیررسمی بودن ، برابر کننده ، ذوق آور و القا کننده احساس راحتی را لحاظ نمود.در پی طراحی مرکزی فرهنگی اجنماعی برای جوانان شهر بابل سه مولفه اساسی برای بالابردن کیفیات گفته شده در نظر گرفته شد.مولفه عملکردی، مولفه زیبایی شناختی، مولفه ی زیست محیطی. برای بالا بردن سطح کیفیت مولفه عملکردی، راهبردهایی نظیر اختلاط کاربری های سازگار، افزایش فضاهای اجتماع پذیر، دسترسی مناسب،انعطاف پذیری عملکردی مکان، رعایت سلسله مراتب دسترسی، پیاده پذیری، کارایی مکان برای همه افراد،گنجاندن عملکردها منطبق با فرهنگ برای طراحی در نظر گرفته شد. برای بالا بردن سطح کیفیت مولفه زیست محیطی، راهبردهایی نظیر استفاده مناسب از منابع طبیعی، همسازی طرح با بستر طبیعی طراحی، کاهش آلودگی های محیطی در طراحی استفاده شد و در آخر برای بالابردن سطح کیفیت مولفه ی زیبایی شناختی؛راهبردهای به مانند: ایجاد تصوراتی از سادگی و غیررسمی بودن، ایجاد تنوع، ایجاد حس توطن، افزایش تصورپذیری، ایجاد حس امنیت و آزادی و آسایش، ایجاد احساس گرمی و صمیمیت در فضا و احساس بیطرفی و زمینه خنثی . این راهبردها و سیاست های طراحی منتج از آن تلاش این رساله برای به عینیت رساندن مکان سوم برای شهر بابل را بازنمایی میکند
مهشید غلامی بهادر زمانی
امروزه اندیشمندان مختلف دنیا به اهمیت تعاملات اجتماعی و ارتباط مردم در شهرها پی برده اند و این مسئله یکی از مباحث مهمی است که بر آن تاکید دارند. پاسخگویی به نیازهای اجتماعی انسان و تامین فرصتهای لازم در زمینه کسب تجارب اجتماعی وی، مستلزم وجود فضا و قرارگاه کالبدی است و فضای عمومی ظرفیتی عظیم در پاسخ به این جنبه از حیات انسان در جوامع شهری محسوب می شود. علی رغم وجود خاطرات جمعی مردم از فضاهای عمومی از جمله میدان ها و اهمیت میدان به عنوان عنصر هویت بخش شهرها در طول تاریخ، از بین رفتن این فضاها به عنوان بستری برای بروز تعاملات اجتماعی و ایجاد فضایی که صرفا مخصوص حرکت سواره هاست، چالش مهمی در شهرهای کنونی به شمار می آید. هدف پژوهش حاضر، بازشناسی عوامل موثر بر اجتماع پذیری فضای شهری می باشد و فرض بر این است که اصلاح و ایجاد قرارگاه های رفتاری خرد سبب افزایش سطح تعاملات اجتماعی می شود و این امر باعث بالا رفتن کیفیت زندگی از طریق تقویت حس تعاون و شهروندی می گردد. از آنجا که این تحقیق با هدف برخورداری از نتایج یافته ها برای حل مسائل موجود استفاده می شود، تحقیقی کاربردی می باشد. از طرفی، با توجه به اینکه هدف پایان نامه ارائه طرح ساماندهی از طریق فرآیند طراحی شهری است و پایان نامه پژوهشی صرف نیست، می توان بخش پژوهشی را تحقیق نمونه موردی در نظر گرفت که با روش ترکیبی (توصیفی، تحلیلی و ارزیابی ) انجام شده است. از مهمترین نتایج این پژوهش می توان به اهمیت و ضرورت وجود فضاهای شهری از جمله میدان به منظور افزایش تعاملات اجتماعی و راهکارهای طراحی آن اشاره نمود.
