نام پژوهشگر: ناصر صبحی
عیسی محمدی نادر حاجلو
هدف پژوهش حاضر، بررسی آزمایشی تأثیرکمال گرایی بر روی تجربه ی شرم، گناه، غرور و عزت نفس در دانشجویان دانشگاه محقق اردبیلی بود. در پژوهش حاضر 80 نفر آزمودنی شرکت داشتند. در جمع آوری داده های پژوهش ابتدا مقیاس کمال گرایی تری-شورت و همکاران (1995) جهت انتخاب کمال گرایان سالم و ناسالم استفاده شد و پس از تشخیص افراد به عنوان کمال گرای سالم و ناسالم، از مقیاس عاطفه خودآگاهی (tosca، 2000) و مقیاس عزت نفس روزنبرگ (1995) برای پیش آزمون استفاده شد. سپس از صفحه انگیزش چندگانه (mmg) برای دستکاری آزمایشی استفاده شد و در نهایت برای پس آزمون از مقیاس حالت شرم و گناه (ssgs، 1994) و مقیاس عزت نفس روزنبرگ استفاده شد. داده های بدست آمده از طریق روش آماری تحلیل واریانس چند متغیری، تحلیل کوواریانس چند متغیری و آزمون تعقیبی lsd مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفت. نتایج نشان داد که کمال گرایان سالم کمتر از کمال گرایان ناسالم احساس شرم و گناه می کنند و بیشتر احساس غرور و عزت نفس می کنند (012/0>p). همچنین نتایج این پژوهش نشان داد که اثر پسخوراند شکست در متغیرهای شرم، گناه، غرور برای کمال گرایان سالم و ناسالم معنی دار نبود (05/0<ps ) ولی برای عزت نفس این اثر معنی دار بود(05/0ps< ) و اثر پسخوراند موفقیت در غرور معنی دار بود(05/0ps< ) ولی در عزت نفس معنی دار نبود (05/0<ps ). این نتایج حاکی از آن بود که کمال گرایان ناسالم پس از دریافت پسخوراند شکست، شرم و گناه بیشتری را نسبت به کمال گرایان سالم تجربه نکردند و غرور شان نیز پایین نیامد (05/0<ps) ولی عزت نفس کمتری را تجربه کردند (05/0ps< ) و همچنین پس از دریافت پسخوراند موفقیت، غرور کمال گرایان سالم بیشتر از کمال گرایان ناسالم بود (05/0ps< ) ولی در عزت نفس تفاوت چندانی نداشتند(05/0ps> ). بنابراین در حالت کلی نتایج حاکی از آن بود که کمال گرایان سالم – خواه در صورت دریافت پسخوراند خواه در صورت عدم دریافت پسخوراند- غرور و عزت نفس بیشتر و شرم و گناه کمتری نسبت به کمال گرایان ناسالم تجربه می کنند.
هانا پزشکی نادر حاجلو
چکیده: هدف پژوهش حاضر مقایسه شادکامی، سرسختی روانشناختی و هیجان خواهی در ورزشکاران رزمی، غیر رزمی و افراد غیر ورزشکار است. روش پژوهش از نوع همبستگی و علی- مقایسه ای می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل ورزشکاران رشته های رزمی و غیررزمی و افراد غیر ورزشکار زن و مرد، ساکن در شهرستان های سنندج و اردبیل در سال 1390 و با محدوده سنی 20الی 40سال می باشد. نمونه آماری پژوهش حاضر نیز شامل 280 نفر از ورزشکاران رزمی و غیر رزمی و افراد غیر ورزشکار از هردو جنس است.که بصورت روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار به کار گرفته شده در پژوهش حاضر شامل پرسش نامه شادکامی آکسفورد، مقیاس سرسختی روانشناختی اهواز و مقیاس هیجان خواهی آرنت بود. برای تجزیه و تحلیل داده ها از آمار توصیفی، تحلیل واریانس چند متغیری، تحلیل ممیز و t مستقل استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که شادکامی، سرسختی روانشناختی و هیجان خواهی افراد ورزشکار بیشتر از افراد غیر ورزشکار است. هم چنین بین ورزشکاران رزمی و غیر رزمی از نظر هیجان خواهی تفاوت معنی داری وجود دارد، اما از نظر شادکامی و سرسختی روانشناختی بین ورزشکاران رزمی و غیر رزمی تفاوت معنی داری وجود نداشت. لذا با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت ورزش و انجام فعالیت های بدنی عاملی برای ایجاد شادکامی و تخلیهء هیجان های افراد محسوب می شوند و شیوه ای برای رهایی از فشارهای زندگی می باشد
کریم بابایی نادینلویی ناصر صبحی
