نام پژوهشگر: منوچهر نیک نام

بررسی رابطه بین هوش هیجانی با رضایت شغلی و تعهد سازمانی کارکنان شرکت مخابرات استان اصفهان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - موسسه آموزش عالی غیر دولتی غیر انتفاعی کار - دانشکده مدیریت 1390
  مرضیه خیری   امیر سیدی

هدف این پژوهش بررسی رابطه بین هوش هیجانی با رضایت شغلی و تعهد سازمانی کارکنان شرکت مخابرات استان اصفهان بود. این مطالعه از دو فرضیه اصلی و ده فرضیه فرعی تشکیل شده است. فرضیه اصلی اول) بین هوش هیجانی و رضایت شغلی کارکنان رابطه ای معنادار وجود دارد. فرضیه اصلی دوم) بین هوش هیجانی و تعهد سازمانی کارکنان رابطه ای معنادار وجود دارد. فرضیه فرعی اول) بین مهارت درون فردی و رضایت شغلی کارکنان رابطه ای معنادار وجود دارد. فرضیه فرعی دوم) بین مهارت بین فردی و رضایت شغلی کارکنان رابطه ای معنادار وجود دارد. فرضیه فرعی سوم) بین قابلیت سازگاری و رضایت شغلی کارکنان رابطه ای معنادار وجود دارد. فرضیه فرعی چهارم) بین مهارت کنترل استرس و رضایت شغلی کارکنان رابطه ای معنادار وجود دارد. فرضیه فرعی پنجم) بین مهارت خلق عمومی و رضایت شغلی کارکنان رابطه ای معنادار وجود دارد. فرضیه فرعی ششم) بین مهارت درون فردی و تعهد سازمانی کارکنان رابطه ای معنادار وجود دارد. فرضیه فرعی هفتم) بین مهارت بین فردی و تعهد سازمانی کارکنان رابطه ای معنادار وجود دارد. فرضیه فرعی هشتم) بین مهارت قابلیت سازگاری و تعهد سازمانی کارکنان رابطه ای معنادار وجود دارد. فرضیه فرعی نهم) بین مهارت کنترل استرس و تعهد سازمانی کارکنان رابطه ای معنادار وجود دارد. فرضیه فرعی دهم) بین مهارت خلق عمومی و تعهد سازمانی کارکنان رابطه ای معنادار وجود دارد. جامعه آماری این پژوهش 1200 نفر از کارکنان شرکت مخابرات استان اصفهان بودند که از میان آن ها 291 نفر به صورت تصادفی خوشه ای انتخاب شدند. داده های تحقیق با استفاده از پرسشنامه هوش هیجانی بار- آن، پرسشنامه تعهد سازمانی آلن و مایر و پرسشنامه رضایت شغلی اسمیت جمع آوری شدند، سپس با استفاده از نرم افزار spss مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج حاصل از تجزیه و تحلیل داده ها نشان داد که ارتباط قابل ملاحظه ای بین هوش هیجانی با رضایت شغلی و تعهد سازمانی وجود دارد.

شناسایی عوامل موثر بر موفقیت دفاتر انتقال تکنولوژی با استفاده از رویکرد madm
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - موسسه آموزش عالی غیر دولتی غیر انتفاعی کار - دانشکده علوم انسانی 1391
  زهرا سعیدی رامیانی   حسام زند حسامی

از زمان جنگ سرد تاکنون هم زمان با کاهش قدرت نخبگان نظامی، نقش دانشگاه ها تغییر کرده و روابط تازه ای بین دانشگاه، مراکز تحقیق و دولت ها جایگزین شده است (اتزکویتز و همکاران ، 2000). این امر سبب شد تا دانشگاه ها، نه تنها در مورد چگونگی ایجاد و تحصیل دانش، بلکه درباره ی چگونگی توزیع و ترویج آن از طریق ایجاد شبکه های جدید، تجدید نظری داشته باشند. هدف کلی از دفاتر انتقال تکنولوژی، توزیع و انتشار دانش ایجاد شده در جامعه است. انتقال تکنولوژی می تواند به عنوان جریان ورودی دانش فنی به بازار باشد؛ جایی که در آن فروخته و یا خریداری (داد و ستد) می شود (جاسینسکی ، 2009). از این رو، این پژوهش با هدف شناسایی و تحلیل روابط بین عوامل موثر بر موفقیت دفاتر انتقال تکنولوژی انجام گرفته است. در این پژوهش، ابتدا با بهره گیری از مطالعات کتابخانه ای، عوامل موثر بر موفقیت دفاتر انتقال تکنولوژی، شناسایی و سپس عوامل نهایی از میان عوامل شناسایی شده، بدست آمده است که شامل دوازده عامل می باشد. این عوامل، بر اساس مطالعات انجام شده و تبادل نظر با افراد خبره در سه دسته ی؛ عوامل سازمانی، عوامل درونی اداره و نیز عوامل برون سازمانی دسته بندی شدند. در ادامه، با بررسی روابط میان این عوامل یافته شده، و با استفاده از تکنیک دیمتل و نظرات خبرگان، عوامل نهایی، استخراج و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفته است. بر اساس نتایج حاصل از تحلیل روابط بین عوامل، ابعاد ساختار سازمانی، استراتژی، اهداف و قدرت مالی از میان عوامل سازمانی و ابعاد تعاملات برون سازمانی و بلوغ نیروی انسانی از بین عوامل درونی اداره و نیز ابعاد ثبات سیاسی و اقتصادی، حمایت مالی دولت و ظرفیت تحقیقاتی دانشگاه از بین عوامل برون سازمانی، در گروه تأثیر قرار گرفتند؛ بدین معنی که بیشترین تأثیر را بر موفقیت دفاتر انتقال تکنولوژی دارند.