یگانه بابالو بهادر زمانی
شهر بستر ایجاد روابط اجتماعی بین انسانهاست و مراکز شهری به عنوان قلب تپنده و مرکز ثقل این ارتباطات از جمله موقعیت های ممتاز برای فعالیت های اجتماعی و اقتصادی و به تبع آن سرزندگی اجتماعی و اقتصادی شهرها محسوب می شوند. از طرفی، توسعه های نامتوازن شهری با سیطره کمیت بر کیفیت، افت کیفیت های کارکردی و کالبدی مراکز تاریخی را موجب گردیده و ساماندهی این مناطق را ضرورت بخشیده است. بافت تاریخی مرکز شهر خوی به عنوان خاستگاه اولیه شهر، با ارزش های کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی بالای خود که دیرزمانی مناسب ترین محل سکونت، تجارت وفراغت در شهر بوده امروزه به دلیل مشکلات و معضلات مختلف کالبدی، اقتصادی، اجتماعی و فرهنگی جاذبه های خود را از دست داده و در صورت عدم برنامه ریزی و اجرای طرح های بازآفرینی دچار فرسودگی بیشتر کالبدی و کارکردی، ازبین رفتن هویت بافت و تغییر ذهنی مثبت شهروندان خواهد گردید. هدف این پایان نامه ارتقای کیفیت زندگی در مرکز شهر خوی از طریق ارتقای کیفیت های مکانی (شامل کیفیتهای تجربی-زیباشناختی، عملکردی، زیست محیطی) و همچنین دستیابی به راهکارهای طراحی موثر با رویکرد مکان مبنا است.
سارا شمس بهادر زمانی
کاهش حس اجتماع محلی از مشکلات جدی دوران معاصر بوده و نظریه پردازان رشته های مختلف را به تفکر واداشته است. جامعه ما نیز از این امر مستثنی نبوده و مفهوم محله با ویژگی های ارزشمند خود در دوران معاصر به شدت کمرنگ گردیده است. این در حالی است که محلات تاریخی نیز با وجود سرمایه های فراوان خصوصاً سرمایه های اجتماعی و کالبدی، دچار فرسودگی شده و بی توجهی به آن ها، کاهش کیفیات محیطی و تخریب بسیاری از سرمایه های آن ها را به دنبال داشته است. رساله حاضر با اتخاذ رویکرد محله- مبنا به دنبال احیای کیفیت ها و سرمایه های ارزشمند این محلات به ویژه تقویت سرمایه اجتماعی و حس اجتماع محلی موجود در آن ها می باشد. و در این راستا محله ساغریسازان به عنوان یکی از قدیمی ترین محلات شهر رشت و واجد پتانسیل های باارزش فراوان، مورد مطالعه قرار گرفته است.
نیما استوار بهادر زمانی
چکیده: طراحان می توانند قدرت قابل ملاحظه ای برای اثر گذاری بر ادراک زمان داشته باشند. بر اساس یافته های کنونی نویسنده، برخی کیفیت های فضای فیزیکی بر تجربه ذهنی اشخاص از مدت زمان اثر می گذارد. با دسته بندی آگاهانه این کیفیت ها طراحان می توانند این تجربه را به طور مناسبی برای نیت های طراحی بکار گیرند. ادراک زمان در فضای شهری و ضرباهنگ ادراکی ما در فضا هنجارهای محیطی را ایجاد خواهد کرد که بر حس ما از مکان موثرند. این پژوهش پس از بررسی نظریه ها و مفاهیم مطروح در باب زمانمندی، ریتم و زندگی روزمره به دنبال آن است که به تبیین چارچوبی برای نمودهای زمانی در شهر بپردازد . بدین منظور زمان به عنوان یک نمایانگر و یک بعد به عنوان یکی از ابعاد مختلف طراحی شهری و نه بعد چهارم آن مطرح می شود. پس از روشن شدن بحث پیرامون نمایانگر زمان تبیین هنجارهای آن امکان پذیر شده و ورود به حوزه تکنیک در طراحی شهری امکان پذیر می گردد. در این پژوهش از روش کیفی پدیدارشناسی و تکنیک پرسشنامه های نیمه ساختاری برای مطالعه کیفی حس زمان در فضای شهری بهره گرفته شده است. در بخش آخر پس از تشریح روش کیفی مورد نظر پژوهش ، از طریق مصاحبه های عمیق و روشهای پدیدارشنانه و تحلیل های مبتنی بر روایتگری،تحلیل کیفیت های هنجاری و تبیین روابط آنها بر محور زمان صورت گرفت که در ادامه آن یافته ها و نتایج تحقیق بیان شد.
