نام پژوهشگر: احمدرضا صیادی

مطالعات پیش امکان سنجی کانسار طلای زرشوران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده فنی مهندسی 1388
  سید محمد مهدی توسلی   احمدرضا صیادی

کانسار طلای زرشوران یکی از ذخایر مهم طلای ایران است که عملیات اکتشافی آن در حال تکمیل است. با توجه به عملیات اکتشافی و مطالعات فراوری انجام شده مطالعات امکان سنجی در این مرحله ضروری می نماید. در این تحقیق ضمن مدل سازی و برآورد ذخیره کانسار، طراحی مقدماتی معدن همراه با تعیین پارامترهای فنی، انتخاب ماشین آلات و تجهیزات انجام شده است. بر مبنای عیار حد 1 گرم برتن، ذخیره زمین شناسی کانسار بالغ بر 54/12 میلیون تن کانسنگ با عیار متوسط 4/4 گرم بر تن و ذخیره استخراجی 51/12 میلیون تن (بازیابی 95 درصد و اختلاط 5 درصد با باطله) با عیار متوسط 18/4 گرم بر تن برآورد شده است. نسبت باطله برداری نهایی در کاواک طراحی برای بازیابی تمامی ذخیره معادل 57/13 محاسبه شده است. نرخ تولید سالیانه معدن و کارخانه به ترتیب750000 تن کانسنگ و 3060 کیلوگرم شمش طلا تعیین شده است. عمر پروژه با احتساب سه سال آماده سازی معدن و احداث کارخانه 5/17 سال می باشد. سرمایهگذاری اولیه معدن و کارخانه طلا به ترتیب 66/228 و 09/632 میلیارد ریال، هزینه سرمایهگذاری مجدد به ترتیب معادل 22/145 و 3 میلیارد ریال و هزینه عملیاتی سالیانه به ترتیب 86/75 و 84/168 میلیارد ریال برآورد شده است. ارزش خالص فعلی پروژه، با نرخ تنزیل 17 درصد، 76/470 میلیارد ریال و نرخ بازگشت داخلی پروژه 99/26 درصد به دست آمده است و دوره بازگشت سرمایه در سال نهم قرار دارد. با توجه به عدم قطعیت داده های مورد استفاده در تحلیل اقتصادی، حساسیت شاخص های اقتصادی نسبت به تغییرات قیمت فلز، هزینه های سرمایه گذاری و عملیاتی معدن و کارخانه و همچنین نرخ تنزیل بررسی شد. قیمت فلز و هزینه سرمایه گذاری بیشترین تاثیر را داشته اند.

بهینه سازی محدوده نهایی معادن روباز با استفاده از روش هوشمند شبکه عصبی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده فنی مهندسی 1388
  امین اله موسوی نقلی   احمدرضا صیادی

محدوده نهایی معادن مشخص کننده میزان ماده معدنی و باطله ای است که در طول عمر معدن باید برداشت گردد تا ضمن رعایت تمام محدودیت ها، سود معدن بیشینه گردد. تاکنون الگوریتم های متعددی جهت بهینه سازی محدوده نهایی معادن روباز ارائه گردیده است. این الگوریتم ها بر مبنای برنامه ریزی خطی، برنامه ریزی پویا، پارامتری کردن، شبیه سازی، تئوری گراف و الگوریتم های ابتکاری ارائه گردیده اند. اما وجود برخی معایب از جمله عدم توانایی در اعمال شیب متغیر دیواره های معدن، پیچیده بودن مفاهیم الگوریتم، عدم کاربرد در حالت سه بعدی و نیز عدم کاربرد برای معادن بزرگ سبب گردیده است، که بسیاری از این الگوریتم ها در عمل کاربرد نداشته باشند. از طرف دیگر یکی از مهمترین منابع عدم قطعیت عیار بلوک های استخراجی می باشد که جهت رسیدن به نتایج منطبق بر واقعیت، ضروری است این عدم قطعیت در نظر گرفته شود. در این تحقیق برای بهینه سازی محدوده نهایی معادن روباز در حالت سه بعدی الگوریتمی مبتنی بر شبکه های عصبی ارائه گردیده است. در این الگوریتم ابتدا بلوک ها با استفاده از شبکه عصبی طبقه بندی شده، پس از آن با اعمال محدودیت های مختلف محدوده نهایی معدن به دست می آید. همچنین جهت برآورد عدم قطعیت همراه با تناژ و سود کاواک نهایی از شبیه سازی شرطی جهت تخمین عیار بلوک ها استفاده گردید. جهت اعتبار سنجی مدل، این الگوریتم برای بهینه سازی معدن فسفات اسفوردی یزد به کار گرفته شد. نتایج به دست آمده با نتایج حاصل از نرم افزار تجاری npv+mfo مقایسه گردید. نتایج نشان می دهد که در شرایطی که محدودیت عناصر مزاحم وجود دارد این الگوریتم نتایج به مراتب بهتری نشان داده، و کاواکی با 30 درصد سود بیشتر به دست می دهد.

مدیریت ریسک در پروژه های ساخت تونل
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده فنی مهندسی 1388
  محمد حیاتی   احمدرضا صیادی

رتبه بندی ریسک های یک پروژه به ویژه زمانی که تعداد عوامل ریسک زا افزایش می یابد به عنوان بخشی مهم از فرایند پیچیده مدیریت ریسک محسوب می شود. در این تحقیق نخست ساختار جامعی از ریسک های اصلی پروژه های تونل سازی در قالب 17 دسته اصلی و 196 زیر سطح تهیه شده و سپس این ریسک ها در عملیات تونل سازی سد سیمره در جنوب غرب ایران رتبه بندی شده است. بدین منظور از روش تصمیم گیری گروهی و میانگین وزین جهت جمع آوری و تجمیع نظر خبرگان و از روش های تخصیص خطی، electre، saw، topsis، linmap و taxonomy به عنوان مهمترین روش های جبرانی در تصمیم گیری چند شاخصه جهت تعین رتبه ریسک ها استفاده شده است. شاخص های رتبه بندی در دو دسته اولیه و تکمیلی تقسیم شده اند. شاخص اولیه بر مبنای احتمال و میزان اثر گذاری ریسک ها بر اهداف اصلی پروژه (زمان، هزینه، کیفیت و عملکرد) با وزن های متفاوت تعیین شده است. دسته دوم شاخص ها شامل اثرات اجتماعی اقتصادی، اثرات زیست محیطی، نزدیکی زمان وقوع ریسک، میزان مواجهه با ریسک، عدم اطمینان تخمین و میزان مدیریت پذیری ریسک است. با کمک روش های تصمیم گیری چند شاخصه ریسک ها با توجه به شاخص های گوناگون بهتر ارزیابی می گردند و در نتیجه واقع بینانه تر رتبه دهی می شوند. با توجه به ا ین که نتایج حاصل از اجرای روش های فوق در مواردی با یکدیگر هم خوانی نداشت، برای رسیدن به یک اجماع کلی از رتبه بندی ریسک ها، از روش های تلفیقی (میانگین، بردا و کپلند )، استفاده شده است. جهت ادغام سه دسته رتبه بندی بدست آمده با میانگین گیری از نتایج سه روش (میانگین رتبه ها، بردا و کپلند) نتیجه ادغامی رتبه بندی ریسک ها حاصل گردید و بدین ترتیب عوامل اقتصادی و شرایط حقوقی به ترتیب بیشترین و کمترین رتبه ریسک را به خود اختصاص می دهند.

