نام پژوهشگر: امیر نیاکویی

نقش آفرینی جمهوری اسلامی ایران و تروریسم در نظام بین الملل( بعد از 11 سپتامبر)؛راهبردها و رویکردها
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان 1390
  محبوبه فتاحی   رضا سیمبر

یازده سپتامبر به عنوان حادثه ی تروریستی که موجودیت ایالات متحده را به خطر انداخت سبب گردید که استراتژی مبارزه با تروریسم به عنوان عامل تعیین کننده در سیاست خارجی آمریکا قرار گیرد. هدف امریکا از پی ریزی چنین استراتژی ناشی از تمایل و خواست آن کشور به گسترش سلطه ی هژمونیک به سرتاسر دنیا، از طریق تثبیت این هژمونی بر منطقه خاورمیانه بود. از جمله تدابیری که ایالات متحده در جهت نبرد با تروریسم به کار برد: استفاده از اقدام نظامی، حمله پیش دستانه، استفاده از دیپلماسی چند جانبه، سیاست مهار و دموکراسی سازی بود. فضای امنیتی ایجاد شده پس از 11 سپتامبر 2001 فرصتی فراهم آورد تا نقش قدرت های منطقه ای چون ایران در مسائل بین المللی از جمله مبارزه با تروریسم برجسته گردد. همزمان با ایجاد چنین فرصتی، امنیت ملی ج. ا. ایران به واسطه ی افزایش فعالیت های تروریستی ناشی از وجود این فضای امنیتی در محیط پیرامونی اش، مورد تهدید واقع شده است. کشور ایران از جمله کشورهایی است که بیشترین لطمات را از حوادث تروریستی متحمل گردیده و در معرض خطرات بالقوه ی بسیاری هم از این جهت است. ج. ا. ایران امروزه اصلی ترین قدرت منطقه ای مخالف هژمون غرب و آمریکا است که با دست یابی به پیشرفت های علمی و فناورانه در حوزه های مختلف، به دنبال تحکیم و تثبیت موقعیت برتر خود به عنوان یک قدرت مستقل و تأثیرگذار در منطقه می باشد. این مسئله سبب توجه و حساسیت بیش از حد کشورهای غربی و مخصوصأ ایالات متحده نسبت به افزایش توان این کشور و گسترش حوزه نفوذ و نقش آفرینی آن در عرصه تحولات منطقه ای شده است. آمریکا افزایش نفوذ و قدرت ایران در سطح منطقه را با توجه به سابقه ی سیاست ها و ماهیت ضد سلطه و ضد آمریکایی نظام ج. ا. ایران، تهدیدی علیه منافع ملی خود در جهت دسترسی به استراتژی های دراز مدت اقتصادی، سیاسی، فرهنگی، و نظامی خود در نظر می گیرد. بنابر این، مقابله با چنین روندی ایالات متحده و هم پیمانان غربی اش را بر آن داشته است تا با بکارگیری ابعاد قدیمی و نوین تروریسم(حمایت از گروه های تروریستی، تروریسم دولتی ، سایبری و رسانه ای) و با بهره گیری از ابزارهای نوینی چون رسانه، اینترنت، پایگاه های خبری و ... با هدف تأثیر گذاری بر افکار عمومی داخلی و خارجی و ایجاد اختلال در زیر ساخت ها و زیرسیستم های کشور، از قدرت یابی و گسترش حوزه نفوذ ایران ممانعت به عمل آورند. در جمع بندی نهایی نقش آفرینی ج. ا. ایران در صحنه نظام بین الملل بعد از حوادث 11 سپتامبر و در زمینه مبارزه با تروریسم، را می توان نقش سازنده ی آن در همکاری با ائتلاف نیروهای بین المللی در سرنگونی حکومت طالبان و نیز تشکیل و موفقیت کنفرانس بن و شکل گیری افغانستان جدید و حمایت از روند انتقال سیاسی افغانستان در چندین مرحله انتخابات پارلمانی و ریاست جمهوری، هم چنین نقش سازنده ی ایران در شکل گیری عراق جدید، تلاش برای ارتقاء همبستگی میان کشورهای مستقل و افزایش سهم و مشارکت نهضت آنان، در حوزه ی مبارزه با تروریسم از طریق برگزاری همایش بین المللی مبارزه ی جهانی با تروریسم و نهایتأ انعقاد توافق نامه های همکاری با کشورهای همسایه در عرصه ی مبارزه با تروریسم، افراطی گری و جرائم سازمان یافته دانست. همان گونه که ملاحظه می شود، علی رغم کارشکنی های نظام بین الملل و کشورهای منطقه در معرفی ایران به عنوان « تهدید اصلی» منطقه و تداوم انزوای منطقه ای ج. ا. ایران، تاکنون این کشور تأثیرات مثبت و سازنده ای در زمینه مبارزه با