نام پژوهشگر: عزیزالله افشار کرمانی

حدوث و قدم نفس از دیدگاه افلاطون و شیخ اشراق
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  الهام همتیار   محمد اکوان

هدف از تحقیق در رابطه با حدوث و قدم نفس از دیدگاه افلاطون و شیخ اشراق این است که بتوان به معرفت و شناخت نسبی از چگونگی تعلق نفس به بدن دست پیدا کرد، لذا از طریق استفاده از کتب موجود در رابطه با این دو فیلسوف سعی نمودیم تا به شمه ای از تفکرات ایشان در رابطه با حدوث و قدم نفس بپردازیم امانتایجی که از این تحقیق به دست می آید این است که : افلاطون نفس را قدیم می داند نه حادث یعنی قبل از اینکه به بدن مادی ملحق شود ، در عالم الهی وجود داشته است . و قدم نفوس به معنای تقدم وجودی آنها بر بدن است زیرا ارواح پیش از خلق ابدان آفریده شده اند .افلاطون با استفاده از نظریه تذکر و یادآوری ادله خود را پایه ریزی کرده است و هستی و وجود قبلی نفس آدمی را بیان می کند و اینکه روح آدمی پیش از هبوط به عالم خاکی در عالم عقول وجودی مجرد و آگاه و دانا مثل داشته است و بنابراین روح آدمی قدیم می باشد و حادث نیست اما سهروردی نفس را حادث می داند و به حدوث زمانی نفس قائل است وی دلایل خود بر حدوث نفس را در کتاب حکمه الاشراق و تلویحات آورده است . فلاسفه بعد از وی که شارحان این ادله هم محسوب می شوند به بحث و بررسی این ادله پرداخته اند که ما در این رساله به نظرات ایشان به تفصیل اشاره نموده ایم . و نظرات شارحان در جایی موافق نظر سهروردی و در بعضی موارد هم مخالف نظر اوست .

نبوت از دیدگاه علامه طباطبایی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  صغری حسینی   مهدی نجفی افرا

