نام پژوهشگر: محمد پورمعافی
سعید محمدی محمد پورمعافی
چکیده ندارد.
سعید کشاورز توحید محمد پورمعافی
چکیده ندارد.
سعید محمدی محمد پورمعافی
چکیده ندارد.
حمیده غفرانی محمد پورمعافی
چکیده ندارد.
محسن آموزگار محمد پورمعافی
چکیده ندارد.
شهروز حق نظر منصور وثوقی عابدینی
چکیده ندارد.
علی حضرتی محمد پورمعافی
چکیده ندارد.
پرستو عطرسایی سعید علیرضایی
چکیده ندارد.
محمدرضا ایران نژادی منصور وثوقی عابدینی
چکیده ندارد.
سعید قنبری محمد پورمعافی
منطقه مورد مطالعه ناحیه ای به وسعت 1200 کیلومترمربع در محدوده ای با طولهای جغرافیایی 36 درجه و 36 درجه و 40 دقیقه و عرضهای شمالی 48 درجه و 25 دقیقه و 49 درجه و 30 دقیقه واقع و از شمال شرق به بزرگراه قزوین - زنجان و شهرستان ابهر و سلطانیه، از شمال غرب به شهرستان زنجان، از غرب به بخش مزیدآباد محدود گردیده و از نظر جغرافیایی سیاسی، تابع استان زنجان می باشد. گرانیت دوران جوانترین سازند کمپلکس پی سنگ کامبرین می باشد. در کوههای سلطانیه سه رخنمون اصلی برونزد یافته است . رخنمون نسبتا کوچکی در مطنقه دوران که مقطع تیپ بوده که بعضا قرارگیری سنگهای اینفراکامبرین روی گرانیت مشاهده می شود و نیز یک توده کوچک که درون سازند کهار در منطقه سروجهان نفوذ کرده شامل می گردد. یک باتولیت بزرگ در غرب شاه بلاغ و در شمال غرب کوهای سلطانیه که به سمت غرب و خارج از محدوده نقشه زنجان گسترش می یابد. گرانیت خرمدره در مرکز کوههای سلطانیه احتمالا مربوط به فاز نفوذی ترشیری هستند چرا که سنگهای رسوبی ژوراسیک در کنتاکت با این توده می باشند، اما فقدان قطعات گرانیتی در کنگلومرای قاعده ترشیاری که در مناطق شمالغربی رخنمون یافته، معدل بودن نفوذ این گرانیتها را با ترشیری نشان می دهند. دو توده گرانیتی سروجهان و دوران پتروگرافی یکسانی را نشان می دهند. ترکیب پتروگرافیکی غالب در این دو توده، آلکالی فلدسپات گرانیت تاسینوگرانیت متغیر است در صورتی که توده گرانیتوئیدی خرمدره از لحاظ پتروگرافی با گرانیتهای دوران و سروجهان کاملا متمایز است و ترکیب پتروگرافیکی غالب آنها از مونزوگرانیت تا گرانودیوریت متغیر است که همین نامها در تقسیم بندی براساس ترکیب شیمی و نورماتیوسنگها نیز حاصل می گردد. با توجه به ژئوشیمی عناصر اصلی و فرعی، ماگمای سنگهای توده گرانیتوئیدی خرمدره از نوع کالکوآلکالن تا کالکوآلکالی غنی در پتاسیم و ماگمای گرانیتهای سروجهان و دوران از نوع کالکوآلکالن است . با توجه به بررسیهای صحرایی، معیارهای پتروگرافی و شیمیایی پلوتون گرانیتوئیدی خرمدره اختصاصات گرانیتهای تیپ i را نشان می دهد که در کمانهای قاره ای شکل گرفته اند. گرانیتهای دوران و سروجهان از نظر محل تشکیل مربوط به قسمت فوقانی پوسته تحتانی بوده مکانیسم تشکیل بدینصورت است که ماگمای بازیک که از گوشته فوقانی نشات می گیرد به سمت بالا صعود نموده و موجب ذوب پوسته می گردد. مواد مذاب حاصل از ذوب پوسته ممکن است تشکیل باتولیتهای گرانیتوئیدی عمیق را بدهد.
