نام پژوهشگر: سید یعقوب حسینی
لیلا کلانتری دهقی ساسان ودیعه
براساس تعریف برنامه توسعه سازمان ملل(undp)، توسعه انسانی یعنی" فرآیند بسط انتخاب های انسانی و افزایش سطح رفاه زندگی"، شاخص توسعه انسانی (hdi) با تکیه بر این رویکرد اساس اندازه گیری آن قرار گرفته است که خود متشکل از سه زیرشاخص: امید به زندگی، آموزش و تولید ناخالص داخلی است. تحقیق حاضر به بررسی و برآورد شاخص مذکور در ایران و به تفکیک استان در طول سال های اجرای برنامه چهارم توسعه (1384-1388) پرداخته است. روش بکار رفته در این تحقیق، روش کتابخانه ای و مقایسه ای است. نتایج بدست آمده مطالعه نشان می دهد یافته های تحقیق حاکی از آن است که شاخص توسعه انسانی در طی برنامه چهارم توسعه، روند رو به رشد داشته و این رشد در مقایسه با برنامه سوم توسعه و میانگین شاخص جهانی نیز مشاهده گردیده است. اما علی رغم بهبود توسعه انسانی در ایران، به دلیل عدم برخورداری یکسان استان ها از امکانات آموزشی، بهداشتی و درآمدی، اختلاف و پراکندگی شاخص توسعه انسانی در سطح استان ها زیاد است. در این بین در طول برنامه چهارم توسعه، استان های تهران، اصفهان و سمنان به ترتیب با میانگین 831/0، 795/0 و 795/0، توسعه یافته ترین استان ها و استان های سیستان و بلوچستان، کردستان و آذربایجان غربی، به ترتیب با میانگین 643/0، 690/0 و 709/0، جزء محروم ترین استان های کشور از لحاظ توسعه انسانی می باشند.
ندا حسن پور سید عباس موسوی
در حالیکه خیلی از پژوهشگران فرهنگ سازمانی، پژوهش های زیادی را درباره فرهنگ سازمانی انجام داده اند، اما در رابطه با فرهنگ سازمانی و سایر متغیرهای مهم سازمانی از جمله عملکرد سازمان پژوهش های اندکی انجام شده است. با این حال، پژوهش های بسیاری تأثیر و قدرت فرهنگ را بر عملکرد سازمانی را مورد تأیید قرار می دهند. این پژوهش به تبیین نقش فرهنگ سازمانی در عملکرد بانک های دولتی شهرستان بوشهر می پردازد. برای نیل به این هدف، در جهت سنجش فرهنگ سازمانی از مدل دنیسون استفاده شد. مولفه های این مدل، شامل مشارکت، ثبات، سازگاری و رسالت می باشد. برای بررسی عملکرد نیز از مدل سرآمدی سازمانیefqm استفاده شد، این مدل عملکرد سازمان را در دو حوزه توانمندسازها و نتایج مورد بررسی قرار می دهد. مدل مفهومی پژوهش با استفاده از روش معادلات ساختاری آزمون شد. روایی پرسشنامه ها با استفاده از نظر اساتید و کارشناسان بانک وپایایی با استفاده از آلفای کرونباخ آزمون شد. پرسشنامه های ارزیابی عملکرد به وسیله مدیران شعب و پرسشنامه های فرهنگ سازمانی به وسیله کارکنان شعب پاسخ داده شد. مقدار پایایی برای پرسشنامه فرهنگ سازمانی 8/96 و برای پرسشنامه ارزیابی عملکرد 4/87 بدست آمد. برای تحلیل این دو دسته از داده های گردآوری شده از 43 شعبه بانک دولتی، از نرم افزارهای amos و spss استفادهشد. نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که از میان متغیرهای فرهنگ سازمانی دو بعد سازگاری و مشارکت با عملکرد بانک های دولتی در ارتباط است. بین متغیر سازگاری و عملکرد نیز رابطه معکوس برقرار می باشد.مدیران باید توجه کنند که برای سازگاری با شرایط پیش رو انجام هر اقدامی به نفع عملکرد بانک نخواهد بود و لازم است که از ریسک وانجام اقداماتی که از نظر منطقی مبهم و پر خطر است پرهیز شود. ارتباط بقیه ابعاد فرهنگ بر روی عملکرد به صورت غیرمستقیم است.
