نام پژوهشگر: محدتقی سبحانی

نقش حکومت بنی امیه در جعل و وضع احادیث کلامی: جبر و قدر
thesis سایر - دانشکده علوم حدیث 1390
  سیدرضا قایمی رزکناری   هادی صادقی

حدیث موضوع یعنی حدیث دروغین ساختگی و بربسته شده، بدین معنا که جاعلش آن را ساخته است و نه حدیث انسان دروغگو؛ زیرا دروغگو گاه راست می گوید] و هر سخن دروغگو، کذب نیست[. بنا بر شواهد نقلی و غیرنقلی متاسفانه عنصر جعل حدیث از صدر اسلام و حتی در زمان حیات پیامبر اعظم (صل الله علیه و آله) وارد جامعه اسلامی شد و کمتر کسی از علمای مسلمان دست به انکار این واقعیت تلخ زده است. در اثبات وجود این عنصر شوم می توان به شواهدی نظیر متهم شدن بعضی از صحابه به جعل حدیث و نقد صحابه نسبت به یکدیگر، اعتراف عده ای از واضعان به جعل حدیث، وجود احادیثی که با قرآن، سنت قطعی، عقل و یا واقعیت های تاریخی منافات دارد و ......... اشاره کرد. در زمینه علل پیدایش و گسترش نیز می توان از عدم کتابت و ضبط حدیث، وجود عالمان اهل کتاب، نقل به معنا، اعتماد بیش از حد به صحابه از منظر عدالت مطلق آنها، پیدایش احزاب و فرقه های فقهی، کلامی و سیاسی و درگیری طرفداران هر یک با دیگری، اهداف سیاسی فرمانروایان و .......... نام برد. در این میان اهداف سیاسی حاکمان و به خصوص پادشاهان بنی امیه نقش اساسی در جعل احادیث و القای تفکرات باطل در جامعه را ایفا نمود. معاویه به عنوان بنیانگذار سلسله امویان خود از ابتدا برای توجیه حکومت و اعمالی که از او سرمی زد سعی نمود تا حکومت خود را الهی و از سوی خدا معرفی کند و تاکید می نمود که در برابر خواست و مشیت الهی همه باید خاضع و فرمانبردار باشیم. با این سیاست ها اخبار جعلی در منقبت خلفا و صحابه در جامعه بسیار زیاد شد و هر که می خواست به دستگاه حاکمه تقرب جوید، با جعل احادیثی در این موضوعات دست به این کار می زد. این سیاست در زمان دیگر خلفای بنی امیه نیز به شدت دنبال شد تا دیگر نام نیکی از حضرت علی (علیه السلام) و خاندانش باقی نماند. به علاوه آنها از تفکر جبر هم استفاده کردند به طوری که می توان گفت پایه حکومت آنها بر دو تفکر لزوم عدم مخالفت با جماعت و جبری گری استوار شده بود. با کنکاش در کتابهای تاریخ شواهد فراوانی را مشاهده می کنیم که خلفا، کارگزاران و طرفداران بنی امیه از این تفکر در صحبتها، نامه ها، اشعار و سخنرانی ها و نقل-های حدیث خود استفاده می کردند.