هدف اصلی پژوهش حاضر بررسی اثر بخشی آموزش مهارتهای مدیریت زمان بر اهمالکاری، خودکارآمدی و مدیریت زمان تحصیلی بود. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان پسر مقطع دبیرستان که در مدارس شهرستان تبریز در سال تحصیلی 91-90 مشغول به تحصیل بودند، و نمونه پژوهش حاضر به صورت نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انجام گرفت و بعد 70 نفر از دانش آموزان انتخاب و به صورت تصادفی به دو گروه آزمایش و کنترل گمارده شدند و هر دو گروه پرسشنامه های اهمالکاری، خودکارآمدی و مدیریت زمان تحصیلی را پر کردند (پیش آزمون) و بعد از اجرای پیش آزمون گروه آزمایش طی 10 جلسه 5/1 ساعته در جلسات آموزش مهارت های مدیریت زمان شرکت کردند و تمرین مربوط را انجام دادند. پس از تمام جلسات، هر دو گروه با پرسشنامه های فوق ( پس آزمون) مورد سنجش قرار گرفتند. بعد از جمع آوری اطلاعات، داده ها با روش مانکوا با برنامه کامپیوتری spss تحلیل شدند و نتایج زیر حاصل گردید: آموزش مهارت های مدیریت زمان اهمالکاری را کاهش و خودکارآمدی و مدیریت زمان تحصیلی را افزایش می دهد. مهارتهای مدیریت زمان کارایی و عملکرد افراد را از طریق تنظیم اهداف، الویت بندی، و ایجاد یک جدول مناسب برای انجام تکالیف افزایش می دهد و این خود باعث کاهش فشار و افزایش کنترل بیشتر روی کارها می شود. این فواید حاصله از مدیریت زمان بر پیشرفت تحصیلی موثر است و چون کارآمدی با تجارب موفقیت آمیز افزایش می یابد پس پیشرفت تحصیلی فوق خودکارآمدی دانش آموزان را بالا برده و همان طور که ثابت شده افراد با خودکارآمدی بالا مقاومت بیشتری در برابر تکالیف سخت دارند و کارها را به طور کامل انجام می دهند و از اهمالکاری به دورند پس مدیریت زمان می تواند باعث بهبود خودکارآمدی و پیشرفت تحصیلی شود و اهمالکاری را کاهش دهد.
ربابه عامل هوشمند نادر حاجلو
اشتیاق شغلی به عنوان حالت ذهنی مثبت و خوشایند مرتبط با کار تعریف می شود که شامل سه بعد قدرت، تعهد و جذب می باشد. هدف از این پژوهش بررسی رابطه ابعاد شخصیت هگزاکو (hexaco) با اشتیاق شغلی و جهت گیری هدف در بین دبیران می باشد. روش پژوهش حاضر توصیفی و از نوع همبستگی است. جامعه آماری پژوهش عبارت است از کلیه دبیران مقطع دبیرستان استان اردبیل که در سال تحصیلی 91-90 مشغول به تدریس بودند. نمونه شامل 280 نفر (142 نفر زن و 138 نفر مرد) می باشد که از طریق نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار پژوهش عبارت بودند از: پرسشنامه ابعاد شخصیت هگزاکو (60 آیتمی)، پرسشنامه اشتیاق شغلی (17 آیتمی) و پرسشنامه جهت-گیری هدف معلم (16 آیتمی). داده ها با استفاده از ضریب همبستگی پیرسون، رگرسیون چندگانه و تحلیل واریانس چند متغیره تحلیل شد. نتایج نشان داد که بین ابعاد صداقت-تواضع، برون گرایی، توافق پذیری، باوجدان بودن و گشودگی به تجربه و اشتیاق شغلی رابطه مثبت و معناداری دارد. بعد تهییج پذیری با اشتیاق شغلی رابطه معناداری نشان نداد. همچنین ابعاد صداقت-تواضع، برون گرایی و گشودگی به تجربه با جهت گیری هدف رابطه مثبت و معناداری داشتند ولی ابعاد تهییج پذیری، توافق پذیری و باوجدان بودن با جهت گیری هدف رابطه معناداری نشان نداد. نتایج رگرسیون نشان داد که اشتیاق شغلی و جهت گیری هدف از روی ابعاد شخصیت هگزاکو قابل پیش بینی است. به طوری که می توان گفت که به ترتیب سهم متغیرهای برون گرایی، گشودگی به تجربه و باوجدان بودن در پیش بینی اشتیاق شغلی و سهم متغیرهای صداقت-تواضع، برون گرایی به ترتیب در پیش بینی جهت گیری هدف معنادار است. رابطه مثبت و معناداری بین اشتیاق شغلی و جهت گیری هدف یافته شد. نتایج نشان داد که اشتیاق شغلی در میان زنان بیشتر از مردان است اما از نظر جهت گیری هدف تفاوتی میان دو جنس مشاهده نشد. بنابراین این پژوهش نشان داد که بین ابعاد شخصیتی هگزاکو با اشتیاق شغلی و جهت گیری هدف رابطه معناداری وجود دارد.
