نام پژوهشگر: عبدالرضا مظاهری
فریده حبیب اللهی خسروشاهی پرویز عباسی داکانی
ویژگی عصر حاضر ، اوج پیشرفت دانش تجربی و رهاورد ناشی از آن یعنی تکنولوژی می باشد که با فراهم کردن آسایش نسبی به قیمت تخریب محیط زیست و اتمام منابع طبیعی و مشغولیت سرسام آور آن ، آرامش انسان را از او گرفته وا و را از تحقق خویش بازداشته است . این پیشرفت که از ثنویت دکارتی جدایی روح از جسم و جزءگرایی حاصل گشته است شیو? معرفتی خود را بر اساس نازل ترین سطح آن یعنی اصالت دادن به حواس و دریافت های ناشی از آن قرار داده ،امکان اوج گیری آدمی را به حیط? عقلانی بخصوص عقل کلی که منجر به شناخت فلسف? حیات می گردد مانع می شود و بشریت را دچار سردرگمی می سازد . ویژگی تربیتی عصر حاضر ، اکتفا به عقل جزوی و نفع آنی است که مانع پرورش بعد انسانی فرد گشته ، او را از بالفعل نمودن نیروهای عظیم بالقو? خویش باز می دارد و با ایجاد مشغولیت و تنوع مانع تفکر او در داده های خویش می گردد . در چنین وضعیتی انسان پرورش یافته در بعد مادیِ صرف و غریزه به ماشین یا خیس افزاری همچون حیوان شبیه تر است تا انسان متعالی که قرار است از فرشته برتر آید و به قرب الهی راه یابد . جدایی جسم از روح باعث جدایی حسانیت و احساس از تعقل و عقل ناب یعنی دل می شود که در این صورت نه عقل می تواند دل را در کنترل آورد و نه دل می تواند به اوج وجودی خویش که مسیر ارتباط جسم و روح یا دریای شور و شیرین می باشد ، راه یابد . و در این راه نیافتگی این انسان است که از اوج گرفتن بازمانده ، نمی تواند به عالم معنا که عالم حضور و شهود و معرفت و زیبایی است راه یابد . این در حالی است که عرفان که ناشی از تعمق در ادیان است ، از گذشته تا به حال ، همچون یافته های فیزیک جدید به جاندار بودن طبیعت و یکپارچگی عالم اذعان دارد و کل عالم بخصوص انسان را در مسیر کمال وجودی خویش با نیروی عشق در حرکت می داند . عرفان اسلامی که سرچشم? زلال معرفت است و توسط اولیاء الهی با تعمق در آیات و روایات حاصل آمده چگونگی این سلوک را می نمایاند . کلید واژه ها: علم، عرفان، اسلام، ثنویت، آرامش، حواس، قلب، عقل
مژگان زادپور عبدالرضا مظاهری
عرفان، بنا بر یک تعبیر، معرفت قلب و بصیرت باطن است و چون آن که خود شناخت، یزدان را شناخت. و به موجب «من عرف نفسه فقد عرف ربه» - خودشناسی – مبنا و اساس خداشناسی است. از این رو این پژوهش بر آن است تا ضمن بررسی منشأ تصوف و مراحل نضج و شکوفایی و مشرب های مشایخ صوفیه به تبین برخی اصطلاحات عرفانی بپردازد. و از این رهگذر به رابطه شوق، هیمان، محبت و انتاج آن به غیرت دست یابد. در این پژوهش نظرات عرفای اسلامی از آغاز تا قرن ششم که هرکدام بر اساس تجربیات ذوقی و مشرب فکری معرفتی خود در خصوص اصطلاحات فوق، بیان کرده اند، پرداخته می شود. براساس نظر عرفا غیرت از لوازم محبت است، بدین گونه که محبت ، محبوب را تنها برای خود خواهد، نخواهد که غیر به محبوب او محبت ورزد و نخواهد که محبوب، به غیر توجه کند. گویند: غیرت، کراهت مشارکت است با غیر و چون خدای را - عز و جل- به غیرت وصف کنی، معنی آن بود که مشارکت غیر با او رضا ندهد در آن چه حق اوست از طاعت بنده. براساس نظرات عرفای متصوفه درباره «غیرت» از ابتدای پیدایش تصوف تا قرن ششم که هرکدام بر اساس تجربیات ذوقی و مشرب فکری معرفتی خود در خصوص اصطلاحات فوق، اظهار نظر کرده اند به این نتیجه می توان رسید که غیرت ریشه در عشق و محبت و شوق و اشتیاق فراوان سالک به معشوق ازلی دارد. کلید واژگان : تصوف، شوق، هیمان، محبت، غیرت، مشایخ صوفیه،عرفان
امیر دلگشایی سید محمد بنی هاشمی
این پایان نامه حاصل تحقیقات نگارندهء آن در زمینه ولایت در عرفان با تکیه بر آراء و اندیشه های علامه طباطبائی و سید حیدر آملی می باشد، و مقایسه دیدگاه این دو بزرگوار در باب ولایت هدف این پژوهش را می سازد. در روش نمونه گیری از دیدگاههای عرفانی حول محور ولایت بهره برده ایم ، و همینطور در روش پژوهش مراجعه به کتابخانه های گوناگون و استفاده از کتب مرتبط با موضوع محور اصلی کار ما بوده است. مطالعه قریب به یکصد کتاب از کتب عرفانی ابزار بهره گیری این پژوهش بوده است. این پایان نامه در شش فصل به شرح ذیل به رشته تحریر درآمده است: 1-کلیات 2-معنا و مفهوم ولایت 3- ولایت از دیدگاه برخی عرفا 4-ولایت در عرفان علامه طباطبایی 5- ولایت در عرفان سید حیدر آملی 6-مقایسه ولایت در عرفان علامه طباطبایی و سید حیدر آملی نتیجه این پژوهش این است که ولایت دراندیشه علامه و سید حیدر مفهومی است مشترک و جزء اسمای حسنی الهی محسوب میگردد.خداوند این عطیه را به ائمه معصومین علیهم السلام داده و افراد دیگر با مراقبه و تهذیب نفس می توانند به درجاتی از آن نائل آیند .
