نام پژوهشگر: بهمن حاجیپور
محمد مهدی علی شیری مصباح الهدی باقری
انقلاب اسلامی ایران به عنوان انقلابی فرهنگ ساز شناخته شده است؛ فرهنگی که هویت اصلی این انقلاب را شکل می دهد. این پژوهش به بررسی ابعاد گوناگون فرهنگ جمهوری اسلامی ایران می پردازد و برای تبیین آنها در قالب بیانیه ماموریت و سیاست های فرهنگی جمهوری اسلامی ایران، بیانات مقام معظم رهبری را به عنوان ولی فقیه و سیاستگذار کلان کشور به عنوان مبنا برگزیده است. بر اساس نتایج حاصل از این پژوهش، ماموریت های کلان نظام در حوزه فرهنگ در سه بخش تبیین ارکان فرهنگ جمهوری اسلامی ایران، اقتدار فرهنگی و ارتفای فرهنگی خلاصه می شود. هر کدام از این ماموریت ها در بر گیرنده عناصر مختلفی هستند. ارکان اصلی فرهنگ جمهوری اسلامی ایران را سه عنصر توحید، عدالت و کرامت تشکیل می دهند. این سه عنصر در کنار یکدیگر شجره طیبه ای را شکل می دهند که توحید به عنوان اصل آن و کرامت و عدالت به عنوان فرع آن مطرح هستند. اقتدار فرهنگی به معنای توانایی اثرگذاری و اثرناپذیری فرهنگی است. دستیابی به ارتقای فرهنگی نیازمند بیداری، بهبود رفتارهای اجتماعی، جهاد فرهنگی، استقلال فرهنگی و صدور انقلاب است. ارتقای فرهنگی به جنبه تحول و پیشرفت فرهنگی می پردازد و عناصر مختلفی از جمله اهداف، مسیر، الگو، ابزارها و چشم انداز تحول فرهنگی را مورد توجه قرار می دهد. این مقوله ها پس از تجزیه و تحلیل در قالب بیانیه ماموریت و سیاست های کلان فرهنگی نظام در پایان گزارش شده اند. برای انجام این پژوهش از روش تئوری پردازی داده بنیاد استفاده شده است و بخش قابل توجهی از بیانات مقام معظم رهبری در حوزه فرهنگ در طول آن مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است.
محمدرضا عطاردی علی رضاییان
دستیابی به جایگاه اول منطقه در برنامه سند چشم انداز توسعه در افق 1404 در بخش تولید علم و تحقیقات نیازمند تحولات اساسی خواهد بود. آنچه در این تحقیق پیگیری شده است، تمرکز بر روی آن دسته از عواملی است که موجب خواهد شد مزیت رقابتی مورد نیاز جهت حصول جایگاه نخست علمی کشور خلق و ایجاد شود. در این تحقیق مباحث زیر به طور مشخص ارائه گردیده است: جایگاه کنونی ایران از نظر علمی در بین کشورهای منطقه در چه رتبه ایست؟ مزیت های رقابتی کشور در دستیابی به آرمان های علمی چشم انداز چه می باشد؟. در حال حاضر ایران از نظر رتبه علمی پس از کشور ترکیه در مقام دوم منطقه قرار دارد که توجه به عواملی که می توانند موجب ایجاد مزیت رقابتی ایران در عرصه علمی و در رقابت با کشورهای منطقه برای کسب رتبه اول را نمایند با استفاده از پرسشنامه گروهی ahp اولویت گذاری گردیده است. این عوامل به ترتیب اولویت عبارتند از: افزایش سهم بودجه پژوهش بر حسب gdp، افزایش میزان بودجه مراکز علمی، افزایش تعداد محققین، گسترش رویکرد تحقیق محوری در دانشگاه ها، توجه ویژه و راهبردی بر علوم انسانی، استقرار دانشمندان جهانی در کشور، افزایش تعداد مقالات معتبر علمیisi، توسعه گرایش های میان رشته ای، توجه ویژه به ارتقاء کیفیت کار مراکز علمی، کاهش نسبت دانشجو به هیأت علمی، افزایش تعداد دانشجویان تحصیلات تکمیلی، گسترش رویکرد تحقیق محوری در مدارس، افزایش تعداد مراکز تحقیقاتی و آزمایشگاهی، افزایش تعداد پارک های علم و فنآوری و انکوباتورها، افزایش میزان همکاری های علمی با سایر کشورها، تمرکز ویژه بر روی تعداد رشته خاص علمی، افزایش تعداد نشریات علمی کشور، سرمایه گذاری ویژه بر روی e-learning، تسهیل دسترسی به منابع علمی روز دنیا، افزایش تعداد دانشگاه های کشور.