- بیان مساله تحقیق: از اساسی ترین مسائل هر شخص عاقل برای توانایی در یک زندگی انسانی و معقول این است که: 1- هستی (انسان وجهان) از آن کیست و چه کسی آن را تدبیر می کند؟ 2- سرانجام زندگی انسان به کجا ختم می شود؟ 3- با توجه به لزوم شناخت راه صحیح برای رسیدن به سعادت حقیقی، چه وسیله ای برای تحصیل این شناخت وجود دارد و این وسیله در اختیار چه کسانی است؟ پاسخ صحیح به این پرسش ها همان اصول سه گانه توحید- معاد- نبوت است که اصول مشترک همه ادیان است. در این رساله سعی می کنیم به پرسش سوم (نبوت) از دیدگاه علامه طباطبایی پاسخ بگوییم (تا حد توان) و اینکه برای شناخت حقایق هستی و راه صحیح زندگی وسیله دیگری غیر از حس و عقل وجود دارد که خطا و اشتباهی در آن راه ندارد و آن عبارت است از وحی که نوعی تعلیم الهی می باشد و اختصاص به بعضی از افراد بشر (انبیاء) دارد و عموم مردم از حقیقت آن آگاه نیستند. - اهمیت موضوع تحقیق و انگیزه انتخاب آن: تمامی آنچه از آن به ادیان الهی یاد می شود مبتنی بر نبوت است و اعتبار و اهمیت این ادیان (الهی) به این است که اصل نبوت پذیرفته شود و گاهی مخالفان به جای اصل توحید به نبوت و فلسفه وجودی آن حمله می برند. مسائل مختلفی در نبوت است که از اساسی ترین آنها بحث تعریف و اثبات نبوت می باشد و مراد از تعریف بیان تصویری است که حکما و متکلمان از نبوت ارایه داده اند و پس از بیان تعاریف به اثبات ضرورت آن استدلال می شود و مسائل دیگر نبوت بر این دو مسئله (تعریف و اثبات ضرورت نبوت) استوار می باشد. استحکام دین بستگی به دلایل حکمت ارسال رُسُل دارد بنابراین از جمله راه های دفاع از ادیان الهی مطالعه در جهت تقویت پایه های آن می باشد و بررسی ادله مربوط به اثبات نبوت یکی از مهمترین این کارهاست و مسئله وحی و نبوت نزد فلاسفه از اهمیت برخوردار بوده زیرا کمتر کسی از فلاسفه یافت می شود که به این امر مهم و ضروری دین نپرداخته باشد. - هدف های تحقیق: اهداف این رساله عبارت است از: 1- آگاهی از معانی مختلف- نبی و رسول- نبوت- وحی و تمرکز در وحی مخصوص انبیاء و معجزه و عصمت انبیاء از دیدگاه علامه طباطبایی. 2- شناخت مکانیسم و چگونگی نزول وحی از نگاه علامه طباطبایی و بعضی از متفکران قدیم و معاصر و دلایل ضرورت نبوت و شبهات وارده و پاسخ ها از نظر علامه 3- بررسی علل ختم نبوت و ارتباط آن با وحی، - سوالات یا فرضیه های تحقیق (بیان روابط بین متغیرهای مورد مطالعه): 1- معنای وحی و نبوت و اصطلاحات مرتبط با آن از دیدگاه علامه چیست؟ وحی فکر یا شعور مرموزی است که به عنایت الهی به برخی از انسانها (انبیاء) داده می شود و موهبتی از جانب خداوند است و اکتسابی نیست و حقیقت وحی برای شعور فکری (خرد) مجهول است. ما از وحی آن قدر می دانیم که آیات قرآن و سخنان معصومین ما را به آن راهنمایی کرده اند زیرا در غیر این صورت شعور فکری ما با شعور وحی باید یکسان باشد در حالی که اینطور نیست. نبوت نیز از نظر علامه موهبتی اکتسابی است که به انبیا داده می شود و نبی مخبر از غیب و دریافت کننده وحی الهی است که به این وسیله، تعالیم الهی را به مردم رسانده و آنها را به صراط مستقیم هدایت می کند و غایت نبوت رفع اختلافات و تناقض های بشری است. و علت برگزیده شدن نبی از نظر علامه این است که خداوند به علم الهی می داند که نبی از دیگران بهتر است و همچنین خود نبی نیز با تهذیب و تصفیه نفس خود، قابلیت دریافت وحی را دارد در مبحث وحی علامه طبق آیه 51 سوره شوری وحی مستقیم و از وراء حجاب را وحی مشافهه (رو در رو) نامیده و نوع سوم وحی، وحی توسط فرشته وحی، جبرئیل است. در ارتباط با نبوت انبیاء علاوه بر وحی، نبی برای اثبات صدق رسالتش نیازمند معجزه است که علامه در خارق عادت با اذن الهی، نفس انسان را نیز دارای تأثیر می داند و چون باید نبی در تلقی وحی- حفظ وحی و رساندن آن به مردم مصون از هر خطا و اشتباهی باشد پس لزوم عصمت پیش می آید که نبی در تلقی- حفظ و رساندن وحی معصوم است و همچنین چون فعل نبی به نوعی، تبلیغ دین الهی است پس نبی معصوم از گناه است و با حفظ اختیار دارای ملکه عصمت است. 2- شرایط و ویژگی های نبی کدام است؟ ویژگی های اختصاصی نبی وحی- اعجاز و عصمت است البته علامه تبلیغ و دعوت، بشارت و انذار را نیز از ویژگی های انبیاء دانسته است صفاتی دیگر چون علم از غیب به اذن الهی و بصیرت را نیز برای انبیا بیان نموده اند. 3- نگاه علامه طباطبایی به مسأله خاتمیت چیست؟ علامه با توجه به جامعیت اسلام- اعجاز جاودانه قرآن و ویژگی های پیامبر بزرگوار اسلام (ص) و دلالت آیات قرآن و روایات، دین اسلام را آخرین دین و پیامبر اسلام (ص) را خاتم پیامبران دانسته است. زیرا دین اسلام بر مبنای فطرت بشری است و آنچه بشر طبق احتیاجات خود برای کمال لازم دارد، در اسلام آورده شده. قرآن نیز از سنخ علم و معرفت است و حاوی معارف عالیه الهی است که می تواند همیشه و برای همه قابل دریافت باشد لذا قرآن معجزه جاودانی است. همین طور طی کردن همه مراتب کمال توسط شخص پیامبر اسلام (ص)، دلایل خاتمیت هستند. - چهارچوب نظری تحقیق: محور اصلی بر پایه اندیشه های علامه طباطبایی (ره) است از جمله بهره مندی از کتاب های تفسیر المیزان، مجموعه رسائل علامه- وحی یا شعور مرموز و... علاوه بر اینها به همه آثار مرتبط ایشان پیرامون مبحث مورد نظر نیز رجوع شده و همچنین از آثار دیگر فلاسفه اسلامی چه در عصر حاضر و چه در دوره های پیشین نیز بهره برده شده و از برخی از آنها برای تبیین مسئله استفاده کرده‎ایم. - روش تحقیق: مبنای تحقیق بر روش کتابخانه ای قرار دارد که طبق آن ابتدا کتب مورد نظر را شناسایی و پس از مطالعه و روشن شدن دیدگاه اصلی نویسنده از مطالب مرتبط فیش برداری کرده و سپس فیش ها را جمع آوری و مطالعه و دسته بندی نموده و فیش ها تحت عناوین مربوط به هم طبقه بندی گردیده، علاوه بر آن از مقالات علمی- تخصصی و امکانات رایانه ای مطالب مفید را جمع آوری کرده و با راهنمایی های اساتید بزرگوار و صاحب فن به جمع بندی نهایی رسیدیم.

