نام پژوهشگر: هادی خانیکی
ندا شفقت سید رضا نقیب السادات
چکیده تمام نما: پژوهش حاضر تحت عنوان مطالعه تطبیقی همخوانی تولیدات سینمایی کودک با اقتضائات سنی این گروه می باشد.امروزه وسایل ارتباط جمعی همچون یک نهاد اجتماعی عمل می کنند و بر کار توسعه ارزش و هنجارهایی می پردازند که آنها را بر جامعه و دیگر نهادهای اجتماعی پیوند می زند. این وسایل به صورت نسبی از تعاریف و تصاویر واقعیت های اجتماعی برای افراد و گروههای اجتماعی در آمده اند. که ارزش ها و داوری های هنجاری آنها را تحت تاثیر قرار داده و خود هنجارساز شده اند.با در نظر گرفتن این موضوع که یکی از تأثیرات بسیار مهم رسانه های جمعی خصوصا تلویزیون برروی کودکان می باشد و با توجه به حساسیت سنی کودکان، مطالعه ویژه ی ساخت تولیدات سینمایی کودک باید از اهمیت و دقت بالایی برخوردار باشد.همچنین تحقیق و پژوهش در این مورد می تواند در بهبود کیفیت و حل مشکلات در این زمینه کمک شایانی کند. سوال مطرح در این زمینه این است که آیا بین محتوای فیلم های کودک ساخت کشور ایران و پخش شده از گروه کودک سیمای جمهوری اسلامی ایران با اقتضائات سنی آنان تطابق وجود دارد؟ برای پاسخ به این سوال در این پژوهش از روش تحلیل محتوا با شکل استنباطی آن با دو تکنیک مقوله ای – ارزیابی استفاده شده و فیلم های کودک پخش شده از شبکه دوم سیما در دهه های 80-70 به عنوان جامعه آماری درنظر گرفته شده و در بین فیلم های کودک منتشر شده 12 فیلم از بین فیلم های در دسترس به عنوان نمونه مورد نظر با روش نمونه گیری تلفیقی ، ترکیبی ، با دو تکنیک چند مرحله ای و هدفمند صورت گرفته است.صحنه های هرفیلم به عنوان واحد تحلیل انتخاب و صحنه های فیلم ها کدگذاری و تحلیل شده است. پس از انجام پژوهش مشخص شد بین تولیدات سینمایی کودک با شرایط سنی آنان تطابق وجود دارد و بیشتر فیلم های منتشر شده پاسخ گوی نیازهای کودک بوده و کودکان را راهنمایی و هدایت می کنند. موسیقی و رنگ صحنه از موارد متناسب با گروه سنی کودکان است که جذابیت فیلم های کودک را دو چندان می کند ودر بیشتر صحنه فیلم ها به آن توجه شده است. عدم توجه به مجاز شخصیت در فیلم های کودک که جذابیت و تاثیر گذاری فیلم برای کودک را افزایش می دهد،وفقدان اشاره کافی به صفات اخلاقی و رفتارهای اجتماعی در حوزه فردی و اجتماعی از مواردی دیگری است که در این حوزه باید توجه بیشتری صورت گیرد. کلمات کلیدی:فیلم کودک، اقتضائات سنی، کودک، یادگیری کودک
مجید رضا فکری محمد مهدی فرقانی
در عصر ارتباطات روز به روز بر اهمیت و جایگاه عکس خبری افزوده می شود تا جایی که امروزه ماهرترین و با تجربه ترین افراد تحریریه ها به شکل دهی صفحه های اول نشریات می پردازند و در این میان انتخاب عکس این صفحه اهمیتی بیش از سایر موارد را به خود اختصاص داده است . چرا که انتخاب مناسب عکس صفحه اول هر روزنامه می تواند اثر عمیقی بر موفقیت یا عدم موفقیت یک روزنامه درجلب مخاطب داشته باشد. همچنین باید توجه داشت که عکس صفحه اول هر روزنامه می تواند بیان گر خط مشی ها و دیدگاه های گردانندگان آن روزنامه باشد . بنابراین در این پژوهش به لحاظ حرفه ای به چگونگی انتخاب عکس های صفحه اول برخی از مهم ترین روزنامه های کشور پرداخته شده تا مشخص شود که این عکس ها تا چه حد بر اساس اصول حرفه ای و نشانه شناسی و ارزش های خبری انتخاب شده اند؟ از طرفی تاثیر عناصر درون سازمانی و برون سازمانی بر این انتخاب ها تا چه حد است؟ در این تحقیق از روش تحلیل محتوی و ساختن یک دستورالعمل کد گذاری و ثبت ویژگی های متغیرها در آن و پس از آن انجام مصاحبه با مسئولان روزنامه ها برای استخراج نظرات آن ها در قبال نتایج حاصل از تحلیل محتوی ، استفاده شده است . جامعه آماری این تحقیق تمامی روزنامه های سراسری کشور و نمونه های آماری شماره های منتخب روزنامه های کیهان ، اطلاعات ، ایران ، خراسان و آفتاب یزد درسال 1389 است . نتیجه کاربردی تحقیق نشان داد که اغلب عکس های انتخاب شده نه بر اساس موارد فنی و ارزش های واقعی خبری بلکه بر اساس سلایق فردی ، سیاست زدگی و خط مشی های ثابت روزنامه ها انتخاب شده است . به عبارت دیگر عوامل درون سازمانی و برون سازمانی تاثیر زیادی در این انتخاب دارند .
