نام پژوهشگر: سید محمدمهدی هزاوه ای

نقش استفاده طولانی مدت از عصا در کینماتیک راه رفتن و کنترل پاسچر در مردان سالمند
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه بوعلی سینا - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1390
  محمد ربیعی   نادر فرهپور

هدف این پژوهش بررسی نقش استفاده طولانی مدت از عصا در کینماتیک راه رفتن و کنترل پاسچر در مردان سالمند می-باشد. نمونه آماری تحقیق را 3 گروه تشکیل می دهند. این گروه ها عبارتند از 10 فرد سالمند 60 سال به بالا که طولانی مدت از عصا استفاده می کنند (گروه 3)، 10 سالمند 60 سال به بالا که بدون عصا راه می روند (گروه 2) و 10 فرد میانسال سالم بین 40 تا 45 سال (گروه 1). ابتدا آزمودنی ها در جلوی دوربین فالکان hz240 راه رفتند. راه رفتن شامل یک استراید کامل چپ و راست در طی 10 ثانیه می باشد. سپس با استفاده از سیستم تحلیل حرکتی (motion analysis) پوزیشن، زوایای مفاصل و کینماتیک راه رفتن اندازه گیری شد. سپس افراد در صورت امکان بدون عصا روی دستگاه تعادل سنج ایستاده و با استفاده ازدستگاه تعادل سنج biodex، عملکرد تعادلی افراد در دو بخش انحرافات و نوسانات پوسچری اندازه گیری شد. نتایج پژوهش حاضر کاهش چشمگیری را در میانگین سرعت راه رفتن با افزایش سن، و همچنین هنگام استفاه از عصا مشخص می کند. میزان کدنس بین گروه های 1 و 2 تفاوت قابل ملاحظه ای مشاهده نمی شود، اما گروه 3 نسبت به هر دو گروه سنی 40-45 سال و بالای 60 سال بدون عصا کاهش معناداری را از خود نشان داد. زمان استراید گروه 3 نسبت به دو گروه دیگر دارای افزایش معناداری می باشد. درصد استقرار با افزایش سن افزایش معناداری پیدا می کند، همچنین استفاده از عصا نیز باعث افزایش زمان استقرار می شود. درصد طول استراید گروه 3 نسبت به گروه های 1 و 2 به صورت قابل ملاحظه ای کمتر می باشد، در صورتی که بین دو گروه 1 و 2 تفاوت معناداری وجود ندارد. کاهش معناداری در ارتفاع مچ پا طی راه رفتن در گروه 2 نسبت به گروه 1 مشخص شد. الگوی حرکتی مفصل های هیپ، زانو و مچ پا هنگام راه رفتن در هر سه گروه یکسان است. میزان فلکشن و اکستنشن مفصل هیپ در گروه 3 نسبت به دو گروه دیگر به میزان قابل توجهی کمتر است. با توجه به کاهش در هر دوی حداکثر فلکشن و حداکثر اکستنشن مفصل هیپ، دامنه حرکتی این مفصل طی راه رفتن تغییر قابل توجهی نمی کند. حداکثر اکستنشن زانو در گروه 3 به صورت معناداری نسبت به دو گروه دیگر کمتر می باشد. همچنین گروه 3 نسبت به گروه 2 دارای حداکثر فلکشن بیشتری در زانو است. با توجه به حداکثر فلکشن و حداکثر اکستنشن مفصل زانو، گروه 1 نسبت به دو گروه بالای 60 سال دامنه حرکتی گسترده تری طی راه رفتن استفاده می کند. در مفصل مچ پا حداکثر پلانتارفلکشن و دورسی فلکشن گروه 3 نسبت به دو گروه دیگر به صورت معنا داری کمتر است. با توجه به کاهش در هر دوی پلانتارفلکشن و دورسی فلکشن مفصل مچ پا در گروه 3 دامنه حرکتی استفاده شده طی راه رفتن در این مفصل بین سه گروه تفاوت معناداری ندارد. گروه 3 نسبت به دو گروه دیگر نوسانات بیشتری در بالاتنه داشته اند. با افزایش سن کاهش چشمگیری در زمان تست رامبرگ به وجود می آید، همچنین استفاده از عصا این اختلافات را تشدید می کند. با افزایش سن شاخص کلی تعادل افزایش پیدا کرده است که این نشان دهنده کاهش تعادل می باشد. همچنین گروه 3 کاهش بیشتری را در تعادل از خود نشان دادند. گروه 3در شاخص نوسانات نسبت به دو گروه دیگر به صورت معناداری دارای شاخص بالاتری می باشد که نشان دهنده افزایش نوسانات افراد طی حفظ تعادل می باشد. سالمندانی که از عصا استفاده می کنند در هنگام حفظ تعادل دامنه گسترده تری از دامنه حرکتی سر خود را به کار می گیرند. هنگام حفظ تعادل در دامنه حرکتی تنه بین گروه ها اختلاف معناداری وجود ندارد. افراد گروه 3 نسبت به گروه 1 هنگام تلاش برای حفظ تعادل بر روی دستگاه تعادل سنج biodex به صورت چشمگیری از دامنه حرکتی گسترده تری از مفصل هیپ برای حفظ تعادل استفاده کرده اند. در دامنه حرکتی و حداکثر اکستنشن مفصل زانو بین سه گروه اختلاف معناداری وجود ندارد، در حالی که گروه 3 نسبت به گروه 1 به صورت قابل ملاحظه ای دارای حداکثر فلکشن بیشتری می باشد. در مفصل مچ پا هنگام تلاش برای حفظ تعادل تفاوت معناداری بین سه گروه مشاهده نشد. با توجه به کلیه متغیرهای اندازه گیری شده در این پژوهش می توان اظهار داشت که با افزایش سن تعادل افراد کاهش می یابد و افراد برای حفظ تعادل به استفاده از استراتژی های بیشتری نیاز پیدا می کنند. همچنین در راه رفتن، سرعت کلی و دامنه حرکتی مفاصل کاهش یافته و نسبت استقرار به نوسان افزایش می یابد. استفاده از عصا موجب افزایش تعادل افراد می شود. همچنین استفاده از عصا در کاهش کدنس، طول گام و دامنه حرکتی مفاصل نقش اساسی ایفا می کند. با وجود این هیچ کدام از افزایش سن یا استفاده از عصا الگوی کلی راه رفتن را در افراد سالم تغییر نمی دهند.