بـــررسی عــرفـان در آثـار عــلامه طباطبایی(ره)
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده علوم انسانی 1390
  مایــده شـــاکــریراد   عزیزالله افشار کرمانی

عرفان اصیل اسلامی عرفانی است که مستقیماً و مستقلاً از متن قرآن کریم و سنّت و سیره پیامبر اعظم6و عترت طاهره اش:استنباط، اصطیاد، استخراج و تبیین شده باشد. بدون تردید آموزه های وحیانی پاسخ گوی همه نیازهای انسان از جمله نیاز معنوی و برآورنده انتظار آدمی در همه ساحت های وجودی اش از جمله ساحت سلوکی و عرفانی می باشد، لکن مردان خدایی چون علامه طباطبایی می طلبد که هم قرآن شناس و هم عترت شناس اند تا بتوانند عرفان حقیقی را از منبع زلال وحی شکار کنند. پایان نامه پیش روی درصدد است تا عرفان ناب اسلامی را بر محور اندیشه های علامه طباطبایی به خصوص رساله گران سنگ، وزین، قیّم و غنیّ رساله الولایه فراروی دانش پژوهان و مشتاقان معرفت شهودی و تشنگان وادی سیر و سلوک قرآنی قرار دهد. ما در این تحقیق به یک پرسش بنیادین یعنی آیا قرآن و سنت حاوی و حامل معارف معنوی و دانش عرفانی و بینش سلوکی هستند یا نه؟ و آیا انسان می تواند به ملکوتِ عالم و عالمِ ملکوت راه پیدا کرده صاحب مقام ولایت شود؟ پاسخ داده ایم. در این تحقیق بر اساس دیدگاه علامه، معانی و مبانی عرفان و چگونگی راه یابی انسان به مقام ولایت (مقام قرب، فناء و لقاء الهی) را به خصوص معرفت نفس، مراقبت نفس، محاسبت نفس، ریاضت و مجاهدت مشروع و معقول، عبودیت و اخلاص، شریعت حقه محمدیه6و عنصر امامت و ولایت تبیین نموده ایم. آن چه ملاک و الگوی ما در این تحقیق شد فصول مختلف رساله الولایه علامه طباطبایی بوده است، اگرچه از تفسیر المیزان و کتب و رسائل دیگر علامه و شاگردان مکتب او در تبیین و تشریح نظریه علامه درخصوص عرفان و ولایت بهره های وافی و کافی را برده ایم. دست آورد مهم و مبنایی پایان نامه این است که انسان صاحب ایمان و عمل صالح که در صراط مستقیم عبودیت و اخلاص گام نهاده است توانمندی لازم و ظرفیت ممکن را بر محور طریق نفس و شریعت الهی جهت راه یابی بـه مقـام ولایت یا قـرب الهی دارد. پس 1- راه یـابی به عالـم ملکوت ممکن است نه محال. 2- طریق نفس طریق اصلی و کلیدی در این راه یابی است. 3- عوامل بنیادین این راه یابی ایمان و عمل صالح یا عبودیت و اخلاص است. 4- ورود به عالم ملکوت و میل به مقام ولایت در عرفان ناب اسلامی جنسیت گرایانه و طبقاتی و صنفی نیست، لذا زن و مرد در این مسیر مساویند.

