نام پژوهشگر: جمالعلی الفتی
فاطمه رییسی سیستانی معظم حسن پور اصیل
قارچ های خوراکی به ویژه قارچ صدفی به دلیل ارزش غذایی و دارویی بالا به طور گسترده در رژیم غذایی بشر مورد استفاده قرار می گیرند. هدف از این تحقیق شناسایی و اهلی کردن نژادهای بومی قارچ صدفی و مقایسه آن ها با نژاد تجاری و در نهایت استفاده از آن ها در برنامه های اصلاحی است. به این ترتیب دو گونه قارچ صدفی با صفات ظاهری متفاوت از نواحی مختلف استان گیلان در شمال ایران جمع آوری شد. به منظور تعیین شرایط بهینه برای رشد میسیلیوم، گونه های مختلف قارچ صدفی در چهار محیط کشت مختلف (mea, pda, v8, la) کشت شده و در چهار دمای مختلف مورد آزمایش قرار گرفتند. سپس اسپان آن ها روی دانه های گندم تهیه شده و در نهایت همه نژادها روی کاه برنج کشت شدند. شناسایی گونه ها به کمک pcr و ویژگی های میکروسکوپی و ماکروسکوپی انجام شد. نتایج نشان داد که گونه های بومی شامل pleurotus ostreatus و pleurotus pulmonarius هستند. هم چنین این قارچ ها بیش ترین رشد شعاعی میسیلیوم را در دمای 25 درجه سانتی گراد دارند که بالاترین میزان آن مربوط به نژاد فلوریدا با 67/14 میلی متر در روز در محیط کشت mea است. کوتاه ترین زمان برای تکمیل میسیلیوم دوانی در پتری دیش نیز مربوط به نژاد فلوریدا با 33/4 روز در محیط کشت mea می باشد. بیش ترین وزن خشک میسیلیوم (33/62 میلی گرم در 5 میلی لیتر) نیز مربوط به نژاد فلوریدا در محیط کشت mea و دمای 25 درجه سانتی گراد می باشد. کوتاه ترین زمان برای تشکیل پین هد مربوط به نژاد فلوریدا با 8/14 روز بوده و بیش ترین میزان پروتئین (24/26 درصد) مربوط به pleurotus ostreatus می باشد. در مورد سایر صفات اندازه گیری شده، هیچ گونه تفاوت معنی داری بین نژادهای مختلف مشاهده نشد.
شکوفه رضایی غلامعلی پیوست
با توجه به گستردگی تنوع کدو ها در استان گیلان وبه منظور ارزیابی تعدادی از ژنوتیپ های کدو، تنها ده ژنوتیپ کدو –ی مسمایی از نقاط مختلف استان گیلان جمع آوری شد و در طی فصل زراعی 1390 در غالب طرح بلوکهای کامل تصادفی در شهرستان تالش واقع در غرب استان گیلان کشت شد. صفات مورفولوژیکی که شامل تعداد برگ، سطح برگ، تعدا شاخه های فرعی، طول شاخه ی اصلی و شاخه های فرعی، تعداد میوه در هر بوته، طول میوه، قطر میوه، نسبت طول به قطر میوه و وزن میوه در زمین اصلی اندازه گیری شد. سپس نمونه ها برای اندازه گیری صفات کمی و کیفی که شامل ضخامت گوشت، تعداد بذر ، وزن کل بذر، وزن صد دانه، مواد جامد محلول، میزان کاروتنوئید، میزان ماده خشک، میزان خاکستر و میزان ویتامین ث می باشند، مورد بررسی قرار گرفتند. تجزیه واریانس داده ها نشان داد که بین تمام ژنوتیپ ها تفاوت معنی داری در سطح احتمال 5 درصد برای این صفات وجود دارد. نتایج نشان داد که عملکرد کل در هر بوته با صفاتی مانند ضخامت گوشت، وزن کل بذر، تعداد میوه، وزن میوه و طول میوه همبستگی مثبت دارد اما با صفاتی مانند تعداد برگ، سطح برگ، نسبت طول به قطر میوه و میزان خاکستر همبستگی منفی دارد. در بررسی اثرات مستقیم صفات روی عملکرد نهایی محصول که به صورت عملکرد کل در یک بوته بیان شد مشاهده گردید که طول شاخه ی اصلی گیاه (823/0) بیشترین میزان اثر مستقیم و مثبت را دارد. همچنین مشخص شد که وزن میوه از طریق سطح برگ و میزان ماده خشک موجود در میوه اثر غیر مستقیم و مثبتی را روی عملکرد نهایی دارد. ولی طول شاخه های فرعی(185/0-) اثر مستقیم منفی روی عملکرد نشان داد. همچنین در نتیجه کلاستر بندی ژنوتیپ ها، در گروه اول ژنوتیپهای 26، 33، 34، 38،39، 41، 45،51 و 31 و در گروه دوم ژنوتیپ 36 قرار گرفت سپس گروه اول به دو زیر گروه خوشه بندی شد که شامل ژنوتیپ 31 در یک خوشه و ژنوتیپ های 26، 33، 34، 39، 38، 45 و 51 قرار گرفت.
