نام پژوهشگر: عبدالحسین جمالی

بررسی اثرات متقابل دو قارچ میکوریز آربوسکولار و نماتد ریشه گرهی meloidogyne javanica در گوجه فرنگی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی 1390
  فاطمه سهرابی   علی اکبر فدایی تهرانی

نماتدهای انگل گیاهی، به ویژه نماتدهای ریشه گرهی (meloidogyne spp.) سهم زیادی در کاهش عملکرد گیاه گوجه-فرنگی بر عهده دارند. استفاده از هر یک از روش های مدیریتی موجود برای کنترل این نماتدها نیز با محدودیت هایی روبرو می باشد. همزیستی میکوریزایی یکی از شناخته شده ترین روابط همزیستی موجود در کره زمین است که به دلیل ایفای نقش مثبت در تأمین نیازهای آبی، تغذیه ای و افزایش رشد و سلامت گیاهان، از اهمیت بالایی برخوردار می باشند. میکوریز های داخلی از جمله عواملی هستند که می توانند روی جمعیت نماتد ریشه گرهی اثر بگذارند. جهت ارزیابی اثرات متقابل قارچ های میکوریز آربوسکولار و نماتد ریشه گرهی در گو جه فرنگی از دو گونه قارچ میکوریز آربوسکولارglomus mosseae و intraradices glomus و نماتد ریشه گرهی meloidogyne javanica استفاده شد. پس از تکثیر قارچ های مذکور روی شبدر سفید و تکثیر نماتد روی گوجه فرنگی، آزمایشی به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی در شرایط گلخانه انجام شد. سنجش اثرات قارچ ها روی بیماری زایی و خسارت نماتد با استفاده از شاخص های رشدی گیاه و پارامترهای رشد و نموی نماتد و ارزیابی اثرات نماتد روی قارچ های میکوریز بر اساس پارامترهای رشد و نموی قارچ انجام شد. نتایج به دست آمده نشان دهنده افزایش رشد بخش های مختلف گیاه و هم چنین کاهش بیماری زایی و خسارت نماتد ریشه گرهی در اثر حضور قارچ های میکوریز بود. به منظور بررسی حد تأثیر قارچ های مذکور، حضور آن ها در سطوح مختلف جمعیت نماتد نیز در آزمایشات جداگانه مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاصل موید توانایی بالای قارچ های میکوریز در کنترل سطوح مختلف جمعیت نماتد بود. مطالعات هیستوپاتولوژیکی نیز نشان دهنده تأثیر مثبت قارچ های میکوریز آربوسکولار در کاهش خسارت نماتد ریشه گرهی بود. به منظور بررسی مکانیسم های درگیر در روابط متقابل قارچ میکوریز و نماتد ریشه گرهی، میزان تولید آنزیم کیتیناز در مراحل مختلف ارزیابی شد. نتایج نشان داد که قارچ های میکوریز از طریق تحریک تولید آنزیم کیتیناز باعث کاهش خسارت نماتد می گردند. این اثر می تواند مستقیماً ناشی از تجزیه کیتین موجود در پوسته تخم نماتد و ممانعت از تکامل آن باشد و یا به طور غیر مستقیم با فعال کردن مکانیسم های دفاعی گیاه از حمله و توسعه نماتد ممانعت به عمل آید. با توجه به نتایج حاصل از این بررسی و نتایج آزمایشات مشابه، قارچ های میکوریز آربوسکولار قادر به محدود کردن بیماری زایی نماتد ریشه گرهی و کاهش خسارت نماتد می باشند. بنابراین امکان موفقیت در استفاده از آن ها به عنوان عوامل بیوکنترل نماتد ریشه گرهی بالا می باشد.

بررسی اثرات سه نوع کمپوست در کنترل پژمردگی ورتیسیلیومی پنبه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی 1391
  فاطمه شبانی   عبدالحسین جمالی