بهینه سازی عیار حد در معادن چند فلزی با استفاده از روش ارزش نقطه ای
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده فنی مهندسی 1389
  عبدالکریم بهروز   احمدرضا صیادی

عیار حد یکی از پارامترهای تعیین کننده در طراحی و بررسی های فنی و اقتصادی معادن بوده که محاسبه و بهینه سازی آن از اهمیت بالایی برخوردار است. بر طبق تعاریف موجود این عیار، عیاری است که به هر دلیل خاصی برای تفکیک کردن دو منبع عمل (برای مثال، استخراج کردن یا رها کردن، کارخانه فرآوری یا سد باطله) استفاده می شود. با توجه به تعریف بیان شده بخشی از مواد به عنوان ماده معدنی و بخشی به عنوان باطله محسوب خواهد شد. از این رو انتخاب این عیار نقش مهمی در اقتصاد عملیات معدنکاری خواهد داشت. بدین منظور کوشش های بسیاری برای تعیین و بهینه کردن این عیار صورت گرفته است، که بارزترین آن ها الگوریتم lane می باشد. اما در این الگوریتم بهینه سازی عیار حد با در نظر گرفتن سه محدودیت ظرفیت عملیات معدنکاری، تغلیظ و تصفیه و مد نظر قرار دادن قیمت فلز (به عنوان محصول نهایی عملیات) صورت می گیرد، در حالی که امروزه اغلب معادن محصول خود را به صورت کنسانتره به بازار عرضه می کنند و عمل ذوب و تصفیه توسط مشتریان (کارخانه های ذوب مستقل) انجام می شود. لذا در این تحقیق استفاده از روش ارزش نقطه ای مد نظر قرار گرفت (از آنجا که در این روش کنسانتره به عنوان محصول نهایی عملیات است). بدین منظور و برای ارائه مدلی که توانایی بهینه سازی عیار حد را داشته باشد، با مبنا قرار دادن این روش تغییراتی در الگوریتم lane ایجاد گردید. با این عمل برای دو حالت تک فلزی و دو فلزی مدل مورد نظر ایجاد شد، که در هر دو حالت با ساده تر شدن روابط، موجب کاهش نقاط کاندیدای عیار حد بهینه و در نتیجه کاهش تعداد مراحل در دستیابی به جواب بهینه گردید. برای اجرا کردن این مدل ها و مشاهده نتایج، نرم افزار matlab جهت کد نویسی مورد استفاده قرار گرفت.

ارزیابی و تحلیل ساختار بازار جهانی و داخلی مس و اولویت بندی بازارهای هدف صادراتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده فنی مهندسی 1388
  سعید قدوسی   احمدرضا صیادی

تحقیق حاضر با هدف ارزیابی و تحلیل ساختار بازار جهانی و داخلی مس صورت گرفته و سپس به تبیین اولویت بندی کشورها جهت صادرات برخی از محصولات منتخب مسی پرداخته شده است. هر بازار در برگیرنده سه عنصر عملکرد، رفتار و ساختار می باشد و بسته به ماهیت و نحوه ارتباط این عناصر با یکدیگر، شکل، نوع و سازمان بازار مشخص می شود. ساختار بازار معرف خصوصیات سازمانی بازار است. از برجسته ترین جنبه ها و خصوصیات سازمانی بازار می توان به تمرکز فروشندگان خریداران، شرایط ورود و درجه همگنی کالا اشاره نمود. یکی از روش های عملی برای اندازه گیری قدرت بازاری بر مفهوم تمرکز استوار است که اصطلاحاً به شاخص تمرکز معروف است. در این تحقیق با توجه به نوع اطلاعات در دسترس از دو شاخص هرفیندال و نسبت تمرکز به طور همزمان برای ارزیابی درجه تمرکز استفاده شده است. در ابتدا تحلیلی از وضعیت تقاضا و عرضه مس در آینده که اساس بازار می باشند ارائه شده و سپس ارزیابی ساختار بازار از منظر بنگاه های تولیدی مورد ارزیابی قرار گرفت و یک پیش بینی از وضعیت تمرکز این صنعت تا سال 2020 ارائه شد. سپس به موانع ورود پیش روی بنگاه های تولیدی این صنعت پرداخته شد. در مرحله بعد به ارزیابی ساختار بازار تجارت جهانی مس با هدف توسعه صادرات کالاهای مسی در دوره سال های 2001- 2006 پرداخته و در انتها بر اساس شاخص های اقتصادی و تجاری منطقه ای به اولویت بندی کشورها جهت صادرات محصولات مسی منتخب پرداخته شد. نتایج این تحقیق بیانگر آن است که ساختار بازار جهانی عرضه مس معدنی رقابت انحصاری می باشد و بر اساس پیش بینی انجام شده، در آینده این صنعت با افزایش تمرکز روبرو بوده و ساختار این بازار به سمت انحصار چند جانبه بسته حرکت خواهد کرد. از مهمترین موانع پیش روی بنگاه های بالقوه این صنعت، مقیاس تولید بهینه بالا و دسترسی به منابع اولیه می باشد. از بررسی ساختار بازار تجارت جهانی محصولات اولیه این صنعت مشخص گردید، همواره ساختار بازار صادرات این محصولات بجز قراضه و ضایعات مسی از واردات آن انحصاری تر می باشد و هر چه درجه محصولات به سمت محصولات نهایی حرکت می کند از میزان انحصار آن کاسته می شود. بر اساس اولویت بندی انجام شده، مشخص گردید کشورهایی که تقاضای وارداتی بیشتر و همچنین از تعرفه پایین و فاصله جغرافیایی کمتری با ایران برخوردار می باشند جهت صادرات در اولویت بالاتری قرار دارند.

ارائه مدل تعیین بهره وری به روش برنامه ریزی کسری در یک بنگاه معدنی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده فنی مهندسی 1389
  فیروز خدایاری   احمدرضا صیادی

بهره وری به عنوان نسبت بین خروجی (محصولات تولید شده) به ورودی (منابع مصرف شده) تعریف شده و به عنوان از حیاتی ترین فاکتورهای موثر بر رقابت پذیری شرکت ها محسوب می شود. برنامه ریزی کسری یکی از ابزارهای رایج در انواع مسائل بهینه سازی از قبیل برنامه ریزی تولید، بهره وری و مسائل تصمیم گیری در علوم مهندسی و مدیریت است و می تواند برای بیشینه سازی یک نسبت فیزیکی یا اقتصادی از قبیل حجم تولید به زمان یا درآمد به هزینه، به منظور اندازه گیری کارایی یا بهره وری شرکت ها بکار گرفته شود. در این تحقیق، یک مدل برنامه ریزی کسری به منظور یک برنامه ریزی تولید بلند مدت با هدف بیشینه سازی بهره وری و با در نظر گرفتن محدودیت های موجود در یک شرکت معدنی، طراحی شده است. متغیرهای مدل برنامه ریزی کسری طراحی شده ورودی ها و خروجی های یک شرکت معدنی اند. با بکارگیری مدل طراحی شده برای مجتمع فسفات اسفوردی که تنها تولید کننده فسفات در کشور است، بهره وری شرکت به میزان 9% افزایش خواهد یافت. همچنین برای تحلیل تأثیر هرکدام از متغیرهای ورودی، بهره وری های جزئی محاسبه شده و مشاهده شد که طی دوره مورد مطالعه، هزینه های سوخت مصرفی و بخش فرآوری، به ترتیب بیشترین و کمترین بهره وری را در فرآیند تولید داشته است.