سیده مریم فلاح مرتضی نژاد لیالستانی غلامعلی پیوست
به منظور بررسی اثر کوددهی رایج و آلی بر رشد، عملکرد و کیفیت گیاه اسفناج و برخی از خصوصیات شیمیایی خاک بعد از برداشت، آزمایشی گلخانه ای به صورت فاکتوریل بر پایه طرح کامل تصادفی با سه تکرار انجام شد. تیمارها شامل سه سطح کمپوست زباله شهری (0، 50 و 100 تن در هکتار)، 5 سطح کود شیمیایی (n.p2o5.k2o) 0، 3/1، 2/1، 3/2 و مقدار کامل توصیه رایج کود شیمیایی در مورد اسفناج) و تلفیق سطوح مختلف کود شیمیایی و کمپوست زباله شهری با هم بود. نتایج نشان داد که افزایش در مقدار کود شیمیایی و کمپوست زباله شهری باعث افزایش در خصوصیات کمی اسفناج (وزن تر و خشک، ارتفاع، سطح برگ و عملکرد) اسفناج شد. کاربرد مقدار کامل کود شیمیایی نسبت به کاربرد کمپوست عملکرد بیشتری ایجاد کرد. همچنین تیمارهای تلفیقی بیشترین اثر را بر خصوصیات کمی نسبت به کاربرد کود شیمیایی و کمپوست زباله شهری به تنهایی داشتند. نتایج نشان داد که کاربرد 50 تن در هکتار کمپوست می تواند 83/45 درصد و 100 تن در هکتار کمپوست 27/73 درصد جایگزین توصیه رایج کود شیمیایی در عملکرد اسفناج شود. با افزایش کمپوست مقدار فسفر، پتاسیم، کلسیم و منیزیم در گیاه افزایش یافت و بیشترین مقدار این عناصر غذایی در اسفناج مربوط به تیمارهای تلفیقی بود. کمترین مقدار نیترات در گیاه توسط کمپوست به دست آمد که با شاهد یعنی بدون هیچ کودی، اختلاف معنی داری نداشت. همچنین کاربرد کمپوست زباله شهری و کود شیمیایی بر مقدار نیتروژن، فسفر، پتاسیم، ph، ec و مقدار ماده آلی خاک تأثیر گذار بود. با توجه به نتایج به دست آمده مصرف تلفیقی کمپوست و کود شیمیایی می تواند یک راه موثر جهت بهبود خصوصیات شیمیایی خاک و پایداری عملکرد و تأمین کننده خوب مواد غذایی برای اسفناج باشد.
زینب جهانپور هدایت زکی زاده
سوسن چلچراغ lilium ledebourii)) یک گونه نادر سوسن است که در بخش های شمالی کشور می روید. هدف از این مطالعه بهبود پروتکلی برای تکثیر درون شیشه ای این گیاه بود. پیازهای خارج شده از خاک و پیازچه های به دست آمده از کشت درون شیشه ای به عنوان ریز نمونه مورد استفاده قرار گرفتند. ریزنمونه های فلس از پیازهای خارج شده از خاک روی محیط کشت موراشیگ و اسکوگ یا msبا کاربرد هورمون های نفتالین استیک اسید (naa) و بنزیل آمینوپورین (bap)، ریزفلس های تولید شده درون شیشه ای روی محیط کشتms با کاربرد هورمون-هایnaa و bap، کاینتین (kinetin) و ایزوپنتیل آدنین (2ip) کشت شدند. برای افزایش اندازه پیازچه های بدست آمده در شرایط درون شیشه ای از ساکارز با غلظت های 0، 15، 30 و60 گرم در لیتر به تنهایی یا در ترکیب با گلوکز با غلظت های 10، 20 و 40 گرم در لیتر و تیمارهای نوری با استفاده از لامپهای ال ای دی (led) استفاده شد. نتیجه اثر متقابل بین naa و bap نشان داد که زمانی که از فلس های پیازهای تولید شده در خاک استفاده شد، بیشترین تعداد پیازچه و ریشه در محیط حاوی 1/0 و 01/0 میلی گرم در لیتر naaبدون bap بدست آمد. از طرفی اثر متقابل بینnaa و bap روی وزن پیازچه نشان داد که بیشترین وزن پیازچه در محیط حاوی 1/0 میلی گرم در لیتر naa بدون bap بدست آمد، گرچه تفاوت معنی داری با کنترل نداشت. از طرف دیگر، زمانی که از ریزفلس های تولید شده در شرایط درون شیشه ای استفاده شد، بیشترین وزن پیازچه در محیط فاقد تنظیم کننده-های رشد و بیشترین تعداد پیازچه و ریشه در محیط حاوی 1/0 میلی گرم در لیتر naa به همراه 01/0 میلی گرم در لیتر bap به دست آمد. غلظت های مختلف 2ipدر این آزمایش تأثیری در باززایی از ریزفلس ها نداشت. همچنین نوع قند و غلظت آن تأثیری بر وزن پیازچه اصلی نشان نداد. در مورد تیمارهای نوری استفاده شده نیز تفاوت معنی داری بین سایز پیازچه های رشد یافته مشاهده نشد ولی بیشترین وزن پیازچه در تیمار لامپ فلورسنت و ال. ای. دی آبی به همراه قرمز مشاهده شد. این آزمایش نشان داد که ریز فلس های بدست آمده در شرایط درون شیشه ای می توانند به عنوان بهترین ریزنمونه برای تولید پیازچه در سوسن چلچراغ استفاده گردند.