ادراکات حسی از دیدگاه شیخ اشراق و ابن سینا
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  سوده سادات تفرشی اصل   عزیزالله افشار کرمانی

دراین پژوهش سعی شده است از منظر دو متفکر بزرگ شیخ اشراق ابن سینا به مقوله مهم ادراک حسی پرداخته شود، به نظر شیخ اشراق اطلاعات حاصله از ادراک حسی اثبات پذیر نسبت زیرا انسان هرگز نمی تواند بداند که آیا عین این اطلاعات برای دیگران هم حاصل می شود یا نه وماهیت بدست آمده از طریق ادراک حسی را شخصی ومنحصر به فرد می داند، سهروردی حواس ظاهری را پنج حس می داند و به لامسه وسامعه وشامه وذائقه وبا صره تقسیم می کند که ابن سینا نیز در مورد این موضوع همین تقسیم بندی را پذیرفته است البته سهروردی همه ادراکات حسی را بازگشت به عملیات ذهنی و نفسانی می داند ونوعی از علم اشراقی به حساب می آورد وبعد از حواس ظاهری به بیان حواس باطنی می رسیم که هم شیخ اشراق وهم ابن سینا این قوا را به حس مشترک، خیال، واهمه، متخلیه، حافظه تقسیم می کنند والبته تفاوت نظر اصلی این دو در این است که ابن سینا برای هر یک از قوا جایگاه خاصی را در مغز می داند وهر کدام را مجزا از یکدیگر می داند، شیخ اشراق نیز برای هریک از قوای باطن جایگاه خاص در مغز می داند ولی قواه واهمه، متخلیه وحافظه را در اصل یک قوه می داند که به اعتبارهای مختلف وجود دارد والبته دلیل شیخ اشراق ونظارت ابن سینا را در این مورد به طور کامل دراین رساله بیان داشتیم، شیخ اشراق امکان وجود حواس باطنی دیگری را نیز مجاز می داند وبازگشت همه قوای حسی باطنی وظاهری را به یک نور که همان ذات نورانی است می داند. روش اجرایی بکار برده شده به شیوه ی کتابخانه ای براساس فیش برداری از ماخذ اصلی، تحلیل فیش ها

براهین اثبات خدا از دیدگاه شیخ اشراق و لایب نیتس
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده الهیات و معارف اسلامی 1391
  لیلا شیرمحمدی   انشاءالله رحمتی

چکیده از مباحث مطرح شده در میان فلاسفه، بحث وجود خداوند می‏باشد. سهروردی از فیلسوفان مسلمان است که معتقد می‏باشد خداوند نورالانوار است و مافوق همه نورها قرار دارد و از براهین متعددی همچون برهان حرکت، علیت، امکان، نیازمندی و فقر اجسام و... هم در اثبات وجود خدا و هم در اثبات صفات خدا استفاده می‏کند. وی بالاترین معرفت را معرفت شهودی می‏داند و لایب نیتس به عنوان یک فیلسوف غربی و موحد نیز قائل به وجود خداوند است و با براهینی همچون ضرورت و امکان، حرکت و هماهنگی پیشین بنیاد و برهان وجودی، خداوند را اثبات می‏کند و صفاتی چون علم، اراده و قدرت را برای آن قائل است که در بحث اثبات خداوند این دو فیلسوف با هم اختلافات و شباهت‏هایی دارند که بیشتر روششان شبیه به هم است، چرا که هر دو برای اثبات خدا در براهین علیت و حرکت و هماهنگی پیشین بنیاد یا هم اشتراک دارند و در این مختصر سعی شده به این تفاوت‏ها و شباهت‏ها پرداخته شود و مباحث موشکافانه مورد بررسی قرار گیرد.

علت غایی از دیدگاه علامه طباطبایی ، استاد مصباح ، جوادی املی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  مرضیه پورجهانی   عزیزالله افشار کرمانی

