نام پژوهشگر: یحیی کوچ
ام کلثوم فولادی سید محمد حجتی
میانگین درصد پوشش گونههای علفی در اطراف خشکهدارهای سرپا و افتاده با توجه به درجات پوسیدگی بهاینگونه مشخص شده است که از 31 گونه علفی شناسایی شده 23 گونه در اطراف خشکهدارهای سرپا حضور داشتند درحالیکه 30 گونه علفی در اطراف خشکهدارهای افتاده قابل مشاهده بودند که از بین prunella ،erygerom sp ،danae racemes(l). moench ،fragaria vesca l. گونههای موجود گونههای asplenium adiantum- و lamium album l.،rubus caesius l ،sanicula europaea l ،vulgaris l فقط در اطراف خشکهدار سرپا مشاهده شده impatiens cardamin فقط در اطراف خشکهدارهای افتاده و گونه nigrum است. با در نظر گرفتن درجات پوسیدگی و حضور گونههای علفی بیشترین حضور در اطراف خشکهدارهای با درجه پوسیدگی چهارم و کمترین حضور در اطراف خشکهدارها با درجه پوسیدگی یک دیده شده است هرچند تجزیه واریانس صورت گرفته تغاوت آماری معنیداری را نشان نداده است. شاخصهای تنوع سیمپسون و شانون وینر و غنای گونهای مارگالف و منهنیک در خشکهدارای سرپا بیشتر از افتاده بودند درحالیکه شاخصهای یکنواختی کامارگو و اسمیت و ویلسون در اطراف خشکهدار افتاده بیشتر بودهاند و آنالیز واریانس بهجز در شاخص یکنواختی اسمیت و ویلسون تفاوت معنیداری بین شاخصهای تنوع و خشکهدارهای سرپا و افتاده نشان نداد. خصوصیات خاک شامل اسیدیته، درصد رطوبت، هدایت الکتریکی، کربن آلی، نیتروژن 10 سانتیمتر) مورد بررسی قرار گرفتند. نمونهها در - کل، پتاسیم قابل جذب و کلسیم قابل جذب (در لایه هوموسی و عمق 0 فواصل زیر خشکهدار و یک متر دورتر از تنه خشکهدار و برای هر یک نمونهای شاهد برداشت شد و در محیط آزمایشگاه مورد اندازهگیری قرار گرفت. بین موقعیتهای رویشگاهی مختلف، مناطق زیر خشکهدار نسبت به با فاصله از تنه خشکهدار بیشترین میزان از ویژگیها را بهخود اختصاص داده بودند و مشخصههای مورد بررسی خاک بهجز نیتروژن، در زیر خشکهدارهای افتاده بیشتر از دیگر متغیرها بودهاند. بهمنظور بررسی ارتباط بین مشخصههای خاک، تنوع زیستی گونههای علفی و درجات استفاده شد که تغییرات تنوع زیستی در ارتباط با کلاسههای پوسیدگی و (pca) پوسیدگی از تحلیل مولفههای اصلی مشخصههای خاک بسیار ناچیز بوده است.
یحیی کوچ سید محسن حسینی
علل اولیه تنوع خاکی (توپوگرافی پیت و ماند، حفره تاج پوشش و تک درختان جنگلی) در رویشگاه راشستان آمیخته جنگل آموزشی - پژوهشی دانشگاه تربیت مدرس مورد بررسی قرار گرفت. به این منظور، مساحت 20 هکتار از جنگل مذکور مورد پیمایش صد در صد قرار گرفت و کلیه پیت و ماندها با عمق و ارتفاع حداقل 3/0 متر، حفره های تاج پوشش با سطح حداقل 30 متر مربع و درختانی با قطر در ارتفاع برابر سینه حداقل 45 سانتی متر با استفاده از سیستم موقعیت یاب جغرافیایی (gps) برداشت و ثبت گردید. در محل استقرار پیت و ماندها نمونه های خاک بطور مجزا از پنج میکروسایت (ته پیت، دیواره پیت، بالای ماند، دیواره ماند و زیر تاج پوشش بسته) برداشت شد. در داخل هر حفره، سه نمونه خاک (مرکز، حاشیه حفره و یکی در خارج از فضای حفره در زیر تاج پوشش بسته) برداشت شد. در زیر تک درخت جنگلی نمونه برداری خاک در راستای شمالی انجام گرفت. نمونه برداری های خاک به کمک استوانه ای مدور با سطح