پروانه بهرامی چافجیری سید عباس موسوی
اهدف: در محیط دانش بنیان امروزی، سرمایه های فکری ارزش و اهمیت بیشتری برای سازمان ها و بنگاه ها نسبت به سرمایه های فیزیکی دارند. به تعبیری سرمایه های فکری، به عنوان سرمایه واقعی و جزء استراتژیک ترین سرمایه های سازمان های عصر حاضر به ویژه برای مراکز تحقیقاتی و سازمان های دانش بنیان مطرح می باشند. سازمان های دانش بنیان، جهت کسب مزیت رقابتی پایدار، نیازمند شناسایی و مدیریت آگاهانه و نظام مند سرمایه های فکری خود می باشند. از این رو هدف اصلی پژوهش حاضر، بررسی تأثیر سرمایه فکری بر عملکرد شرکت های دانش بنیان فعال در پارک علم و فناوری شهر بوشهر می باشد. روششناسی: پژوهش از نظر هدف، کاربردی و از نظر گردآوری اطلاعات، توصیفی از نوع همبستگی می باشد. ابزار جمع آوری اطلاعات، پرسشنامه بوده، برای نیل به این هدف، در جهت سنجش سرمایه فکری از پرسشنامه ای که برخی از پرسش های آن توسط پژوهشگر تهیه گردیده و برخی از آن ها از ادبیات پژوهش استخراج شده، استفاده شد است. برای سنجش متغیر عملکرد، از مدل تعالی سازمانی (efqm) استفاده شده است. این مدل عملکرد سازمان را در دو حوزه توانمند سازها و نتایج مورد بررسی قرار می دهد. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار spss19 و نرم افزارpls smart انجام شده است. یافتهها و نتیجهگیری: پژوهش حاضر با تبیین و شناسایی سرمایه های فکری و سنجش تأثیر آن ها بر عملکرد شرکتی، به ارائه چارچوبی نظام یافته منجر شده است. با توجه به نتایج حاصل شده از پژوهش و تأثیر مثبت و معنادار سرمایه فکری بر عملکرد شرکت های دانش بنیان، می توان بیان کرد، تقویت سرمایه های فکری موجبات بهبود عملکرد شرکت های دانش بنیان فعال در پارک علم و فناوری شهر بوشهر را فراهم می کند.
سمانه رییسی نافچی فخریه حمیدیان پور
زمینه: تغییرات و پیشرفت های تکنولوژی در عصر حاضر موجب تغییر شکل محیط رقابتی سازمان ها شده است. این تغییرات، سازمان ها را با فرصت ها و چالش های جدیدی مواجه ساخته است. چالش های جدید به حدی است که حتی سازمان های موفق نیز برای اینکه بتوانند عملکرد خود را بهبود بخشند، باید راهبردهای مختلف را بکار بگیرند. بی توجهی به مدیریت راهبردی و بازاریابی رابطه مند در صنعت هتلداری ممکن است بقاء آن ها و دستیابی به مزیت رقابتی را با مشکل روبرو سازد و به نوعی موجبات شکست و افت عملکرد سازمان را فراهم سازد. در نتیجه ضرورت دارد که میزان بکارگیری فرایندهای مدیریت راهبردی و راهبردهای بازاریابی رابطه مند در صنعت هتلداری مورد پژوهش قرار گیرد و تاثیر آن ها بر بر عملکرد سازمانی سنجش شود. هدف: هدف از این پژوهش، سنجش تاثیر مدیریت راهبردی و بازاریابی رابطه مند بر عملکرد سازمانی و همچنین سنجش تاثیر مدیریت راهبردی بر سطوح بازاریابی رابطه مند می باشد. روششناسی: نمونه آماری این پژوهش شامل 402 مشتری و 22 نفر از مدیران کل و مدیران داخلی هتل-های چهار و پنج ستاره شهر شیراز می باشد. ابزار گردآوری اطلاعات در این پژوهش پرسشنامه می باشد و برای تجزیه و تحلیل داده ها، از مدل یابی معادلات ساختاری با نرم افزار smart pls استفاده شده است. یافته ها و نتیجه گیری: یافته ها نشان می دهد، هتل های چهار و پنج ستاره شهر شیراز در بکارگیری فرایندهای مدیریت راهبردی و سطوح بازاریابی رابطه مند وضعیتی بالاتر از حد متوسط دارند اما هنوز شکافی میان وضع موجود و مطلوب مشاهده می گردد. سایر یافته ها نشان می دهد سطوح بازاریابی رابطه مند تاثیر مثبتی بر عملکرد سازمانی دارد. این در حالی است که فرایندهای مدیریت راهبردی اگرچه به طور مستقیم بر عملکرد تاثیرگذار نخواهد بود اما با تاثیر بر سطوح بازاریابی رابطه مند به گونه ای غیر مستقیم بر عملکرد اثرگذار است.