ارزیابی و تحلیل ساختار بازار جهانی محصولات منتخب نفتی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده فنی مهندسی 1389
  مجید کیان ارثی   احمدرضا صیادی

تمرکز بازار، به عنوان مهم ترین جنبه ساختار بازار، معرف میزان رقابت یا انحصار در بازار است به طوری که هر چه درجه تمرکز بیشتر باشد موجب بروز رفتار انحصاری بیشتر و هرچه تمرکز کمتر باشد موجب رفتار رقابتی بیشتر بنگاه ها در بازار می شود. نفت به عنوان یکی از کالاهای استراتژیک و ضروری در سطح جهان مطرح است و بیشترین درآمد ایران از محل فروش نفت خام تامین می گردد. بنابراین شناخت ساختار بازار آن برای کشور ما ضروری به نظر می رسد. تحقیق حاضر با هدف ارزیابی و تحلیل ساختار بازار تولید، مصرف و تجارت جهانی نفت خام و فرآورده های اصلی نفت انجام شده است. در ابتدا تحلیلی از وضعیت عرضه و تقاضای جهانی نفت در آینده ارائه شده، سپس عملکرد بازار نفت ایران در داخل و در تجارت جهانی مورد بررسی قرار گرفته است. سپس ساختار بازار از منظر تولید کنندگان و مصرف کنندگان نفت و فرآورده های آن ارزیابی شده است. در انتها به تحلیل ساختار بازار تجارت جهانی نفت و فرآورده های اصلی آن پرداخته شده است. بدین منظور و با توجه به نوع اطلاعات در دسترس از دو شاخص هرفیندال و نسبت تمرکز به طور همزمان برای ارزیابی درجه تمرکز استفاده شده است. نتایج این تحقیق بیانگر آن است که ا ز سال 1990 تا سال 2009، هم در مورد تولید و هم در مورد مصرف نفت خام روند کلی تغییر ساختار بازار، کاسته شدن از میزان انحصار و افزایش قدرت رقابتی می باشد به طوری که در مورد تولید نفت خام، در ابتدا شاهد ساختار«انحصار چند جانبه» بوده ایم ولی در سال های انتهای دوره، ساختار به شکل «انحصار چند جانبه باز» بوده است. در مورد مصرف نفت خام که به نوعی بیانگر مصرف فرآورده های نفتی هم می باشد، با اینکه در تمام سال های این دوره، نوع ساختار بازار بدون تغییر و به شکل «انحصار چند جانبه» بوده است، لیکن پیوسته از میزان انحصار کاسته شده است. در کل مشخص گردید در طرف مصرف، شاهد تمرکز بالاتری نسبت به طرف تولید هستیم. در تولید فرآورده های نفتی یا به عبارت دیگر در پالایش، تمرکز پایینی وجود دارد و ساختار بازار به شکل «رقابت انحصاری» می-باشد. در بررسی ساختار بازار تجارت جهانی طی دوره 2003 تا 2008، سه گروه فرآورده انتخاب گردید. گروه اول نفت خام، این دسته، در واردات و صادرات دارای ساختار «انحصار چند جانبه» هستند. ولی واردات آن انحصار بالاتری دارد. گروه دوم فرآورده های تقطیری سبک هستند. واردات آن ها دارای ساختار «انحصار چند جانبه» و در صادرات دارای ساختار «انحصار چند جانبه باز» تا «رقابت انحصاری» هستند. در این مورد هم درجه تمرکز در واردات بالاتر است. گروه سوم، فرآورده های میان تقطیری هستند که در واردات و صادرات، ساختار بازاری مشابه و عموماً به شکل «انحصار چند جانبه باز» دارند.

تخمین هزینه های ماشین آلات و تجهیزات عملیات تولیدی در معادن روباز
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده فنی مهندسی 1389
  علی لشگری   احمدرضا صیادی

چرخه ی اصلی تولید در معادن روباز شامل عملیات چالزنی، آتشباری، بارگیری و باربری می باشد. هزینه-های بارگیری و باربری بیش از نیمی از هزینه های عملیاتی در معادن روباز را به خود اختصاص می دهند. از این رو انتخاب صحیح ناوگان ترابری اهمیت ویژه ای دارد. انتخاب ناوگان ترابری شامل سه فعالیت انتخاب نوع ناوگان، انتخاب مدل ماشین آلات و انتخاب تعداد آن ها است. تنوع تولیدکنندگان ماشین آلات، اندازه های متفاوت در دسترس و همچنین عوامل متعدد تأثیرگذار بر این انتخاب منجر به پیچیده شده روند انتخاب ناوگان بهینه می-شوند. از این رو دسترسی به ابزاری که روند انتخاب ماشین آلات مناسب را برای کاربر ساده سازد مفید خواهد بود. ناوگان شاول و کامیون متداول ترین ناوگان ترابری در معادن روباز است. از این رو در این پایان نامه با فرض استفاده از شاول و کامیون، به انتخاب نوع و اندازه هریک از ماشین آلات پرداخته شده است. این انتخاب با استفاده از مدل-سازی غیرخطی ریاضی و با درنظر گرفتن تابع هدف کمینه سازی قیمت تمام شده هر ساعت عملیات بارگیری و باربری انجام شده است. در مدل مذکور فرض بر همگن بودن ناوگان ترابری (یکسان بودن مدل تمام شاول های انتخاب شده و استفاده از یک نوع کامیون ) است. چهار متغیر موجود در مدل، اندازه و تعداد شاول ها و کامیون های مورد نیاز هستند و در مجموع 9 محدودیت مختلف بر مدل مسئله حاکم است. همچنین کاربرد مدل ایجاد شده در یک معدن فرضی مورد بررسی قرار گرفته است. تا حد امکان سعی شده است متغیرهای دیگر موثر بر این انتخاب به صورت توابعی ریاضی از چهار متغیر اصلی بیان شوند. از این رو می باید متغیرهایی چون هزینه های سرمایه ای و عملیاتی هریک از ماشین آلات به صورت توابعی از ظرفیت آن ها بیان شوند. به این منظور مدلی برای تخمین هزینه های سرمایه ای، عملیاتی و اجزای هزینه عملیاتی ماشین آلات متداول بارگیری و باربری، شامل شاول کابلی، شاول هیدرولیکی، لودر چرخ لاستیکی، کج بیل و کامیون معدنی یکپارچه ارائه شده است. این مدل شامل توابع از نوع تک متغیره نمایی و چندمتغیره خطی هستند. به دلیل وجود هم خطی قابل توجه بین متغیرهای مستقل، پیش از انجام تحلیل چندمتغیره از روش آنالیز اجزای اصلی برای رفع این هم خطی استفاده شده است. مقایسه مقادیر تخمین زده شده توسط مدل و مقادیر واقعی بیانگر خطایی کمتر یا برابر با 10 درصد در اکثر روابط چندمتغیره است که نشان می دهد از این مدل می-توان برای تخمین هزینه های سرمایه ای، عملیاتی و اجزای هزینه عملیاتی در مراحل پیش امکان سنجی و امکان-سنجی پروژه استفاده کرد.