رابطه خوش بینی مدیریت با کارایی سرمایه گذاری و تأثیر آن بر ارزش شرکت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - موسسه آموزش عالی غیر دولتی غیر انتفاعی کار - دانشکده حسابداری و مدیریت 1392
  محبوبه عابد   فرزین رضایی

چکیده: هدف این پژوهش بررسی رابطه خوش¬بینی مدیریت و کارایی سرمایه¬گذاری وتأثیر آن بر ارزش شرکت است. در این پژوهش برای اندازه¬گیری متغیر مستقل که خوش¬بینی است از معیار نرخ پیش¬بینی سود هر سهم استفاده می¬شود و برای اندازه¬گیری متغیر وابسته کارایی سرمایه¬گذاری از فرصت¬های رشد سرمایه¬گذاری استفاده شده و شرکت¬ها به دو گروه کم¬سرمایه¬گذار و بیش¬سرمایه¬گذار تقسیم می¬شود و برای اندازه¬گیری ارزش شرکت متغیر کیوتوبین مورد استفاده قرار گرفته است. کلیه اطلاعات فوق با استفاده از داده¬های بورس در یک دوره 11ساله (1390-1380) برای 166 شرکت عضوبورس اوراق بهادار تهران تهیه شده است. جهت آزمون فرضیه¬های پژوهش از الگوی رگرسیونی استفاده شده است. نتایج حاکی از این است که در شرکت¬هایی که دچار کم¬سرمایه¬گذاری هستند خوش¬بینی بالای مدیران، کارایی سرمایه¬گذاری را افزایش می¬دهد. همچنین نتایج نشان می¬دهد در شرکت¬هایی که دچار بیش¬سرمایه¬گذاری هستند، هرچه خوش¬بینی مدیران کمتر باشد کارایی سرمایه¬گذاری و ارزش شرکت افزایش می¬یابد. واژگان کلیدی: خوش¬بینی مدیریت، کارایی سرمایه¬گذاری، بیش (کم) سرمایه¬گذاری، ارزش شرکت

بررسی رابطه دسترسی به منابع تأمین مالی (مالکان و بدهی) با رشد شرکت ها
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - موسسه آموزش عالی غیر دولتی غیر انتفاعی کار - دانشکده علوم انسانی 1391
  مریم فتحعلیان   فرزین رضایی

از آنجا که یکی از ملزومات اساسی ایجاد وحفظ بنگاه های اقتصادی، مسئله تأمین سرمایه مورد نیاز آن ها از طریق روش های مختلف تأمین مالی (داخلی و خارجی) است و از طرف دیگر با توجه به این مسأله ی مهم که، تمامی شرکت هادسترسی یکسانی به بازارهای سرمایهندارند این احتمال وجود دارد که، شیوه های تأمین مالی داخلی و خارجی به عنوان عوامل مؤثر بر رشد شرکت ها اثر داشته باشند. پژوهش حاضر در پی پاسخگویی به این سؤال اساسی است که دسترسی به منابع تأمین مالی (داخلی و خارجی) چه تأثیری بر رشد فروش و رشد دارایی های شرکت به عنوان شاخص های رشد می گذارد؟ نمونه آماری متشکل از 87 شرکت پذیرفته شده در بورس اوراق بهادار تهران برای سال های 1385 لغایت 1389 انتخاب شد. در این پژوهش از الگوی رگرسیونی چندمتغیره برای آزمون فرضیات استفاده شد. هم چنین با توجه به نتایج آزمون لیمر برای برآورد ضرایب رگرسیون از مدل داده های مقطعی بهره گرفته شد. یافته های پژوهش نشان می دهد که،دستیابی به منابع مالی داخلی به طور معناداری بر رشد شرکت تأثیر می گذارد. به هر حال تأثیر منابع مالی داخلی بر رشد شرکت با افزایش در دستیابی به تسهیلات اعتباری بانکها، کاهش می یابد. یافته ها همچنین بیان می کند که هر چه محدودیت مالی خارجی کمتر می شود، شرکت ها بر منابع مالی داخلی کمتر اتکا می کنند وجریان تأمین مالی را، به منابع مالی خارجی، به عنوان منبع اصلی برای رشد شرکت تغییر می دهند هم چنین استفاده ی ترکیبی از منابع مالی داخلی و خارجی بدلیل محدودیت فرصت های سرمایه گذاری شرکت ها و بلااستفاده ماندن وجوه، منجر به کاهش رشد دارایی ها و رشد فروش شده است.