تروریسم و حفظ امنیت و ثبات منطقه ای داشته است. با وقوع حملات ترویستی یازده سپتامبر، کشورهای عراق، کره شمالی و ایران در محور شرارت قرار گرفتند و با هر کدام از این کشورها متناسب با شرایط سیاسی، اقتصادی، جغرافیایی و فرهنگی آن ها، برخورد شد. در این میان، پیشرفت های علمی و فناورانه ایران به ویژه در عرصه ی فناوری هسته ای و نظامی باعث توجّه بیشتر آمریکا به افزایش قدرت روز افزون این کشور گردید. موقعیت ژئو استراتژیک و ژئو اکونومیک ایران همرا با در اختیار داشتن مولفه های چون نیروی انسانی متخصص و نیمه متخصص و گسترش حوزه ی نفوذ معنوی اش در منطقه خاورمیانه به ویژه در عراق، لبنان، سوریه و فلسطین، نگرانی های عمده ای را از آینده نقش ایران در حوزه ی سیاست خارجی ایالات متحده به وجود آورده است. در همین راستا طی سال های اخیر، شاهد تلاش برخی از کشورهای غربی و به ویژه آمریکا برای امنیتی شدن ایران و بزرگ جلوه دادن تهدید ایران برای امنیت جهانی بوده ایم. آمریکایی-ها بر این اعتقادند که هر گونه تولید قدرت در کشوری همچون ایران منجر به افزایش تروریسم می شود. لذا اقدامات گسترده و متنوعی برای جلوگیری از قدرت یابی ایران در دستور کار قرار گرفت. مقابله با نقش منطقه ای ایران، اتهام گرایی علیه الگوهای رفتاری ایران، متهم سازی به ایجاد بی ثباتی در منطقه، حمایت از تروریسم و تولید سلاح های کشتار جمعی و ... از جمله محورهای مقابله آمریکا با ایران محسوب می شود. در ابتدا جورج بوش و تیم نو محافظه کارش رسمأ و بسیار جدی ایران را محور شرارت خواند و در تلاش برای مقابله نظامی با ایران بود. امروز نیز دیپلماسی سیاه در دستور کار اتاق های فکر واشنگتن قرار گرفته است. امروز ایران در کانون توجه رسانه های غربی قرار گرفته است و کوچک ترین موضوع در ایران تنها پس از چند ساعت در تمامی رسانه ها و سایت های جهانی به کنکاش گذاشته می شود. این موضوع نشان از آن دارد که جنگ علیه ایران هم چنان قوی تر از پیش از سوی واشنگتن پیگیری می شود. سیستم های تبلیغاتی آمریکا همواره تلاش دارند تا عملیات روانی گسترده ای را در این رابطه با هدف تغییر رژیم و براندازی نرم در ایران ایجاد نمایند. مجموعه فعالیت هایی را که خلاف واقعیت های موجود، برای تروریست جلوه دادن ایران و یا از طریق بنگاه های خبرپراکنی غرب، ج. ا. ایران را تهدیدی در صحنه بین المللی به حساب آوردن، را می توان تروریسم رسانه ای علیه ایران قلمداد کرد. هم چنین دشمن در فضای سایبری از طریق ابزار نرم به دنبال ضربه زدن به زیر ساخت ها و زیر سیستم های کشور است تا جامعه ایرانی را فلج نماید و پر واضح است که دشمن در این زمینه سرمایه گذاری زیادی کرده است. مجموعه ی این قراین تأیید کننده برآورد این نوشتار در ارتباط با تحقق و وقوع اشکال متعدد تروریسم( دولتی، رسانه ای، سایبری ،...) علیه ج. ا. ایران است. از مجموع مباحث مطرح شده می توان چنین استنتاج نمود که ج. ا. ایران در حال حاضر با دو تهدید اساسی مواجه می باشد: موج تروریسم نوین که از جانب ایالات متحده برنامه ریزی و هدایت می شود، شرایط ایجاد شده در منطقه ناشی از مبارزه آمریکا با تروریسم. مقابله با تهدیدات مهم و اساسی فوق و نیز حفظ امنیت و ثبات در کشور و هم چنین حفظ صلح و ثبات منطقه ای که به طور مستقیم با ثبات و امنیت در ایران مرتبط می شود، اعمال راهبردهای پیشنهادی زیر را در قالب اتخاذ رویکردهای امنیتی- نظامی و سیاسی- دیپلماتیک در سیاست داخلی و خارجی ایران اجتناب ناپذیر می نماید: عملیات پنهان، کنترل و مدیریت فراگیر رسانه ای، پیشگیری از تروریسم هسته ای، جنگ آشکار به هنگام واکنش، رویکرد بازدارندگی، بهره-گیری از دیپلماسی عمومی، پیگیری امنیت همکاری جویانه در چارچوب ترتیبات امنیتی منطقه ای.