محسن هنرور بهادر زمانی
محلات از جمله عناصر سازنده شهری می باشند که به جهت جایگاه ویژه خود در ساختار بخشی کالبدی و اجتماعی به شهرها از دیرباز از اهمیت ویژه ای در نظام های مختلف شهری برخوردار بوده اند. به دیگر بیان محلات به عنوان اصلی ترین سلول سازنده شهری بعد از خانه، مهمترین حلقه واسطه میان فرد و محیط پیرامونی اش بوده و از نقشی اساسی در پیوند دادن مردم با محیط زندگیشان برخوردار می باشند؛ پیوندهای اصیلی که زندگی انسان در معنای واقعی خود را در مکان سازی و جاری ساخته، فضا را معنامند نموده و هویت فردی را در ارتباط با هویت مکانی شکل می دهد. با وجود این اگرچه در تاریخ شهر نشینی ایران محلات به جهت ریشه های فرهنگی، اجتماعی و اقتصادی شهرنشینی به روش های مختلف پیوندهای اصیل و مستحکمی را میان مردم و محیط زندگیشان فراهم می آوردند، امروزه در سایه تحولات سریع عصر مدرن و به تبع آن تحولات کالبدی، اجتماعی و اقتصادی دلبستگی مکانی به محلات در زندگی معاصر کمتر محلی از اعراب یافته است، به گونه ای که می توان بخشی از بی ریشگی، پریشانی و بی خانمانی بشر را در ارتباط با آن دانست. افزون بر این پیشینه نه چندان طولانی، توجه به دلبستگی مکانی در دوران معاصر درکنار تنوع و کثرت واژگان به کار رفته در این حوزه توسط نظریه پردازان مختلف، چنان بر ابهامات پیرامون این حوزه از دانش مکان افزوده است که عمدتا برنامه ریزان و طراحان شهری را از توجه مستقیم به دلبستگی مکانی باز داشته است و دلبستگی مکانی در چارچوب نگاه های کل گرا به دیگر حوزه های دانش شهرسازی سپرده شده است. از زمان پیدایش مفهوم دلبستگی مکانی، این واژه به شیوه های گوناگون و از طریق تجدید نظرهای متعدد و استفاده های ناهماهنگ تعریف و تبیین گردیده است. به گونه ای که می توان اصلی ترین مشکل محققان به هنگام مطالعه و بررسی دلبستگی مکانی، چه در سطح نظری و چه در سطح تجربی را تنوع رویکردها، تعاریف و اصطلاحات مورد استفاده معرفی نمود؛ اصطلاحات متفاوتی از قبیل توپوفیلیا معادل مکان دوستی ، ریشه داری ، دلبستگی اجتماعاتی ، حس اجتماع ، هویت مکانی ، اتکای مکانی ، حس مکان بدون دلالت معنایی واحد منشا سردرگمی مفهومی در این حوزه شده اند. این سردرگمی مفهومی چنان که بسیاری از محققین نیز اشاره داشته اند از موانع جدی پیشرفت در حوزه دلبستگی مکانی قلمداد شده است. بر این اساس، نوشتار حاضر با مروری بر آراء عمومی اندیشمندان در این حوزه از دانش بشری با تمرکز بر مقیاس محله به بررسی ابعاد و عوامل دلبستگی مکانی در محلات پرداخته است. که بدین منظور با استفاده از روش تحقیق ترکیبی (کمی و کیفی) و با بهره گیری از راهبردهای پژوهش چندموردی و استدلال منطقی به سنجش دلبستگی مکانی و شناسایی عوامل دلبستگی مکانی در محلات شهری پرداخته است. بر اساس نتایج پژوهش حاضر بیشترین میزان دلبستگی مکانی در میان محلات مورد مطالعه به ترتیب متعلق به ساکنین محله چهارسوقی ها، دردشت، دوطفلان و ملاصدرا است که موید نقش ابعاد شناختی، احساسی و رفتاری و نیز عوامل فردی، کالبدی و اجتماعی در فرآیند دلبستگی مکانی می باشد. به عبارت دیگر از خلال پژوهش حاضر تایید گردید دلبستگی مکانی سطحی از سطوح حس مکان است که دربرگیرنده ابعاد شناختی (هویت، خاطره، معنا، دانش، الگو و ...)، احساسی (عشق، علاقه، تعصب، غرور و ...) و رفتاری است که در برآورده شدن و ارضای هر یک از ایشان به تناسب و فراخور شرایط و با توجه به مقیاس تحلیلی محله هر سه عامل فردی، اجتماعی و عوامل کالبدی اثرگذار می باشند. همچنین در پاسخ به چرایی دلبستگی مکانی در محلات شهری، بر اساس مصاحبه های 22گانه صورت پذیرفته در محلات مورد مطالعه، 1067 کُد در ارتباط با دلبستگی مکانی ساکنین به محلات استخراج گردیده که با طیقه بندی ایشان در قالب 40 درونمایه فرعی، 8 درونمایه اصلی صمیمیت اجتماع محلی، هویت اجتماعی، مذهب، شان، تداوم فضا- زمان، حظ بصری، پاسخدهنگی و طول مدت سکونت به عنوان عوامل و زمینه های اصلی دلبستگی مکانی در محلات مورد مطالعه شناسایی گردیده است.