مقطع 81 سانتی متر مربع و از سه عمق 15 - 0، 30 - 15 و 45 - 30 سانتی متری انجام پذیرفت. نتایج نشان داد بیشترین مقادیر وزن مخصوص ظاهری، درصد شن به بالای ماند، اسیدیته و نسبت کربن به نیتروژن به دیواره ماند، رطوبت، کربن و ماده آلی، ازت کل، معدنی شدن نیتروژن، تنفس میکربی، تعداد و زیتوده کرم های خاکی به ته پیت، درصد سیلت، رس، ظرفیت تبادلی کاتیونی، فسفر قابل جذب، پتاسیم قابل جذب و کلسیم قابل جذب به زیر تاج پوشش بسته تعلق داشت. عمق های مختلف خاک نیز تفاوت های آماری معنی داری را در میکروسایت های پیت و ماند نشان داده اند. در اندازه های مختلف حفرات تاج پوشش نیز، بیشترین مقادیر رطوبت، نسبت کربن به نیتروژن، ظرفیت تبادلی کاتیونی، تعداد و زیتوده کرم های خاکی به حفره های کوچک (200 - 30 متر مربع)، فسفر، پتاسیم و کلسیم قابل جذب به حفره های متوسط (400 - 200 متر مربع)، اسیدیته و ازت کل به حفره های بزرگ (600 - 400 متر مربع)، کربن و ماده آلی، ازت کل، معدنی شدن نیتروژن و تنفس میکربی به حفره های خیلی بزرگ (بزرگتر از 600 متر مربع) تعلق داشته است. موقعیت های مختلف حفره تاج (مرکز، حاشیه تاج و زیر تاج پوشش بسته) و عمق های مختلف خاک نیز تفاوت های معنی داری را نشان داده اند. تنوع خاک نیز با استفاده از تحلیل مولفه های اصلی و شاخص های تنوع، کمی گردید. بر اساس نتایج حاصله مقدار شاخص تنوع 94/0، شاخص غنا 61/1 و مقدار یکنواختی 58/0 محاسبه گردید. نتایج بیانگر آنست که وفور نسبی مشخصه ها از منحنی نرمال لگاریتمی تبعیت می کند. نتایج این بررسی می تواند در ارزیابی خاک های جنگلی و مدیریت جنگل بکار گرفته شود.
سید عبدالله مطهری فرد رضا عرفانزاده
چکیده خاک یکی از مهم ترین ویژگی های جوامع گیاهی به حساب می آید که نگهداری آن نیازمند مدیریت صحیح می باشد. مطالعه کیفیت خاک یکی از روش های مهم ارزیابی وضعیت اراضی کشاورزی و منابع طبیعی می باشد و می تواند منعکس کننده اثرات مدیریت اعمال شده بر آن باشد. به همین منظور این مطالعه در منطقه مارگون شهرستان بویراحمد با هدف مقایسه کاربری های مرتعی و دیم زار در دو روستای مارگون و سقاوه بر برخی از شاخص های کیفیت خاک انجام شد. هم چنین تأثیر فاکتورهای خاک بر تنوع گونه ای نیز مورد مطالعه قرار گرفت. کاربری های مطالعه شده در روستای مارگون شامل تیپ مرتعی جو پیازدار(hordeum bulbosum)و دیم زار گندم(triticum aestivum)و در روستای سقاوه شامل تیپ مرتعی کنگر-گون(gundelia tourneforti – asteragalus adscendens) و دیم زار جو زراعی (hordeum vulgare) می باشد. جهت نمونه برداریاز خاک در کاربری مرتعی بعد از استقرار 3 ترانسکت، از ابتدا و انتهای هر ترانسکت نمونه خاکی از دو عمق 0تا10 و 10تا30 سانتی متری برداشت شد. هم چنین جهت برداشت آمار پوشش گیاهی، بعد از استقرار 3 ترانسکت در هر کاربری، 10 پلات یک متر مربعی بر روی هر ترانسکت مستقر و اسم تک تک گونه ها و درصد پوشش آنها یاداشت شد. در کاربری دیم زار شش پلات 100 متر مربعی انتخاب و در چهار گوشه این پلات ها چهار نمونه خاک ترکیب شده از دو عمق ذکر شده برداشت شد. شاخص تنوع با استفاده از نرم افزار pastمحاسبه شد. جهت مقایسه تأثیر کاربری، عمق و اثر متقابل آنها در هر روستا از آزمون آماری glm استفاده شد.