شهربانو یدالهی سید یعقوب حسینی
تغییرات مستمر در محیط کسب کار در سال های اخیر، سازمان ها را ملزم به نظارت بر محیط درون و بیرون خود و تجزیه و تحلیل اطلاعات حاصل از این تغییرات نموده است تا از این طریق بتوانند واکنش به موقع به فرصت ها و تهدیدها از خود نشان دهند. در همین راستا، سیستم های هوشمندی استراتژیک به عنوان ابزاری نوین، مدیران سازمان ها را در دستیابی به این مهم یاری می رسانند. هوشمندی استراتژیک، اطلاعات مورد نیاز هر بخش سازمان را متناسب با اتخاذ تصمیمات مرتبط با فعالیت های همان بخش فراهم می کند تا سازمان بتواند عملکرد بهینه ای در بازارهای مختلف داشته باشد. این پژوهش با طرح این پرسش کلی آغاز شده است که آیا می توان ابزاری تدارک نمود که میزان هوشمندی استراتژیک سازمان ها را اندازه گیری نمود؟ بدین منظور با مرور پژوهش های پیشین مرتبط با مفاهیم هوشمندی و ترکیب و تفکیک نظریات موجود، مدل مفهومی هوشمندی استراتژیک سازمانی طراحی شد. داده های مورد نیاز پژوهش با قرار دادن پرسشنامه ای در اختیار سازمان های استفاده کننده از سیستم های هوشمندی کسب و کار، گردآوری و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. اعتبار این مدل نیز با استفاده از روش های روایی واگرا و روایی همگرا سنجیده و از طریق روش مدل سازی معادلات ساختاری با استفاده از نرم افزار amosو spss مورد آزمون قرار گرفته است. یافته های این پژوهش نشان داد که مدل طراحی شده معتبر می باشد و روابط جزیی درون آن نیز تایید شده است. همچنین، با پذیرش تمامی فرضیه های پژوهش می توان بیان نمود که هوشمندی استراتژیک از طریق هوشمندی درون و برون سازمانی اندازه گیری می شود. به علاوه، هوشمندی درون سازمانی از طریق هوشمندی منابع سازمانی (هوشمندی منابع مالی، هوشمندی منابع فیزیکی، هوشمندی منابع انسانی)، هوشمندی اطلاعاتی و هوشمندی فرایندهای سازمانی قابل اندازه گیری است. همچنین، هوشمندی بازار (هوشمندی توزیع کنندگان، هوشمندی تأمین کنندگان، هوشمندی مشتریان و هوشمندی رقبا) و هوشمندی کلان محیطی (هوشمندی تکنولوژیکی، هوشمندی اقتصادی، هوشمندی اجتماعی-فرهنگی، هوشمندی سیاسی- قانونی و هوشمندی زیست محیطی)، هوشمندی برون سازمانی را تشکیل می دهند. به عبارتی، می توان بیان نمود که هوشمندی استراتژیک از ترکیب 9 نوع هوشمندی دیگر اندازه گیری می شود. همچنین، یافته ی دیگر این پژوهش آن است که متوسط بودن میزان سطح هوشمندی استراتژیک در سازمان های ایرانی، لزوم درک بهتر و پیاده سازی بهینه این نوع سیستم ها را بیان می کند. به خصوص سازمان های ایرانی باید در زمینه هوشمندی زیست محیطی و هوشمندی تکنولوژیکی، سرمایه گذاری های بیشتری نمایند تا به موفقیت و مزیت رقابتی در بازار دست یابند. شایان ذکر است که این سازمان ها در زمینه هوشمندی منابع مالی و هوشمندی منابع فیزیکی و هوشمندی سیاسی_قانونی، بهتر از سایر انواع هوشمندی ها عمل کرده اند و وضعیت به نسبت مناسبی را دارا می باشند.