ظهور تکنولوژی های جدید و پیشرفت دانش بشری در امر حفاظت از محیط زیست و نیز توجه خاص به آلاینده های خاک و خطر ناشی از مدیریت ناصحیح مواد شیمیایی بر سلامت بشر، به نگرش جدیدی در مدیریت بیماری های گیاهی منجر شده است. در این راستا کاربرد مواد آلی به عنوان کود با توجه به قیمت پایین و اثرات زیانبار محیطی کمتر آن در مقایسه با قارچ کش ها و ترکیبات تدخینی، نویددهنده مدیریت سالم تر تولیدات کشاورزی می باشد. پژمردگی ورتیسیلیومی پنبه ناشی از قارچ خاک زاد verticillium dahliae یکی از مهمترین بیماری های مناطق تولید پنبه در جهان است. در این تحقیق اثرات سه نوع کمپوست (حاصل از ضایعات شهری، تولید شده از بقایای گیاهی و فرآورده حاصل از سیلوی دامپروری) و عصاره آن ها بر رشد گیاه، جمعیت پاتوژن در خاک و کنترل بیماری پژمردگی ورتیسیلیومی پنبه ارزیابی گردید. برای تلقیح قارچ از سه نسبت صفر (کنترل)، ? و ?? میکرواسکلروت به ازای گرم خاک استفاده شد. در تیمارهای مختلف نسبت های مختلف وزنی از کمپوست استریل و غیراستریل (0، 20 و 50%) در خاک بستر و یا غلظت های مختلف عصاره استریل و غیراستریل کمپوست ( با غلظت 0، 5 و 10% برای آبیاری خاک و یا غلظت 0، 1 و 5% بصورت محلول پاشی برگ) به کار رفت. هر آزمایش به صورت فاکتوریل در قالب طرح کاملاً تصادفی با ?? تیمار و ? تکرار در گلخانه به مدت ??? روز انجام شد. نتایج آزمایشات گلخانه ای بطریق بررسی خصوصیات رشد ونموی گیاه و بررسی شدت بیماری (با محاسبه شاخص پژمردگی برگ ها و شاخص تغییر رنگ آوندها) ارزیابی گردید. بررسی های آزمایشگاهی نیز شامل مطالعه تأثیر عصاره استریل شده کمپوست بر رشد میسلیوم های قارچ ورتیسیلیوم در محیط کشت، و برآورد جمعیت قارچ در خاک (پس از آزمایش های کاربرد کمپوست و عصاره کمپوست در خاک) از طریق کشت سوسپانسیون خاک بود. نتایج تأثیر کمپوست ها بر رشد و نمو گیاه نشان دهنده ی بهبود شاخص های رشدی بوته ها با کاربرد کمپوست ها بود. بیشترین اثر عصاره ی کمپوست ها به افزایش طول بوته ها محدود شد. به منظور بررسی احتمال اثر میکروارگانیزم های همراه کود در کنترل بیولوژیک پاتوژن، کمپوست و عصاره ی آن در دو حالت استریل و غیراستریل به کار رفت. اثر بهتر حالت غیراستریل دو کمپوست بقایای گیاهی و فراورده سیلو در کاهش شدت بیماری، احتمال نقش بیولوژیک این تیمارها در کنترل بیماری را تقویت می کند. آزمایش محلول پاشی عصاره بر برگ ها برای بررسی احتمال القای مقاومت در گیاه بواسطه کمپوست ها، نقش آن ها را در القای مقاومت تأیید نکرد. بررسی های آزمایشگاهی نشان دهنده ی کاهش رشد ریسه های قارچ در محیط کشت حاوی عصاره کمپوست بقایای گیاهی بود. براورد جمعیت قارچ در خاک نیز بیانگر کاهش بقای قارچ با کاربرد کمپوست ها و عصاره ی آن ها بود. با مقایسه اثر سه نوع کمپوست در کنترل بیماری مشخص شد که کمپوست بقایای گیاهی در کاهش شدت پژمردگی و کنترل بیماری تأثیر بیشتری نشان داده است. به طور کلی از نتایج بدست آمده از این تحقیق چنین برمی آید که تأثیر کمپوست ها روی بیماری، با افزایش رشد بوته های پنبه و کاهش حساسیت گیاه نسبت به پاتوژن و نیز کاهش جمعیت قارچ ورتیسیلیوم در خاک ارتباط دارد.

مهار زیستی نماتود ریشه گرهی meloidogyne javanica به وسیله قارچ var.chlamydosporia pochonia chlamydosporia در گوجه فرنگی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی 1392
  فاطمه مختاری دستنایی   مجید اولیا