افسانه لطفی بهادر زمانی
مناظر حسی شامل صداها، بوها، مزه ها، حس لامسه و حس زمان اطلاعاتی هستند که با وجود نقش با اهمیت خود در کیفیت فضای شهری، معمولاً نادیده گرفته می شوند. از طرفی حیات شبانه که از نمودهای پویشی حس زمان در فضاهای شهری است باعث افزایش کیفیت محیط شهری و همچنین مناظر حسی قابل برداشت فضا می گردد. یکی از راه های ایجاد و تقویت حیات شبانه در فضاهای شهری، غنابخشی حسی به محیط و به کارگیری تمامی حواس استفاده کنندگان با هدف ایجاد جذابیت، فعالیت و حضورپذیری همه اقشار اجتماعی، سنی، جنسی و افراد کم توان از نظر ادراک و حواس مانند افراد نابینا، ناشنوا و معلول، می باشد. مطالعه و تحلیل مناظر حسی شامل منظر عینی، منظر صوتی، منظر بویایی، منظر چشایی، منظر بساوایی و حس زمان و ارائه معیارهای ارتقای حیات شبانه و منظر حسی برای طراحی مکان هایی چندحسی، اجتماع پذیر و سرشار از سرزندگی و تعاملات اجتماعی برای شهروندان و به طور خاص در محور تاریخی علیقلی آقا در اصفهان هدف این پژوهش می باشد.
نسیم رضوانپور بهادر زمانی
"برند" واژه ای پیچیده است که دامنه متنوعی از ایده ها و ویژگی ها را در بر می گیرد. برند نه تنها با استفاده از آهنگ خود (و نیز معنی و مفهوم لغوی خود) بلکه مهمتر از آن با استفاده از هر عاملی که در طول زمان با آن آمیخته و در جامعه به صورت هویتی شناخته شده و نمود یافته است، با مشتری سخن می گوید. شهرها نیز می توانند مانند یک محصول خود را تبلیغ کنند. شهرهای امروزی به منظور جذب توریست ، گروههای کاری و نیز جذب طبقه ی فعال در رقابت شدید با همدیگر هستند. "برندسازی شهری" مجموعه ای از راهکارهاست که به شهر هویت مشخصی داده و جایگاه آن را در بازار نسبت به رقبا مشخص و متمایز می کند. برندسازی شامل مباحث مختلفی چون جایگاه یابی و جایگاه سازی برند، انتخاب نام موثر برای برند، ایجاد طبقه بندی جدید، انتخاب رنگ برند و طراحی لوگو برای آن، بسط برند یا محدود نمودن دامنه تمرکز، عمق و ارزش برند، روابط عمومی، رویدادسازی، تبلیغات و... می باشد. برندسازی شهری مدیریت تصویر ذهنی یک شهر از طریق نو آوریهای استراتژیک و هماهنگ اقتصادی ، تجاری ، اجتماعی ، فرهنگی و سیاستهای دولت است. در واقع هدف برندسازی شهری ایجاد یک رابطه میان هویت شهر و تصویر ذهنی ادراک شده ای است که مردم در تجربیات روزانه ی خود بدان دست می یابند. از چالش های برندسازی شهری ، دشواری در امر معرفی هویت شهری ای است که به راحتی قابل عرضه ، قابل اجرا، قابل تجربه کردن و نیز قابل قبول برای عموم باشد. نگرانی برندسازی شهری در این است که چطور می توان فرهنگ و تاریخ ، رشد اقتصادی و توسعه اجتماعی، زیرساخت ها و معماری ، مناظر و محیط زیست را به صورتی که برای همه ی مردم قابل قبول باشد در هم آمیخت. از این رو هدف این تحقیق، ساماندهی فضاهای شهری مربوطه در جهت کشف هویت در راستای برند سازی به منظور ایجاد خاطره انگیزی در ذهن ساکنان و گردشگران می باشد. این تحقیق به دنبال یافتن فاکتورهای تاًثیر گذار در برندسازی فضاهای شهری می باشد. در همین راستا با ارائه ی این فاکتورها ، عوامل هویتی بارز منطقه در ذهن ساکنان و گردشگران مورد بررسی دقیق قرار گرفته است. از طرفی، عوامل موثر در ارتقاء تصویر ذهنی مشاهده گر از فضاهای شهری و تاریخی در قالب جدولی ارائه شده و در ارائه ی طرح ساماندهی مرکز شهری این عوامل اعمال شده است. در نهایت الگوهای طراحی شهری محدوده ی انتخابی از منطقه ی 12 شهری تهران بر اساس عوامل موثر مربوط در