عباس زمانی پور محمد پورمعافی
منطقه مورد مطالعه در شمالغرب ایران در آذربایجان غربی و شمالغرب شهرستان خوی واقع شده است . از نظر تقسیمات ساختاری(افتخارنژاد، 1359 )در زون افیولیتی و آمیزه رنگین شمالغرب زاگرس واقع شده است . واحدهای مورد مطالعه با داشتن سن الیگو- میوسن جوانتر از واحدهای افیولیتی منطقه(با سن کرتاسه پسین - ائوسن پیشین) می باشند. سنگهای مورد مطالعه عمدتا" از نوع گدازه و توف بوده که گدازه ها ترکیب آندزیت و هورنبلند آندزیت دارند و توفها دارای ترکیب شیمیایی حد واسط و عمدتا"کریستال توف می باشند. وجود هورنبلندها و بیوتیت هایی با حواشی اپاسیته، منطقه بندی نوسانی، خوردگی و جذب دوباره و گردشدگی در پلاژیوکلازها و همچنین وجود بافت نامتعادل می توانند نشانگر اختلاط ماگمایی باشند. ماگمای تشکیل دهنده سنگهای منطقه از لحاظ سری ماگمایی کالکوالکالن پتاسیم بالا می باشند که با توجه به شواهد موجود مربوط به محیطهای کوهزایی تیپ آندی(فرورانش حاشیه قاره ای) می باشد.
غلامرضا زند کریمی محمد پورمعافی
منطقه مورد مطالعه(اطراف سنندج ) شامل 3 واحد ژئومورفولوژیکی: شیل های خاکستری سیاه، سنگهای آتشفشانی و رسوبات کواترنر است . سنگهای ولکانیکی منطقه با ضخامت 300 تا 400 متر که همراه با شیلهای سنندج دیده می شوند، آندزیتهای پورفیریک سبزرنگ دگرسان شده می باشند(پروپیلت ) بطوریکه در این سنگها کانیهای ثانویه ای همچون اپیدوت ، کلریت ، کلسیت و ... دیده می شوند. سنگهای آندزیتی منطقه دارای کانیهای اصلی پلاژیوکلاز و پیروکسن هستند و بیشتر دارای بافت پورفیریک می باشند و در اغلب مناطق نیز حالت توفی از خود نشان می دهند، درشت بلورها(پلاژیوکلاز و پیروکسن) در زمینه بسیار ریز و گاها" میکرولیتهای پلاژیوکلاز پراکنده اند. درشت بلورها اکثرا" به کانیهای ثانویه تبدیل شده اند. خمیره شامل کانیهای پلاژیوکلاز، پیروکسن و کانیهای فرعی می باشد. در بعضی از نمونه ها حبابهای گاز وجود دارد که این حبابها توسط کانیهای ثانویه پر شده اند. پس از مطالعه ژئوشیمیائی مشخص گردید که این سنگهای ولکانیکی شباهت زیادی با سنگهای آندزیتی جزایر قوسی دارند(یک گروه از آندزیتهای اوروژنیک ). آلتراسیون شدید این سنگها(تاثیر محلولهای هیدروترمال) دلیلی برای تشکیل در محیط اقیانوسی می باشد.