هم تکمیلی های اقتصادی و سیاسی اکو و آسه آن با تأکید بر کنشگری جمهوری اسلامی ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان 1390
  محمد رضا جودکی   رضا سیمبر

در هزاره سوم، آهنگ جهانی شدن سریع تر از گذشته در مسیر ادغام سیاسی، فرهنگی و اقتصادی دنیا درحرکت است و دولتها برای تقویت قدرت چانه زنی سیاسی و رقابت پذیری اقتصادهای ملی خود در فرایند جهانی شدن به گروه بندی های منطقه ای پناه آورده اند. از آنجا که کشورهای جهان به تنهایی همه عوامل تولید را در اختیار ندارند ، بنابراین آنها به منظور دستیابی به آرمانهایی که بدون مساعدت جمعی امکان پذیر نیست ، تلاش می کنند با تشکیل سازمانهای اقتصادی ـ سیاسی منطقه ای موجب رونق اقتصادی خود و تکمیل چرخه تولید در یک منطقه جغرافیایی شوند. باید توجه داشت که متمایز کردن مسائل سیاسی ، اقتصادی و اجتماعی از یکدیگر مقدور نیست و لذا حتی همکاریهای صرفاً اقتصادی به مسائل سیاسی و اجتماعی تسرعی می یابد. بنابراین یکی از مشخصات نظام بین الملل بعد از جنگ سرد و فروپاشی شوروی سابق ، همگرایی منطقه ای است که نظام وستفالی مبتنی بر دولت ـ ملت را به چالش می کشد، همگرایی منطقه ای فرایندی است که دولت های یک منطقه با تشکیل و عضویت در ترتیبات منطقه ای بر همکاریهای متقابل می افزایند و از تنشهای منطقه ای می کاهند. بعد از به وجود آمدن سازمانهای منطقه ای گرایش به همکاری در میان همکاری سازمانهای منطقه ای به وجود آمد که پژهشگران سیاسی ، اجتماعی و اقتصادی آن را روندی به سوی جهانی شدن می دانند و این سازمانهای منطقه ای برای از میان برداشتن نقاط ضعف خود به سوی همکاری فرامنطقه ای گام برمی دارند. به همین دلیل در دو منطقه اکو و آسه آن نیز کشورها دست به تشکیل سازمانهایی زدند و در تلاش هستند تا مشکلات اعضای خود را از میان ببرند. در این رساله به این موضوع پرداخته می شود که آیا دو سازمان اکو و آسه آن می توانند به عنوان هم تکمیلی های سیاسی و اقتصادی در درون دو سازمان مطرح باشند همچنین نقش جمهوری اسلامی ایران در این زمینه آیا مثبت است یا منفی؟ به نظر می رسد فرضیه مطرح شده در این رساله مثبت است و به نظر می رسد که این دو سازمان می توانند به عنوان هم تکمیلی های اقتصادی و سیاسی در ارتباط با یکدیگر مطرح باشند و همچنین جمهوری اسلامی ایران با توجه به شناسایی نقاط ضعف و قوت خود و هر دو سازمان می تواند نقش مثبتی را در این خصوص ایفا نماید.