بررسی صرفه های مقیاس در معادن سنگ ساختمانی ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده فنی مهندسی 1390
  پیام عباسی   احمدرضا صیادی

صرفه های ناشی از مقیاس به معنای چگونگی تاثیر وسعت فعالیت ها بر روی نتایج به دست آمده، از جمله قیمت تمام شده ی هر واحد کالای تولیدشده می باشد. با افزایش سطح تولید، ممکن است از یک نقطه ی مشخص به بعد عدم صرفه های ناشی از مقیاس اتفاق افتد. به همین علت تعیین مقیاس بهینه ی تولید، در نیل به مهمترین هدف بنگاه های اقتصادی، یعنی دستیابی به بیشترین سود ممکن، نقشی تعیین کننده ایفا می کند. صنعت تولید سنگ های تزئینی و نما از جایگاه مهمی در بخش معدن کشور برخوردار است به طوریکه ایران در رده ی ده کشور اول دارنده و تولیدکننده ی سنگ قرار گرفته است. در این تحقیق با استفاده از مدل های اقتصادسنجی به بررسی توابع تولید و هزینه در معادن سنگ ساختمانی ایران پرداخته شده است تا با استفاده از آن ها سطح بهینه ی تولید تخمین زده شود؛ منظور از سطح بهینه، دامنه ای از فعالیت است که در آن کمترین هزینه های متوسط برای هر واحد محصول تولیدشده، وجود دارد. نمونه ی آماری مورد مطالعه، داده های مقطعی 45 معدن سنگ ساختمانی کشور است. در کوتاه مدت مقیاس بهینه ی تولید برای این معادن در دامنه ی 23500 تا 27500 تن در سال قرار دارد. اما در بلندمدت حداقل مقیاس بهینه ی تولید 38500 تن در سال خواهد بود. با توجه به داده های موجود، بیش از 80 درصد از این معادن زیر مقیاس بهینه فعالیت می کنند. با حذف یارانه های دولتی در بخش انرژی، حداقل مقیاس بهینه به 36500 تن در سال کاهش می یابد. در معادنی که داده های آن ها مورد بررسی قرار گرفته است، مقیاس بهینه برای تعداد شاغلان 25 تا 32 نفر به دست آمده است. همچنین در معادن سنگ ساختمانی ایران بازدهی به مقیاس ثابت وجود دارد.

تخمین هزینه های مدار خردایش به منظور انتخاب نوع و چینش تجهیزات
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده فنی 1391
  مهسا خوشفرمان   احمدرضا صیادی

تجهیزات مدار خردایش سهم نسبتاً بالایی از هزینه های سرمایه ای و عملیاتی کارخانه های فرآوری مواد معدنی را به خود اختصاص داده و در نتیجه طراحی و انتخاب آن ها از اهمیت زیادی در مطالعات پیش امکان سنجی و امکان سنجی پروژه برخوردار است. این امر مستلزم دسترسی به روش ها و ابزارهای سریع و قابل اعتماد جهت تخمین هزینه صحیح و نسبتاً دقیق تجهیزات است. تحقیقات متعددی در مورد ارائه مدل های تخمین هزینه صورت گرفته است. اما مدل های موجود بروز نبوده و به صورت تک متغیره ارائه شده اند. بنابراین تاثیر سایر پارامترهای مهم در مدل های مذکور مد نظر قرار نگرفته و نیاز به ارائه مدل های بروزتر و دقیق تر در این زمینه احساس میشود. بر این اساس در این پایان نامه، پس از بررسی پارامترهای فنی موثر بر عملکرد هر یک از تجهیزات مدار خردایش و نیز تأثیر آن ها بر هزینه های سرمایه ای و عملیاتی، اقدام به ساخت مدل تخمین هزینه ها بر پایه روش رگرسیون جهت ساخت توابع تک و چند متغیره شد. به این منظور با پی گیری یک روند صحیح آماری و با بررسی داده های موجود در قالب پارامترهای فنی مربوط به هریک از تجهیزات، مدل مناسب جهت ساخت توابع تخمین هزینه انتخاب شد. در این راه علاوه بر بهره گیری از رویکردهای آماری مناسب، نتایج معتبر به دست آمده از تحقیقات پیشین نیز مد نظر قرار گرفته شد. در ادامه توابع تک متغیره به صورت نمایی و توابع چند متغیره به صورت خطی، مناسب ترین حالت برای بیان روابط بین پارامترهای فنی و هزینه های موجود شناخته شدند. برای ساخت توابع هزینه چند متغیره از روش آنالیز مولفه های اصلی به منظور رفع همبستگی بین پارامترهای فنی بهره برده شد. همچنین اعتبار هر یک از توابع توسط ابزارهای مختلفی سنجیده شد. مقایسه بین مقادیر تخمین زده شده و واقعی بیان گر خطایی کم تر از 10 درصد بوده و نشان دهنده دقت مناسب این توابع جهت استفاده در مراحل پیش امکان سنجی و امکان سنجی است. در پایان با استفاده از مدل ساخته شده، هزینه های سرمایه ای و عملیاتی مربوط به سه مدار خردایش شبیه سازی شده بررسی شد. مبنای شبیه سازی و مقایسه این سه مدار دست یابی به دانه بندی و درصد جامد محصول خروجی در بازه ای محدود و براساس مشخصات فنی تعریف شده می باشد. در نهایت براساس ارزش فعلی هزینه ها مناسب ترین مدار با کمینه ارزش فعلی هزینه انتخاب شد.

تحلیل قابلیت اطمینان و تعمیر و نگهداری بیل های مکانیکی در معادن روباز- مطالعه موردی معدن سنگ آهن میشدوان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده مهندسی 1392
  حامد دلقندی   احمدرضا صیادی