ابراهیم محمدحسینی محمد مهدی فرقانی
این تحقیق به بررسی روزنامه نگاری توسعه ازطریق تحلیل محتوای مطالب توسعه درچهار نشریه ؛ دونشریه محلی استان کردستان شامل هفته نامه سیروان وهفته نامه دیدگاه وضمیمه روزانه ویژه استان کردستان روزنامه های جام جم وایران درسال 88 می پردازد. 715 واحد تحلیل(مطلب توسعه) از 96 شماره نشریه ، از نظر24 مقوله مورد بررسی قرار گرفت.نتایج حاصل از آزمون فرضیه ها نشان داد که در نشریات مورد بررسی ، اخبار ومطالب مربوط به توسعه به طور یکسان ومتعادلی انعکاس نیافته است و بیشترین تعداد مطلب مربوط به توسعه درهفته نامه های محلی منتشر شده است همچنین بیشتر مطالب توسعه در نشریات مورد بررسی از نوع کمی است ، بیشترین نسبت نام منبع نقل قول مربوط به مسئولان حکومتی است ودر مقایسه بایکدیگر؛ نشریات محلی توجه بیشتری به تفسیر ومقاله ، گزارش ومصاحبه داشته اند، به رویدادهایی که محل وقوع آنها مرکز استان بوده است توجه بیشتر وبه استان های همجوار کمترین توجه شده که این میزان توجه در نشریات سراسری بیشتراست ، بیشترین نسبت مطلب مربوط به مطالب با لحن تایید وتمجید وکمترین نسبت مربوط به مطالب با لحن اعتراض آمیزوافشاگرانه است که ، هفته نامه های محلی به لحن انتقادی توجه بیشتری نشان داده اند ، اکثرمطالب ، دارای پیشنهاد وراهکار برای مسائل مربوط به توسعه نیستند که مطبوعات محلی بیشترین پیشنهادات و راهکارها را ارائه داده اند، بیشتر مطالب، نیازهای آینده را پیش بینی و بر نیازهای مردم تاکید دارند،بیشترین عنصرخبری که درلید برجسته شده ، عنصر خبری (که) بوده است ودر مجموع ، نشریه های سراسری به عنصر چرا وچگونه که در روزنامه نگاری توسعه مورد توجه است بیشتر اهمیت داده اند،عنصر خبری (چه) از همه عناصر بیشتر در تیتر ها برجسته شده است،ارزش خبری شهرت از تمام ارزش های خبری بیشتر درلید برجسته شد است،بیشترین نسبت مطلب ، مطالبی است که به مسائل محلی توجه ندارند،بیشترین نسبت مطالب مربوط به مطالبی است که به مشارکت مردم در امور و به اختلاف ها وتضادها توجه ندارد که مطبوعات محلی در کل ، به بحث اختلاف ها وتضادها در مطالب بیشتر توجه کرده اند،بیشترین نسبت عامل توسعه ، مربوط به مسئولان محلی وکمترین مربوط به رهبران افکار وبخش خصوصی بوده است،بیشترین نسبت مطالب مربوط به مطالبی است که به مقوله های توسعه ملی ، هویت ملی، فرهنگ ملی ، زبان ملی، تحکیم استقلال، ثبات و وحدت فرهنگی توجه ندارند ودرکل، نشریات محلی توجه بیشتری به این مقوله داشته اند،نشریات کمتر به مقوله مشارکت مردم در امور توجه کرده اند که بیشترین توجه از طرف مطبوعات محلی است.