در راستای مهار نماتود های گیاهی به عنوان یکی از پاتوژن های مهم گیاهی روش های مختلفی به کار گرفته شده است. از جمله ی این روش ها، مهار زیستی است که به استفاده مستقیم و غیر مستقیم میکروارگانیزم ها در جهت کاهش وقوع و شدت بیماری اطلاق می شود. در بین قارچ ها، گونه هایی از جنس pochonia spp. وجود دارند که توان بالایی در کاهش جمعیت نماتود ریشه گرهی دارند، و در بین آنها گونه ی p. chlamydosporia به عنوان یکی از انگل های اصلی تخم ها و ماده های نماتود های ریشه گرهی و سیست شناخته شده است. در این بررسی، اثر جدایه هایی از قارچ chlamydosporia var. p. chlamydosporia روی نماتود ریشه گرهی meloidogyne javanica در شرایط آزمایشگاهی و گلخانه ای مورد بررسی قرار گرفت. با استفاده از خصوصیات ریخت شناسی و ریخت سنجی نماتود ماده و استفاده از آغازگرهای اختصاصی گونه، نماتود شناسایی شد. در مطالعات آزمایشگاهی اثر فیلتره حاصل از کشت قارچ ها روی نماتود ریشه گرهی m. javanica در سه زمان 24، 48 و 72 ساعت پس از کاربرد غلظت صد در صد، 1-10 و 2-10 رقت از ترکیبات مذکور و پارازیتیسم توده تخم در شرایط آزمایشگاهی مورد بررسی واقع شد. آزمایش به صورت فاکتوریل با طرح پایه کاملا تصادفی اجرا شد. در شرایط گلخانه ای تاثیر جدایه های مختلف قارچ p. chlamydosporia var. chlamydosporia روی فاکتورهای رشدی گیاه گوجه فرنگی و جمعیت نماتود ریشه گرهی مورد آزمون قرار گرفت و مقایسه میانگین های شاخص های رشدی و آلودگی گیاه گوجه فرنگی بر اساس آزمون lsd صورت گرفت. نتایج مطالعات آزمایشگاهی نشان داد، هر 4 جدایه نسبت به شاهد اثر نماتودکشی داشتند و مانع تفریخ تخم نماتود شدند و تمام جدایه ها توانایی کلونیزه کردن تخم نماتود m. javanica را داشتند. بر اساس آنالیز آماری در هر سه آزمون انجام شده جدایه های iran 1131c و iran 504c نسبت به دو جدایه ی دیگر موثر تر بوده اند. بر اساس مطالعات گلخانه ای نیز، کمترین آلودگی گیاه گوجه فرنگی مربوط به گیاه تیمار شده با جدایه های 504، 1131 و همدان بدست آمد.

بررسی برهمکنش قارچ عامل شانکر ساقه (rhizoctonia solani) و نماتد عامل پوسیدگی (ditylenchus destructor) روی سیب زمینی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی 1392
  طیبه علی حسینی   علی اکبر فدایی تهرانی

قارچ عامل شانکر ساقه و نماتد پوسیدگی از عوامل مهم بیماری زای سیب زمینی هستند که هر دو از مزارع منطقه فریدن استان اصفهان گزارش شده اند. از نمونه های غده جمع آوری شده از مناطق آلوده چند جدایه قارچ متعلق به گونه rhizoctonia solani جداسازی شد که بررسی گروه آناستوموزی آن ها، نشان دهنده غالب بودن گروه آناستوموزی ag3 در بین جدایه ها بود. نماتد مولد پوسیدگی غده نیز از غده های آلوده جمع آوری شده از منطقه مذکور استخراج و پس از تشخیص با استفاده از خصوصیات ریخت شناسی و ریخت سنجی روی محیط کشت pda کلونیزه شده توسط قارچ rhizoctonia solani تکثیر گردید. برای بررسی برهمکنش دو بیمارگر روی سیب زمینی (رقم اگریا)، ابتدا در آزمایشی بصورت کاملاً تصادفی با پنج تکرار، وجود قارچ و نماتد به تنهایی و حضور هم زمان آنها با شاهد، مقایسه گردیدند. سپس در آزمایش بعدی زمان حضور هریک از پاتوژن ها نسبت به یکدیگر مقایسه شد. بدین ترتیب که آزمایشی با شش تیمار ( تلقیح نماتد دو هفته قبل از قارچ، تلقیح نماتد دو هفته بعد از قارچ، قارچ و نماتد هم زمان و شاهد های بدون قارچ، بدون نماتد و بدون قارچ و نماتد ) و پنج تکرار به صورت طرح کاملا تصادفی انجام شد. مایه تلقیح نماتد به میزان سه هزار نماتد (سنین مختلف) بر کیلوگرم خاک و مایه تلقیح قارچ (گندم کلونیزه شده با قارچ) میزان 10% وزنی خاک بستر استفاده شد. ارزیابی نتایج چهار ماه بعد از آخرین مایه زنی و بر اساس شاخص های کمی گیاه (وزن تر ریشه و ساقه، وزن خشک ریشه و ساقه، ارتفاع گیاه و وزن غده ها)، خصوصیات کیفی غده (ماده خشک، نشاسته و قندهای محلول )و شاخص های رشدو نمویی نماتد (تعداد نماتد در غده و خاک و درصد زخم غده ناشی از نماتد) صورت گرفت. نتایج تجزیه واریانس و مقایسه میانگین شاخص های رشد نشان دهنده عدم تأثیر معنی دار قارچ روی بعضی از شاخص های کمی بود، که احتمالاً به دلیل جبران خسارت توسط ماده آلی (گندم) موجود در ماده تلقیح اضافه شده بوده است. نماتد نیز به دلیل نحوه بیماریزایی (پوسیدگی غده) اثر معنی داری روی شاخص های مورد بحث نشان نداد. در حالی که مقایسه میانگین وزن غده تولیدی نشان دهنده اختلاف معنی دار بین تیمارهای مختلف بود. به عبارت دیگر حمله قارچ و نماتد هر یک به تنهایی و یا همراه با هم، باعث کاهش قابل توجهی نسبت به شاهد گردیدند. با این حال تقدم و تاخر دو هفته ای هر کدام از بیمارگرها نسبت به هم تفاوت معنی داری در وزن غده نسبت به حضور هم زمان آنها ایجاد نکرد. امکان مقایسه تعداد اسکلروت ها در تیمارهای مختلف به دلیل عدم تشکیل آنها میسر نگردید. مقایسه میانگین خصوصیات کیفی غده نیز نشان دهنده عدم تأثیر مایه زنی بیمارگرهای مورد بررسی روی خصوصیات مذکور بود. در حالی که مقایسه میانگین های جمعیت نماتد در واحد وزن غده و خاک بستر تیمارهای مختلف نشان دهنده معنی دار بودن اثر تیمارها بود. بیشترین تعداد نماتد غده در تیمار هم زمان دو بیمارگر و کمترین آن در تیمار نماتد به تنهایی و نماتد دو هفته قبل از قارچ مشاهد گردید. افزایش جمعیت مذکور را می توان به بقا بیشتر نماتد در اثر تغذیه از قارچ نسبت داد.