قابلیت اطمینان، یک شاخص مهندسی و ریاضی برای بررسی کمی خرابی‏ها و پیش بینی زمان عملیات مفید هر دستگاه یا سیستم مهندسی می‏باشد. از کار افتادن محصول ها و سیستم ها موجب وقوع اختلال در سطوح مختلفی می شود؛ بنابراین به عنوان یک پرسش اساسی چنین مطرح است که قابلیت اطمینان سیستم در طول عمر کاری آینده‏اش چه میزان است و ایمنی آن چقدر است؟ این پرسشی است که بخش‏هایی از آن را می‏توان با ارزیابی و کمیت سنجی قابلیت اطمینان پاسخ گفت. این تحقیق با هدف شناسایی و تحلیل رفتار خرابی و تعمیرات ماشین بیل مکانیکی از طریق مدل‏سازی و تحلیل قابلیت اطمینان و نگهداری ماشین، انجام شده است. مبنای مدل‏سازی این تحقیق، روش تحلیل آماری است که پایه‏ای‏ترین روش تحلیل و مدل‏سازی قابلیت اطمینان می باشد. بدین منظور ضمن تعیین زیرسیستم های عملیاتی ماشین بیل مکانیکی برای اولین بار رفتار خرابی‏ دو دستگاه بیل مکانیکی معدن سنگ آهن میشدوان مورد بررسی قرار گرفته است. اطلاعات مورد استفاده جهت مدل سازی قابلیت اطمینان و نگهداری برای هر یک از زیرسیستم های تعیین شده و تحلیل پیرامون قابلیت اطمینان و نگهداری کلی هر یک از ماشین ها شامل زمان عملکرد ماشین، زمان آماده به کار، علت توقف، مدت توقف و تعمیر ماشین در یک دوره زمانی 13 ماهه عملکرد ماشین‏ها بوده از منابع متعددی مانند گزارش عملکرد ماشین آلات معدن، گزارش تعمیرات و نگهداری استخراج شده است. محاسبات نشان می دهد که قابلیت اطمینان بیل مکانیکی نیوهلند نسبت به کوماتسو، در ابتدای دارای مقادیر بزرگ تر بوده ولی با گذشت زمان، کمتر از آن می شود. به طوری که قابلیت اطمینان بیل مکانیکی نیوهلند و کوماتسو به ترتیب پس از گذشت 270 و 350 ساعت متمایل به صفر می شود. قابلیت نگهداری بیل مکانیکی نیوهلند نسبت به کوماتسو، دارای مقادیر بزرگ تر می باشد. به عبارت دیگر در زمان های یکسان، احتمال تعمیر بیل مکانیکی نیوهلند بیشتر از بیل مکانیکی کوماتسو است. به طوری که احتمال تعمیر در یک شیفت تعمیراتی (12ساعت)، برای بیل مکانیکی نیوهلند و کوماتسو به ترتیب 70% و 60% می باشد.

ارزیابی ریسک تأمین کنندگان سنگ آهن در تولید فولاد
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده فنی 1392
  مونس عبدالملکی   احمدرضا صیادی

امروزه عواملی مانند جهانی شدن، برونسپاری و افزایش تنوع محصولات و خدمات، منجر به افزایش پیچیدگی در زنجیره تأمین شده است. با افزایش پیچیدگی، سطح عدم اطمینان و ریسک موجود در زنجیره نیز افزایش می یابد. از این رو مدیریت ریسک به یک موضوع اساسی در زنجیره تأمین تبدیل شده و نقش مهمی در عملکرد زنجیره و استمرار پویایی سازمان ایفا میکند. بنابراین سازمان ها برای غلبه بر ریسک های زنجیره تأمین، بایستی از راهبرد های کاهشی مناسب استفاده کنند. صنایع آهن و فولاد ایران با تأکید بر حفظ محیط زیست، بهبود کیفیت و بهره وری و توجه به الزامات، حضوری فعال و اثر بخش در عرصه تجارت داخلی و جهانی جهت توسعه منافع ملی دارد. قرن بیست و یکم، عصر فولادی های مدرن می باشد، فولادی که جانشین برتر فولاد امروزی خواهد بود و جوابگوی نیازهای بشرقرن بیست و یکم باشد. کشور ما درحال حاضر، از نظر شرایط تولید فولاد، دارای مزیت های نسبی فراوانی است. از جمله می توان به انرژی کافی و نسبتاً ارزان قیمت، سنگ آهن و مواد اولیه نسوز، تجربه نسبی در تولید فولاد، برخورداری از نیروی کار جوان و متخصص ارزان قیمت اشاره کردکه بادستیابی به فن آوری نوین تولید می تواند نقش موثر و رقابتی را در بازار جهانی فولاد ایفا نماید، صنعت فولاد یکی از صنایع مادر و کلیدی برای زنجیره تامین بسیاری از صنایع پایین دستی می باشد. این صنعت از یک طرف با صنایع معدنی و انرژی در ارتباط مستقیم بوده و از طرف دیگر مواد اولیه مورد نیاز بسیاری از صنایع از جمله صنایع فلزات، صنعت ساختمان و صنعت خودرو نیز توسط این صنعت تهیه و عرضه می شود. شرکت های فعال در صنعت فولاد از آنجا که با زنجیره تامین بسیاری از صنایع دیگر در ارتباط هستند، نیازمند برقراری ارتباطات به موقع با سایر اعضا برای اطلاع از وضعیت فعالیت ها در هر یک از نقاط زنجیره می باشند. از سوی دیگر این صنایع نیازمند برقراری ارتباطات بلند مدت و پایدار با تامین کنندگان هستند. همواره ریسک های وجود دارند که در جریان زنجیره تأمین از سوی تأمین کننده باعث اختلال در تولید فولاد می شود. محیط اقتصادی فعلی محیطی پر از رقابت و عدم قطعیت هست، همه ی انواع فاکتورهای عدم قطعیت در زنجیره تامین حاوی ریسک است. چنانکه در شرکت های بالا دستی زنجیره تامین، تامین کنندگان در حال ایفا کردن نقش مهمی هستند. ریسک تامین کننده یکی از منابع اصلی ریسک در زنجیره تامین است، بنابراین در محیط اقتصادی فعلی مسئله ی مهمی می باشد[1]. ریسک تأمین کننده، یکی از منابع ریسک زنجیره تأمین، می تواند به عنوان احتمال مشاهده کردن یک حالت عملکردی نابهنجار، برای یک شرکت از سوی یک تأمین کننده بالادست ،که ممکن است رخ دهد و جریان روان کاری زنجیره تأمین را دچار اختلال