نام پژوهشگر: نیکو شجاع نوری
آرزو خانپور محمدتقی آشوری
ایران دوران قاجار به سبب همزمانی با انقلاب صنعتی در اروپا ، بازاری برای ارائه کالاهای تولید صنعتی از جمله شیشه می گردد که تاثیرات آشکاری بر شکل گیری این صنعت بر جای می نهد. این پژوهش با بررسی شیشه های وارداتی و تولید داخلی ، به این هدف که چرا تلاشهای ایران برای تبدیل کارگاههای شیشه گری سنتی به کارخانه های صنعتی نا موفق بوده است؟ می پردازد. برای نیل به این هدف، با مطالعه تلاشهای ایران در مقابله با روند واردات و تاثیر آشکار این محصولات بر تولیدات ایرانی به چگونگی تبدیل این آثار به کالایی صنعتی می پردازیم. دولت ایران برای مواجه با روند افزایش واردات کالاهای شیشه ای برای رفع نیازهایی که در نتیجه گسترش شهرنشینی و تجمل گرایی حاصل شده بود، تلاشهایی برای احداث کارخانه های صنعتی انجام می دهد که به جهت عوامل متعددی عقیم می ماند. عوامل موثر بر عدم موفقیت این کارخانه ها ، فقدان مواد اولیه و نیروی کار مناسب و... بوده است که در این پژوهش به آن پرداخته می شود. در این رساله که به روش استقرایی بوده است، جامعه آماری؛ آثار موزه ها و مجموعه های خصوصی است که با روش نمونه گیری تصادفی خوشه ای به مطالعه مجموعه ای از آثار پرداخته می شود.
آزاده دهقانی حسن صادقی نایینی
چکیده کارگاه های سنتی وغیرسنتی ساخت آثار چوبی به لحاظ تجهیزات و عوامل محیطی و ارگونومیکی دارای ویژگی های خاص و بعضاً متفاوت با کارگاه های درودگری معمولی می باشد،لیکن مسئله«مخاطرات بهداشتی وایمنی شغلی»در همه کارگاه ها حائز اهمیت است.لذا دسترسی به معیارهای مناسب جهت پیشگیری ازمخاطرات شغلی نیاز به واکاوی داشته و این پژوهش درصدد دستیابی به اطلاعات جامع و دقیق در این زمینه می باشد؛خصوصا ًاینکه در کارگاه های سنتی برخی باورها و بنیان های فکری ویژه نیز در فضای طراحی و تولید آثار دخیل می باشد. این پژوهش با روشی توصیفی–تحلیلی و از طریق مطالعات کتابخانه ای و میدانی انجام شده و در40 کارگاه وبر روی 80 نفر از شاغلین به بررسی پرداخته است.شناسایی عوامل زیان آور فیزیکی محیطی(نور، صدا،...)و همچنین شیمیایی،و نیز ارزیابی اختلالات اسکلتی-عضلانی از طریق تست «نوردیک» و ارزیابی وضعیت بدنی شاخص پیشه ور با روش های«owas وrula»صورت پذیرفته است.برای آنالیزاطلاعات حاصل از تست«نوردیک»از نرم افزار«spss17» و برای رسم نمودارها از نرم افزار«excel» استفاده گردیده است.بررسی های انجام شده نشان داد که عوامل محیطی و فیزیکی ارزیابی شده دراین کارگاه ها در شرایط استانداردی قرار نداشته وبرطبق نتایج آنالیزهای تست نوردیک بیشترین اختلالات در نواحی کمر وگردن پیشه وران بروز می یابد.آزمون«فرضیه درد» در نواحی نه گانه بدن،نشان داد تنها در ناحیه درد کمر اختلاف معنادار(5 0/0 >p) در دو کارگاه گره چینی وخاتم کاری وجود دارد؛اقدامهای اصلاحی لازم جهت رفع این مخاطرات از طریق دوروشowas وrula مبنی برآنست که سطح اولویت اقدام های اصلاحی در وضعیت بدنی شاخص درکارگاه های معرق «ضرورت دارد» و درکارگاه های گره چینی ومشبک«بایستی به زودی اصلاحات وتحقیقات دقیقتری انجام گیرد».که این عوامل به دلیل وضعیت بدنی نامطلوب،شرایط نامناسب ایستگاه های کاری،ابزار کار و حتی ساعات طولانی کار در روز،بروز می یابد. در خصوص«باورهای حرفه ای» جاری در کارگاه های سنتی نیز مشخص شدکه به دلیل معنادار بودن حرفه و عدم وجود مرز بین کار و هنر و صنعت و...،پیشه وران از نوعی«رضایت روحی و روانی» برخوردار شده،که وجود این باورها نه تنها سبب بروز مخاطرات جسمانی شغلی نمی گردد،بلکه ایشان را از مخاطرات روانی ناشی از کار نیز مصون می دارد. کلید واژه ها کارگاه های چوب سنتی و غیرسنتی- باورهای حرفه ی- مخاطرات شغلی- تست نوردیک-روش(رولا و اوواز)
طوبی برازندده مقدم مهین سهرابی
گلیم بافی یکی از هنرهای دستی در استان خراسان جنوبی می باشد که به دلیل محدودیت در تولید، رواج چندانی نیافته و کمتر شناخته شده است. حال آنکه شناخت این هنر می تواند ارزش های نهفته درآن را معرفی نماید، و جایگاه این دست بافته را به عنوان یکی از ارکان اقتصادی، فرهنگی و هنری استان مشخص نماید. پژوهش حاضر با این دیدگاه و به منظور حفظ و احیاء اصالت تاریخی و قومی این هنر در حال فراموشی، در صدد تبیین ویژگیهای گلیم خراسان جنوبی و ارائه راهکارهای عملی در راستای احیا، تقویت و توسعه گلیم بافی در این استان می باشد. روش گردآوری اطلاعات مطالعه کتابخانه ای، اسنادی (مکتوب و تصویری) و مصاحبه با اساتید فن و دست اندرکاران می باشد و داده ها از طریق توصیف، استنباط و استنتاج سامان یافته اند. مهم ترین نتایج این پژوهش بیانگر آن است که به لحاظ هنری، فرم و رنگ و اکثر نقوش گلیم این استان متاثر از طبیعت پیرامون می باشد و با نقوش گلیم های سیستان و بلوچستان، کرمان به لحاظ فرم و بعضا رنگ تشابه داشته، لیکن با اسامی متفاوت. شایان ذکر است این تشابه فرمی در گلیم های افغانستان نیز دیده می شود. علاوه بر این یافته های پژوهش حکایت از آن دارد که بین نقوش گلیم های یاد شده و مذهب، باورها و سنت های مردم این منطقه .رابطه مستقیمی برقرار است که خود می تواند دلیلی بر وجود تشابه های یاد شده باشد. بررسی ها نشان می دهد که کاهش ارزش اقتصادی این هنر از آن سبب است که جنبه های کاربردی آن رفته رفته تضعیف گردیده و تولید بسیار محدود و بدون برنامه و فعالیت های بازاریابی، خرید و فروش آن را از رونق انداخته است.