فاتح رسولی غلامعلی پیوست
خاک پوششی یکی از مهم ترین عامل تولیدی قارچ دکمه ای است، که تاثیر مستقیم بر اندازه و عملکرد آن دارد. توسعه و تشکیل سرآغازه ها در اثر کاهش میزان دما، co2 و همچنین حضور باکتری ها درون خاک پوششی اتفاق می افتد. هدف از این پژوهش ارزیابی امکان استفاده از ورمی کمپوست در جایگزین کردن پیت ماس و نیز پس از شناسایی بهترین تیمار استفاده از باکتری های محرک رشد در پرورش قارچ بود. در آزمایش اول نتایج نشان داد که تمامی ترکیب های ورمی کمپوست و پیت به علت چسبندگی و هدایت الکتریکی بالا نتوانستند جایگزین مناسبی برای پیت باشند ولی تیمارهای ورمی کمپوست شستشو داده شده به تنهایی و یا در ترکیب با پیت، تکنولوژی مناسبی برای تولید خاک پوششی می باشند. در آزمایش دوم استفاده از سویه های باکتری pseudomonas fluoresces روی صفات اندازه گیری شده مانند مدت زمان برداشت، عملکرد، تعداد قارچ در واحد و راندمان بیولویکی تولید قارچ را تحت تاثیر قرار داد. تلقیح خاک پوششی با سویه 41 باکتریpseudomonas flurescen به تنهایی و موقعی که با سویه 187 باکتری pseudomonas flurescen مخلوط شد مدت زمان تشکیل سرآغازه زودتر رخ داد. به طور کلی تلقیح با باکتری pseudomonas flurescen سویه 187در تمامی فلاش های برداشت و کل میزان راندمان بیولوژیکی، عملکرد و تعداد قارچ در واحد بالاتر بود، ولی هیچکدام از تیمارهای مورد استفاده در مقدار نیتروژن کل، پروتئین و درصد ماده خشک قارچ ها از لحاظ آماری تفاوت معنی داری را نشان ندادند. در نتیجه باکتری pseudomonas flurescen 187 می تواند در جهت بالا بردن تولید قارچ دکمه ای مورد استفاده قرار بگیرد.