نهضت جنگل و روابط بین الملل(تاثیر پذیزی و تاثیرگذاری ها)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم انسانی 1391
  مجید رحمانی صیقلانی   امیر نیاکویی

چکیده : رساله حاضر می کوشد تا ابعاد بین المللی نهضت جنگل (1915 – 921 میلادی) در مناطق شمالی ایران (گیلان) را مورد بررسی قرار داد . نهضت جنگل یکی از مهمترین جنبش های تأثیرگذار و مردمی ایران است که بدلیل محتوای اعتقادی ، (ارزشهای اسلامی و دینی) ، بیگانه ستیزی (مقابل با روس و انگلیس) ، موقعیت تاریخی (بعد از انقلاب مشروطه) ، برهه حساس بین المللی (جنگ جهانی اول) ، خصوصیات ویژه و نوع مبارزات (مبارزات چریکی) و ... دارای ویژگیهای منحصر بفردی می باشد. اگرچه ساختار نظام بین الملل ، ضعف حکومت مرکزی و تاریخ جغرافیای سیاسی گیلان در شکل گیری این نهضت موثر بوده است ، اما سیاستهای استعماری روس و انگلیس در ایران عامل اصلی نهضت جنگل و در واقع واکنش طبیعی مردم مسلمان در خطه شمال ایران بوده است و در ادامه رخدادها ، اقدامات و حتی فروپاشی آن در اثر مداخلات کشورهای خارجی و تحولات بین المللی رقم خورده است. در این نگارش اندیشه جهانی اتحاد اسلام ، استعمارستیزی نهضت ، تأثیر اقدامات نهضت جنگل بر سایر کشورها ، همچنین تحولات فراملی و سیاستهای کشورهای استعمارگر در شکل گیری و رونق نهضت بررسی می شود و نقش تحولات بین المللی و قدرتهای خارجی در فروپاشی و فراز و فرودهای نهضت بررسی می شود ، حضور افسران خارجی در نهضت که به همراهی میرزاکوچک خان پرداختند بررسی می شود و معاهدات ، منازعات و ارتباطات نهضت با سایر کشورها ، واکاوی می گردد. به نظر نویسنده نهضت جنگل در درجه اول قیام مسلحانه و چریکی بود که در واکنش به سیاستهای استعماری و مداخله جویانه قدرتهای جهانی آن دوره یعنی روسیه تزاری و انگلستان در آستانه جنگ جهانی اول رخ داد و برای مقابله با این کشورها و اخراجشان از ایران با تفکر اتحاد اسلامی وارد منازعات و مراودات بین المللی شد. با این حال که این نهضت علی رغم اینکه معلول سیاستهای استعماری سایر کشورها در قرن نوزدهم اوایل قرن بیستم در ایران بود ، توانست با اقدامات خود بر سیاستهای سایر کشورها حتی رخ دادهای بین المللی قدرت های جهانی و دولت مرکزی ایران فرو پاشید.

مدیریت بحران در مناطق اشغالی فلسطین بررسی حل تنازع از طریق همزیستی ادیان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم انسانی 1391
  رضا نظری مقدم   امیر نیاکویی

چکیده: فلسطین از حدود چهار هزار سال قبل تاکنون همواره با دو ویژه گی همنشین بوده است. یکی دینی ترین منطقه جهان،مورد توجه سه دین ابراهیمی: یهودیت،مسیحیت و اسلام و دیگری یکی از بحرانی ترین مناطق عالم که کم و بیش همیشه دستخوش جنگ وستیز و نزاع بوده و ساکنان ان کمتر رنگ صلح و آرامش را دیده اند. بی شک جاذبه های دینی فلسطین از مهم ترین عوامل بحران در ان سرزمین بوده و هست.ادیانی که علی القاعده می بایست پیام آور معنویت،صلح و ارامش و خیر باشند نتوانسته اند سرزمینی که متعلق به همه آنهاست در سلامت و امنیت حفظ کنند و جلوه نیکویی از پیام الهی را در ان متجلی سازند. سوال اساسی که نگارنده در پی پاسخ به ان میباشد این است که در ابتدای امر دلایل تداوم بحران در فلسطین چه بوده است؟ و سپس دلایل ناکامی راهکارها و برنامه های مدیریت بحران فلسطین بررسی شود؟ وسوال نهایی اینکه چه راهکاری میتواند باعث حل بحران فلسطین شود؟به نظر می رسد علت تداوم بحران در فلسطین ریشه در تعصبات دین و آموزه های مذهبی یهود به خصوص خلق و خوی نژادپرستانه ، توسعه طلبانه و سلطه جویانه رژیم صهیونیستی دارد.به نظر نگارنده دلایل ناکامی راهکارهای و برنامه های مدیریت بحران فلسطین در عدم ارائه رویکردهای جامع و همه جانبه و عادلانه و حمایت قدرتهای بزرگ از رژیم صهیونیستی و همچنین آموزه های صهیونیستی رژیم که صلح را برنمی تابد نشأت گرفته است. حل بحران فلسطین در گرو زندگی و همزیستی مسالمت آمیز پیروان ادیان و رعایت حقوق تمامی مذاهب در سایه همگرایی ملی و همچنین در این راستا تقویت گرایشهای پست صهیونیستی و نقد اندیشه های نژادپرستانه صهیونیست در میان یهودیان اسرائیل مثمرثمر می باشد.

