نام پژوهشگر: طهماسب علی پوریانی

موانع فرهنگی، اجتماعی مشارکت سیاسی زنان در نظام جمهوری اسلامی ایران (76-60)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی 1390
  محمدرضا رستمی   محمد ابوالفتحی

مشارکت زنان در توسعه و مشارکت سیاسی، شاخصی مهم در فرآیند توسعه ی پایدار جامعه محسوب می شود. انتخاب موضوع این پژوهش براساس این اعتقادصورت پذیرفته است که مشارکت زنان در فعالیت های سیاسی، نقش بسزایی در توسعه و نوسازی هرکشوری دارد. با درک اهمیت این مشارکت هرکشوری باید تلاش کند که موانع مشارکت زنان را مرتفع ساخته تا زمینه های دستیابی به رشد و شکوفایی جامعه در همه عرصه ها فراهم گردد. با این وجود به نظر می رسد که مشارکت سیاسی زنان در نظام جمهوری اسلامی ایران با موانع و مشکلاتی مواجه است. پژوهش حاضر در مقام شناخت و آسیب شناسی بدنبال بررسی این موانع و مشکلات بوده است. زنان ایرانی هم چون سایر نیروهای اجتماعی در فرآیند انقلاب اسلامی حضور داشتند تا در پرتو سامان سیاسی جدید بتوانند ایفای نقش و هویت نمایند، اما در فردای انقلاب و در سامان سیاسی جدید، حضور و ظهور زنان در عرصه های سیاسی هم چنان با محدودیت ها و مشکلاتی مواجه بوده است. نوشتار حاضر از میان موانع و مشکلات موجود، بر موانع فرهنگی و اجتماعی مشارکت سیاسی زنان در نظام جمهوری اسلامی ایران متمرکز شده است. بنابراین در پژوهش حاضر این مسئله مورد بررسی و تحلیل قرارگرفته که چرا زنان ایران علی رغم توانمندی های فردی و اجتماعی خود تاکنون نتوانسته اند به سطوح کلان مدیریت سیاسی جامعه دست یابند. واقعیت این است که زنان برای دستیابی به مقامات بالای سیاسی و حضور در سطوح کلان قدرت سیاسی، همواره دچار موانع متعددی بوده اند که از میان آنها پژوهش حاضر بر موانع فرهنگی و اجتماعی تاکید داشته است.

زمینه های نظری و اجتماعی سکولاریسم در مغرب زمین
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی 1391
  مهری مارابی   طهماسب علی پوریانی

می دانیم دین در دوره ای طولانی از تاریخ مغرب زمین (یعنی قرون وسطا)نقشی محوری و تعیین کننده داشته ودبه وجهی نهادمند،به عرصه های مختلف حیات سیاسی،اجتماعی،اقتصادی ،وغیره ی آن دیار مشروعیت می بخشید.لکنعقب نشینی دین از اکثر قلمروهای ذینفوذ قبلی اش، مخصوصا اجتناب از دخالت در حوزه ی سیاست و ظهور آموزه ی سکولاریسم و نهادینه شدن آن،که با قرون جدید شروع شد نمی تواند یک حادثه ی صرفا تاریخی باشد بلکه محتاج تبیین و موشکافی دقیق بوده و هست که تحقیق حاضر وقف آن گردید . حاصل این تلاش، وقوف بر این نکته ی اساسی است که زمینه های نظری یا همان الاهیات مسیحیت، به همراه زمینه های اجتماعی،بسترهای لازم در پذیرش نهادمند سکولاریسم را فراهم و تسهیل نمود. لذا صرفه نظر از فصل اول و دوم که مصروف مقدمات پ‍ژوهش شده در فصل سوم آشکار شده که زمینه های پیشینی خوانش سکولاریستی از الاهیات مسیحیت چنان مساعد بوده که همه ی گروههای متداخل در جریان مذهبی اعم از ارتدکس و اصلاح طلبان مجاب به پذیرش آن به مثابه ی برترین قرائت سیاسی از دین می شوند. وانگهی در پرهیز از ساده سازی این پذیرش ، تلاش شده طی سه گفتار چهارم،پنجم، و ششم به ترتیب به زمینه های اجتماعی-فرهنگی،سیاسی، و اقتصادی که مشحون از انحرافات کاتولیسم قرون وسطایی از اصول اولیه اش می باشد را مورد مداقه قرار دهد و تاکید دارد که این زمینه ها به زوال خوانش نسبت دین و سیاست قرون وسطایی مدد رساند. نتیجه گیری تحقیق در گفتار هفتم پایان بخش این تلاش است.

روانشناسی استبداد رضا خانی و تاثیر آن بر حاشیه رانی نوگرایان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه رازی - دانشکده اقتصاد و علوم اجتماعی 1391
  محسن طالبی   طهماسب علی پوریانی

چکیده تحقیق حاضر که وقف بررسی نسبت ابعاد روانشناختی استبداد رضاشاهی و به حاشیه راندن اطرافیان و نوگرایان می باشد فرض را بر این نهاده است که مجموعه اقدامات سرکوب گرایانه رضاشاه اساساً تحت تاثیر مسائل و مشکلات روحی و روانی بوده که از بدو تولد تا رسید ن به قدرت به آن مبتلا و دست به گریبان بوده است لذا با بهره مندی از چارچوب روشی اسپر بر که ریشه ترس و ناامنی را در کاستی های گذشته دوران کودکی و مراحل بعدی زندگی می داند من حیث المجموع تاکید شده است فرایند شکل گیری شخصیت در دوران کودکی تحت تاثیر مولفه هایی چون خانواده،محیط و اجتماع صورت می پذیرد چنانچه والدین ، نظام تربیتی ، جامعه در مهیا نمودن بسترها و شرایط زیستی اقداماتی روشمند و سازنده در جهت رشد شخصیت از خود به نمایش نگذارند افراد در برخورد با موانع و کمبودها دچار حقارت شده و در آینده از راه های غیر سالم و ناصواب با توسل به خشونت ،استبداد و بزهکاری های اجتماعی در جهت جبران این کمبودها و حقارت ها اقدام می نمایند.در این راستا دوران کودکی و مراحل بعد زندگی رضاشاه که با حقارت ها و مشقت هایی همراه شد تبعات آن در دوران قدرت یابی و پادشاهی با تناقض شخصیتی ،ترس و هراس،استبداد و خشونت برکلیه ساختارهای سیاسی ، اجتماعی ، اقتصادی ، نظامی سایه انداخت تا جایی که این رفتارها استبدادی رضاشاه گریبان گیر نوگرایانی شد که از عوامل اصلی تغیر سلطنت قاجارها و به قدرت رساندن وی بودند و برونداد رفتار سیاسی او چیزی جز به حاشیه راندن و کشتار بی رحمانه آنان را در پی نداشت لذا در دستیابی هدف پژوهش که بررسی نسبت استبداد و مباحث روانشناختی رفتار سیاسی است جدای از کلیات ، پنج فصل این تحقیق به «تناقض شخصیتی و فردی خودکامگان» ، «ترس وهراس در شخصیت مستبد» ، «بستر و زمینه روانی خودکامگی» ، « پیشروی به سوی قدرت» و «حاکمیت قهر و خشونت» اختصاص یافته است. کلید واژه ها: روانشناسی استبداد ،نوگرایان(متجددین)