حسین ایوبی غلامعلی پیوست
امروزه برای داشتن یک سیستم کشاورزی پایدار، استفاده از نهاده هایی که جنبه های اکولوژیکی سیستم را بهبود بخشند و مخاطرات محیطی را کاهش دهند ضروری به نظر می رسد. به منظور بررسی تاثیر کودهای آلی و شیمیایی بر برخی صفات مورفولوژیک و مقدار اسانس نعناع فلفلی، آزمایشی به صورت بلوک های کامل تصادفی با پنج تیمار و سه تکرار در سال زراعی 91-90 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان انجام شد. تیمارها شامل شاهد، کود شیمایی کامل n,p,k، ورمی واش، ورمی واش به همراه تفاله حاصل از تهیه آن و ورمی کمپوست بود. نتایج نشان دهنده برتری معنی دار کود آلی ورمی کمپوست و ورمی واش نسبت به شاهد در بسیاری از صفات اندازه گیری شده بود. گیاهان تیمار شده با ورمی کمپوست و ورمی واش بیشترین وزن تر بوته، وزن تر برگ و عملکرد تر را داشتند. نتایج نشان داد که کودهای آلی ورمی کمپوست و ورمی واش از نظر تاثیر بر تعداد گره، وزن تر ساقه، فنل کل و و همچنین ظرفیت آنتی اکسیدانی تفاوت معنی داری با شاهد نداشتند. نتایج نشان داد که تفاوت معنی داری بین تیمارهای کود شیمیایی، ورمی واش و ورمی واش به همراه تفاله حاصل از تهیه آن از نظر مقدار اسانس وجود نداشت. در حالی که بیشترین مقدار اسانس در تیمار ورمی کمپوست مشاهده شد. نتایج نشان داد که بیشترین درصد ظرفیت آنتی اکسیدانی مربوط به تیمار 7 تن ورمی کمپوست در هکتار(79/62) در حالی که کمترین درصد ظرفیت آنتی اکسیدانی مربوط به تیمار شاهد (40/59) می باشد. با توجه به عملکرد تر و خشک و همچنین مقدار اسانس به نظر می رسد که کاربرد کود آلی ورمی واش می تواند به عنوان کود آلی به خوبی ورمی کمپوست در کشت و کار نعناع فلفلی مورد استفاده قرار گیرد.
مجید قنبری محسن زواره
به منظور بررسی اثر سیستم های مختلف کاشت و تراکم بوته بر عملکرد و اجزای عملکرد لوبیای بومی در استان گیلان، آزمایشی به صورت کرت های خرد شده فاکتوریل بر پایه طرح بلوک های کامل تصادفی با سه تکرار در دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان در سال زراعی 92-1391 اجرا شد. دو فاصله ردیف کشت 50 و 70 سانتی متری در کرت های اصلی و سه سیستم کشت (کشت یک ردیف روی پشته، دو ردیف روی پشته و کشت خطی) و سه تراکم بوته (15، 25 و 35 بوته در متر مربع) به صورت فاکتوریل در کرت های فرعی در نظر گرفته شدند. تجزیه واریانس داده ها نشان داد که وزن خشک اندام های هوایی به طور معنی داری تحت تأثیر برهمکنش فاصله ردیف کاشت × سیستم کاشت × تراکم بوته قرار گرفته است. تعداد غلاف در بوته تحت تاثیر معنی دار تراکم بوته و برهمکنش فاصله ردیف در سیستم کاشت قرار گرفت. نتایج، همچنین، نشان داد که عملکرد دانه به طور معنی داری تحت تأثیر برهمکنش های فاصله ردیف کاشت × سیستم کاشت و فاصله ردیف کاشت × تراکم بوته قرار گرفته است. مقایسه میانگین ها نشان داد که بیشترین وزن خشک اندام های هوایی در فاصله ردیف های 70 سانتیمتری با دو ردیف گیاه روی پشته و تراکم 35 بوته در متر مربع به دست آمده است. مقایسه میانگین ها همچنین، نشان داد که در هر دو فاصله ردیف کاشت، با کاهش تراکم بوته ها عملکرد افزایش می یابد. عملکرد دانه ها در فاصله ردیف 70 سانیمتر بیش از فاصله 50 سانتیمتر بود. عملکرد دانه بوته های کشت شده با فاصله ردیف 70 سانتیمتر و روی پشته ها بیش از کشت خطی با همین فاصله بود. کم ترین عملکرد دانه مربوط به فاصله ردیف کاشت 50 سانتیمتر و سیستم کاشت دو ردیف روی پشته بود. در کل به نظر می رسد که سیستم کاشت دو ردیف روی پشته با فاصله 70 سانیتمتر از نظر تولید دانه برتر از کاشت با فاصله کمتر و کشت خطی باشد.
حجت علامه زاده یوسف حمیداوغلی
قارچ شیری (calocybe indica) از جمله قارچ های خوراکی است که اخیرا در مناطق گرمسیری مورد توجه واقع شده است. این قارچ میتواند بر طیف وسیعی از بسترهای لیگنوسلولزی پرورش یابد. در این آزمایش تاثیر ضایعات کشاورزی مختلف کاه برنج، کاه گندم، الیاف نخل خرما و ترکیب هریک از آنها به نسبت 1:1 بر عملکرد و خصوصیات کیفی این قارچ در قالب طرح کاملاً تصادفی بررسی شد. نتایج نشان داد که بسترهای مختلف کشت، در مورد عملکرد ، تفاوت معنی داری را در سطح احتمال یک درصد موجب می شوند و کاه برنج بالاترین میزان عملکرد را تولید می کند و بعد از آن ترکیب کاه برنج و کاه گندم قرار دارند. زودترین زمان پنجه دوانی و ظهور سرآغازه ها و همچنین کوتاه ترین دوره پرورش قارچ در بستر الیاف خرما مشاهده شد. بالاترین ارتفاع و میزان قطر پایه اندام خوراکی، به ترتیب در بستر کاه برنج و کاه گندم: الیاف خرما، و بیشترین ضخامت و قطر اندام خوراکی به ترتیب در بستر کاه گندم و کاه برنج مشاهده شد . بیشترین میزان پروتئین در قارچهای پرورش یافته در بستر کاه گندم به دست آمد. از نظر میزان پتاسیم، قارچهای پرورش یافته در بستر کاه برنج بالاترین درصد پتاسیم را در بافت خود دارا بودند. با توجه به مشاهدات به دست آمده توصیه می شود که از کاه برنج به علت پتانسیل بیشتر و عملکرد قابل قبول تر، جهت تولید اقتصادی قارچ شیری استفاده شود.