نقش فرهنگ در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران و ارائه مدلی برای دیپلماسی فرهنگی براساس نظر خبرگان
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده علوم انسانی 1391
  محمد مجاور شیخان   امیر نیاکویی

سیاست خارجی یک کشور تا حدودی بازتاب و انعکاس دهنده کیفیت شکل گیری و اجرای سیاست خارجی آن کشور می باشد که این به نوبه خود محصولی از شرایط عمومی جامعه است. به عبارت دیگر، سیاست خارجی هر کشور از حلقههای به هم پیوستهای از یک زنجیره طولانی مناسبات اجتماعی تشکیل میگردد که به حلقههای سیاسی، اداری، اقتصادی و فرهنگی آن کشور گره خورده است. به عبارت دیگر، سیاست خارجی پدیدهای چند وجهی است. از آنجایی که شناخت و مطالعه این حلقههای ارتباطی، مهم و با اهمیت هستند لذا اولاً بدون شناخت آنها نمی توان نحوه شکل گیری و اجرای سیاست خارجی را درک کرد، ثانیاً در جهت بهبود سیستماتیک آن نمی توان اقدامی انجام داد، ثالثاً نمی توان به شیوه مقایسهای و تطبیقی با سایر کشورها، سیاست خارجی را مورد سنجش و ارزیابی قرار داد. فرهنگ یکی از عناصرکلیدی در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران می باشد و در این تحقیق نیز مولفه های فرهنگی تأثیرگذار در سیاست خارجی کشورمان به روش کاربردی مورد تحلیل و بررسی قرار گرفته است. با عنایت به اینکه جمهوری اسلامی ایران درصحنه بین الملل با کشورهای مختلف روبرو است لذا برای برقراری مناسبات با هر یک از آنها، باید رفتار فرهنگی خاص آن را داشته باشد. نقش روابط فرهنگی در شکل دادن به هویت ملتها در سطح جهان و نتایج آن در منافع ملی هر کشور و همچنین اهداف، روشها و ابزار روابط فرهنگی نیازمند مطالعه و بررسی نظاممند است. اولویت این بخش از روابط خارجی برای هر کشوری به لحاظ فرهنگ، تاریخ و میراث تاریخی و فرهنگی متفاوت است. اگر فرهنگ به عنوان مجموعهای از نظامهای ارزشی یا تصوراتی در نظر گرفته شود، تعیین کننده رفتار اعضای یک گروه است و به آنها امکان می دهد که هویت خویش را بر پایه آن شکل دهند. در این صورت است که میتوان روابط بینالمللی فرهنگی را رابطهها و مبادلاتی بین نظامهای ارزشی و تصوراتی تلقی کرد که در هویت بخشیدن به گروههای ملی، زیر ملی و فوق ملی به کار میآید. در ادامه، این تحقیق به بررسی سازوکارهای کنونی دیپلماسی فرهنگی (روابط فرهنگی بین المللی) درارتباط با ظرفیت ها و توانمندی های بالقوه فرهنگی کشورمان و همچنین به مطالعه تطبیقی دیپلماسی فرهنگی نه کشور خارجی و آسیب شناسی روابط فرهنگی بین المللی پرداخته است.روش کار این تحقیق با دو روش کتابخانهای و میدانی بوده و اطلاعات بر اساس این دو روش گرد آوری شده است .مصاحبه با 75 نفر از رایزنان و کارشناسان فرهنگی اعزامی به خارج از کشور (از طریق روش تحقیق میدانی به صورت پیمایشی از نمونه آماری ) برای کسب اطلاعات معتبر و موثق در خصوص راهکارهای موثر در دیپلماسی فرهنگی نیز از دیگر روش گردآوری اطلاعات در این تحقیق بوده است.

