نام پژوهشگر: سروش حاج فرج اله دباغ
عزیزه توفیقی محمد اکوان
هدف از این تحقیق بررسی نقش و جایگاه زیبایی شناسی در اندیشه ی ویتگنشتاین است. ویتگنشتاین ، صاحب دو نظام فکری متفاوت در فلسفه و به تبع آن دارای دو طرز فکر متفاوت در نگرش به زیبایی شناسی است که در این تحقیق مورد بررسی قرار می گیرند. ویتگنشتاین در تلقی اولش(ویتگنشتاین متقدم)، می خواهد پیوند میان اخلاق و زیبایی شناسی را نشان دهد . اخلاق و زیبایی شناسی را یکی می داند و آنها را ذیل امور رازورانه قرار می دهد . او معتقد است برای اینکه شیء را هنری بدانیم باید نحوه نگرش مان را تغییر داده و شیء را از کاربرد روزمره اش خارج کرده و از منظر ابدیت بدان بنگریم .این نگرشی است که شیئی را از زمان مند و مکان مند فراتر می برد؛ در واقع شیء همراه با زمان و مکان دیده می شود. ویتگنشتاین در تلقی دومش(ویتگنشتاین متاخر)براین معتقد است که برای در است اثر هنری،باید به کاربرد واژگان در بازی های زبانی متفاوت توجه کرد و به دنبال جوهر ناب و خالصی که عصاره ی همه چیزهای زیبا است،همچون کلماتی چون «زیبا» و «خوب» نبود . درمقابل از مفاهیمی استفاده می کند که بیشتر شبیه «درست» و «صحیح» اند . او در این دوره از تفکرش ، معتقد است که گرداگرد آثار هنری نیز ، زمینه و بافت فرهنگی ای وجود دارد که باید به دقت آنها را دید و توصیف نمود. عمده ی تلاشش را صرف مقابله با علم باوری در زیبایی شناسی می کند. بنابراین ،در نقد موسیقی و شعر، محمولات جملات بیش ازآن که به «زیبا» و «خوب» نزدیک باشند به «درست» و«صحیح» شبیه اند . همچنین ویتگنشتاین به موسیقی، جایگاهی هم طراز هنر و زیبایی شناسی می دهد و معتقد است که موسیقی زبان نیست بلکه الگویی برای درک است.