سیده صدیقه قویدل حسینعلی افخمی
توقیف روزنامه ها از ابتدای ورود مطبوعات به ایران تا امروز همچنان ادامه دارد و گویی تبدیل به سنتی تغییر ناپذیر در تاریخ روزنامه نگاری ایران شده است. این پژوهش با هدف شناخت کمی و کیفی روزنامه های توقیف شده، به دنبال آن است تا با بررسی روزنامه های توقیف شده در دوره سلطنت محمد رضا شاه پهلوی در مورد تعداد دفعات توقیف روزنامه های این دوره اطلاعاتی به دست آورد و با جمع آوری مطالب و مقالاتی که نگارش آنها باعث بسته شدن روزنامه های این دوره شده، راهی مناسب برای پاسخگویی به این سوال بیاید که روزنامه ها در دوره پهلوی دوم، به چه دلایلی توقیف می شدند. برای پاسخگویی به سوال اصلی تحقیق در این رساله از روش مطالعه تاریخی استفاده شده است. نوآوری این پژوهش این بود که برای یافتن علت توقیف به جای مراجعه به اسناد دست دوم، مستقیما از روزنامه های توقیف شده استفاده شد و علت توقیف ها به کمک یافتن "مطلبی" که نگارش آن باعث توقیف روزنامه شده بود مشخص شد. این روش به این پژوهش کمک کرد تا به اطلاعات تازه ای در زمین? تاریخ مطبوعات معاصر ایران دست پیدا کند. این کار یک تحقیق کیفی و بنیادی بود و برای گردآوری اطلاعات آن از روش کتابخانه ای استفاده شد. جامعه آماری این تحقیق تمام روزنامه های منتشر شده از شهریور 1320 تا بهمن 1357 هستند که به هر دلیلی مورد توقیف قرار گرفته بودند. تعداد روزنامه های توقیف شده این دوره، طبق مطالعات میدانی محقق ، 300 روزنامه است. روزنامه در این تحقیق نشریه ای بود که حداقل هفته ای 4 شماره از آن منتشر شده باشد. در این پژوهش از یک شیوه ابتکاری برای نمونه گیری استفاده شد. روزنامه های این دوره 37 ساله بر اساس طول مدت انتشار و دوره های مهم حوادث تاریخی که در آن منتشر شده بودند در 36 گروه دسته بندی شدند. بر حسب میزان در دسترس بودن نمونه ها و اینکه کدام یک از آنها آرشیو کاملتری داشتند از تعدادی از گروه ها عناوینی انتخاب شد . در مجموع 32 روزنامه مورد بررسی قرار گرفتند که از اطلاعات به دست آمده از 20 روزنامه برای پاسخ دادن به سوال تحقیق استفاده شد. از 159 بار توقیف این20 روزنامه، تنها در 34 مورد موفق به یافتن مطلب باعث توقیف روزنامه شدیم. دلایل توقیف این روزنامه ها در 8 گروه دسته بندی شد. نتیجه نهایی این پژوهش نشان داد که اهانت به نخست وزیر و مخالفت با مشی سیاسی دولت با 15 مورد فراوانی از 34 مورد، مهم ترین دلیل توقیف مطبوعات در دوره سلطنت محمد رضا شاه پهلوی بوده است. بقیه موارد تقریبا فراوانی مشابهی داشتند و تفاوت معنی داری از جهت دلیل توقیف بودن بین آنها مشاهده نشد. کلمات کلیدی: نظارت بر مطبوعات، توقیف روزنامه ها، تاریخ روزنامه نگاری ایران از شهریور 1320 تا بهمن 1357، اتهام اهانت به نخست وزیر، روش مطالع?تاریخی، دوره پهلوی دوم، سانسور
وحید اقدسی تربتی هادی خانیکی
روزنامه نگاری ایران را می بایست وام دار بزرگانی دانست، که در خصیصه و ویژ گی ها، متمایز از یکدیگرند که با مطالعه و انباشت چنین تجربه های ارزشمندی، می توان به تدوین نوعی از «روزنامه نگاری ایرانی» امید بست. یکی از این یگانه های دوران، محمدتقی بهار معروف به «ملک الشعرا» است که در بخش اعظمی از دوران حیات خود به انتشار روزنامه و روزنامه نگاری اهتمام ویژه ای نشان داد. در این تحقیق، ملک الشعرا، به عنوان کنش گری در نظرگرفته شده است که در سه ساحت ادبیات، سیاست و روزنامه نگاری، کنش های خود را سامان داده است. با اتکا به همین تنوع کنشی، و با اتخاذ رویکردی میان رشته ای، در این تحقیق سعی شده است تا اصلی ترین «مولفه ها و خصایص روزنامه نگاری بهار» تدوین گردد و تاثیر و تاثر ادبیات و سیاست بر روند روزنامه نگاری بهار مورد بررسی قرار گیرد.