رضا خدادادزاده یوسف حمیداغلی
قارچ شیری(calocybe indica) یک قارچ خوراکی گرمسیری است که قادر به پرورش در دما و رطوبت بالا است و دارای رنگ جذاب سفید روشن و عمرقفسه ای طولانی است. خاک پوششی یکی از مهم ترین عوامل تولیدی قارچ شیری است. توسعه و تشکیل پریموردیا در اثر کاهش میزان دما و co2 درون خاک پوششی اتفاق می افتد. در این تحقیق امکان استفاده از ورمی کمپوست به عنوان یک ماده پوششی جدید در پرورش قارچ شیری مورد بررسی قرار گرفت. بدین منظور آزمایشی با 9 تیمار (درصدهای 25،50،75،100 ورمی کمپوست، درصدهای25،50،75،100 ورمی کمپوست شستشو شده و همچنین پیت ماس+خاک باغچه به عنوان تیمار شاهد) در 3 تکرار در قالب طرح کاملا تصادفی انجام شد. نتایج نشان داد که استفاده از ورمی کمپوست در خاک پوششی عملکرد قارچ را بطور معنی داری کاهش و برعکس ماده خشک را بطور معنی داری نسبت به شاهد افزایش داد. میزان بالای هدایت الکتریکی و درصد ماده آلی خاک پوششی و همچنین میزان پایین ph در خاک پوششی باعث کاهش عملکرد قارچ گردید. استفاده از 75 و 100 درصد ورمی کمپوست شستشو شده در خاک پوششی تعداد قارچ های تولید شده را نسبت به تیمار شاهد افزایش داد. در این بررسی ورمی کمپوست باعث افزایش قطر کلاهک و وزن قارچ شد. تیمار 100 درصدی ورمی کمپوست شستشوشده باعث زودرسی محصول نسبت به سایر تیمارها شد. با توجه به نتایج، ورمی کمپوست به دلیل هدایت الکتریکی و ph بالا به تنهایی نمی تواند خاک پوششی مناسبی در پرورش قارچ باشد ولی استفاده از نسبت 25 درصدی و 100 درصدی ورمی کمپوست شستشو داده شده توانست روی عملکرد، تعداد قارچ، مقدار ماده خشک، خصوصیات فیزیکی و زودرسی محصول قارچ اثر مثبتی داشته باشد.
میثم ظرافتی شجاع جمالعلی الفتی
سفیدک داخلی کاهو (bremia lactuca) یک پارازیت اجباری است که سبب ایجاد کلروز، نکروز و کاهش عملکرد و کیفیت کاهو می¬گردد. این تحقیق با هدف بررسی وضعیت مقاومت تعدادی از ژنوتیپ¬ها و هیبریدهای کاهو به سفیدک داخلی و معرفی ژنوتیپ¬های کاهوی مقاوم به منظور استفاده در کارهای اصلاحی کاهو انجام گرفت. آزمایش در قالب طرح بلوک¬های کامل تصادفی در دو منطقه رشت و جویبار در 3 تکرار به اجرا در آمد. برای بررسی میزان مقاومت پس از تائید عامل بیماری به کمک مطالعات میکروسکوپی سطح نکروزه و کلروزه و همچنین درصد سطح آلوده اندازه¬گیری شد. نتایج تجزیه واریانس مرکب دو مکان اثر معنی¬دار ژنوتیپ و اثر متقابل ژنوتیپ در مکان برای درصد سطح آلودگی و شدت آلودگی را نشان داد. گروه¬بندی ژنوتیپ¬ها براساس صفات مختلف نشان داد که ژنوتیپ¬های مقاوم به سفیدک حقیقی دارای آنتوسیانین در برگ¬های لپه¬ای، قسمت¬های پائینی گل، کل گل، براکته¬های گل، برگ¬های جوان و برگ¬های بالغ هستند و شکل برگ¬های جوان آنها زاویه¬دار، نوک برگ¬ها زاویه¬دار، برگهای طوقه¬ای مسطح و رنگ برگ سبز تیره یا قرمز است و دارای برگ¬های شفاف هستند. مقدار وراثت¬پذیری برای درصد و شدت آلودگی به ترتیب در رشت 325/0 و 319/0 و در جویبار 322/0 و 322/0 می¬باشد.