بررسی سیاست های داخلی و خارجی عربستان سعودی در قبال جنبش های اخیر خاورمیانه
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  هومن مسیحی کوهستانی   احمد جانسیز

کشور عربستان سعودی به دلیل قرار گرفتن در منطقه ای حساس از جهان و همینطور به دلیل دارا بودن ذخایر عظیم نفت و گاز کشوری بسیار مهم در عرصه بین المللی و منطقه خاورمیانه است. پس از آغاز خیزش های عربی موسوم به بیداری اسلامی یا بهار عربی در سال 2011،حاکمان سعودی با استفاده از اهرم های سیاسی و اقتصادی و بهره گیری از ظرفیت های امنیتی و اجتماعی،موفق به کنترل اوضاع داخلی کشور شده و تا حد زیادی ایجاد خیزش های فراگیری که تمام گروه ها و طبقات را در بر گیرد، کاهش داده است. در بعد خارجی آل سعود با اتخاذ سیاست های عملگرایانه و واقعگرایانه که ویژگی بارز سیاست خارجی عربستان سعودی از زمان تاسیس آن است، در وهله اول سعی در دور کردن امواج تغییرات از کشور و همپیمانان نزدیک خود در شورای همکاری خلیج فارس را داشته و در مرحله بعد تلاش دارد نفوذ خود در منطقه را افزایش دهد.

سیاست خارجی امریکا و تحولات خاورمیانه پس از 11 سپتامبر (طرح خاورمیانه جدید)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  کلثوم اموری خرشتمی   رضا سیمبر

حادثه تروریستی 11سپتامبر2001موجب به وجود آمدن یکسری تحولات گسترده در سطح جهان گردید. و همچنین زمینه را برای حضور فعال نو محافظه کاران در سیاست خارجی امریکا فراهم نمود؛ که یک سلسه جنگ های پیش دستانه را در منطقه خاورمیانه از جمله حمله به افغانستان و عراق با عنوان مبارزه علیه تروریسم بین المللی آغاز نمود. بر مبنای این نگرش ایالات متحده سعی در دگرگونی ساختار منطقه خاورمیانه با از میان برداشتن رژیم های اقتدارگرا و جایگزینی دموکراسی در این کشورها نمود؛ با سقوط طالبان در افغانستان و رژیم صدام حسین در عراق که این امر موجب از بین رفتن عمده ترین دشمنان جمهوری اسلامی ایران گردید؛ و با برگزاری انتخابات آزاد در عراق، دولتی با محوریت شیعیان در آن به قدرت رسید. و با قدرت گیری اسلام گرا در خاورمیانه روند تغییرات، سیاستهای ایالات متحده را در خاورمیانه با چالش جدی مواجه شد. با روی کار آمدن دموکراتها، انتظار می رفت، شاهد تغییرات بخصوصی در قبال کشورهای اسلامی و منطقه خاورمیانه باشیم. گرچه کارهای صورت گرفته نشان دهنده آن بود که که ایالات متحده سعی در تغییر رویکردش دارد؛ مثلا خروج نیروهای نظامی خود از عراق، در واقع حضور دموکراتها به نوعی ادامه سیاستهای نومحافظه کاران را در کاخ سفید نشان می داد؛ اما با تغییر روش، یعنی از رویکرد یکجانبه گرایانه و نظامی گرایانه به سمت رویکرد چند جانبه گرایانه دموکرات ها.

سیاست خارجی ایران در قبال تحولات منطقه(مطالعه موردی مصر و سوریه)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  نجمه زاهد فواکه   امیر نیاکویی

تحولات اخیر در خاورمیانه در سال 2011 و از تونس آغاز شد و سرانجام به بیشتر کشورهای عربی سرایت کرد. این تحولات بر منافع بازیگران منطقه ایی مثل ایران، ترکیه و عربستان سعودی تاثیر گذاشته و منجر به یک رقابت استراتژیک بین آنها شد. رساله حاضر به دنبال سیاست خارجی ایران در قبال تحولات منطقه با تاکید بر مصر و سوریه است. یافته های رساله ی حاضر نشان می دهد در حالی ایران بر اساس تمایلات و منافع ایدئولوژیک خود از اسلامگرایان در مصر و سایر کشورهای عربی حمایت می کند، سیاست خارجیش در قبال سوریه کاملا متفاوت است و ماندن رژیم سوریه از اولویت های ایران است. این نکته باید مورد توجه قرار گیرد که سیاست خارجی متفاوت ایران در قبال تحولات سوریه را می توان بر اساس منافع استراتژیکش تبیین کرد.

