نام پژوهشگر: زهره قاری
سارا موسوی نسب آزیتا افراشی
این پایان نامه به برسی بازنمود استعاره مفهومی عشق در زبان ناشنوایان و بررسی تفاوت های آن با فارسی زبانان شنوا صورت پذیرفت. به این منظور با 28 ناشنوا حول محور احساسات و روابط عاشقانه مصاحبه انجام شد که نتایج 10 مورد به طور کامل علاوه بر مصاحبه، ضبط و ثبت تصویری نیز قرار گرفت. به منظور دستیابی به یک جامعه آماری گسترده که در برگیرنده محدوده وسیعی از پراکندگی سنی، فرهنگی، اعتقادی و سایر موارد مشابه جامعه ناشنوایان کشور باشد، مصاحبه شنودگان از طرق مختلف از جمله کانون زبان ناشنوایان تهران، سایت های اینترنتی متعلق به جامعه ناشنوایان و معرفی از طریق مراکز بهزیستی شناسایی و پس از کسب اجازه مصاحبه شدند. در انتها چگونگی ساخت و دامنه استفاده از استعاره های مفهومی عشق، بین فارسی زبانان شنوا و زبان اشاره طبیعی ایرانی بر مبنای قلمرو های متعارف مبدا کووچش (2002) در فرآیند استعاره سازی مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج این پایان نامه وجود استعاره در زبان اشاره طبیعی ناشنوایان را مورد تایید قرار داده و نشان می دهد که اگر چه به طور کلی دامنه ساخت و استفاده از استعاره نزد ناشنوایان نسبت به فارسی زبانان شنوا محدودتر است، اما در برخی قلمرو ها از جمله مواردی که از ظرفیت های زیستی بدن انسان و تجربه های جسمانی نشات گرفته اند، استعاره مفهومی عشق در اشاره های زبان اشاره طبیعی به طور گسترده توسط ناشنوایان مورد استفاده قرار می گیرد. البته این استعاره ها غالبا مرتبط با تجربه های فیزیکی آنان از جهان واقع به وجود آمده اند و لزوما منطبق بر زبان گفتاری فارسی زبانان نیستند.
راضیه محمدی فریبا قطره
پژوهش حاضر به بررسی میزان تناسب آزمون ها با شیوه های تدریس زبان فارسی به غیرفارسی زبانان در مرکز آموزش زبان موسس? دهخدا اختصاص دارد. از آنجایی که هر کدام از مولفه های روش تدریس و آزمون جایگاه و نقش موثری در امر آموزش زبان فارسی دارند، در این پژوهش به بررسی همبستگی شیوه های آموزش زبان و شیوه های ارزیابی یادگیری پرداخته شده است. برای این منظور دو سطح آموزشی مقدماتی (2) و پیشرفته (2) از مرکز آموزش بین المللی دهخدا انتخاب شد و مورد بررسی قرار گرفت و مشخص شد که تناسب بین شیوه های آموزش زبان و شیوه های ارزیابی یادگیری به چه صورت بوده است. در این مورد می توان اشاره کرد که در سطح مقدماتی، شیو? تدریس به صورت تلفیقی است که در این میان گرایش بیشتری به سمت شیو? دستور-ترجمه وجود دارد و رویکرد آموزش و تقویت هم زمان مهارت ها مورد نظر است، در حالی که آزمون بیشتر شکل ساختاری و دستوری دارد و ارزیابی تمامی مهارت ها را در بر نمی گیرد. در سطح پیشرفته نیز، شیو? تدریس، تلفیقی بوده ولی گرایش و تأکید بیشتر روی روش ارتباطی است و در این سطح نیز رویکرد آموزش و تقویت هم زمان مهارت ها مورد نظر است. نکته ای که قابل توجه است ساختار آزمونِ این سطح است که هم چنان به شیوه ای طراحی شده که تأکید بر دستور است و مهارت های ارتباطی که در طول تدریس تأکید می شود مورد ارزیابی قرار نمی گیرد.
