نام پژوهشگر: [جعفر قامت
محمدامین ناظم اردشیر سنایی
روسیه از ابتدا دهه 90 سودای بازگشت به موقعیت بزرگ خود را در سر می پروراند اما مشکلات عدیده اقتصادی و هویتی پی گیری عملی این آرمان را به تأخیر انداخته بود تا اینکه پوتین با استفاده از اهرم انرژی و عمل گرایی و عدم تقابل گرایی با غرب وتوجه به فضای وابستگی متقابل در سیاست خارجی توانست ،روسیه را به قدرتی تأثیرگذار در نظام بین الملل تبدیل نماید. در این تحقیق سعی شده است با تکیه بر تئوری ساختار- کارگزار به رابطه میان ساختار (نظام بین الملل)وکارگزار(دولت )اشاره می شودا.که در این میان دولت روسیه برای تأثیر گذاری به روند هویت سازی وساختار سازی اقدام به تصویب اسناد دولتی 2000،97،93 نموده است. پوتین توانسته است با استفاده از اهرم انرژی ، اروپا و جمهوری های شوروی شرقی را به خود نزدیک کند و بتواند از نفوذ آمریکا بر اتحادیه اروپا بکاهد .اتحادیه اروپا به خوبی می داند منزوی کردن روسیه به علت موقعیت جغرافیایی وتوان بالقوه آن کاری غیرممکن است .منافع جهانی اتحادیه اروپا اقتضا می کند که روسیه به یک کشور با ثبات ،دموکراتیک و مرفه تبدیل شده و به عنوان یک عضو فعال و سازنده بین المللی رفتار نماید، زیرا با توجه به همسایگی روسیه با کشورهای اروپایی ، هرگونه بی ثباتی و نا آرامی در روسیه در ابتدا این کشورها را تهدید خواهد کرد.در نتیجه اروپا با قرار دادهای دوجانبه بلند مدت سعی در کسب امنیت انرژی نموده است.در مجموع باید گفت پوتین با سیاست عملگرایانه خود در تلاش است که روسیه را از حالت یک تهدید برای غرب خارج نماید و خود را به عنوان یک قدرت تاثیرگذار در جامعه بین الملل مطرح نماید