نتایج نشان داد که در روستای مارگون متغیرهای کیفی خاک از جمله مواد آلی کل، مواد آلی ذره ای، نیتروژن و رطوبت اشباعبا تبدیل کاربری مرتعی به دیم زار به ترتیب 3/25، 9/58، 7/61 و 6/11 درصد افزایش معنی دار داشت.با تغییر کاربری از مرتع به دیم زار وزن مخصوص ظاهری 1/12 درصد افزایش می یافت. متغیرهای ph، هدایت الکتریکی خاک فاقد تفاوت معنی داری بودند.در روستای سقاوه متغیرهای کیفی از جمله مواد آلی کل، مواد آلی ذره ای،وزن مخصوص ظاهری و نیتروژندر کاربری دیم زار به ترتیب 6/31، 8/41، 2/27 و 1/11درصد بیش از کاربری مرتعی بود. متغیرهایph، هدایت الکتریکی، رطوبت اشباع و آهک فاقد تفاوت معنی داری بودند. نتایج مقایسه عمق ها نشان داد که در روستای مارگونمتغیرهای کیفی خاک از جمله مواد آلی ذره ای، نیتروژن، رطوبت اشباع، سیلت و شن در عمق 0تا10 سانتی متر بیشتر از عمق10تا30 سانتی-متر بود و در روستای سقاوه متغیرهای رطوبت اشباع، مواد آلی کل و شندر عمق 0تا10 سانتی متر بیشتر از عمق10تا30 سانتی متر بود. در هر دو روستا سایر متغیرها فاقد تفاوت معنی داری در عمق های مورد بررسی بودند. در مجموع در روستای مارگون کیفیت خاک در اثر تغییر کاربری از مرتع به دیم زار کاهش و در روستای سقاوه افزایش یافته است.تجزیه مولفه های اصلی بین دو کاربری در روستای مارگون نشان داد که مهم ترین متغیرهای خاک که بر روی تنوع گونه ای تأثیرگذار بودماده آلی ذره ای، سیلت، اسیدیته، هدایت الکتریکی و نیتروژن عمق اول و هم چنین رس، سیلت، اسیدیته، هدایت الکتریکی، وزن مخصوص ظاهری و ماده آلی ذره ای عمق دوم بودند. در روستای سقاوه نیز متغیرهای هدایت الکتریکی،رس، سیلت،آهک،وزن مخصوص ظاهری و نیتروژنعمق اول وهم چنینهدایت الکتریکی،رس، سیلت،آهک و ماده آلی ذره ای عمق دوممهم ترین متغیرهای خاکی بوند که بر روی تنوع گونه ای اثر گذاشت. واژگان کلیدی:تجزیه مولفه های اصلی،تنوع گونه ای،سقاوه،مواد آلی ذره ای، کیفیت خاک، مارگون
فاطمه غیبی مسلم اکبری نیا
امروزه مطالعه جنگل¬کاری¬های سوزنی¬برگ و پهن¬برگ به لحاظ تنوع پوشش گیاهی زیرآشکوب به منظور بررسی چگونگی روند توالی ، بازسازی اکولوژیک و حفظ تنوع¬زیستی امری ضروری می¬باشد و همچنین پوشش-های گیاهی مختلف اعم از درختی و علفی به طور مشخص اثر متفاوتی بر خاک های زیر کشت خود دارند و بررسی مشخصه¬های فیزیکو شیمیایی خاک نیز حیاتی است. به همین منظور این مطالعه در منطقه جنگل¬کاری شهرستان سلمانشهر با هدف مقایسه شاخص¬های تنوع¬زیستی و خصوصیات خاک در چهار توده ، توسکا ییلاقی (alnus subcordata c. a. mey) ، پلت (acer velutinum boiss) ، سکویا یا سرخ¬چوب (sequoia sempervirens endl) و توده آمیخته (پلت و سکویا) انجام شد. در هر یک از قطعات جنگل¬کاری از روش تصادفی- سیستماتیک استفاده و تعداد 10 قطعه¬نمونه مربعی شکل با ابعاد 20×20 متر برداشت شد. زادآوری و پوشش علفی نیز در میکرو قطعه¬نمونه¬های 1×1 متر در چهارگوشه و یکی در مرکز پلات ثبت شد. قطر و ارتفاع درختان با کالیپر و دستگاه ارتفاع¬سنج vertex اندازه¬گیری شدند و نمونه¬های خاک در هر توده از 5 قطعه نمونه و به صورت ترکیبی ، به وسیله اوگر از دو عمق 15-0 و 30-15 سانتی¬متری برداشت شد. زی¬توده و فراوانی کرم خاکی نیز در تمام قطعات و بصورت ترکیبی از دو عمق مورد