عفت محمدنیا مریم سادات غیاثیان
مشکل اصلی مواجه شده توسط دانش آموزان ناشنوا از دبیرستان توانایی قطع به درک سخنان تدریس معلم است که به دلیل عدم استفاده از زبان اشاره توسط معلم است. با توجه به ضرورت این موضوع و عدم تحقیق در این حوزه، موضوع ایده آل در نظر گرفته شد. هدف کلی بررسی تاثیر زبان اشاره بر افزایش درک دانش آموزان ناشنوا "البته ادبیات. مواد و روش ها پژوهش ها ارتباط عملی و تجربی با استفاده از زبان اشاره در آموزش و استفاده از پیش آزمون، پس آزمون در آمار استنباطی و آزمون t. و در پایان، نتایج حاصل از این مطالعه را با هم مقایسه شده است. پس از درمان به گروه اول و آموزش languagein علامت استفاده نمی کنید، theresearcher اداره آزمون، و به عنوان یک resultverylittlechangewas observedin سطح oftheir درک. از سوی دیگر، محقق با استفاده از روش آموزش با علامت languageto گروه بعدی استفاده می شود.تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد افزایش عظیمی در سطح درک خود را از موضوع. چیزی که ما در این مطالعه نشان برقراری ارتباط موثر با افراد ناشنوا با استفاده از زبان اشاره مانند خود را، که در آنها ایجاد می شود روابط قابل درک است و می تواند به درک بهتر عملی و علمی از زبان فارسی داشته باشد
مریم طبیعی شهلا شریفی
زبان اشاره ایرانی، زبانی دیداری/فضایی است که با دارا بودن ساختار نحوی و معنایی خاص خود در جامعه ناشنوایان در سرتاسر ایران با تفاوت لهجه های مختلف، رشد کرده است. وجود اشارات قراردادی در این زبان اثبات می کند که زبانی حقیقی است و تنها مجموعه ای از تصاویر در فضا نمی باشد. انگیزه اصلی از انجام پژوهش حاضر با بررسی چگونگی بازنمود زمان و نمود در زبان اشاره ایرانی، معطوف کردن توجه زبان شناسان به یکی از ویژگی های زبانی این زبان (مفاهیم زمانی) است، تا بتوان آنها را از خصوصیات و طبیعی بودن آن آگاه کرد، چرا که در جامعه ناشنوایان از اهمیت و ارزش بالایی برخوردار است و تاثیر مستقیمی بر روی زندگی آنها دارد. به این منظور بخش اعظم پژوهش (مصاحبه و مشاهده مشارکتی) با حضور در مکان های مختلفی مانند کانون ناشنوایان، هیئت مذهبی ناشنوایان و هیئت ورزشی ناشنوایان در دو شهر شیراز و مشهد و همچنین همایش های مخصوص ناشنوایان صورت گرفته است و بخش دیگر کار با بررسی فیلم هایی از ناشنوایان مختلف در سرتاسر کشور بر اساس مشاهده غیرمشارکتی انجام شده است و 20 نفر (10 زن، 10 مرد) از ناشنوایان به عنوان نمونه انتخاب شده اند. یافته های این پژوهش مشخص نمود که در زبان اشاره ایرانی برای مشخص کردن مفهوم زمان از روش های مختلفی مانند قیدهای زمانی، نشانگرهای واژگانی، مشخصه های غیردستی، گروه دستوری اعداد و عبارات زمانی طبق خط زمان فرضی استفاده می شود. جهت مشخص کردن نمود نیز از دو روش استفاده می شود. نمود مکرر، استمراری و عادتی از طریق تکرار در حرکات فعل و نمود کامل از طریق نشانگر واژگانی "تمام شدن" بیان می شوند که تمامی روش ها به طور گسترده در میان ناشنوایان مورد استفاده قرار می گیرند.