بر همین اساس، محقق سعی کرده است تا با استفاده از سه روش تاریخی، تحلیل محتوا و تحلیل گفتمان به سئوال های اصلی و فرعی خود پاسخ گوید. بر همین اساس به مطالعه کنش گری ادبی، کنش گری سیاسی مطالعه و تاثیر و تاثر آنها بر کنش گری فرهنگی بهار (روزنامه نگاری) تحلیل شد. همچنین از طریق تحلیل محتوای سرمقاله های روزنامه های منتشر شده در سه دوره مشروطه، بعد از کودتای 1299 شمسی و بعد از خروج رضاخان ( شهریور 1320) ساخت قدرت بر روند روزنامه نگاری بهار مرود تحلیل قرار گرفت و گفتمان حاکم بر آنها از طریق تحلیل گفتمان مشخص گشت.بر اساس نتایج حاصل شده در دوران پراکندگی قدرت سیاسی، است که روزنامه نگاری محلی قدرت می گیرد و هر چه از ساخت قدرت یه سمت تمرکز میل کند، روزنامه ها و روزنامه نگاری را در پیرامون خود می خواهد و روزنامه نگاری محلی به حاشیه کشانده می شود. همچنین نتایج تحلیل محتوا نشان داد که بهار در دوره عدم تمرکز قدرت، روزنامه نگاری سیاسی را در پی می گیرد و به نقد ساختار قدرت، اعم از شاه و دربار، کابینه و وزرا، مجلس و نمایندگان و احزاب و شخصیت های سیاسی می پردازد اما در دوره تمرکز قدرت، به گونه ای از روزنامه نگاری ادبی-فرهنگی روی می آورد که در آن، نقد جامعه و مردم در کانون توجه بهار تعریف می شود. در عین حال، دو گفتمان «نوسازی سیاسی» و «ناسیونالیسم ایرانی»، گفتمان غالب در سرمقاله های بهار به شمار می روند.
علی هادیلو هادی خانیکی
چکیده: «رمان به مثابه رسانه: گونه شناسی رمان های تاثیرگذار بعد از کودتای ?? مرداد تا بهمن ??» پژوهشی در مطالعات بینارشته ای علوم ارتباطات و ادبیات داستانی است. پژوهشی که به تفسیر کارکردهای رسانه ای رمان و میزان نفوذ آن در شبکه های اجتماعی رمان خوان می پردازد؛ این پژوهش بیانگر این موضوع است که رمان چگونه فرصتی برای گذران اوقات فراغت و گریز از واقعیت های دردناک زندگی فراهم کرده و در کنار این سرگرمی، زندگی اجتماعی را تفسیر می کند. زیرا رمان به عنوان متن ادبی که در آن لاجرم و به طور اجتناب ناپذیر رد پای ایدوئولوژی به چشم می خورد، نه تنها متاثر از شرایط اجتماعی است، بلکه تفسیری از آن نیز به دست می دهد، برای بررسی این موضوع 11 نویسنده، منتقد و روزنامه نگار ادبی برجسته ایران از میان رمان های منتشر شده بعد از کودتای 28 مرداد تا بهمن 1357 سیزده رمان تاثیرگذار را انتخاب کردند. انتخاب این رمان ها به این علت است که فضای سیاسی این دوره تاثیر عمیقی بر ادبیات به جا گذاشت، به گونه ای که رمان جای خالی مطبوعات منتقد را پر کرده و در قامت رسانه جانشین، اندیشه های پیشروترین قشرهای طبقه متوسط ایران را درباره قانون، ترقی صنایع، اصلاحات دینی و فرهنگی مطرح کرده است. البته هدف از این تحقیق انکار اهمیت فرم در رمان و صحه گذاشتن بر ادبیات متعهد نیست، بلکه تطبیق ویژگی های رمان و رسانه از دو منظر معیارهای هویت بخش و کارکرد اجتماعی است. این پژوهش با استفاده از سه روش تحلیل محتوای کیفی، مصاحبه عمقی و تحلیل منابع کتابخانه ای، نشان می دهد که رمان از منظر نخست واجد شش معیار هویت بخش وسایل ارتباط جمعی همچون نویسنده، رمزگذار و ... است و از منظر محتوایی نیز ماهیت چندصدایی، چند مفهومی، دیالوگ محوری رمان موجب شده منطق آن موافق منطق جامعه باشد.