علیرضا ضیایی بیده سید یعقوب حسینی
امروزه، بسیاری از سازمان ها به این باور رسیده اند که یکی از با ارزش ترین دارایی ها یشان شناسه محصولات و خدمات آن ها است. یک شناسه قدرتمند هم برای مشتری و هم برای سازمان ارزش ایجاد می کند. یکی از شاخص های کلیدی که نشان دهنده قدرت شناسه در بازار است، میزان وفاداری مشتریان به آن شناسه است. این مفهوم در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته است. این پژوهش چند هدف کلیدی را دنبال می کند. هدف نخست از اجرای این پژوهش شناسایی عوامل موثر بر وفاداری مشتریان به شناسه در صنعت خدمات تلفن همراه است. هدف دوم، بخش بندی مشترکین تلفن همراه و شناسایی ویژگی ها و رفتارهای هر بخش است. سومین هدف از این پژوهش شناسایی اهمیت عوامل تاثیرگذار بر وفاداری به شناسه در بخش های متفاوت بازار است. هدف نهایی این پژوهش شناسایی اولویت های بهبود در هر بخش از بازار برای حداکثر کردن وفاداری مشتریان آن بخش از بازار است. با توجه به اهداف ذکرشده، این پژوهش را می توان در زمره پژوهش های کاربردی دسته بندی کرد. جامعه آماری پژوهش حاضر را مشترکین دو اپراتور ایرانسل و همراه اول در استان یزد تشکیل می دهند. داده های مورد نیاز از طریق توزیع پرسشنامه بین 931 مشترک تلفن همراه جمع آوری شد. این پژوهش برای دست یابی به اهداف خود از ترکیب رویکرد تحلیل اهمیت-عملکرد و بخش بندی بازار استفاده کرده است. برای بخش بندی مشتریان از رویکرد خوشه بندی و روش نقشه های خودسازمانده استفاده شد و برای شناسایی اهمیت عوامل تاثیرگذار بر وفاداری در هر کدام از بخش های بازار روش شبکه های عصبی مصنوعی بکار گرفته شد. بر پایه نتایج این پژوهش مشترکین تلفن همراه در 4 بخش با ویژگی های جمعیت شناختی، رفتاری و نگرشی متفاوت بخش بندی شدند. یافته های پژوهش نشان می دهند که عوامل تاثیرگذار بر وفاداری در هرکدام از بخش های بازار دارای میزان اهمیت متفاوتی هستند. بر این اساس ماتریس های اهمیت-عملکرد مجزا برای هر یک از بخش های بازار رسم شد و بر پایه موقعیت ویژگی ها (عوامل تاثیرگذار بر وفاداری) در ماتریس، اولویت های بهبود و سرمایه گذاری در هر بخش از بازار مشخص شدند. در نهایت پیشنهادهای مدیریتی و کاربردی مختص هر کدام از اپراتورهای تلفن همراه برای افزایش سطح وفاداری هر بخش از مشتریان ارائه شد.