از میان علل چهارگانه ( علت مادی ، صوری، فاعلی، غایی ) یکی از مهمترین علل، علت غایی است. غایت در فلسفه به دو معنای مختلف استعمال می شود یکی به معنای « ما الیه الحرکه» و دیگری به معنای « ما لاجله الحرکه» . علت غایی قبل از انجام فعل ، محرک فاعلیت فاعل است و پس از تحقق فعل وانجام آن ، وجود غایت در خارج تحقق پیدا می کند. هدف ما در این رساله بررسی احکام و ویژگی های علت غایی و ارتباط آن با علت فاعلی است و بدین منظور به بررسی نقش علت غایی درفواعل مختار(انسان وخداوند)و فواعل غیر مختار (طبیعت) و بررسی اشکالات مطرح شده و پاسخ به آنها از منظر سه متفکر مسلمان ؛ علامه طباطبایی ، استاد مصباح و آیت الله جوادی املی پرداخته ایم . در اینکه فعل اختیاری دارای علت غایی است بین فلاسفه اختلافی نیست بلکه منشا اختلاف ، سوالات سه گانه ذیل است: آیا بعضی از افعال اختیاری مانند افعال گزاف و عبث دارای علت غایی است؟ آیا فعل طبیعی دارای علت غایی است؟ و ایا افعال خداوند دارای علت غایی است؟ بطور کلی نتیجه حاصله از این رساله این است که فلاسفه مسلمان ( علامه طباطبایی، استاد مصباح، ایت الله جوادی املی) در اصل غایتمندی طبیعت، انسان و افعال خداوند متفق القول هستند بدین صورت که انها معتقدند واجب تعالی ، غایتی جز ذات اقدس خویش ندارد و غایاتی که برای افعال خداوند در نظر گرفته شده ، غایات بالعرض است. بنابراین غایت و غرض اصلی خداوند را حب خدا و غرض فرعی اش را رساندن مخلوقات به کمال و خیر می دانند. همچنین غایت افعال انسانی را رسیدن به کمالاتش دانسته و غایت طبیعت را نیز بدین معنا تلقی می کنند که فاعل های طبیعی ، ذاتا غایت مشخصی را طلب نموده و این غایت معین و مطلوب ، خیر و کمال برای آنها می باشد

مقایسه عالم مثال از دیدگاه ابن عربی و سهروردی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1391
  لیلا رضایی کمازانی   عزیزالله افشار کرمانی

یکی از مباحث مهم در فلسفه، اثبات عالم تجرد و مثال است. مساله عالم مثال از قدیم مورد بحث بوده که در میان فیلسوفان نامدار جهان اسلام حکمای مشاء به ویژه شیخ الرئیس بوعلی سینا، منکر وجود این عالم است. شیخ اشراق با طرح ادله ی عقلی و با استنباط به مکاشفات شهودی خود کوشیده است وجود این عالم را اثبات کند و ابن عربی علاوه بر قبول عالم مثال ویژگی های ذآن را ذکر کرده اما استدلال و برهانی در این زمینه ارائه نکرده است. در این مقاله بعد از طرح بحث عالم مثال از نظر سهروردی و ابن عربی به بررسی مراتب این عالم و ارتباط ان با خیال و در نهایت مقایسه این دو دیدگاه و نقاط افتراق و اشتراک آنها پرداخته شده است. در تهیه این مقاله به روش تحقیقات کتابخانه ای و به خصوص استفاده از تعریفات این دو فیلسوف و شارحان آنها عمل شده است.

جسم از نظر اخوان الصفا و دکارت
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  معصومه قربانی   عزیزالله افشار کرمانی

موضوع این پایان نامه بررسی جسم از دیدگاه اخوان الصفا و دکارت است. با بررسی های انجام شده به این نتیجه می توان دست یافت که اخوان الصفا جسم را جوهری مرکب از هیولی و صورت می دانند که دارای طول و عرض و عمق است. دکارت هم جسم را به عنوان یک جوهر قائم به ذات مطرح می کند که این جوهر مادی و مخلوق است و صفت اصلی جسم از نظر دکارت بعد و امتداد است و جسم بدون این صفت تعقل نمی شود. در موضوع جسم میان دکارت و اخوان الصفا در تعریف جسم ، خلاء ، حرکت، زمان شباهت هایی وجود دارد که در رساله به آنها اشاره گردیده است. از نتایج بدست آمده به این مطالب می توان اشاره کرد: 1) اخوان الصفا متاثر از ارسطو هستند و دکارت متاثر از افلاطون است. 2) اخوان الصفا حرکت را به انواع متعدد تقسیم کردند و این یک نوآوری در زمان این فلاسفه است. 3) فضای اجتماعی حاکم بر دوران دکارت و اخوان الصفا به لحاظ علمی به شدت تار بود اما با این وجود آنها توانستند مکتبی تأثیر گذار در فلسفه ی غرب و فلسفه ی اسلامی را به ثبت برسانند. واژگان کلیدی:جسم،اخوان الصفا،ماده،دکارت، ماهیت، جوهر، هیولی، صورت، حرکت زمان، مکان.