کند، تعریف می شود[2]. ریسک تأمین کننده یکی از اجزای اصلی مدیریت ریسک زنجیره تأمین محسوب می شود. هر گونه شرکت یا بنگاهی در معرض قرار گرفتن ریسک است که ممکن است توسط اشتباهات شخصی خود، ورشکستگی تأمین کننده یا توسعه شرایط نامساعد بازار و غیره در زنجیره تأمین خود با اختلال مواجه شود. تولید کننده ها به تامین کننده هایی نیاز دارند که قابلیت اعتماد آن ها را فراهم کنند. برای بیشتر شرکت ها، اما بی ثباتی قیمت محصولات، کاهش حجم اعتبار ، و بی ثباتی کلی بازار اقتصادی و مشکلات زیرساختی و مشکلات سیاسی و بسیاری از موارد دیگر شکاف عمیقی در عملکرد بسیاری از تأمین کننده های تولید کننده ایجاد نموده است. صنعت فولاد بزرگترین مصرف کننده سنگ آهن است چرا که 98 درصد تولید سنگ آهن جهان را استفاده می کند. در نتیجه میزان تولید فولاد نیاز به سنگ آهن را نمایان میسازد[3]. زنجیره تأمین شرکت های فولاد از تأمین کنندگان مواد خام همچون کانسنگ آهن، کک، سنگ آهک شروع می شوند و در پایان به مشتریان نهایی همچون ساختمان سازی، اتومبیل، کانتینر، صنعت کشتی سازی، و راه آهن منتهی می شود[4]. امروزه صنعت معدنکاری به شدت تحت تاثیر عوامل ریسک بوده و تصمیم‏گیری جهت تامین مالی با نظر گرفتن ریسک و مدیریت آن اتخاذ می‏شود. مدیریت ریسک مجموعه فرایند های لازم برای شناسایی، تجزیه و تحلیل و واکنش در مقابل یک پروژه به منظور بیشینه کردن نتایج وقایع مثبت و کمینه کردن پیامدهای وقایع ناگوار و منفی است که می‏تواند روی اهداف اصلی زنجیره تأمین تاثیر بگذارد. مدیریت ریسک در مجموع به شناسایی ریسک‏های زنجیره تأمین، ارزیابی آن¬ها و اطلاع از اولویت هر کدام از این ریسک‏ها و اتخاذ استراتژی مناسب در پاسخگویی به این ریسک‏ها اطلاق می‏شود. شناسایی عوامل ریسک‏زا و آگاهی از میزان و نوع تاثیرات و ارزیابی ریسک¬ها از یک سو و رتبه بندی درست آن¬ها از سوی دیگر به عنوان بخشی از فرایند پیچیده مدیریت ریسک تأمین کننده، گامی اساسی در جهت ارزیابی صحیح و پاسخ دهی به موقع و مناسب به این ریسک-ها و موجب کاهش زیان در نتیجه این رویداد‏ها می‏باشد. یکی از گام¬های اساسی در فرایند مدیریت ریسک ارزیابی و رتبه بندی ریسک¬ها می¬باشد. یکی از بهترین روش¬ها جهت شناسایی و طبقه¬ بندی ریسک¬ها ایجاد یک ساختار شکست ریسک ( rbs)می¬باشد.که یک لیست جامعی از ریسکهای پیش روی یک صنعت را ارائه میددهد. رتبه¬بندی مرسوم عمدتاً توسط قضاوت¬های مهندسی و تحلیل¬های کیفی صورت می¬گیرد که از اعتبار کافی برخوردار نیستند. برای رتبه¬بندی ریسک¬ها به ویژه زمانی که تعداد عوامل ریسک¬زا افزایش می¬یابد و وجود عدم قطعیت در تصمیم گیری، استفاده از روش¬های تصمیم¬گیری چند شاخصه فازی می¬تواند راهگشا باشد. در این پژوهش از شرکت فولاد خوزستان به عنوان مطالعه موردی بیان شده است. این شرکت به عنوان دومین تولیدکننده فولاد در کشور ایران می باشد که کسنانتره سنگ آهن خود را از معادن گل گهر سیرجان، سیرجان ایرانیان،بافق، زرند ایرانیان، سنگان، چادرملو تأمین می نماید. لذا اهداف کلی این تحقیق در قالب دو سوال زیر می باشد: •جه ریسک هایی از جانب تأمین کنندهای سنگ آهن، شرکت فولاد را تهدید می کند؟ •برای تأمینکنندگان مختلف چه ریسک هایی بیشترین و کمترین مقدار را دارند؟ در این تحقیق ابتدا در فصل اول کلیاتی از مدیریت زنجیره تأمین و مدیریت ریسک زنجیره تأمین از کتاب لاتین مدیریت ریسک زنجیره تأمین و لجستیک استخراج شده است. در این قسمت، زنجیره تأمین و زنجیره تولید فولاد بحث شده است و سپس مفهوم ریسک، عدم قطعیت و فرایند مدیریت ریسک در زنجیره تأمین و ریسک تأمین کننده توضیج داده شده است و در انتها مفهوم ساختار شکست ریسک بیان شده است. در فصل دوم پیشینه تحقیقات انجام شده در خصوص ارزیابی ریسک در زنجیره تأمین، ریسک تأمین کننده و ساختار شکست ریسک بیان شده است و در انتها شاخصهای مناسب برای ارزیابی ریسک شناسایی و مشخص شدهاند. روش¬های تصمیم¬گیری چند شاخصه فازی در فصل سوم مرور شده است. در این راستا روش¬های مناسب جهت رتبه¬بندی ریسک¬ها بررسی شده و تکنیک¬هایی که جهت وزن دهی شاخص ها و رتبه¬بندی ریسک¬ها از آن¬ها استفاده شده بیان گردیده است. هر نوع تکنیکی جهت ارزیابی ریسک باید با ایجاد روشی مناسب برای شناسایی و طبقه¬ بندی ریسک¬های خاص هر زنجیره تأمین آغاز شود لذا در فصل چهارم با توجه به این مهم یک ساختار جامع شکست ریسک در زنجیره تأمین کننده مدل-سازی شده است و این ساختار مبنای مطالعات بعدی قرار گرفت. در فصل پنجم با توجه به ارزیابی و رتبه بندی ریسک¬های طبقه بندی شده (در قالب rbs و پرسشنامه)، در صنعت فولاد خوزستان، به عنوان مطالعه موردی، مراحل تحقیق ذکر شده است و در نهایت رتبه¬بندی ریسک¬ها بر اساس روش¬های تصمیم¬گیری چند شاخصه فازی برای هر تأمین کننده آورده شده است و نتایج نیز در ادامه نشان داده است که دسته ریسک اقتصادی و ریسک کیفیت و بازار برای بیشتر تأمین کنندگان بیشترین میزان و دسته ریسک وابستگی و رفتارهای ارتباطی کمترین ریسک را دارند.