سید حسین حسینی عبدالرضا مظاهری
چکیده پایان نامه (شامل خلاصه، اهداف، روش های اجرا و نتایج به دست آمده آنچه در محضر حضور است شرحی است بر بیانات عارفانه سالک الی الله میرزاحسن اصفهانی (ره) که با نوای محزون خود چراغ هدایتی است برای طالبان حق و حقیقت ، این رساله مشتمل بر بیانات اخلاقی ، نصایح به دوستان خویش ، خلاصه ای از زندگینامه ، غزلیات ، ترجیعات ، و قصائد که به مناسبت ، مورد امعان نظر و دقت قرارگرفته است ، دراین شرح از آیات الهی ، کتاب آسمانی قرآن کریم بیش از 50 آیه و نیز از احادیث و روایات که از پیامبر اسلام ( ص) و امامان معصوم (ع) در خصوص موارد ذوقی و عرفانی ، استفاده شده است و همچنین از کلمات و حالات مردان الهی مورد استفاده قرار گرفته است ، سعی شده است تا شمه ای باشد از سلوک اسلامی در چهار چوب شرع و عقل که مورد تائید است و نیز تا حدودی از آرا ء و نظرات فلاسفه بزرگ اسلامی همچون ملا صدرا (ره ) و شیخ الرئیس ابوعلی سینا (ره ) استفاده شده است ، و آن از این جهت است که انسان همواره به دنبال کشف حقیقت است که اگر صحیح و دقیق هدایت شود آگاه می شود که آن حقیقت در درون خود انسان است همان که در تعابیر آسمانی از آن به فطرت الهی یا گرایش های عالی یاد شده است از این جهت انسان همواره به دنبال خوبی ها و زیبائی هاست ، و خلق آثار هم به همین جهت است چه آثار هنری و قلمی و حتی یک فکر و اندیشه زیبا برای فلاسفه ، تا ماندگار و جاوید شود و بماند و این همان است که.خداوند متعال می فرماید : من خلق کردم شما را ( انسان را ) برای ماندگاری و بقا نه برای فنا و از بین رفتن .( با امید و آرزوی رسیدن آن رزوی که انسان بتواند به آن مقام امن و امان که وعده الهی است برسد.)کلید واژه ها:آفاقی-انفسی-حقیقت-وجود-عقول.
ابوذر کاظمیان سورکی عبدالرضا مظاهری
دراین تحقیق سعی شده ابعاد وجودی انسان کامل ازدیدگاه و نظرات علامه ملامحسن فیض کاشانی و حضرت امام خمینی شناسانده شود که حقیقت انسان کامل، کون جامع مظهر اسم جامع الله بوده که این اسم جامع الله رب عین ثابت? محمدیه است، و واسط? بین خداوند وموجودات جهان می باشد. زیرا انسان کامل از یک طرف خلیفه وجانشین خداوند دربین ماسوی الله است واز طرف دیگر اعمال خلافت دربین موجودات می کند وبه عنوان روح عالم محسوب می شود همانطور که روح جسم وبدن را تدبیر می کند انسان کامل نیز به تدبیر ومدیریت جهان می پردازد وبا ازبین رفتن انسان کامل جهان نیز ازبین می رود واین انسان کامل درسیر صعودی خود ازپایین ترین مراحل وجودی تا بالاترین یعنی مقام احدیت قابل صعود می باشدو انسان کامل سریان درهمه عوالم را دارا می باشد. و همه انسان هاقابلیت رسیدن به این مقام انسان کاملی را دارا می باشند و باطهارت باطن وصیقل دادن نفس این مقام به فعلیت می رسد.