نظر برداشت شد . نتایج نشان داد که برای پوشش کف شاخص¬های ¬تنوع¬گونه¬ای سیمپسون و شانون- وینر و شاخص¬های غنای¬گونه¬ای منهنیک و مارگالف اختلاف معنی¬داری را نشان دادند و نیز شاخص یکنواختی کامارگو هم اختلاف معنی¬دار داشت اما شاخص یکنواختی اسمیت- ویلسون از نظر آماری معنی¬دار نبود و شاخص¬های تنوع و غنای گونه¬ای در توده سکویا بیشترین مقدار را داشتند همچنین شاخص¬های یکنواختی نیز در توده پلت بیشترین درصد را دارا بودند. تنوع-زیستی زادآوری گونه¬های چوبی نیز برای شاخص¬های تنوع ، غنا و یکنواختی در توده توسکا بیشترین مقدار را دارا بودند . طبق نتایج بدست آمده در بین مشخصه¬های فیزیکی خاک درصد رطوبت و سیلت خاک تفاوت آماری معنی¬داری را نشان داد ولی وزن مخصوص ظاهری و درصد رس و شن اختلاف معنی¬داری نداشتند. همچنین مشخصه¬های شیمیایی خاک شامل ph ،کربن، نیتروژن، کلسیم، منیزیم، پتاسیم، فسفر، نسبت کربن-به¬نیتروژن، ترسیب¬کربن و ترسیب نیتروژن تفاوت آماری معنی¬داری را نشان دادند. زی¬توده و فراوانی کرم خاکی اختلاف معنی داری را در بین توده های مورد مطالعه نشان نداد.
سکینه ملائی دارابی یحیی کوچ
میکروتوپوگرافی¬های پیت و ماند که در نتیجه¬ی ریشه¬کن شدن درختان در اکوسیستم¬های جنگلی حادث می-شود، بر مشخصه¬های پوشش گیاهی (ترکیب و تنوع زیستی)، خاکی و اقلیمی منطقه می¬تواند اثرگذار باشد. در اکوسیستم¬های جنگلی، دی¬اکسیدکربن (co2)، نیتروز اکسید (n2o) و متان (ch4) از مهم¬ترین گازهایی هستند که بین خاک جنگل و اتمسفر تبادل می¬شوند و اثرات معنی¬داری بر گرم¬ شدن جهانی کره زمین می-گذارند. پیش¬بینی می¬شود در میکروسایت¬های پیت و ماند در مقابل مناطقی که فاقد آشفتگی هستند نرخ انتشار این سه گاز متفاوت باشد. مطالعه¬ی پیش¬رو با هدف بررسی تاٌثیر سنین و موقعیت¬های مختلف پیت و ماندها بر مشخصه¬های فیزیکوشیمیایی- بیولوژیکی خاک و همچنین پویایی انتشار گازهای گلخانه¬ای در مقیاس¬ محلی انجام شد. بدین منظور، پارسل¬ حفاظت¬ شده¬ی جنگل راش دارابکلا از توابع شهر ساری مورد توجه قرار گرفت. اثرات برهم¬خوردگی زیستی خاک (میکروتوپوگرافی پیت و ماند) بر گسترش گونه¬های علفی و زادآوری گونه¬های چوبی در جنگل راش مورد بررسی قرار گرفت. نتایج حاکی از آنست که گونه¬های carex acutiformis l., sambucus ebulus l., brachypodium pinnatum l. وl. cyclamen coum فقط در میکروسایت پیت و ماند مشاهده شدند، در حالی¬که equisetum ramosissimum l. تنها در زیر تاج-پوشش بسته مشاهده شده بود. درصد پوشش گونه¬ی rubus caesius l. در پیت و ماند¬ها نسبت به زیر تاج¬پوشش بسته افزایش قابل ملاحظه¬ای داشت. علاوه بر این،julibrissin durraz. albizia تنها در میکروسایت پیت و ماند مشاهده شدند، در حالی¬که acer cappadocicum b. و prunus persica l. گونه¬هایی بودند که تنها در زیر تاج¬پوشش بسته ثبت شدند. در پژوهش حاضر، چهار درجه سنی (جوان کم¬تر از 5 سال، بالغ 10- 5 سال، میانسال 15- 10سال و کهنسال 20-15 سال) و سه موقعیت مختلف پیت و ماند (پیت، ماند و زیرتاج¬پوشش بسته) مورد توجه قرار گرفت. در تمام میکروسایت¬ها نمونه¬های خاک از دو عمق 15- 0 سانتی¬متر و 30- 15 سانتی¬متر برداشته و مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج بر این امر