برندسازی به صورت نقشه های دو بعدی ارائه شده اند. روش به کار رفته در این تحقیق از نوع توصیفی/تحلیلی می باشد که در انجام آن ارزیابی و استراتژی نمونه موردی استفاده شده است و ابزار گردآوری اطلاعات مطالعات میدانی،مطالعه و مرور ادبیات و منابع کتابخانه ای ، پرسش نامه، تحلیل اسپیس سینتکسی می باشد. یافته های این تحقیق کشف عوامل و فاکتورهای موثر بروی فضای شهری وبه دنبال آن ارائه ی دستورالعمل هایی برای پیاده کردن این فاکتورها در فضاهای شهری به منظور تثبیت جایگاه فضا در اذهان و برند دار کردن آن فضا می باشد. کلید واژه ها: هویت فضای شهری - برند شهری- برند سازی شهری-برند - ساماندهی فضای شهری- کلانشهر تهران
عاطفه نجاتی فر محمود قلعه نویی
تغییر الگوهای کار، ویژگی های جمعیتی و اجتماعی و به طور کلی تغییر شیوه زندگی سبب گردیده تا احساس نیاز به تفریح و سرگرمی در هنگام غروب و شب (خارج از ساعات کار) در ساکنان شهرهای امروز، افزایش یابد. از طرفی سرزندگی محیط-های شهری و حفظ پویایی و طراوت در شهرها نیازمند حضور هر چه بیشتر ساکنان آن ها در فضاهای شهری و تعاملات اجتماعی آن ها با یکدیگر به ویژه در شب است. این ها همه باعث به وجود آمدن مفهومی به نام زندگی شبانه شده که در واقع به تشویق فعالیت های گوناگون اجتماعی، اقتصادی و فرهنگی در ساعات بیشتری از شبانه روز توجه دارد. استفاده شبانه روزی از فضا نه فقط آن را مستهلک نمی کند، بلکه حضور و فعالیت مستمر شهروندان به آن اهمیتی می بخشد که چه مردم و چه مدیریت شهری در حفظ و نگهداری آن کوشاتر می گردند. از این رو این پژوهش به دنبال رسیدن به معیارهای سرزندگی فضاهای شهری در شب مطابق با نیازها و فرهنگ شهروند ایرانی و به کارگیری آن ها جهت تجدید حیات مادی های شهر اصفهان به عنوان یکی از بهترین و منحصربفردترین فضاهای شهری با تأکید بر ویژگی های کالبدی و عملکردی آن ها می-باشد. روش انجام این پژوهش توصیفی - تحلیلی بوده که اطلاعات آن از طریق مطالعات کتابخانه ای و اسنادی، برداشت های میدانی، مصاحبه و پرسشنامه گردآوری شده است. و در بخش تحلیل، اطلاعات با استفاده از تکنیک تحلیل سوات مورد بررسی قرار گرفته است. بر اساس مطالعات صورت گرفته، معیارهای موثر بر زندگی شبانه فضاهای شهری مطرح می شوند (مطالعات اسنادی). معیارهای بیان شده توسط کارشناسان شهرسازی و طراحی شهری در سایت مورد مطالعه مورد ارزیابی قرار گرفته (مطالعات میدانی) تا نیازهای سایت برای تبدیل به مکانی فعال در شب شناسایی گردد. سپس با توجه به معیارها و زیرمعیارهای مطرح شده و نیز شناختی کلی از ویژگی های محدوده فراگیر و بلافصل و ویژگی های محدوده مداخله به عنوان مطالعه موردی تحقیق (مطالعات اسنادی و میدانی)، به ارائه راهبردها و راهکارهایی در جهت گسترش فعالیت های شبانه در محدوده مورد نظر و بالاخص مادی نیاصرم به منظور پویایی و سرزندگی هر چه بیشتر این محدوده در شب پرداخته می شود. بر اساس بررسی های به عمل آمده پیرامون زندگی شبانه این نتیجه حاصل می گردد که قطعاً با توجه به فرهنگ و اعتقادات شهروند ایرانی نمی توان زندگی شبانه را به مفهوم شهر 24 ساعته و مشابه سایر کشورهای دنیا در نظر گرفت، از این رو زندگی شبانه در ایران در محدوده زمانی ساعات پس از غروب آفتاب تا پاسی ازشب قابل تعریف و تحدید است. از طرف دیگر نوع فعالیت های مربوط به ساعات شبانه نیز باید مطابق با فرهنگ ایرانی و برگرفته از سنت ها و آداب و رسوم ایرانی باشد تا این موضوع در اذهان عمومی نوعی هنجارشکنی تلقی نگردد.