سمیرا کریمی داریوش محمدی زنجیرانی
امروزه به دنبال پیچیدگی و تنوع فعالیت های اقتصادی، ضعف توان پاسخگویی و نیز عدم توانایی در نظام مند کردن این پیچیدگی ها توسط بخش تعاون کشور، تمام توجهات به سمت استخراج یک الگوی مطلوب جهت کاهش دخالت دولت در این بخش و استخراج ویژگی های حکومتی مطلوب سوق یافته است. یکی از رویکردهای دست یابی به چنین الگویی، توسعه مدل های سنجش سرآمدی در این بخش است. با توجه به این امر و نیز نقش و اهمیت توسعه ی سیستم های مدیریت کیفیت، پژوهش حاضر در پی آن است تا با ارائه الگوی مناسبی به منظور سنجش سطح سرآمدی تعاونی های فعال در بخش تعاون به عنوان بخش مهمی از اقتصاد کشور، گامی هرچند کوچک را در این مسیر بردارد. در این پژوهش پس از بررسی متون و مقالات علمی و سیر توسعه سیستم های مدیریت کیفیت و مدل های جوایز سرآمدی به عنوان ابزاری برای پیاده سازی مدیریت کیفیت، مدل کاف و بنیاد کیفیت اروپایی به عنوان مدل پایه پژوهش در نظر گرفته شدند. در مرحله بعد با استفاده از نظرات کارشناسان و افراد باتجربه در اداره تعاون استان بوشهر سعی شد تا نظام ارزشی حاکم بر فعالیت های تعاون و معیارهایی برای تحقق این ارزش ها شناسایی شود. پس از این مرحله وزن یا امتیاز هر یک از معیارهای اصلی این مدل با استفاده از فرایند تحلیل سلسله مراتبی تعیین گردید و در آخرین گام به اعتبارسنجی زیرمعیارهای به دست آمده با استفاده از تحلیل عاملی پرداخته شد. نتایج حاصل از انجام این پژوهش، تبیین ارزش های محوری حاکم بر بخش تعاون با 11 متغیر و نیز شناسایی معیارهای اصلی مدل (12 معیار) و طبقه بندی آن ها در دو گروه توانمندسازها (6 معیار) و نتایج (6 معیار)، همچنین تعیین زیرمعیارهای مرتبط با هر یک از این معیارها (به طور کلی 49 زیرمعیار) برای سنجش سطح سرآمدی این بخش می باشد. نتایج این پژوهش همچنین نشان می دهند که زیرمعیارهای حاضر در الگوی ارائه شده از اعتبار مناسبی برخوردار می باشند.
محمد صادق مرادی مزرعه نو خداکرم سلیمی فرد
زمینه: اورژانس بیمارستان ها با مسائل و مشکلات مختلفی مواجه هستند که عملکرد آن را تحت تاثیر قرار می دهد. عواملی مانند کمبود تخت های بستری برای بیماران پذیرش شده، ناتوانی بیماران در دسترسی منظم به مراقبت سرپایی و غیره منجر به شلوغی و ازدحام زیاد در بخش می شوند که در نتیجه باعث طولانی شدن زمان انتظار بیماران و طول مدت اقامت آنان برای دریافت خدمت و کیفیت پایین خدمات شده است. یکی از ابزارهای پرکاربرد در تحقیق در عملیات که به منظور مواجهه با این مسائل استفاده شده و در ادبیات نظری نمونه های آن فراوان یافت می شود شبیه سازی رایانه ای است. از این رو در پژوهش حاضر نیز از شبیه سازی برای کاهش این مشکلات و بهبود در فرایندهای جریانی بیماران در بخش اورژانس استفاده شده است هدف: در این پژوهش بهبود فرایند های جریان بیمار در بخش اورژانس بیمارستان هدف اصلی است. روش شناسی: برای مدل سازی فرایندهای جریان بیمار از شبکه های پتری رنگین، و برای شبیهسازی و بررسی سناریوهای گوناگون بهبود، از ابزار cpn tools استفاده شده است یافته ها: این پژوهش نشان میدهد که شبکههای پتری رنگین ابزاری توانمند برای مدلسازی فرایندهای جریان بیمار است. همچنین، 4 سناریو b، c، d، و e برای بهبود معیارهای عملکرد تعریف گردید. با مقایسه سناریوها و بر اساس منابع مورد نیاز و نتایج به دست آمده، سناریو e به عنوان بهترین سناریو برگزیده شد. نتیجه گیری: نتایج پژوهش نشان می دهد که سناریوی برتر میتواند به بهبود فرایندهای جریان بیمار در اورژانس رهنمون گردد. همچنین، یافته های این پژوهش بیانگر این است که شبکههای پتری و شبیه سازی گسسته پیشامد یک ابزار توانمند تحقیق در عملیاتی برای بهبود فرایندهای درمانی است.