دلالت دارد که پدیده¬ی بادافتادگی باید به عنوان یک پدیده¬ی اثر¬گذار بر اکوسیستم¬های جنگلی به دلیل اثر گذاری بر مشخصه¬های فیزیکی (وزن مخصوص ظاهری، بافت و رطوبت)، شیمیایی (اسیدیته، کربن آلی، نیتروژن کل و مواد مغذی) و بیولوژیکی (تعداد، تراکم کرم¬های خاکی و انتشار گازهای گلخانه¬ای) مورد توجه قرار گیرد. نتایج نشان داد که ماند¬ها به عنوان چاهک جذب نیتروزاکسید (010/0- میلی¬گرم نیتروزاکسید بر مترمربع در روز) و متان (257/0- میلی¬گرم متان بر مترمربع در روز) عمل می¬کنند و دی¬اکسیدکربن کم¬تری (095/0 میلی¬گرم دی¬اکسیدکربن بر مترمربع در روز) نسبت به پیت¬ها (207/0 میلی¬گرم دی¬اکسیدکربن بر مترمربع در روز) و زیر تاج¬پوشش بسته (098/0 میلی¬گرم دی¬اکسیدکربن بر مترمربع در روز ) تولید می¬کنند. به این ترتیب نقش پیت و ماند در تخمین دقیق میزان گاز¬های گلخانه¬ای بسیار حائز اهمیت است.
معصومه سلیمانی رحیم آبادی یحیی کوچ
جنگل¬ها یکی از ارزشمندترین اکوسیستم¬های خشکی اند، و تامین کننده¬ی بسیاری از نیاز¬های انسان از گذشته تا امروز بوده اند.با این وجود سرعت تخریب این منابع طبیعی بیش تر از احیا و توسعه آن است. این امر لزوم جنگلکاری در اراضی تخریب شده را نشان می دهد. در این راستا شناخت ویژگی¬های هر گونه با توجه به شرایط رویشگاه و کمک به بهبود شرایط اراضی تخریب شده ضروری است. به این ترتیب پژوهش حاضر به منظور بررسی نقش جنگلکاری بر تغییرات ویژگی های خاک و همچنین مقایسه تغییرات ایجاد شده در خاک توده¬های جنگلکاری با اراضی شاهد صورت گرفت. به این ترتیب 3 توده¬ی جنگل کاری شده¬ با گونه¬های صنوبر دلتوئیدس، توسکای ییلاقی، دارتالاب و اراضی رها شده (شاهد) در مرکز بذر جنگلی خزر واقع در کلوده ی آمل انتخاب شد، به منظور بررسی مشخصه های رویشی توده ها و نمونه برداری از خاک، 8 قطعه نمونه ی 20*20 متر مربعی در هر یک از توده های مورد نظر و اراضی رها شده از دو عمق 0-15 و 15-30 برداشت شد. سپس نمونه ها برای اندازه گیری پایداری خاکدانه، مواد آلی ذره¬ای و برخی مشخصه-های فیزیکوشیمیایی خاک به آزمایشگاه منتقل شدند. نتایج تحقیق حاکی از آن است که توده¬های مورد نظر به لحاظ پایداری خاکدانه و همچنین میزان نیتروژن ذره¬ای دارای اختلاف معنی¬دار می باشند بیشترین و کمترین میزان پایداری به ترتیب مربوط به توده¬های دارتالاب و توسکا می باشد. همچنین توده های دارتالاب و اراضی شاهد نیز به ترتیب بیشترین و کمترین میزان نیتروژن ذره ای را به خود اختصاص داده¬اند،در حالی که به لحاظ کربن ذره¬ای اختلاف معنی¬داری بین توده¬ها مشاهده نشد. همچنین نتایج نشان دهنده¬ی وجود اختلاف معنی¬دار میان توده¬ها از نظر میزان سیلت، وزن مخصوص ظاهری، رطوبت، اسیدیته، کربن آلی، نیتروژن کل، پتاسیم و منیزیم قابل جذب می باشد. در خصوص سایر پارامتر های فیزیکوشیمیایی اندازه گیری شده (رس، شن و کلسیم قابل جذب) اختلاف معنی¬داری در توده و عمق مشاهده نشد. در مجموع نتایج این بررسی موید اثر مثبت جنگلکاری بر خصوصیات خاک، میزان مواد مغذی و در نهایت کیفیت آن می باشد. چرا که توده¬های جنگلکاری شده به لحاظ تمامی عناصر تغذیه¬ای خاک، میزان مواد آلی ذره¬ای (pom)، پایداری خاک دانهو همچنین ذخیره کربن درخاک به نسبت اراضی شاهد موفق تر عمل نموده اند.