ریشه یابی تأویلات قرآنی و روایی عین القضاه همدانی و سنجش اعتبار آن
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  جواد فرامرزی   عباس همامی

قاضی عین القضاه همدانی( م525ه.ق) اززمره عرفا و متفکران بزرگ اسلامی بشمار می آید که توجه خاصی به مسایل مربوط به قرآن و روایات داشته ، بدین خاطر آثار او مشحون از قرآن و روایات است. عین القضاه گذشته از جنبه ی عرفانی خود که همراه با کشف و شهودهای فراوان و عمیق بوده، جنبه ی زبانشناسی نیز داشته است که از این لحاظ می توان او را از نظریه پردازان مسایل مربوط به زبانشناسی نیز در نظر آورد چنین عواملی عین القضاه را صاحب مکتب تأویلی می سازد که رمز و نماد از ویژگیهای آن است. عین القضاه با چنین پشتوانه ای به تأویل آیات و روایات می پردازد و آنان را از مقوله رمز دانسته و نمادی برای مفهومی بالاتر می داند. تأویلات عین القضاه در پنج حوزه ی محمّدشناسی(ص)، ابلیس شناسی، حروف مقطعه، ارکان پنجگانه اسلام و فرجام شناسی قابل بررسی است. ریشه ی تأویلات عین القضاه ، گذشته از کشف و شهود و رمز، به غلبه ی نگاه متافیزیکی در او بازگشت دارد. عین القضاه تحت تأثیر متفکران گنوسی اسلامی همچون، حلّاج، احمد غزالی و ... است که بواسطه ی آنان با تفکر و اندیشه های ایرانی از جمله زروانیت آشنایی داشته که این خود در جهت دهی فکری او در بسیاری از مسایل از جمله نظام دوآلیستی و دوبنی نقش اساسی داشته است. چنین عواملی از عین القضاه ، متافیزیستی بوجود آورده که نگاه بدبینانه ای به جهان ماده دارد و کاملاً محو در جهان روحانی است در چنین فضایی است که او تأویلات خود را ارایه می دهد. با تمامی این شرایط، سنجش اعتبار تأویلات عین القضاه باید درفضایی کاملاً عقلانی صورت گیرد؛ زیرا عین القضاه در وهله ی اوّل متفکری است که با توجه به مسایل پیش روی او در اندیشه ی اسلامی، اقدام به ارایه تأویلات نموده و در اغلب موارد نیز این تأویلات توأم با ارایه راه حل نیز می باشد که تأویلات مربوط به پیامبر(ص) و ابلیس از این مقوله است، که در کلیت قابل پذیرش و دفاع است. در خصوص سه حوزه ی دیگر، تأویلات او بیشتر ناظر به حقیقت آنان است زیرا او شیفته ی حقیقت و باطن امور است، بدین خاطر، بیان آن حقیقت نسبت به ظاهرقرآن و روایات در کلام او بارزتر است. در این راستا او هیچگاه در صدد نفی امور ظاهری چون صلاه، حج، صوم و ... نبوده است. کلید واژه ها: عین القضاه همدانی، قرآن، روایت، تأویل، رمز، گنوسی

هستی از نظر ابن عربی و عزیز نسفی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات 1392
  مریم معینی فر   عزیزالله افشار کرمانی