شناسایی قارچ های همراه بذور گندم تولیدی در شهرستان شهرکرد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهرکرد - دانشکده کشاورزی 1393
  سولماز قجاوند   عبدالحسین جمالی

گندم با نام علمیtriticum aestivum l. از مهمترین غلات مورد استفاده بشر در طول زمان های مختلف به شمار می آید. در ایران بیشتر از 9 میلیون هکتار (60 درصد زمین های زراعتی) زیر کشت غلات می باشد که حدود 6/6 میلیون هکتار از آن را گندم دربر می گیرد. اصل و منشاء محصول سالم و فراوان و کافی، بذر سالم می باشد و بذر آلوده نمی تواند گیاهچه سالم و گیاه سالم تولید کند. در میان بسیاری از فاکتورهایی که در سلامت بذر تاثیر دارد مهمترین عامل قارچ های بذرزاد می باشد که بر روی قدرت جوانه زنی و قوه نامیه بذور تاثیر می گذارد و درنهایت منجر به کاهش شدید محصول در یک سال زراعی می گردد. میزان زیادی از عوامل بیماری زای گیاهی از طریق بذور به گیاه و مزرعه وارد می شوند. بسیاری از بیمارگرها بر روی یا درون بذور منتقل می شوند. میزان خسارت وارده توسط بیمارگرها ی بذر زاد روی گندم 15 تا 90% در مزارع بدون ضدعفونی گزارش شده است. یکی از اساسی ترین استراتژی ها برای تولید بذور غیرآلوده و گواهی شده شناسایی عوامل بیمارگر بذرزاد در مزارع گندم در حال رشد می باشد. در این مطالعه آلودگی قارچی ارقام مختلف گندم انبار شده در سیلوهای استان چهار محال و بختیاری مورد بررسی قرار گرفت و از روشهای کشت آگار و بلاتر برای شناسایی انواع مختلف قارچ موجود در این ارقام استفاده شد نتایج این تحقیق نشان می دهد قارچ های aspergillus ، alternaria، fusarium ، bipolaris ، cephalosporium sp. ، monilia ، pithomyces و penicillum از بیشترین فراوانی برخوردار بوده است .بیشترین مقدار آلودگی به قارچ مربوط به جنسsp. monilia وsp. aspergillus و کمترین آلودگی مربوط به جنس های bipolaris sp. و cephalosporium sp. می باشد. این نتایج موید آن است که شرایط برداشت و نگهداری ارقام مختلف گندم بایستی مورد توجه قرار گیرد و با یک مدیریت علمی و ارزیابی مرحله به مرحله، خطرات آلودگی به قارچ ها و کنترل ازدیاد آنها مورد توجه قرار گیرد