علی ردادی بهمن حاجی پور
نظریه نهادی یکی از معتبرترین نظریه ها در باب تبیین ارتباط میان سازمان و محیط اش است که از اوایل دهه 1980 به بعد در میان محققان اعتبار زیادی را کسب کرده است. مسئله اصلی در نظریه نهادی «هم شکل شدن سازمان ها» در مقابل فشارهای نهادی است؛ که نتیجه آن کسب مشروعیت برای سازمان است. اما در این میان آن چه نظر بعضی از محققان را جلب کرده آن است که بعضی سازمان ها پاسخ واقعی به فشارها و انتظارات نهادی نمی دهند و به هم شکلی در مقابل فشارهای سازمانی «تظاهر» می کنند. در ادبیات نظریه نهادی به این نوع عکس العمل «پاسخ نمادین» گفته می شود. سوال اینجا است که چگونه می توان پاسخ های نمادین را از پاسخ های واقعی به فشارهای نهادی تشخیص داد؟ این پایان نامه در پی آن است که بررسی کند چگونه می توان پاسخ های واقعی به فشارهای نهادی را از پاسخ های نمادین تفکیک کرد و با تحقیق در ادبیات نظریه نهادی چارچوبی را برای این کار به دست آورد. به علاوه با توجه به فقدان پژوهش های میدانی در این زمینه در بین سازمان های ایرانی، این پایان نامه قصد دارد با موردکاوی «پاسخ دانشگاه امام صادق علیه السلام به فشارهای نهادی ناشی از انتظارات مقام معظم رهبریدام ظله العالی در مورد مرجعیت علمی»، ضمن استفاده عملی از چارچوب به دست آمده در این پژوهش، معلوم کند که دانشگاه امام صادق علیه السلام در این زمینه چه عملکردی داشته است؟
وحید آقاجانی یعقوب رشنوادی
امروزه نقش نظام های ارزیابی و نظارت کارآمد در بهبود و تعالی سازمان ها کاملاً شناخته شده است. مطالعات انجام شده نشان می دهد که در بسیاری از سازمان های بزرگ ایرانی، پس از نیاز به نظام های کارآمد برنامه ریزی و تحول، نظام های ارزیابی و نظارت در اولویت قرار دارد. همچنین یکی از اجزای مهم مدیریت استراتژیک، کنترل و ارزیابی می باشد، که با استفاده از آن سازمان از چگونگی اجرای برنامه های خود و دستیابی به اهداف کوتاه مدت و بلندمدت خودآگاهی می یابد. کارت امتیازی متوازن ابزاری است که در سالیان اخیر در اکثر سازمان ها جهت ارزیابی سازمان بر این مبنا به کار می رود. اگر چه این ابزار در تئوری بسیار کامل می باشد، اما در اجرای آن مشکلاتی وجود دارد. عدم ارائه سیستمی یکپارچه در جهت چشم انداز و مأموریت سازمان، نبود اولویت در سنجه ها بر مبنای استراتژی ها و تعداد زیاد سنجه ها از جمله مشکلاتی است که در این تحقیق سعی شده است با ارائه مدلی از ارزیابی که از ترکیب تحلیل شبکه ای فازی و کارت امتیازی متوازن بهره می برد، برطرف شود. برای این منظور مدل ارزیابی را متشکل از چهار سطح چشم انداز، استراتژی ها، مناظر کارت امتیازی متوازن و اهداف و سنجه های هر منظر تشکیل می دهیم و اهمیت عوامل هر سطح را در مقایسه با یکدیگر با توجه به سطوح بالاتر با استفاده از پرسشنامه بدست آورده و همچنین میزان تأثیر این عوامل را نیز بر یکدیگر بدست می آوریم. از این مدل در شرکت فولاد مبارکه اصفهان که بزرگ ترین فولادساز در ایران است، استفاده نمودیم. پرسشنامه ها را در دو بخش تهیه نمودیم، بخش اول که مربوط به سطح کلان شرکت و استراتژی ها و چشم انداز است و توسط مدیران سازمان پاسخ داده شد و بخش دوم که شامل اهداف و سنجه های مناظر بود، توسط مدیران و اعضا واحد برنامه ریزی سازمان پاسخ داده شد. در این مطالعه موردی استراتژی رشد درآمد از بیش ترین اهمیت در دستیابی به چشم انداز برخوردار بود. و منظر فرآیندهای داخلی بیش ترین اهمیت را دارا بود.