روند دموکراتیزاسیون در جهان سوم و چالش های آن
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1392
  راضیه فتاحی   رضا سیمبر

الگوهای مختلف حکمرانی درنظام بین الملل مطرح است که اکثر صاحب نظران در این حوزه نظام های دموکراتیک را به دلیل تاثیر آن بر کاهش تنازع در نظام بین الملل مطلوب ترین نوع حکومت می دانند و با در نظر داشتن این مطلوبیت در نظام بین الملل سعی می شود که کشورهای جهان سوم هم روند دموکراتیزاسیون را طی نمایند وحاکمان مستبد برکنار وحاکمیت مردم برقرار گردد و در نتیجه مبنا شدن مشروعیت در این کشورها بحران های داخلی وخارجی کاهش یابد وثبات در نظام بین الملل ایجاد شود.پرسشی که در این پژوهش به دنبال پاسخ گویی به آن هستیم این است که آیا می توان دموکراتیزاسیون را از طریق مداخله خارجی و حمله نظامی به پیش برد؟ آیا حضور آمریکا در عراق و افغانستان می تواند به عنوان کاتالیزر در روند دموکراتیزاسیون این کشورها باشد؟ که جهت پاسخگویی به این پرسش فرضیه ای که مطرح کی کنیم این است که: دخالت بازیگران خارجی درگذاراولیه وشکست رژیم اقتدارگرامی تواند تاثیرگذارباشداماجهت تثبیت دموکراسی بایدشرایط داخلی مهیا باشددر واقع دموکراتیزاسیون به عنوان پروسه مطرح است نه پروژه و براین اساس مراحل آن شامل سقوط رژیم اقتدارگرا و استقرار رژیم دموکراتیک و تثبیت دموکراسی است باید طی فرایند تدریجی به انجام برسد . در این پژوهش سعی می شود ضمن توصیف دموکراسی و،ویژگی های حکومت دموکراتیک موانع داخلی و خارجی دموکراتیزاسیون در کشورهای در حال توسعه تبیین شود و به دنبال آن به نقش وتاثیر مداخله های خارجی به خصوص نقش آمریکا در دموکراتیزاسیون اففانستان و عراق اشاره خواهد شد.

روابط ایران و اتحادیه اروپا پس از انقلاب اسلامی
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  ناصر عطایی   امیر نیاکویی

چکیده : اتحادیه اروپایی در میان نهادهای جهانی از جایگاهی منحصر به فرد برخوردارست. این اتحادیه نه یک سازمان بین الدولی و نه یک نهاد فوق ملی است، بلکه مجموعه ای پیچیده از ارگان های بین المللی و فراملیتی به حساب می آید که هدف وحدت اروپایی را دنبال می کند.کشورهای اروپایی از دهه 1980 به این سو از اعمال تحریم علیه کشورهای مختلف استفاده کرده اند و از سال 2006 به این سو نیز تحریم ایران با هدف جلوگیری از استمرار برنامه هسته ای ایران در دستور کار اتحادیه اروپا قرار گرفته است. در واقع، اتحادیه اروپا مسیر دوگانه اعمال فشار و مهار ایران و همچنین گفتگو و مذاکره را در پیش گرفته است. اتحادیه اروپا تا سال 2010 از اعمال تدابیر تنبیهی فراتر از قطعنامه های شورای امنیت خودداری می کرد، چرا که این باور وجود داشت که تحریم های اقتصادی ابزاری خطرناک است و می تواند به منافع اتحادیه هم در بعد اقتصادی و هم دیپلماتیک آسیب وارد کند. اما با تشدید فشار آمریکا، وزرای اتحادیه اروپا 23 ژانویه 2012 مجموعه ای از تحریم ها از جمله تحریم های نفتی را به تصویب رساندند. این تصمیم به نوعی یک چرخش کیفی در سیاست های اتحادیه اروپا محسوب می شود.به نظر می رسد عواملی همچون فشارهای آمریکا، ترس از بروز جنگ میان اسراییل و ایران، هراس از بروز بی ثباتی و آغاز مسابقه تسلیحاتی در منطقه و همچنین تمایل اروپا به نشان دادن توانمندی های خود در حوزه مسایل امنیتی در چرخش رفتار و سیاست اتحادیه اروپا تاثیرگذار بوده است. قطعاً می توان گفت که رابطه ایران و اتحادیه اروپا دشوارتر شده است. شاخص هایی هم برای سنجش این امر وجود دارد. اولاً تحریم های سخت تری از سوی اتحادیه اروپا علیه ایران اعمال شده است. ثانیاً لحن کلام رهبران اروپایی، به ویژه رهبران سیاسی انگلستان و فرانسه، علیه ایران شدیدتر شده است. به نظر می رسد در حوزه های سیاسی و اقتصادی، رویارویی ایران و اروپا بیشتر شده است. عکس العمل ایران در قطع صادرات نفت به اروپا و انتقادات مقامات سیاسی ایران از تصمیمات اتحادیه اروپا نیز گویای این امر است. واژه های کلیدی : اتحادیه اروپا – ایران - سیاست خارجی- سیاست خارجی آمریکا – روابط بین الملل