پیام خطیب یوسف حمیداوغلی
تولید هیبرید در کاهو توسط ساختمان گل جلوگیری می¬شود و معمولاً به خودگشنی منتهی می¬شود. بر همین اساس این آزمایش با ارقامی که دارای صفات نشانگر با حالات غالب و مغلوب¬اند برای بررسی کارایی روش¬های مختلفِ فیزیکی و شیمیایی بر اخته¬کردن به ¬منظور استفاده در تولید بذور هیبرید کاهو صورت گرفت. در آزمایش اول روش¬های فیزیکی شامل روش¬های اخته¬کردن با شستشو، انبرک، ترکیب آن¬دو، آب داغ با دما و زمان¬های مختلف در مراحل مختلف از جوانه گل و شاهد مقایسه شدند. در آزمایش دوم اثر سه سطح جیبرلین 50، 100 و 200 پی¬پی¬ام و شاهد در مراحل مختلف بررسی شدند. نتایج نشان داد که روش اخته¬کردن دستی تاثیر معنی¬داری بر درصد بذور هیبرید تشکیل شده دارد در حالیکه تغییر والد گرده دهنده بی تاثیر است. با این وجود نتایج مقایسه میانگین¬ها نشان داد که اختلاف معنی¬داری بین تیمارهای اخته¬کردن دستی وجود ندارد، از این نظر می¬توان با شستشو به¬عنوان روشی آسان، بیشترین مقدار بذور هیبرید (89 درصد) را تولید نمود. همچنین دماهای مختلف آب تاثیر معنی¬داری بر درصد بذور هیبرید تشکیل شده دارد در حالیکه مرحله کاربرد آب داغ و اثرات متقابل آنها تاثیری بر درصد بذور هیبرید نداشت. بیشترین درصد بذور هیبرید (57/94 درصد) و گرده¬های نابارور (07/84 درصد) با کاربرد دمای 50 درجه سانتی¬گراد بدست آمد که روش رایج، ارزان، آسان و سریع برای غیرفعال کردن گرده¬ها است. غلظت¬های مختلف جیبرلین نیز تأثیر معنی¬داری بر درصد بذور هیبرید و گرده¬های نابارور داشت که بیشترین درصد بذور هیبرید (69/84 درصد) و درصد گرده¬های نابارور (37/80 درصد) با کاربرد 200 پی¬پی¬ام به دست آمد و می¬توان درصورت تأمین هزینه از آن بصورت گسترده¬ برای اخته¬کردن بوته¬ها استفاده نمود.
طاهره گلستانی جمالعلی الفتی
بطور کلی اعتقاد بر این است که تولید قارچ خوراکی بعد از فلاش دوم با سرعت زیادی کاهش می یابد زیرا کمپوست تهی از عناصر خاصی می گردد. مسیلیومهای تازه شکل گرفته بعد از تکه تکه کردن قادرند عناصر باقیمانده در کمپوست را که برای محصول اول قابل استفاده نبوده استفاده نماید. این آزمایش به منظور بررسی اثرات تکه تکه کردن و افزودن مکمل بر قارچ دکمه ای (agaricus bisporus) اجرا شد. بعضی محققین گزارش دادند که مکمل در کمپوست قارچ دکمه ای مواد مغذی را در فلاش اول، دوم یا سوم عملکرد را 50-40 درصد نسبت به کمپوست بدون مکمل افزایش می دهد. برای روز تا ظهور سرسنجاقی، وزن تر فلاش اول و فلاش کل، راندمان فلاش اول و عملکرد کل تفاوت معنی داری بین دو آزمایش وجود دارد. در آزمایش دوم دما بالا بود و سیستم سرمایشی قادر به کاهش درجه حرارت در اتاق کشت نبود و عملکرد کاهش پیدا کرد. در استان ما این وضعیت در تابستان باعث محدودیت در کشت قارچ می شود و قارچ مورد نیاز در طول تابستان باید از استان های دیگر وارد شود.