علیرضا ساعی کیا یعقوب رشنوادی
رقابت پذیری، قابلیت ها و توانمندی هایی می باشندکه یک کسب وکار، صنعت، منطقه, و یا یک کشور دارا بوده و می تواند آنها را حفظ کند تا در عرصه رقابت بین المللی نرخ بازگشت بالایی را در فاکتورهای تولید ایجاد کرده و نیروی انسانی خود را در وضعیت نسبتاً مطلوبی قرار دهد. .شناسایی و تدوین عوامل وشاخص های دخیل در رقابت پذیری صنعت فولاد -به عنوان یکی از صنایع مادر و پیشران اقتصادکشور -در قالب یک مدل کارا ، با بهره گیری از نظر خبرگان و بر مبنای مطالعات پیشین و ایجاد چارچوبی مدون برای ارزیابی میزان رقابت پذیری شرکت ها، هدف این پژوهش های بوده تا از این رهگذر بتوان با سنجش موقعیت شرکت در میان شرکت های فعال در صنعت فولاد کشور و نیز شرکت های فعال در عرصه جهانی، ابزاری کاراواصولی ارائه نمود تا مدیران و تصمیم گیران را در انتخاب و تدوین اهداف ، استراتژی ها و سیاست ها جهت رشد و توسعه توانمندی های شرکت و حفظ و ارتقای توان رقابتپذیری آن برای حضور در بازار های جهانی یاری رساند.نتایج حاصل از این پژوهش های در قالب مدلی که شاخص های موثر در رقابت پذیری را در یکی از تقسیمات محیطی که عبارتند از محیط داخل و محیط خارج نزدیک و دور و محیط بین الملل تفکیک کرده و اولویت شاخص ها را تعیین کرده است ارائه خواهد شد.
محبوبه مرادی علی کاظمی
پژوهش حاضر، با هدف تحلیل عوامل موثر بر ارزش ویژه برند و تاثیر آن بر تصمیم خرید مشتریان در بانک ملت در شهر بوشهر انجام گردید. به دلیل این که تاکنون پژوهشی به طور خاص در زمینه تأثیر عناصر کارکنان و توزیع به عنوان آمیخته های بازاریابی بر ارزش ویژه برند در حوزه خدمات و در فرهنگ ایران انجام نشده، در این پژوهش عکس العمل مصرف کنندگان نسبت به خدمات بانک ملت که از برند تثبیت شده ملت استفاده کرده، ارزیابی شده است. متغیر ارزش ویژه برند به عنوان متغیر تأثیر گذار بر تصمیم خرید در بانک ملت در شهر بوشهر مورد بررسی قرار گرفت. این پژوهش از لحاظ هدف از جمله پژوهش های کاربردی و از نظر ماهیت و روش توصیفی- پیمایشی است. در این پژوهش از روش کتابخانه ای برای جمع آوری اطلاعات پیرامون موضوع پژوهش استفاده گردید و ابزار گردآوری داده ها در این پژوهش پرسش نامه بوده است. پرسشنامه ای بر اساس برند و محصول انتخابی طراحی و 310 پرسش نامه توزیع و جمع آوری شد که جمعآ 300 پرسش نامه مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. در این پژوهش برای بررسی روایی پرسش نامه از روایی صوری و روایی سازه استفاده شد. هم چنین به منظور تعیین پایایی آزمون از روش آلفای کرونباخ استفاده شد که مقدار آن برای پرسش نامه بالاتر از 75/0 به دست آمد. انتخاب نمونه ها به روش تصادفی ساده بوده است. هم چنین جهت تجزیه و تحلیل داده و آزمون فرضیه ها از نرم افزارهای spss 18و amos 20 استفاده گردید. نتایج پژوهش حاکی از آن است که تصمیم خرید مشتریان بانک ملت تحت تأثیر ارزش ویژه برند قرار دارد و هم چنین ارزش ویژه برند به عنوان عامل اثرگذار بر تصمیم خرید مشتریان تحت تأثیر متغیرهای کارکنان و توزیع به عنوان متغیرهای آمیخته بازاریابی خدمات قرار دارد.