جهانی شدن اقتصاد: فرصت ها و چالش ها با نگاهی به جمهوری اسلامی ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه گیلان - دانشکده ادبیات و علوم انسانی 1393
  شیوا قاسم زاده   امیر نیاکویی

موضوع جهانی شدن سالهاست بخش مهمی از مباحث مربوط به تحولات جدید دنیای ما را تشکیل می دهد اگرچه فرآیند جهانی شدن فراگیر بوده اما بارزترین مصداق و نمودهای این فرآیند به حوزه اقتصاد اختصاص دارد. به دلیل اثرات بی واسطه و مستقیمی که در زندگی جوامع مختلف دارد، بررسی مقوله جهانی شدن اقتصاد از جایگاه محوری برخوردار است. برخی اندیشمندان بر این باورند که با افزایش همگرایی اقتصادی در عرصه جهانی ظهور نظام اجتماعیـ اقتصادی سرمایه داری، از سرعت و شتاب فزاینده ای برخوردار بوده است و پیشرفت های عظیم در حوزه فناوری و ارتباطات به تدریج همگرایی اقتصادهای ملی ومحلی را با اقتصاد جهانی تسهیل ساخته و بسیاری از فعالیت های اقتصادی را به شبکه اقتصاد جهانی اتصال داده است ولی بعضی دیگر نظریه پردازان معتقدند این روند نابرابر و نامتوازن می باشد و بیشترین منفعت آن به کشورهای توسعه یافته جهان تعلق می گیرد با این حال کشورهای درحال توسعه ای که مسیر جهانی شدن را طی نمودند با تطبیق شرایط اقتصادی و اجتماعی خود از مزایای جهانی برخوردار شوند. با علم به این که حرکت کشورهای در حال توسعه به سمت ایجاد فضای باز اقتصادی و ادغام در اقتصاد جهانی نتایج مختلفی را به بارآورده است و تنها تعدادی از این کشورها با بهره گیری مناسب از امکانات فراهم شده موفق شدند به نرخ های رشد اقتصادی بالاتری دسترسی پیدا کنند و در حال حاضر در زمره کشورهای تازه صنعتی شده قرار گیرند از این رو در پژوهش حاضر به دنبال ارزیابی جهانی شدن از بعد اقتصادی می باشیم و به دنبال پاسخ به این پرسش هستیم که: جهانی شدن اقتصاد چه فرصتها و چالش هایی را برای توسعه اقتصادی ایران می تواند در پی داشته باشد؟ فرضیه ای که این رساله مطرح می کند چنین است: «جهانی شدن اقتصاد می تواند در صورت وجود ساختار تولیدی مناسب و قابل رقابت در عرصه جهانی، کارآمدی دولت و ثبات در سیاست های مالی دولت اعم از پولی و تجاری و ارزی، وجود زیرساخت های مناسب و ثبات اقتصادی وحضور در سازمانها و اتحادیه های منطقه ای نقش مؤثری در روند توسعه داشته باشد با این حال به دلیل ضعف مؤلفه های فوق در رابطه با ایران، چالش های جهانی شدن که در انزوا یافتن اقتصادی کشور متجلی است، نمود بیشتری یافته است.»