نام پژوهشگر: سیدعدنان اشکوری
محمد اکبری علی پیرانی
چکیده هدف از این پایان نامه بررسی نمونه های از غزلیات عربی و فارسی سعدی از دیدگاه علم بیان است و شامل پنج فصل می باشد که در فصل اوّل به بررسی زندگی نامه سعدی و آثار و سبک سخنوری او پرداخته شده است و چگونگی پرداختن او به اشعار عربی و تأثیر پذیری او از قرآن و حدیث در اشعار عربیش را ذکر کرده است و در فصل دوّم به تعاریف تشبیه و بررسی و تحلیل تشبیه و انواع آن در غزلیات انتخاب شده پرداخته شده عربی و فارسی پرداخته شده و در پایان فصل نیز به ارائه آمار و نتایج پرداخته شده است. در فصل سوم نیز به تعاریف مجاز و انواع آن یعنی مرسل و عقلی پرداخته شده سپس به بررسی مجاز در غزلیات انتخاب شده عربی و فارسی پرداخته شده و سپس نتایج و آمار ارائه شده است. در فصل چهارم نیز به تعاریف استعاره سپس به بررسی و تحلیل استعاره از جهت تصریحیه و مکنیه بودن و تبعیه و اصلیه و ... می پردازیم سپس به بیان آمار و نتایج و فصل می پردازیم. در فصل پنجم نیز به تعریف کنایه و انواع آن پرداخته و سپس به تحلیل و بررسی کنایه در غزلیات عربی و فارسی می پردازیم و در پایان نیز به آمار و نتایج می پردازیم. بعد از اتمام فصول به بیان نتایج کلی پایان نامه و ذکر منابع آن می پردازیم. کلمات کلیدی: سعدی، تشبیه، مجاز، استعاره، کنایه.
مهسا عبداله ئی حامد صدقی
یکی از مهم ترین روشهایی که برای شناخت سبک ادبی از سبک علمی شناخته شده است نظریه بوزیمان می باشد. بوزیمان معتقد است با بررسی نسبت فعل به صفت در آثار نویسندگان و شعرا می توان به روند ساختار آثار ادبی آنها و عواملی که منجر به ادبی وعلمی شدن متون می گردد پی برد. این روش با بهره گیری از علم آمار و با رویکرد میان رشته ای در پی نزدیک شدن به صحت و دقت می باشد. وی معتقد است که با محاسبه نسبت فعل به صفت می توان به جداسازی زبان علم از ادب، زبان شعر از نثر ونیز زبان به کار گرفته شده در اجناس ادبی پرداخت. معادله ی بوزیمان به مقایسه ی این خصائص وتشخیص کمّی زبان ادبیات می پردازد. لذا وی با در نظر گرفتن نسبت تعداد افعال «number of verbs» یک اثر ادبی به تعداد صفات «number of adjectives» ان اثر، معادله ای کلی تشکیل داده وآن را به اختصار «var» نامیده است. که وی معتقد است افزایش این نسبت در اثر ادیب یا شاعر سبک ادبی را برای او به ارمغان می اورد حال آن که کاهش این نسبت سبک را به سوی علمی شدن سوق می دهد. در این پژوهش، این روش به بررسی نمونه هایی ازرمان نجیب محفوظ و عبدالرحمن منیف می پردازد و نسبت کلی فعل به صفت ، مقدارمیانگین نسبت فعل به صفت ودرصد آن، و وگستره منحنی تطورنسبت فعل به صفت ومنحنی مقایسه ی رمان ها ی این دو نویسنده رابررسی می کند. به عبارت دیگر شیوه ی تفکر وبیان این دو نویسنده کاملا از یکدیگر متمایز است گویی هر کدام در پای اثرخود مهرخویش را زده اند وروی هم رفته تمام هدف ما، انگشت نهادن بر سبک این دو نویسنده می باشد تا در نهایت به این نتیجه برسیم که هر یک از این دو نویسنده برای انتقال صور نوین ذهنی خود، از چه زبان وسبکی استفاده نموده اند تا به نحوی دید خود را برای دیگران مجسم کنند. ودر پایان چگونگی برتری سبک ادبی منیف از سبک نجیب محفوظ را با استفاده از نمودار بیان می نماییم.