بابک پاکباز محمد پورمعافی
منطقه مورد مطالعه در محدوده بین طولهای جغرافیایی 46 درجه و 58 دقیقه و 2 ثانیه غربی و 46 درجه و 1 دقیقه و 6 ثانیه شرقی و عرضهای جغرافیایی 36 درجه و 43 رقیقه و 34 ثانیه شمالی و 36 درجه و 40 دقیقه 4 ثانیه جنوبی در شمال دهکده آق دره علیا قرار دارد. این منطقه براساسس تقسیم بندیهای ساختاری ایران، جزیی از زون سنندج - سیرجان می باشد که رخدادهای مربوط به این بخش را در خود ثبت کرده است . از نظر چینه شناسی در منطقه مورد مطالعه سازندهای لالون، سازند قرمززیرین سازند معادل آهک قم و آهکهای کواترنری مشاهده می شوند. توده های مورد مطالعه شامل دو گروه می باشند. الف) توده گرانیتی شمال آق دره علیا که دارای رنگ روشن می باشد و غالبا دارای ترکیب گرانیت آلکالن، سینوگرانیت و مونز و گرانیت می باشد. و با توجه به شواهد چینه شناسی دارای سن بعد از کامبرین بالایی و قبل از کرتاسه می باشد. ب) توده گرانودیودیتی غرب آق دره که دارای ترکیب غالب گرانودیوریت می باشد و با توجه به شواهد چینه شناسی دارای سن بعد از کرتاسه و قبل از الیگومیوسن می باشد. با توجه به بررسیهای صحرایی و معیارهای پتروگرافی و شیمیایی پلوتون گرانیتوئیدی توده گرانودیوریتی دارای اختصاصات گرانیتهای تیپ i می باشد که در فصلهای بعد مفصلا راجع به آنها صحبت خواهیم کرد.
امیر سیارمیاندهی محمد پورمعافی
این رساله به بحث و بررسی پترولوژیک و ژئوشیمیایی گدازه های بازیک آذربایجان به کواترنری نسبت داده می شوند باستثنای گدازه های ناحیهء ماکو بین گدازه های سایر مناطق همانندی های بسیاری به چشم می خورد. گدازه های مزبور ماهیتی از نوع آلکالن عادی و سدیک دارند که سنگهای آن از نظر بافت پورفیریتیک و به لحاظ ترکیب بازالت تا اولیوین بازالت می باشند. در برخی نمودارها گرایش به محدودهء هاوائی ایت نشان می دهند اما تفاوت عمدهء آنها با هاوائی ایت از نظر ترکیب پلاژیوکلاز آنهاست که کمی بازیک تراز هاوائی ایت می باشد. بر اساس الگوهای کلاسیک پترولوژی بازالت های آلکالن اولیوین دار از ذوب بخشی گوشته پریدوتیتی در اعماق 100 تا 150 کیلومتری و در عمق مابین بازانیت ها و تولئی ایت ها بوجود می آیند. نمودارهای تغییرات عناصر حاکی از آنست که بازالتهای جوان آذربایجان تفریق خفیفی را پشت سر نهاده اند که از این نظر بازالتهای اهرونیر بترتیب کمترین و بیشترین درجات تفریق را (بر اساس پارامترهای ژئوشیمیایی) نشان می دهند. بازالتهای ناحیهء ماکو بواسطهء بالا بودن نسبت آلومین و پایین بودن میزان پتاسیم از سایر بازالتهای آذربایجان مشخص می گردند که وجود بافت نیمه عمیق دولریتی و اینترگرانولر این تمایز را آشکارتر می سازد. بازالت های مزبور بر اساس شواهد مختلف در ارتباط مستقیم با بازالتهای انتهایی آرارات می باشند که از نظر نوع به بازالت های با آلومین بالا موسومند. منشاء این گونه بازالت ها با توجه به بررسی های پترولوژیک محققین به اعماق کمتر از ماگمای بازالت های آلکالن اولیوین دار نسبت داده شده اند. تفاوتهای موجود بین گدازه های مناطق مختلف را می