نیره نامجو بالاشهری سید یعقوب حسینی
زمینه: در سالهای اخیر پژوهش های مختلفی بر روی تمایل به ماندگاری انجام پذیرفته است که هر یک از آن ها از جنبه های مختلفی، به این موضوع پرداخته اند. این مطالعه در پی آن است تا تأثیر عوامل فردی (رضایت، درک حمایت سازمانی، احساس ارزش، تعهد سازمانی و تعادل کار و زندگی)، عوامل شغلی (بازخورد، استقلال و اهمیت وظیفه)، عوامل سازمانی (رفتار یا سبک رهبری و توانمندسازی) و عوامل روانشناختی (ریسک پذیری، تحمل پذیری ابهام و خلاقیت) بر تمایل به ماندگاری کارکنان در سازمان تأمین اجتماعی شهر بوشهر و شیراز را شناسایی و مورد بررسی قرار دهد. هدف: هدف از این پژوهش، شناسایی عوامل موثر بر تمایل به ماندگاری کارکنان در سازمان تأمین اجتماعی می باشد. در این پژوهش چهار دسته از عوامل سازمانی، عوامل شغلی، عوامل فردی و عوامل روانشناختی به عنوان عوامل اثرگذار بر روی تمایل به ماندگاری در نظر گرفته شد. روش شناسی: این پژوهش در زمره پژوهش های کاربردی و از منظر نحوه گردآوری داده ها، در زمره پژوهش های توصیفی از نوع همبستگی قرار می گیرد. جامعه آماری را کارکنان سازمان تأمین اجتماعی در شهر شیراز و بوشهر تشکیل می دهند و از نمونه گیری غیراحتمالی در دسترس استفاده شده است. تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از روش معادلات ساختاری انجام شد. گویه های پرسشنامه این پژوهش از طریق بررسی پژوهش های پیشین، استخراج گردید و بخشی از آن توسط نگارندگان مطرح شد. روایی پرسشنامه از دو جنبه روایی محتوا و روایی سازه بررسی شد و پایایی با استفاده از آلفای کرونباخ آزمون شد. پرسشنامه به وسیله کارکنان شعب سازمان تأمین اجتماعی شهر بوشهر و شیراز پاسخ داده شد. برای تحلیل داده های گردآوری شده از نرم افزارهای amos و spss استفاده شد. یافته ها: نتایج پژوهش نشان دهنده آن است که متغیرهای تعهد سازمانی، توانمندسازی، رضایت و تحمل پذیری ابهام بر تمایل به ماندگاری کارکنان تأثیر مثبت و معنادار و متغیر خلاقیت بر تمایل به ماندگاری کارکنان تأثیر منفی و معنادار دارد. تأثیر متغیرهای رفتار رهبری، تعادل کار و زندگی، بازخورد، اهمیت وظیفه، درک حمایت سازمانی و ریسک پذیری بر تمایل به ماندگاری کارکنان مورد تایید قرار نگرفت. متغیر احساس ارزش تأثیر غیر مستقیم بر تمایل به ماندگاری کارکنان داشت. نتیجه گیری: با توجه به نتایج پژوهش، توجه به عواملی از جمله رضایت کارکنان و تعهد سازمانی و توانمندسازی آنها حائز اهمیت می باشد.