الهام رمضانی خانوانی جمالعلی الفتی
پسماندهای کشاورزی در ایران اغلب سوزانده می شوند. در صورت استفاده از این پسماندها برای تولید کمپوست قارچ، می توان ضمن جلوگیری از تخریب اکوسیستم های طبیعی، به راحتی از آن ها پروتئین و سایر مواد غذایی را استخراج کرد. قارچ ها به جهت دارا بودن درصد آب بالا و ساختار اپیدرمی نازک و متخلخل خود، ماندگاری بسیار کم تری نسبت به سایر سبزیجات دارند. این پژوهش، ابتدا با هدف استفاده بهینه از ضایعات کشاورزی و کاهش هزینه تولید قارچ دکمه ای در استان گیلان و سپس با هدف معرفی بهترین کمپوست و شرایط نگهداری برای افزایش ماندگاری قارچ دکمه ای، انجام شد. ابتدا، یک آزمایش فاکتوریل به منظور بررسی اثر مدت کمپوست سازی بر افزایش راندمان بیولوژیکی و بهبود برخی خواص کیفی قارچ دکمه ای (agaricus bisporus) در کمپوست های مختلف حاصل از ضایعات کشاورزی، با دوازده ترکیب تیماری (شش نوع کمپوست و دو مدت کمپوست سازی) و سه تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی به اجرا درآمد. تیمارهای مورد استفاده در این آزمایش شامل کمپوست های حاوی کلش گندم و کلش برنج به عنوان ماده اصلی و مکمل های کود مرغی، تفاله زیتون و کود اسبی و دو مدت کمپوست سازی (بلند مدت (22روزه) و کوتاه مدت (16روزه)) بودند. قارچ های تولید شده در کمپوست کلش برنج و کود مرغی بیش ترین راندمان بیولوژیکی (18/67%) را نشان دادند. قارچ های حاصل از کمپوست کلش برنج و تفاله زیتون بیش ترین ماده خشک (73/8%) را داشتند درحالی که قارچ های مربوط به کمپوست کلش گندم و تفاله زیتون بیش ترین نیتروژن (63/6%)، پروتئین (47/41%) و ظرفیت آنتی اکسیدانی (4/54%) را تولید کردند. قارچ های تولیدشده در کمپوست کلش برنج و کود اسبی بیش ترین خاکستر (83/9%) را داشتند. قارچ های رشد یافته در روش کوتاه مدت بیش ترین راندمان بیولوژیکی (41/42%) را نشان دادند. براساس نتایج این آزمایش، وقتی که کود مرغی (خصوصاً در کمپوست سازی بلندمدت) و تفاله زیتون به عنوان مکمل در کمپوست سازی استفاده شوند، جایگزینی کلش برنج با کلش گندم می-تواند در تولید کمپوست قارچ دکمه ای پیشنهاد شود. وقتی که کلش برنج به عنوان ماده اصلی در کمپوست سازی استفاده شود، جایگزینی تفاله زیتون با کود اسبی و تا حدودی با کود مرغی، می تواند در تولید کمپوست قارچ دکمه ای پیشنهاد شود. در بخش دوم از این پژوهش، تأثیر بستر کشت، دما و نوع ظرف بر کیفیت پس از برداشت و عمر انبارداری قارچ دکمه ای با 16 ترکیب تیماری و سه تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی مورد بررسی قرار گرفت. تیمارهای مورد استفاده شامل دو دمای نگهداری (دمای یخچال (4 درجه سانتی گراد) و دمای اتاق (25 درجه سانتی-گراد))، دو نوع ظرف (شفاف و پوشیده شده با فویل) و چهار نوع کمپوست (کلش گندم و کود مرغی، کلش گندم و کود اسبی، کلش برنج و کود مرغی و کلش برنج و تفاله زیتون) بودند. اندازه گیری صفت برای نمونه های انبارشده، به-ترتیب در دمای اتاق و یخچال در خلال 25 و 7 روز بعد از برداشت انجام شد. قارچ های حاصل از کمپوست کلش برنج و تفاله زیتون بیش ترین فنل کل در روز سوم و ظرفیت آنتی اکسیدانی در روز هفتم (به ترتیب 107/0 میلی گرم اسید-گالیک بر گرم وزن تر و 67/55%) را نشان دادند. قارچ های حاصل از کمپوست کلش گندم و کود اسبی بیش ترین ماده خشک در روز سوم (56/9%) را در ظرف پوشیده شده با فویل به خود اختصاص دادند درحالی که قارچ های مربوط به کمپوست کلش برنج و تفاله زیتون بالاترین مقدار (88/10%) را در ظرف روشن نشان دادند. قارچ های حاصل از