توان ناشی از تاثیر فرآیند تفریق با درجات مختلف و یا تفاوت در درصد ذوب بخشی دانست . در گدازه های مذکور هیچگونه آثاری از آلودگی پوسته ای یا اختلاط ماگمائی مشاهده نمی گردد. در الگوهای تکتونوماگمائی موجود در گدازه های بازالتی مورد بحث بعنوان بخشی از ولکانیسم آلکالن سدیک بشمار می روند که ناشی از واگرایی خرده صفحه های ایران و آناتولی و نازک شدگی پوسته ای می باشد و گدازه های ماکو بعنوان قسمتی از ولکانیسم فرعی کالک آلکالن محسوب گردیده که در اثر تشدید همگرایی صفحه عربستان نسبت به حاشیه اورازیا بوجود آمده است . اما الگوی مزبور با اشکالاتی توام است که نیاز به بررسی بیشتر دارد. ضمن آنکه این فرض را نیز نباید نادیده گرفت که این فعالیت های ماگمایی می توانند بدون تاثیر فرآیند فرورانش نییز رخ داده باشند. بعبارت ساده می توان آنها را نتیجهء فرآیند گسیختگی محلی در شمال باختری کشور در نظر گرفت (همانند گدازه های کواترنری بیجار) اما بدلیل عدم انطباق کامل آنها برگستگی ها (گسل ها) و عدم ظهور ردیف شدگی مراکز خروج و نیز عدم تشابه این گدازه ها با محصولات شدیدا" آلکالن و تحت اشباع که مشخصهء این محیطها لست پذیرش این نظریه با اشکالات بیشتری مواجه است . در مجموع اگر بتوان برای موارد تناقض الگوی ولکانیسم برخوردی توجیه قانع کننده ای ارائه نمود بنظر می رسد تفسیر ولکانیسم آلکالن سدیک آذربایجان در الگوی واگرایی ناشی از تداوم همگرایی عربستان با ایران - آناتولی محتمل تر و منطقی تر باشد.
حسین قوامی ریابی محمد پورمعافی
منطقه مورد مطالعه در 280 کیلومتری جنوب شرقی مشهد، در محدوده ای با طول های جغرافیایی 24 60 و 45 60 و عرض های جغرافیای ی26 34 و 33 34 در یک ناحیه کوهستانی واقع شده و از نظر زمین شناسی طبق تقسیمات افتخارنژاد (1359) جزء ایران مرکزی است . گرانیتوئیدها در شمال منطقه بصورت دو تودهء نفوذی باروند شرقی غربی مشاهده می شوند. سن قدیمی ترین سنگهای منطقه که گرانیت ها را احاطه می کنند ژوراسیک در نظر گرفته می شود. و اثر دگرگونی مجاروتی این توده ها روی تشکیلات ژوراسیک دیده می شود که این هاله دگرگونی مجاورتی در حاشیه جنوبی گرانیت سرنوسر واضح است . طبق گزارش ترنت این گرانیت ها از تشکیلات الیگومیوسن ناحیه قدیمی تر است ، تعیین سن مطلق که بر روی توده نفوذی سرنوسر به روش k/ar صورت گرفته سن 1ˆ1 + 2ˆ38 میلیون سال را داده سات که بیانگر ائوسن بالایی تا الیگوسن زیرین است . جنوب توده نفوذی سرنوسر، سنگهای ولکانیک و ساب ولکانیک ، اسکارن و کانسنگ آهن قرار دارد و در محدودهء معدن طبقات اسکارنی اغلب توسط دایکهای ریولیتی و ریوداسیتی قطع می شوند. از نظر پتروگرافی ترکیب توده های گرانیتوئیدی منطقه متنوع بوده و براساس طبقه بندیهای کانی شناسی (استراکایزن 1976) و شیمیایی (میدلموست 1987، کوکس و همکاران، 1979) و نورم (اکانر، 1965، بارکر 1979،اشتراکایزن ولومتر 1979) از آلکالی فلسپات گرانیت ، سینوگرانیت ، مونزوگرانیت و گرانودیوریت تشکیل شده است و در بعضی نقاط کوارتز سینیت و کوارتزمونزونیت نیز مشاهده می