شیخ اکبر محیی الدین ابن عربی که به عنوان پدر علم عرفان درجهان اسلام شناخته شده است ، یکی از بزرگترین نظریه پردازان بزرگ درعرصه این علم بوده و هست به طوریکه بسیاری از عرفای بزرگ تحت تاثیر وی بوده اند و ازسویی دیگرنیز مورد شدیدترین انتقادات از جانب بسیاری از فقها قرارگرفته به نحوی که وی را مرتد و خارج از دین و دریک کلمه ممیت الدین قلمداد کرده اند. آنچه که ابن عربی درعلم عرفان بیان می کند، مسئله وجود و کیفیت صدور کثرات و ممکنات از ذات حق و بازگشت آنها به حق و همچنین بیان مظاهراسماء الهی و بیان چگونگی سلوک الی الله و نتیجه این افعال بر نفس انسانی است.و بیان اصل حقیقت وجود ، جلت عظمه است.و همین بیانات نیز با قلمی شیوا و ساده اززبان عزیزنسفی عارف بزرگی که نوشته هایش تحت تاثیر ابن عربی نیز بوده ، ارائه گردیده است. با این تفاوت که از نوشته های ابن عربی هرکس باندازه فهم خود از آن بهره می گیرد و حتی ممکن است دستیابی کامل به آنچه مدنظر شیخ اکبربوده، انجام نشده باشد. چراکه غواصی دراقیانوس عمیق و پهناورنوشته های او، شجاعت و جسارتی بسیار می طلبد و بنابراین هرکس به قدربضاعت خویش ، درو گوهراستخراج می کند . اما عزیزنسفی ، عارف بزرگ و گمنام که قلمی ساده و شیوا دارد و بیانات خویش را درشکل مثال و تشبیه و . . . بکارمی برد.دراین رساله به هستی که جامع ترین و مهم ترین مباحث عزیز است پرداخته شده و با زبانی ساده و روان مراتب هستی ، کیفیت آفرینش و ارتباط آنها با یکدیگر مشخص و تبیین شده است.

نفس از دید علامه طباطبایی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  زهرا حاجیان   عزیزالله افشار کرمانی

هم طرازی خود شناسی با خدا شناسی درآموزه های دینی نشان دهنده جایگاه رفیع این پدیده شگفت انگیز در نطام خلقت دارد.اصل پیدایش انسان وچگونگی آن ، ترکیب نفس با بدن فنای بدن وبقای نفس و... جزء دغدغه های فیلسوفان موحد وغیر موحد بوده که اهتمام فیلسوفان موحد به مسأله نفس انسانی به دلیل اعتقاد به معاد دو چندان است . تحقیق حاضر به بررسی دیدگاههای علامه طباطبائی دررابطه با نفس می پردازد.از آنجایی که معرفت نفس نظر انسان رابه حقیقت وجودی خویش می اندازد وانسان رااز حجاب نسبت ها وکثرت ها آزاد می کند،به خودی خود یک نوع سیروسلوک از کثرت به وحدت است و در همین رابطه می توان گفت که معرفت نفس مقدمه ورود به عرفان است. شیوه آشنایی انسان با بعد نفسانی خود در اندیشه علامه، پی بردن به حقیقت انسان است.منشأ اندیشه های علامه در این حوزه آیه کریمه"یا ایاالذین امنوا علیکم انفسکم"می باشد که آن را کلید شناخت نفس وسلوک معرفی می کند. علامه در مباحث خود حتی در تفسیر المیزان، بنای فلسفی را تکیه گاه اصلی نظرات خود قرار داده است .ما دراین تحقیق به بررسی نظرات علامه در آثار مختلف ایشان می پردازیم.در این تحقیق در بخش اول به تعریف نفس،و در بخش دوم دلایل اثبات نفس را مطرح می کنیم،در بخش سوم اوصاف نفس،ودر بخش چهارم رابطه بین نفس وبدن را بررسی می کنیم،در بخش پنجم به قوای نفس ودر بخش پایانی به بحث در باره رابطه میان خودشناسی وخدا شناسی می پردازیم.

رابطه علم و ایمان از نظر مرتضی مطهری و عبدالله جوادی آملی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  فاطمه علی قربانی   عزیزالله افشار کرمانی

علم از مفاهیم بدیهی است و تعاریفی که برای آن ارئه شده همه تعاریف لفظی است؛ از جمله این که علم عبارت است از:«صورتی از معلوم در ذهن». و در علم منطق آن را به حصولی و حضوری تقسیم کرده اند. ایمان نیز اعتقاد، گرایش و علاقه است و در واقع مجذوب شدن به یک فکر و پذیرفتن آن است. و در احادیث آمده است که ایمان با سه چیز محقق می شود: اعتقاد قلبی، اقرار به زبان و عمل با اعضا و جوارح. در رابطه علم و ایمان اعتقاد استاد مطهری بر این است که علم و ایمان دو رکن از ارکان اساسی انسانیت اند و همانند دو بال برای پرواز به سوی خدا هستند. و معتقدند که ایمان را باید در پرتو علم شناخت چه این که ایمان در روشنایی علم از خرافات دور می ماند. استاد جوادی ایمان را نیازمند علم و برهان می دانند و ایمان آمیخته با علم را می ستایند و با استناد از احادیث، حکمت و معرفت را گمشده مومن می شمارند. هر دو این بزرگواران در تعاریف علم و ایمان و رابطه آنها نظرات همسویی با یکدیگر دارند اما تفاوت در نگرش ایشان در مورد عمل است که استاد مطهری معتقدند که علم به عمل ارزش می دهد و آن را بالا می برد ولی استاد جوادی معتقدند که عمل باعث پیدایش وصف نفسانی است و استمرار بر آن ضمینه استحکام آن را در پی دارد که خود این استحکام وصف نفسانی علم را تقویت می کند و حیات را به اندیشه و کارش وابسته می دانند.