ارائه مدل زنجیره دو سطحی تأمین کننده – تولید کننده در صنعت فولاد، مطالعه موردی: شرکت ذوب آهن اصفهان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه صنعتی شاهرود - دانشکده مهندسی معدن 1393
  محمد حیاتی   رضا خالو کاکایی

با توجه به تحولات سریع در صنایع فولاد کشورهای در حال توسعه و نیز مواجهه با ریسک¬ها و عدم قطعیت¬های فراوان، تلاش برای کاهش هزینه¬ها و بهینه¬سازی فرایند تأمین و برنامه¬ریزی تولید بسیار حائز اهمیت و ضروری می¬باشد. هدف از این تحقیق ارائه مدل زنجیره دو سطحی تأمین کننده – تولید کننده در صنعت فولاد کشور متناسب با مفاهیم مدیریت زنجیره تأمین است. از اولین مراحل و گام¬های اساسی برای مدیریت زنجیره تأمین صنعت فولاد کشور، شناسایی تهدیدها و مخاطراتی است که زنجیره تأمین این صنعت را تهدید می¬کنند، لذا ابتدا در قالب یک مدل سلسله مراتبی، ضمن شناسایی جامع و دسته¬بندی ریسک¬های زنجیره تأمین فولاد به ارزیابی آن¬ها پرداخته شده است. در این راستا ریسک¬ها بر اساس روش rbs در 4 سطح ارائه شده¬اند. سپس با معرفی مجموعه جامعی از معیارها (14 معیار)، ارزیابی و رتبه¬بندی ریسک¬ها در مجتمع ذوب آهن اصفهان با استفاده از روش¬های fuzzy dahp و fuzzy topsis انجام شده است. بر این اساس ریسک¬های فرایند تأمین، بالاترین رتبه ریسک را به خود اختصاص دادند و به¬عنوان بحرانی¬ترین ریسک¬های این مجموعه معرفی شدند. در ادامه، به¬منظور نیاز سنجی مشتریان در خصوص محصولات فولادی و برآورده کردن تقاضای متغیر و نامطمئن آنها، با تمرکز بر بخش تولید در مجتمع ذوب آهن، یک مدل برنامه¬ریزی آرمانی فازی (fuzzy gp) به منظور تعیین سطوح کلی تولید هر دسته از محصولات ذوب آهن اصفهان طراحی شده است. برای این منظور تعداد 12 خانواده محصول در مجتمع ذوب آهن در نظر گرفته شده است. مدل ریاضی ارائه شده برای برنامه¬ریزی جامع تولید خانواده محصولات، دارای 3 هدف کیفی و 3 هدف کمّی با اولویت¬های متفاوت است و تابع هدف اصلی مسأله به صورت بیشینه¬سازی سطح اقناع اهداف فازی مسأله می¬باشد. در مدل پیشنهادی، سعی شده است با در نظر گرفتن سطح موجودی، تقاضا، ظرفیت ماشین آلات، و فضای انبار، کل هزینه-های تولید و هزینه¬های نگهداری و سفارشات معوق کمینه شده و کیفیت محصول را در سطح بالا و میزان تأخیر در تحویل محصول و ریسک تولید را بسیار پایین نگه دارد. با حل مدل مذکور، سطوح تولید، میزان موجودی، میزان سفارش معوق، میزان قرارداد فرعی و میزان فروش برای 12 دسته (خانواده) محصول در شرکت ذوب آهن اصفهان در طی 4 دوره (بهار 93 تا زمستان 93) پیش¬بینی و برنامه¬ریزی شد. لذا شرکت ذوب آهن می¬بایست در مجموع مقدار 8/2 میلیون تن محصول را در طی 4 دوره مذکور تولید کند. برای تولید این مقدار محصول لازم است که برنامه¬ریزی برای خرید مواد اولیه نیز انجام گیرد لذا در نهایت با تمرکز بر بخش تأمین و خرید مواد اولیه صنعت فولاد، یک مدل ترکیبی با در نظر گرفتن هم¬زمان معیارهای مختلف به¬منظور ارزیابی و انتخاب تأمین¬کنندگان سنگ آهن درشت دانه و تخصیص سفارش بهینه به هر کدام از آنها ارائه شده است. در این راستا ابتدا مجموعه¬ای از معیارها (شامل 7 معیار کمّی و 5 معیار کیفی) برای ارزیابی و انتخاب تأمین¬کنندگان سنگ آهن معرفی شده است. با توجه به اینکه یکی از معیارهای کلیدی در ارزیابی و انتخاب تأمین¬کنندگان معیار ریسک می¬باشد و در تحقیقات کمتر مورد توجه قرار گرفته است، با معرفی یک شاخص ریسک ترکیبی برای هر تأمین کننده به ارزیابی ریسک تأمین¬کنندگان پرداخته شده است. با محاسبه این شاخص و در نظر گرفتن دیگر معیارها، ارزیابی تأمین¬کنندگان با استفاده از روش¬های fuzzy dahp و fuzzy topsis انجام شده است. سپس با شناسایی محدودیت¬های آرمانی و سیستمی، یک مدل برنامه¬ریزی ریاضی gp-fuzzy dahp، به منظور تخصیص مقدار سفارش بهینه به هر تأمین¬کننده ارائه شده است. بر اساس نتایج حاصل از حل مدل، به¬منظور دستیابی به سطوح تولید برنامه¬ریزی شده در مرحله قبل برای برآورده کردن تقاضای مشتریان، شرکت ذوب آهن می¬بایست مطابق ظرفیت معادن میشدوان و احیا معادن، سنگ آهن بخرد و مابقی سنگ آهن مورد نیاز خود را از معادن مرکزی، جلال آباد و امیرسنگان خریداری کند.

ارزیابی ریسک عوامل ژئوتکنیکی در معدن زغال سنگ طبس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده مهندسی معدن 1393
  وحید وزیری   جعفر خادمی حمیدی

از منظر ریسک، مناسب‎ترین کارگاه استخراجی در معادن زغال، کارگاهی است که عوارض زمین‎شناسی کم، ایمنی کافی و بازدهی بالایی داشته باشد. اما ریسک معدن‏کاری زیرزمینی زغال‏سنگ به دلیل عدم قطعیت‎های ژئوتکنیکی مرتبط با آن همواره بالا بوده و تأثیر زیادی بر روی کارایی ماشین¬آلات، تولید روزانه معدن و ایمنی پرسنل دارد. لذا این مطالعه با هدف ارزیابی ریسک زمین¬شناسی- ژئوتکنیکی و شناسایی مناطق با ریسک کاری بالا در معدن شماره 1 زغال¬سنگ طبس انجام گرفته است. بنابراین متغیرهای ژئوتکنیکی براساس مطالعات اسنادی نظیر نقشه‏های زمین‏شناسی، ژئومورفولوژی منطقه‏ای و اطلاعات حاصل از معدن مورد مطالعه، انتخاب شده‏اند. این متغیرها شامل گازخیزی لایه زغال، cmrr، تنش قائم، جابجایی گسل‏ها و جهت‏یافتگی گسل‏ها نسبت به پانل‎ها می‏باشد. چون بیشتر اطلاعات در دسترس معدن از گمانه‏¬های اکتشافی بوده است، لذا برای تعیین میزان بعضی از متغیرها در مناطق فاقد داده، از تخمین‎های زمین‎آماری استفاده شد. در نهایت روش سیستم‏های اطلاعات جغرافیایی (gis) به دلیل توانایی بالای این روش در جمع‎آوری، ذخیره‎سازی، تجزیه و تحلیل داده¬های مکانی نظیر آنالیزهای تخمین زمین‎آماری، اعتبارسنجی نتایج و نمایش خروجی¬ها به صورت نقشه برای ارزیابی ریسک استفاده شد. هر کدام از متغیرها در نرم‏افزار arcgis لایه‏سازی شد. برای وزن‏دهی متغیرها از روش سیستم‏های مهندسی سنگ - ماتریس اندرکنش استفاده شد. سپس از طریق هم‎پوشانی نقشه‏های بدست آمده برای متغیرها با اعمال وزن اختصاص یافته برای هر متغیر، نقشه نهایی ریسک ژئوتکنیکی بدست آمد. نقشه نهایی در چهار رده ریسک ژئوتکنیکی بسیار‏ بالا، بالا، متوسط و پایین ارائه شد. بررسی نقشه نهایی نشان داد که از کل مساحت منطقه مورد مطالعه، %24 ریسک ژئوتکنیکی بسیار بالا و %21 درصد ریسک ژئوتکنیکی بالا دارد. به منظور اعتبارسنجی نتایج، تجربیات حاصل از پانل¬های استخراج شده و داده¬های میدانی واقعی با نقشه نهایی ریسک معدن مقایسه شد، به‏طوری‏که داده‏های واقعی ثبت شده از تأخیرهای مربوط به شرایط ژئوتکنیکی، نقشه نهایی بدست آمده برای ریسک ژئوتکنیکی را تأیید می‏کند.