شود. سنگهای ولکانیک وساب ولکانیک منطقه بر اساس طبقه بندیهای شیمیایی (میدلموست 1980، کوکس و همکاران 1979) و نورم (اشتراکایزن ولومتر 1979) بیشتر در محدودهء ترکیبی تراکی آندزیت ، کوارتز تراکیت ، داسیت ، ریولیت قرار می گیرند. بنابراین سنگهای آذرین منطقه دارای ترکیب اسیدی تاحدود واسط می باشند . با توجه به ژئوشیمی عناصر اصلی، سنگهای آذرین منطقه کالکوآلکالن هستند که شاهد این امر نمودارهای alk(نیگلی) در مقابل si (نیگلی)، feo در مقابل feo/mgo، al2o3 در مقابل an نورماتیوو دیاگرام مثلثی afm می باشد. رفتار اکسیدهای اصلی و عناصر کمیاب در مقابل sio2 و ضریب تفریق بیانگر پدیدهء تفریق از طریق تبلور بخشی است . گرانیتوئیدهای منطقه با توجه به مشاهدات صحرایی، و معیارهای پتروگرافی و شیمیایی، اختصاصات گرانیت های تیپ i را نشان می دهند و کوهزایی بوده و از نظر تقسیمات تکتونیک صفحه ای اختصاصات گرانیتوئیدهای قوس قاره ای
برزو شیخ زین الدین محمد پورمعافی
منطقه مورد مطالعه در شمال غربی شهرستان تکاب قرار دارد و بخشی از نوار سنندج - سیرجان بشمار می رود. اثرات فازهای تکتونیکی دیرین در منطقه بعلت نفوذ تودههای آذرین فراوان در زمانهای مختلف ، محو شده است و تنها اثرات ، مربوط بخ فاز تکتونیکی کرتاسه فوقانی می باشد که باعث دگرگونی هایی شده که در منطقه هم اگنون قابل مشاهده است . همچنین فاز آلپ پایانی در منطقه دگرگئنی خفیفی را ایجاد نموده است . (s1 و s2) سنگهای دگرگونی این منطقه شامل شیستها و مرمر و کانیهای شاخص دگرگونی منطقه شامل آندالوزیت ، سیلیمانیت ، استارولیت و کردیریت است . گنیس های منطقه غالبا از نوع پاراگنیس می باشند. سنگهای مادر، سنگهای دگرگونی منطقه پلیت یا سمی پلیت ها هستند. سنگهای آذرین منطقه شامل سینوگرانیت ، مونزوگرانیت ، گرانودیوریت ، گرانودیوریت پورفیری، تونالیت ، تونالیت پورفیری و آلکالی فلدسپات گرانیت است . با توجه به مطالعات ژئوشیمیایی بر روی توده بزرگ گرانیتوئیدی شمال منطقه (توده پیچاقی)، توده های گرانیت گنیس (خان قلی، بوغلمش و گرانیت گنیس های جنوب منطقه)، دایکهای آذرین و توده های نفوذی بزرگ و کوچکی که در کل منطقه پراکنده اند، مشخص گردید کل گرانیتوئیدهای منطقه با یکدیگر قرابت دارند و از نظر خصوصیات تکتونوماگمایی در قوسهای آتشفشانی (vag) جای می گیرند. با مقایسه آلکالی فلدسپات گرانیت ها با گرانیتوئیدهای منطقه، منشاء جداگانه ای را می توان برای این سنگهای آذرین در نظر گرفت (منشاء پوسته ای) با توجه به مطالعات کانی شناسی و تخمین فشار و حرارت از روی کانیهای شاخص موجود در انواع شیستها و مطالعات بر روی مرمرهای منطقه و استفاده از کانیهای شاخص در این نوع سنگها، دمای دگرگونی در حدود 490c تا 540c و فشارهای حدود 5 کیلو بار تخمین زده می شود. نوع دگرگونی منطقه از نوع بارووین ولی در فشارهای پایین تر یا از نوع lp/ht یا lpm بوده است . همچنین مطالعات نشان می دهد که مسیر p-t-t تحولات ، در جهت عقربه ساعت بوده و خصوصیات دگرگونه منطقه با مناطق قوسهای ماگمایی تطابق بیشتری دارد.