امین نیکخو بهمن حاجی پور
مشارکت مدیران میانی در فرآیند استراتژی، موضوعی پیچیده و گسترده است که می تواند تحت تأثیر عوامل فراوانی، نتایج متفاوت وگاه متضادی را ایجاد نماید. در این تحقیق، با محدود کردن نگاه به سازمانهای صنعتی ای که از نظر گونه شناسی مایلز و اسنو تحلیل گر محسوب می شوند، بر اساس مدل مفهومی فلوید و وولدریج که این مشارکت را در چهار نقش تسهیل گری، جایگزین های پشتیبانی، ایجاد اطلاعات و پیاده سازی استراتژی های مدون طبقهبندی می نماید، تأثیر مشارکت مدیران میانی در عملکرد سازمان ها، مورد ارزیابی قرار گرفته است. به منظور بررسی موضوع، مدیران سطح میانی در سه شرکت با سه اندازه کوچک، متوسط و بزرگ، بوسیل? دو پرسشنامه مورد ارزیابی قرار گرفتند و نتایج بررسی، با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی، با عملکرد سازمان های منتخب مقایسه شد. به این ترتیب، مشخص شد که بین انداز? مشارکت کلی مدیران میانی و عملکرد سازمانی، رابطه ای مستقیم وجود دارد، بین میزان نقش پیاده سازی استراتژیهای مدون مدیران میانی و عملکرد سازمانی نیز رابطه ای مستقیم مشاهده شد و همچنین بین میزان نقش ایجاد اطلاعات مدیران میانی با عملکرد سازمانی، رابطه ای مستقیم و معنی دار وجود دارد. اما این رابطه بین نقش های دیگر مدیران میانی (شامل نقش تسهیل گری و نقش ایجاد اطلاعات) با عملکرد سازمانی، مشاهده نشد.
محمد کاظم احمدی حاجی بهمن حاجی پور
چکیده اهمیت مدیریت فرهنگ و سازمان های فرهنگی به جهت اثربخشی آن ها بر دیگر ابعاد و ساحت های جامعه سبب گشته تا تحقیقات در این عرصه از ضرورتی مضاعف برخوردار گردد. مدیران ارشد سازمان های فرهنگی به هنگام اتخاذ تصمیمات راهبردی در حوزه ماموریتی، با مقولاتی مواجه می شوند که به جهت دارابودن ویژگی هایی همچون اهمیت و اولویت استقلالی و دربرداشتن مجموعه ای از اهداف استراتژیک همسو، عنوان راهبردی را دارا می باشند. تحقیق حاضر به عنوان پژوهشی میان رشته ای در حوزه های مدیریت راهبردی و فرهنگ بدنبال طراحی الگوی تصمیم گیری راهبردی در نهادهای فرهنگی است. در این راستا در گام نخستین به ارائه تعریف تصمیم گیری راهبردی و بررسی دیدگاه های سه گانه "عقلانی"، "سازمانی" و "سیاسی" تصمیم گیری راهبردی، پرداخته است. سپس با بهره گیری از روش تحقیق کتابخانه ای و میدانی، مقولات راهبردی در سازمان های فرهنگی مورد شناسایی و تبیین قرار گرفت. هم چنین به موازات استخراج مقولات، با روش توصیفی- پیمایشی و با توزیع پرسشنامه در میان مدیران، مشاوران و کارشناسان فعال در عرصه نهادهای فرهنگی، وضعیت سنجی سازمان های مورد مطالعه از نقطه نظر گونه شناسی مکاتب شکل گیری استراتژی بر اساس مدل ویتینگتون (2001) صورت پذیرفت. در بخش دوم نیز به موضوع فرهنگ و سازمان های فرهنگی ایران و دسته بندی آن ها اشاره گردیده است. در ادامه با انجام مصاحبه های تفصیلی با مدیران و خبرگان نهادهای فرهنگی و بررسی یافته های مصاحبه، مولفه های اصلی در الگوی