تعیین عیار حد بهینه در معادن روباز دو فلزی با در نظر گرفتن انباشتگاه با استفاده از روش ترکیبی جستجوی شبکه- الگوریتم ژنتیک
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده فنی 1393
  طیبه رمضانعلی زاده   مسعود منجزی

عیارحد یکی از مهمترین پارامترها در طراحی محدوده نهایی و برنامه ریزی تولید معادن روباز می-باشد. استفاده از تئوری لین در بهینه سازی عیار حد منجر به در نظر گرفتن عیارهای حد دینامیک می شود که در نتیجه عیارهای حد در طول عمر معدن به صورت نزولی کاهش می یابد. این به نوبه خود ضرورت ایجاد انباشتگاه ها با مواد بین عیارهای حد سربه سری و بهینه را به دنبال خواهد داشت. در این تحقیق، راهکاری بر اساس تئوری اصلی لین در یک کانسار فرضی سرب و روی به منظور حداکثر کردن ارزش خالص فعلی با ترکیب گزینه انباشتگاه توسعه یافت. این راهکار روش ترکیبی الگوریتم ژنتیک و جستجوی شبکه می باشد که بهترین راه حل را در کمترین زمان ممکن ارائه می دهد، در حالی که از به دام افتادن در بهینه محلی جلوگیری می کند. نرم افزار matlab به منظور کد نویسی مورد استفاده قرار گرفت. بر اساس نتایج بدست آمده، ارزش خالص فعلی با در نظر گرفتن گزینه انباشتگاه به اندازه 2 درصد افزایش یافت که این میزان افزایش برای اقتصاد معدن قابل توجه است. همچنین، عمر معدن از 14 به 19 سال افزایش یافت. قابل ذکر است که بهره برداری از انباشتگاه از سال 15 آغاز می گردد.

بهینه سازی همزمان عیار حد و ظرفیت تولید کرخانه ی فرآوری با لحاظ کردن عدم قطعیت قیمت
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده فنی 1393
  فرزام صفاریان   علی اصغر خدایاری

عیار حد و ظرفیت تولید دو متغیر موثر در طراحی و بررسی فنی اقتصادی معادن بوده که محاسبه و بهینه سازی آن ها از اهمیت بالایی برخوردار است. عیار حد، به عنوان هر عیاری که به هر دلیل خاص برای تفکیک دو نوع فعالیت بر روی مواد (مثل استخراج یا عدم استخراج، ارسال به کارخانه یا عدم ارسال به کارخانه، ...) مورد استفاده قرار می گیرد، تعریف شده است.

ارزیابی بهره وری در معادن با رویکرد سیستم دینامیک – مطالعه موردی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس - دانشکده فنی 1393
  زیرار محمودی   احمدرضا صیادی

بهره وری بعنوان نسبت بین ستانده ها و داده ها، از حیاتی ترین عوامل موثر بر رقابت پذیری و ادامه حیات اقتصادی شرکت ها بوده و توجه مداوم به آن امکان پایش نحوه عملکرد، طراحی و اجرای برنامه های بهبود را فراهم می کند. مدل سازی با رویکرد سیستم های پویا با تاکید بر نمودارهای علت-معلول، نمودار حالت-جریان و معادلات ریاضی حاکم بر سیستم، ساختارها را شناسایی کرده و نتایج را در طول زمان نمایش می دهد. این مدل بر اساس فرایند تولید یک مجتمع معدنی در سه بخش معدن، کارخانه فراوری و کارخانه گندله سازی در قالب 6 زیر مدل اصلی طراحی شده است. نتایج نشان می دهد که در سال های اولیه حلقه های هزینه غالب و حلقه های کیفیت کارکنان ضعیف بوده در نتیجه بهره وری مقداری پایین را نشان می دهد. در ادامه شرکت با سرمایه گذاری در جهت افزایش کیفیت منابع انسانی و همچنین با سرمایه گذاری برای افزایش راندمان کارخانه فرآوری، بهره وری را افزایش داده است.

ارائه مدلی کامپیوتری جهت مطالعات پیش امکان سنجی انتقال بوکسیت از معادن دابولا در گینه به بندر کناکری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1386
  روح الله هاشمی طاهری   محمدحسین بصیری

چکیده ندارد.

ارائه مدلی جهت انتخاب نرخ تولید بهینه معادن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1386
  امیر حسن زاده   احمدرضا صیادی

چکیده ندارد.

تحلیل حساسیت عوامل موثر بر مدل سازی ذخایر مس پورفیری
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1386
  کامران جهانبخش   احمدرضا صیادی

چکیده ندارد.

ارزیابی اقتصادی و تحلیل حساسیت و ریسک تولید آلومینا از نفلین سینیت آذربایجان شرقی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1386
  هادی شهبازی   احمدرضا صیادی

چکیده ندارد.

ارائه مدلی کامپیوتری جهت انجام مطالعات پیش امکان سنجی احداث کارخانه آلومینای خلیج فارس
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه تربیت مدرس 1386
  امیر طیبی   محمدحسین بصیری

چکیده ندارد.

تعیین محدوده نهایی بهینه و برنامه ریزی بلند مدت تولید معدن مس سونگون با استفاده از نرم افزار های npvscheduler و datamine
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده فنی و مهندسی 1388
  علی محمودی مغانلو   حمید منصوری

طراحی بلند مدت معدن روباز یک فرآیند پویاست که بایستی هر از چند گاهی با تغییر پارامترهای فنی _ اقتصادی بازنگری شود. ذخیره مس سونگون از نوع پورفیری و در شمال غربی ایران واقع است. به خاطر مدل زمین شناسی به روز شده و افزایش شدید قیمت کنسانتره در سالهای اخیر، محدوده نهایی کاواک و برنامه ریزی تولید بلندمدت تولید بایستی دوباره بهینه سازی شود. بنابراین طراحی بلند­مدت معدن مس سونگون اجرا شد. پارامترهای طراحی براساس سه سال عمر معدنکاری معدن شامل هزینه های معدنکاری و فرآوری تعیین شد. قیمت مس با استفاده از روش جدید تحلیل روند برآورد گردید. عملیات تولید مدل بلوکی اقتصادی، تعیین کاواک نهایی در سه سناریوی طراحی اجرا و بهینه سازی محدوده نهایی و تولید پوش بک و برنامه ریزی تولید سالیانه در نرم افزار npv+mfo انجام شد. اولین سناریوی طراحی به تحلیل محدودیت های فیزیکی مختلف در تعیین محدوده نهایی کاواک می پردازد. این محدودیت ها شامل دره سونگون، محوطه سنگ شکن و ناحیه نیمه صنعتی است. تحلیل محدوده نهایی با استفاده از داده های فنی اقتصادی مشابه و محدودیت های فیزیکی متفاوت با هدف مقایسه انجام شد. نتایج بدست آمده نشان می دهد که محوطه سنگ شکن هیچگونه تاثیری در محدوده نهایی ندارد در مقابل ناحیه نیمه صنعتی بیشترین اثر را بر اندازه و npv محدوده نهایی دارد. دومین سناریوی طراحی در رابطه با تأثیر تغییر قیمت انرژی بر معدن مس سونگون است. با توجه به احتمال حذف یارانه های انرژی از طرف دولت وآزاد شدن قیمت حامل های انرژی در نظر گرفتن این سناریو ضروری به نظر می رسد. نتایج نشان می دهد که افزایش قیمت انرژی، اندازه کاواک نهایی، npv و عمر معدن را به شدت کاهش می دهد. در آخرین سناریوی طراحی، بهینه سازی کاواک و برنامه ریزی تولید سالیانه معدن بر اساس شرایط فعلی انجام شد. در نهایت کاواک بهینه با ذخیره 277 میلیون تن ماده معدنی در قالب 3 پوش بک معدن را برای 24 سال با نرخ تولید سالیانه 7 میلیون تن برای 6 سال اول و 14 میلیون تن در سالهای بعدی تامین می کند.