مقایسه ی نفس از دیدگاه سهروردی و کانت
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  اسماء شاهمرادی   عزیزالله افشار کرمانی

رویکرد های سهروردی و کانت، به عنوان دو تن از برجسته ترین فیلسوفان شرق وغرب، به مسئله ی نفس تفاوت های بنیادین، و همزمان شباهت های جالب توجهی با هم دارند که بررسی آنها منوط به آشنایی با نظریه ی نفس هر دو فیلسوف است. اساس رویکرد سهروردی به نفس را تعریف او از «نور اسپهبد» تشکیل می دهد که بر طبق آرای او به عنوان مدبر جسم نسبت به خود «خودآگاه» است و این خودآگاهی را از علم حضوری خود نسبت به خویشتن خویش به دست می آورد. نظریه ی اشراقیِ نفس سهروردی بر نوعی تعریف نوافلاطونی نفس استوار است. این در حالی است که کانت، به عنوان یکی از بزرگ ترین مخالفان اندیشه های نوافلاطونی، اساساً با هر نوع علم حضوری مخالف است و نفس را در مقام یک چیزدرخود (شئ فی نفسه) یا نومن ناشناختنی می داند، زیرا از طرفی چونان یک نومن به شناخت درنمی آید و از طرفی ادراک حضوری انسان ها به «منِ» خود هیچ اعتبار شناختی ای ندارد. این «من استعلایی» که کانت تبار آن را در مابعدالطبیعه های سنتی پیش از خود، به ویژه در دکارت و هم مسلک های خردگرای او می جوید، هرچند شرط بنیادین تشکیل نظام مفاهیم پیشین فاهمه و بنابراین پایه ی انسان شناختیِ ادراک است، اماخود ادراک شدنی نیست و احکام آن را باید نه در حوزه ی شناخت یا عقل نظری، بلکه در گستره ی اخلاق و عقل عملی جُست. همین نکته بنیاد تفاوت ژرف دیدگاه دو فیلسوف به مسئله ی نفس را تشکیل می دهد. در کنار این تفاوت اصلی، اختلافاتی هم در مورد قوای نفس، ادراک عقلی و اساساً خود عقل، و نیز مفهوم علیت نزد دو فیلسوف می توان یافت. با این همه نگرش آنها شباهت هایی نیز با همدیگر دارد که از آن جمله می توان به همانندی های نسبی در برداشت های سهروردی و کانت پیرامون بقای نفس و همچنین لذتِ استکمالیِ نفس اشاره کرد. کلیدواژگان: سهروردی، کانت، نفس، علم حضوری، فاهمه، نور اسپهبد، عقل فعال، پدیدار، ذات معقول، من استعلایی

عوالم هستی ( جهان شناسی) از دید سهروردی و ابن عربی
thesis دانشگاه آزاد اسلامی - دانشگاه آزاد اسلامی واحد تهران مرکزی - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  نرگس پیرورام   مهدی نجفی افرا

هدف ما در این پژوهش که با عنوان عوالم هستی از دید سهروردی و ابن عربی است همانا تبیین یک موضوع واحد از دو دیدگاه متفاوت یکی فلسفه و دیگری عرفان است و مورد بررسی قرار می گیرد می باشد. و پس از بررسی دقیق تشابه و تطبیق عوالم چهارگانه ابن عربی به تحلیل و مقایسه بین نظرات هر دو اندیشمند و وجوه اشتراک و افتراق آنها پرداخته شده است و در نهایت به این نتیجه که ابن عربی به تأسی و تأثر از سهروردی در مورد عوالم هستی(جهان شناسی) و مراتب آن که با عنوان حضرات خمس است و در شیخ اشراق با عنوان مراتب انوار است سخن به میان آمده است. در واقع اساس تفکر هر دو بر پایه نور و ظلمت می باشد.