راضیه رفیعی جاهد محسن حسینی
اکوسیستم های جنگلی جهان حدود 4/1 میلیارد هکتار وسعت دارند که مهمترین ذخیره کننده کربن و همچنین نیتروژن در اکوسیستم های خشکی می باشند. بیشتر دی اکسید کربن آزاد شده خاک ها به وسیله تنفس ریشه ای و تجزیه مواد آلی و تنفس میکربی صورت می گیرد. همچنین غالب انتشارات نیتروز اکسید و مقدار زیادی از متان از خاک نشأت می گیرد. بنابراین مقادیر بالای کربن و نیتروژن موجود در خاک های جنگلی می توانند به عنوان موثر ترین عوامل کنترل کننده ی مهم ترین گازهای گلخانه ای باشند و از این نظر نقش مهمی در تنظیم غلظت اتمسفری این گازها ایفا می کنند. پژوهش حاضر با هدف بررسی تغییر پذیری مشخصه های مختلف خاک در ارتباط با پوشش های مختلف اراضی شامل توده طبیعی جنگلی (افرا پلت، آزاد، انجیلی، بلوط بلند مازو، ممرز)، توده آمیخته (افراپلت، اوجا، بلوط بلند مازو، ممرز، نمدار)، توده افرا (acer velutinum bioss)، توده جنگل کاری کاج تدا (pinus taeda l) و همچنین اراضی رها شده ی مجاور به عنوان منطقه شاهد انجام پذیرفت. پژوهش پیش رو در توابع شهرستان نور واقع در چهارکیلومتری شهر چمستان (استان مازندران) انجام پذیرفت. در هر یک از توده های مورد بررسی، 4 ترانسکت به طول 200 متر پیاده و مشخصه های رویشی درختان در قطعه نمونه هایی با ابعاد 20 در 20 متر مربع ثبت شد و همچنین نمونه های خاک از دو عمق 15- 0 و 30- 15 سانتی متری از هر یک از قطعات مورد نظر برداشت شد. نتایج پژوهش حاضر نشان دهنده تاثیر معنی دار اکوسیستم های جنگلی بر مشخصه های فیزیکی (وزن مخصوص ظاهری، بافت، رطوبت و پایداری خاکدانه)، شیمیایی (اسیدیته، کربن آلی، نیتروژن کل، نسبت کربن به نیتروژن و عناصر غذایی) و اکوفیزیولوژیکی (تنفس میکربی و سهم میکربی) خاک است. سایر مشخصه های مورد بررسی (شن، فسفر، زیتوده میکربی کربن و نیتروژن و سهم متابولیکی) تفاوت آماری معنی داری را در بین توده های مورد بررسی نشان ندادند. در بین توده های مورد مطالعه با توجه به نتایج به دست آمده به لحاظ فاکتورهای حاصل خیزی، پتاسیم خاک توده ی سوزنی برگ کاج تدا و به لحاظ سایر عناصر غذایی توده های پهن برگ موفق تر عمل نموده اند. همچنین توده های جنگل کاری کاج تدا، جنگل طبیعی و جنگل کاری افراپلت به ترتیب کمترین میزان دی اکسیدکربن (0/217میلی گرم دی اکسیدکربن برگرم خاک در روز)، زیتوده میکربی کربن (136/75میلی گرم برکیلوگرم زیتوده میکربی کربن)، زیتوده میکربی نیتروژن (0/220 میلی گرم برکیلوگرم زیتوده میکربی نیتروژن در روز) را نسبت به توده های دیگر منتشر کرده اند. در مجموع می توان اذعان نمود که توده های پهن برگ شرایط بهتری را از نظر مشخصه های حاصلخیزی و اکوفیزیولوژی خاک نسبت به توده ی سوزنی برگ داشته اند. این موضوع می تواند در خصوص میزان اثر گذاری بر پایداری اکوسیستم و انتشار گازهای گلخانه ای مفید واقع شود.