رقیه ابراهیمی سید یعقوب حسینی
مسائل محیط زیستی در سراسر دنیا اهمیت زیادی پیدا کرده اند. خودروسازان در حفاظت و حمایت از محیط زیست نقش بسیار مهمی ایفاء می کنند. بنابراین برداشتن گام هایی در جهت حفاظت و حمایت از محیط زیست و تولید خودروهای سازگار با محیط زیست ضروری است. فعالیت های محیط زیست دوستانه شرکت های خودروساز منجر به شکل گیری تصویر محیط-زیست دوستانه از برند خودروها در اذهان مشتریان می شود. هدف از این پژوهش، مطالعه عوامل موثر بر شکل گیری تصویر از سبز بودن برند در اذهان مشتریان است. مطالعه پیش رو، تحقیقی توصیفی – پیمایشی است. جامعه آماری این پژوهش مالکان خودرو شهر شیراز هستند. برای آزمون فرضیه های پژوهش 323 پرسشنامه توزیع شد. روایی و پایایی پرسشنامه با نرم افزار spss انجام شد و داده های گردآوری شده به وسیله نرم افزار amos تحلیل شد. در این پژوهش پنج فرضیه آزمون شد که چهار فرضیه تأیید و یک فرضیه رد شد. نتایج تحلیل داده های پژوهش، تأثیر مثبت و معنادار تداعی از سبز بودن برند و رضایت از سبز بودن برند را بر تصویر ذهنی دارندگان خودرو از سبز بودن برند تأیید می کند. بر طبق یافته های پژوهش، تداعی از سبز بودن برند نسبت به رضایت از سبز بودن برند، تأثیر بیشتری در شکل گیری تصویر ذهنی از سبز بودن برند در اذهان مشتریان دارد. همچنین تأثیر مثبت و معنادار نگرش به سبز بودن برند بر تداعی از سبز بودن برند نیز تأیید شد. براساس نتایج پژوهش، نگرانی محیط زیستی فرد تأثیر مثبت و معناداری بر نگرش به سبز بودن برند دارد. بر طبق یافته های پژوهش، تأثیر مثبت و معنادار دانش محیط زیستی بر نگرش به سبز بودن برند تأیید نشد. در ضمن، تأثیر مثبت و معنادار دانش محیط زیستی بر نگرانی محیط زیستی تأیید شد. همچنین مشخص شد، نگرانی محیط زیستی افراد بر شکل گیری تصویر از سبز بودن برند در اذهان مشتریان تأثیرگذار است. بنابراین شرکت های خودروسازی می توانند از طریق شناسایی و بکارگیری عوامل موثر بر تصویر ذهنی افراد از سبز بودن برند خودروها، نقشه راهی برای استراتژی های بازاریابی خود فراهم کنند و از این طریق به بهبود تصویر خود در اذهان مشتریان کمک می کنند.
الهام وکیلی عبدالمجید مصلح
زمینه: یکی از موضوعات مورد توجه در سازمان ها، به کارگیری اخلاق در کسب و کار است که روز به روز بر اهمیت آن افزوده می شود. تأثیر اخلاق کسب و کار بر افزایش کارایی اقتصادی و جلوگیری از فساد و رسوایی های اقتصادی غیرقابل انکار است. از این رو شناسایی، فرهنگ سازی و بکارگیری اصول اخلاق کسب و کار برای حضور پایدار در صحنه های اقتصادی داخلی و بین المللی از اهمیت زیادی برخوردار است. هدف: با توجه به اهمیت حوزه ی نفت و گاز در اقتصاد ایران و نقش مهم پیمانکاران در اجرای پروژه ها، التزام به اخلاق می تواند بر کارامدی عملکرد پیمانکاران و اقتصاد جامعه تاثیر زیادی داشته باشد. از این رو هدف این پژوهش، شناسایی عوامل موثر بر رفتار اخلاقی پیمانکاران نفت و گاز است. روششناسی: این پژوهش از نظر هدف کاربردی و از نظر طرح یا چگونگی به دست آوردن داده ها، از نوع توصیفی است. ابزار جمع آوری داده ها پرسشنامه بوده و تجزیه و تحلیل داده ها با استفاده از نرم افزار اس پی اس اس و اسمارت پی ال اس انجام شده است. یافته ها و نتیجه گیری: با توجه به نتایج حاصل از پژوهش، نگرش اخلاقی بر رفتار اخلاقی پیمانکاران نفت و گاز تأثیر مثبت و معناداری دارد و رشد اخلاقی، شدت گرایش مذهبی، آرمان گرایی و نسبی گرایی بر نگرش اخلاقی پیمانکاران تأثیر دارد. هم چنین اندازه ی شرکت و سابقه ی فعالیت شرکت بر رفتار اخلاقی پیمانکاران تأثیر دارد اما نوع شرکت بر رفتار اخلاقی تأثیری ندارد. علاوه بر عوامل فردی و سازمانی مربوط به پیمانکار، عمل به تعهدات توسط کارفرما، اعمال تعدیلات قمیتی و اقدامات غیراخلاقی رقبا بر رفتار اخلاقی پیمانکاران تأثیر دارد. اما خودکنترلی و کنترل های قانونی تأثیری بر رابطه ی نگرش اخلاقی و رفتار اخلاقی ندارد.