تصمیم گیری راهبردی شناسایی گردید. نهایتاً با تجزیه و تحلیل یافته های پژوهش در مورد دیدگاه های سه گانه تصمیم گیری راهبردی و هم چنین رویکرد حاکم بر شکل گیری استراتژی در سازمان ها و نیز مقایسه آن ها با یکدیگر و به علاوه نتایج مصاحبه با خبرگان و مدیران نهادهای فرهنگی، نتیجه تحقیق بر این شد که الگوی مطلوب تصمیم گیری راهبردی در سازمان های فرهنگی، می تواند بر اساس دیدگاه های سازمانی و سیاسی تصمیم گیری راهبردی و هم چنین رویکرد فراگردی شکل گیری استراتژی، طراحی گردد. واژگان کلیدی: تصمیم گیری راهبردی، الگو، مقوله راهبردی، فرهنگ، سازمان فرهنگی
زهره موسوی عبدالمحمد مهدوی
هدف این رساله ارائه الگویی جامع برای محاسبه ارزش بلند مدت مشتری است . مدیریت ارتباط با مشتری (crm) ابزاری کارآمد برای به دست آوردن، نگهداری و افزایش رضایت مندی مشتریان در صنایع رقابتی می باشد . یکی از مهمترین ابزارها در جهت رسیدن به مدیریت ارتباط به مشتری سود آور ، محاسبه ارزش بلند مدت مشتری است که باعث می شود سازمان بیشترین تلاش خود را برای حفظ مشتریان با سود آوری بیشتر متمرکز کند. ارزش بلند مدت مشتری مقدار ارزشی است که انتظار میرود یک مشتر در یک افق زمانی معین برای سازمان به همراه داشته باشد که بدون شک این ارزش با میزان منفعتی که از این دسته مشتریان عاید شرکت می شود ارتباط مستقیم دارد.در این مقاله مدلی برای محاسبه ارزش بلند مدت مشتری ارئه شده است که می توان به وسیله آن مشتریان را به ترتیب سود آور و غیر سود آور بخش بندی کرد و عوامل موثر در محاسبه ارزش بلند مدت مشتری را بیان کنیم که مهمترین عناوین عبارتست از : نرخ ریزش مشتریان ، ذخایر قانونی ، حاشیه سود ، نرخ تنزیل ، هزینه های مستقیم و غیر مستقیم حساب ها که این عوامل به صورت متغیرهای ریاضی در الگو ارائه شده است و در پایان این مقاله سعی شده است با استفاده از اطلاعات به دست آمده از صورت های مالی بانک مسکن ایران و استفاده از اطلاعات مدیران ضرورت محاسبه ارزش بلند مدت مشتری را در ارتباط با مدیریت ارتباط با مشتری در عرصه بانکداری بیان کنیم .
نادر بوالحسنی حسنعلی سینایی
هدف این تحقیق تحلیل نتایج بررسی ادراک مدیران از تقسیم سود برمیزان تقسیم سود نقدی در شرکت های سهامی عام ایران می باشد. مدیران از یک نمونه 97 تایی از شرکت های پذیرفته شده در بازار بورس و اوراق بهادار تهران انتخاب شده اند، و در باره دیدگاهشان در مورد تقسیم سود مورد تحقیق قرار گرفته اند. نتایج نشان داد مهمترین عوامل موثر بر سیاست تقسیم سود سطوح جاری و مورد انتظار عایدات، ثبات عایدات و الگوی تقسیم سودهای گذشته می باشد. همچنین این تحقیق نشان داد مدیران ایرانی تئوری های علامت دهی، پرنده در دست و ترجیح مالیاتی را تایید کردند ولی با تئوری های هزینه های نمایندگی موافقت نداشتند. این تحقیق در راستای تحقیق در راستای تحقیقات گذشته و بسط آنها بوده است و نتایج جدیدی در رابطه با تقسیم سود را برای مدیران ایرانی فراهم ساخت.