احمد اسحق نیموری محمدرضا پورمجیدیان
جهت دستیابی به توسعه پایدار و همچنین حفاظت از اکوسیستم های طبیعی و تنوع زیستی آن ها، لازم است نقش واحد های بوم شناختی و عوامل فیزیوگرافی و تاٌثیر آن ها بر تراکم زادآوری و تنوع گونه های چوبی مورد مطالعه و بررسی قرار گیرد. به همین منظور، تعداد 92 قطعه نمونه با روش تصادفی سیستماتیک و به مساحت 400 متر مربع در جنگل های مازوچال کلاردشت چالوس مورد بررسی قرار گرفت. در هر قطعه نمونه مشخصات نوع گونه و درصد پوشش کلیه گونه های علفی چوبی ثبت و اندازه-گیری شد. هفت گروه گونه اکولوژیک با توجه به داده های استخراج شده از منطقه به روش تحلیل دوطرفه گونه های شاخص (twinspan) کلاسه بندی شد. خصوصیات فیزیکوشیمیایی خاک (در عمق های 10 – 0، 20 – 10 و 30 – 20 سانتی-متری)، در محیطآزمایشگاه مورد اندازه گیری قرار گرفت و سپس با استفاده از آنالیز pca مقدار همبستگی و پراکنش هر یک از گروههای اکولوژیک و متغیرهای محیطی به طور مجزا نسبت به محور اول و دوم بررسی گردید. هر یک از واحدها با توجه به گونه های معرف و شاخص هر واحد اکوسیستمی نام گذاری شد.در این تحقیق از فاکتور درصد پوشش گیاهی هر گونه به عنوان متغیر در فرمول شاخص های ناهمگنی شامل سیمسون، شانون وینر و شاخص های یکنواختی شامل کامارگو، و اسمیت - ویلسون بکار گرفته شد، که به کمک نرم افزار past و ecologycal metodology حاصل شد. شیب منطقه به چهارطبقه (% 15 – 0، % 30 – 15، %45 –30، % 60 – 45،) و کلاسه های ارتفاعی به سه طبقه ( 2300 – 2200، 2400 – 2300، 2500 – 2400 متر) تقسیم شد. آنالیزهای آماری در قالب بلوک های کاملاً تصادفی به کمک نرم افزار spss وexcel صورت گرفت. در این پژوهش تیپ های مختلف به عنوان عامل اصلی (عامل اختلاط یافته) و لایه های هر پروفیل به عنوان عامل فرعی در نظر گرفته شد. پس از تجزیه واریانس از آزمون مقایسه گروهی دانکن برای تجزیه و تحلیل گروهی میانگین داده ها استفاده شد. نتایج مطالعه فلوریستیک- فیزیونومیک منطقه با توجه به نمونه برداری زمینی نشان داد که در این منطقه 39 تیره، 73 جنس و ?? گونه گیاهی وجود دارند که دارای 12 گونه درختی و 17 گونه درختچه ای و59 گونه علفی می باشد. نتایج حاصل ازآنالیز twinspan برای نامگذاری واحدهای اکولوژیک و با توجه به مقدار ارزش ویژه eتغییرات، تا سطح سوم تقسیم انجام شد و در نهایت 7 واحد اکولوژیک در منطقه مشاهده که اکثرا گونه های شاخص آن گونه های علفی بوده اند. تنوع زیستی در اشکوب چوبی با توجه به فاکتور های گروه های اکولوژیک، شیب، جهت و ارتفاع بیشترین معنی داری در سطح (01/0 p < ) در ارتباط با گروه های اکولوژیک مشاهده می شود و سپس عامل های ارتفاع از سطح دریا و جهت جغرافیایی دارای بیشترین معنی داری می باشند و عامل شیب معنی دار نیست. تنوع زیستی در اشکوب علفی با توجه به فاکتور های گروه های اکولوژیک، شیب، جهت و ارتفاع بیشترین معنی داری در سطح (01/0 p < ) در ارتباط با گروه های اکولوژیک مشاهده می شود و سپس عامل های جهت جغرافیایی و ارتفاع از سطح دریا دارای بیشترین معنی داری می باشند و عامل شیب داری کمترین معنی داری است.تنوع زیستی در ارتباط با تنوع زادآوری نتایج بیانگر حضور تجدید حیات 9 گونه درختی بود. تجزیه واریانس کلاسه شیب، اختلاف معنی داری را در سطح 95 درصد در بین کلاسه های مختلف نشان داد بطوری که بیشترین تنوع زادآوری در کلاسه شیب 30– 15 درصد و کمترین آن در کلاسه 60 – 45 درصد مشاهده گردید. تجزیه واریانس کلاسه های جهت نشان می دهد که جهت شمالی بیشترین مقادیر تنوع و غنا و یکنواختی را دارد و جهت جنوبی کمترین مقادیر را دارد تجزیه واریانس کلاسه های ارتفاعی و اختلاف معنی داری را از لحاظ تراکم زادآوری، شاخص های تنوع بکار گرفته شده و کلاسه های مختلف فیزیوگرافی نشان نداد. نتایج حاصل از آنالیز pca نشان داد که ویژگی های فیزیکو شیمیایی خاک مهم ترین عامل تفکیک واحدها بوده و ارتفاع از سطح دریا و جهت های مختلف هم در تفکیک واحدها موثر بوده اند.