کمپوست کلش برنج و تفاله زیتون بیش ترین ماده خشک در روز هفتم (به ترتیب 15/9 و 62/11%) را در دمای یخچال و دمای اتاق به خود اختصاص دادند. قارچ های حاصل از کمپوست کلش گندم و کود اسبی بیش ترین فنل کل در روز هفتم (115/0 میلی گرم اسید گالیک بر گرم وزن تر) را در دمای یخچال نشان دادند در حالی که قارچ های مربوط به کمپوست کلش برنج و تفاله زیتون بالاترین مقدار (126/0 میلی گرم اسید گالیک بر گرم وزن تر) را در دمای اتاق داشتند. قارچ های حاصل از کمپوست کلش گندم و کود اسبی بالاترین فنل کل در روز هفتم (108/0 میلی گرم اسید-گالیک بر گرم وزن تر) را در ظرف پوشیده شده با فویل به خود اختصاص دادند درحالی که قارچ های مربوط به کمپوست کلش برنج و تفاله زیتون بالاترین مقدار (125/0 میلی گرم اسید گالیک بر گرم وزن تر) را در ظرف روشن نشان دادند. قارچ های حاصل از کمپوست کلش برنج و تفاله زیتون بالاترین ظرفیت آنتی اکسیدانی در روز سوم (به-ترتیب 73/54، 15/56 و 73/56%) را در دمای یخچال و ظرف پوشیده شده با فویل، دمای محیط و ظرف پوشیده شده با فویل و دمای محیط و ظرف روشن به خود اختصاص دادند درحالی که قارچ های مربوط به کمپوست کلش گندم و کود مرغی بالاترین مقدار (36/55%) را در دمای یخچال و ظرف روشن نشان دادند. این آزمایش نشان داد که قارچ-های حاصل از کمپوست کلش برنج و تفاله زیتون میزان تنفس کم تر و به دنبال آن ماندگاری بیش تری را در ظرف روشن نسبت به کمپوست های کلش گندم و کود مرغی، کلش گندم و کود اسبی و کلش برنج و کود مرغی دارند.
صغری اخگری معظم حسن پور اصیل
به منظور تعیین اثر کاربرد نیتروژن آمونیومی بر برخی ویژگی های کمی و کیفی سه ژنوتیپ گل حنا (impatiens hawkeri bull.)، به نامهای pure beauty purple, barbados, paradise violet ، آزمایشی در قالب طرح پایه کاملا تصادفی نامتعادل به شکل فاکتوریل در سال 1393 در گلخانه دانشکده علوم کشاورزی دانشگاه گیلان اجرا شد. گیاهان در بستر مساوی از پیت و پرلایت 1:1 کشت شدند. تیمارها در چهار سطح نیتروژن آمونیومی 0، 5/0، 1 و 5/1 میلی اکی والان در لیتر اعمال گردید و در پایان آزمایش صفاتی مانند ارتفاع گیاه، قطر ساقه، تعداد جوانه گل و تعداد شاخه فرعی، وزن تر و خشک اندام هوایی، وزن تر و خشک ریشه، شاخص کلروفیل در برگ، میزان آنتوسیانین و کاروتنوئید در گلبرگ و میزان عناصر ماکرو در اندام هوایی و بستر کشت ارزیابی شد. نتایج آنالیز داده ها نشان داد که غلظت های بکاربرده شده از نیتروژن آمونیومی در هر سه ژنوتیپ اثر معنی داری بر ارتفاع گیاه، قطر ساقه، تعداد شاخساره جانبی، تعداد جوانه گل و وزن تر و خشک ریشه و اندام هوایی به همراه داشت. همچنین نتایج نشان داد که میزان عناصر ماکرو در اندام هوایی گیاه و بسترهای کشت مختلف نسبت به نوع ژنوتیپ متغیر بود، به نحوی که در ژنوتیپ pink به میزان 5/1 میلی اکی والان بر لیتر از آمونیوم تاثیر معنی داری بر آنتوسیانین داشت و این معنی داری به دلیل رنگ تیره و جلوه ی گل بوده است و در ارزیابی کاروتنوئید و کلروفیل نیز میزان آمونیوم بالا بیشترین مقدار رنگریزه را به همراه داشت. رشد این گیاه با کاربرد محلولهای غذایی توصیه شده در این پژوهش اگر نتواند جایگزین بهتری نسبت به کودهای وارداتی ارائه شود حداقل می توان گفت که با آنها برابر است و با بررسی بیشتر پیشنهاد و ارائه خواهد شد. لذا به نظر می رسد با افزایش غلظت نیتروژن آمونیومی ضمن افزایش فاکتورهای مورد بررسی می توان به گیاهانی مطلوب تر و بازار پسندی بالا تر و بدون بکارگیری کودهای وارداتی در ژنوتیپ های مورد بررسی حنا دست یافت.