مرضیه سالاروند رضا عرفان زاده
در تحقیق حاضر شاخص های تنوع گونه ای (تنوع، غنا و یکنواختی) و برخی از خصوصیات فیزیکی و شیمیایی خاک به همراه شاخص های اکوفیزیولوژیک خاک (تنفس خاک، زی توده میکروبی کربن و نیتروژن و کسر متابولیک) در سه رویشگاه جنگلی، اکوتون و مرتع مورد مقایسه قرار گرفت. منطقه مورد مطالعه در دامنه ارتفاعی 2400-1850 متری از سطح دریا در حوزه واز استان مازندران قرار داشت. زمان نمونه برداری با توجه به دوره ی رویش پوشش گیاهی در خرداد ماه صورت گرفت. پس از بازدید صحرایی و شناسایی منطقه، سه رویشگاه مرتعی، جنگلی و اکوتون (جنگل و مرتع) انتخاب شد و پس از آن در هر رویشگاه یک جامعه ی گیاهی بر حسب گونه غالب انتخاب گردید. تیپ گیاهی غالب منطقه شامل تیره هــایpoaceae ، lamiaceae و asteraceae، fabaceae، و rosaceae، بود. سپس در هر جامعه گیاهی، یک منطقه کلیدی مشخص گردید. به منظور مطالعه متغیر های پوشش گیاهی مناطق جنگل، مرتع و اکوتون (جنگل و مرتع)، نمونه برداری به روش تصادفی با استقرار 8 پلات یک متر مربعی در هر یک از مناطق کلیدی رویشگاه ها انجام شد. در داخل هر پلات، لیست گیاهان موجود و درصد تاج پوشش گیاهان به تفکیک گونه تعیین شد. رویشگاه های مورد مطالعه با استفاده از شاخص های تنوع (سیمپسون و شانون)، غنا (مارگالف و منهینیک) و یکنواختی (کامارگو و اسمیت-ویلسون) ارزیابی شدند. مقایسه شاخص های فیزیکی- شیمیایی و اکو فیزیولوژیک خاک در سه رویشگاه با استفاده از آزمون تجزیه واریانس دو طرفه انجام شد. هم چنین مقایسه خصوصیات خاک در دو عمق هر رویشگاه با استفاده از آزمون تی جفتی انجام شد. نتایج نشان داد شاخص های تنوع، غنا و یکنواختی گونه ای در سه رویشگاه دارای اختلاف معنی داری بود، به طوری که این شاخص ها در رویشگاه اکوتون نسبت به دو رویشگاه جنگل و مرتع بیش تر بودند.
کوشا پارسامهر مهدی غلامعلی فرد
کاهش انتشارات ناشی از جنگل زدایی و تخریب جنگل (redd)، راهکاری برای تعدیل تغییرات اقلیمی است که به منظور کاهش شدت جنگل زدایی و انتشار گازهای گلخانه ای به کار گرفته می شود. در واقع پروژه های redd با هدف افزایش ترسیب کربن در مناطق مواجهه با تغییرات شدید کاربری اراضی و فعالیت های جنگل زدایی مطرح شده اند. علاوه بر این پروژه های redd بر ابعاد اقتصادی - اجتماعی و حفاظت از تنوع زیستی منطقه تأثیر گذار هستند و به دنبال بهبود عملکرد آنها می باشند.در چند دهه ی اخیر تغییرات شدید کاربری اراضی در استان مازندران باعث کاهش میزان چشمگیری از جنگل های هیرکانی شده است. با توجه به بحران کاهش جنگل ها در استان مازندران و نتایج موفقیت آمیز به دست آمده از اجرای پروژه های redd، انتظار می رود که این پروژه ها بتوانند به عنوان ابزاری مدیریتی به منظور جلوگیری از تخریب جنگل در جنگل های هیرکانی مدنظر قرار گیرند.
یحیی کوچ حمید جلیل وند
چکیده ندارد.