آرزو فرجیان فرد مقدم نادر حاجلو
هدف پژوهش حاضر مدل یابی علی فوبی اجتماعی براساس هوش هیجانی ، مهارت های اجتماعی، عزت نفس و کمرویی است. روش پژوهش از نوع همبستگی و علی- مقایسه ای می باشد. جامعه آماری این پژوهش شامل کلیه دانش آموزان دختر و پسر مقطع راهنمایی ، ساکن در شهرستان زنجان در سال 1390 می باشد. نمونه آماری پژوهش حاضر نیز شامل 300 نفر از دانش آموزان هر دو جنس است. که بصورت روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای انتخاب شدند. ابزار به کار گرفته شده در پژوهش حاضر شامل پرسش نامه فوبی اجتماعی کانور، مقیاس هوش هیجانی برادبری و گدیوز، مقیاس مهارت های اجتماعی ماتسون، مقیاس عزت نفس روزنبرگ و مقیاس کمرویی چیک و باس می باشد. برای تجزیه و تحلیل داده ها از مدل یابی معادلات ساختاری استفاده شد. نتایج پژوهش نشان داد که متغیرهای هوش هیجانی، مهارت اجتماعی، عزت نفس و کمرویی با فوبی اجتماعی ارتباط معناداری دارند. یعنی هرچقدر هوش هیجانی، مهارت اجتماعی، عزت نفس بالاتر باشند، میزان ابتلاء به فوبی اجتماعی پایین تر است و هرچقدر کمرویی بالاتر باشد، درصد ابتلاء افراد به فوبی اجتماعی بالا می رود. لذا با توجه به نتایج پژوهش حاضر، می توان گفت که افرادی که توانایی تنظیم هیجانات و برقراری روابط اجتماعی مناسب را دارند، به خود و ویژگی های خود ارزش قائل هستند و گوشه گیر نیستند، احتمال اینکه این افراد به فوبی اجتماعی مبتلاء بشوند، بسیار کم است.
رقیه عزیزی ناصر صبحی
هدف پژوهش حاضر بازشناسی هیجانات چهره، بازداری رفتاری و خودکنترلی در بین نوجوانان بزهکار و بهنجار بود. روش این مطالعه از نوع علی –مقایسه ای بود.جامعه آماری این تحقیق شامل کلیه نوجوانان بزهکار و بهنجار 18-12 سال شهر اردبیل در سال 1392 می باشد. نمونه گیری این پژوهش به روش نمونه گیری در دسترس برای نوجوانان بزهکار و نمونه گیری به روش خوشه ای تصادفی برای نوجوانان بهنجار بود. نمونه مورد مقایسه متشکل از دو گروه 30 نفری از نوجوانان بزهکار و بهنجار با همتاسازی در متغیرهای سن، جنس، میزان تحصیلات و شرایط اجتماعی و اقتصادی بود.داده های این پژوهش پس از جمع آوری از طریق آزمون بازشناسی هیجانات چهره،مقیاس سیستم بازداری و فعال سازی رفتاری و پرسشنامه خودکنترلی با استفاده از روش های آماری تحلیل واریانس چند متغیره و t با دو گروه مستقل مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند.نتایج این پژوهش نشان داد که نوجوانان بزهکار نسبت به نوجوانان بهنجار عملکرد ضعیف تری در بازشناسی چهره هیجانی،بازداری رفتلری و خودکنترلی داشتند.بنابراین بین همه مولفه های بازشناسی چهره هیجانی به غیر ازشادی و تعجب تفاوت معناداری وجود داشت و همچنین دربین نوجوانان بزهکار و بهنجار درمتغیرهای بازداری رفتاری وخودکنترلی تفاوت معناداری وجود دارد.
زهرا خمیس پور ناصر صبحی
ارتباط والدین و فرزندان از جمله موارد مهمی است که سالها نظر صاحبنظران و متخصصان تعلیم و تربیت را به خود جلب کرده است. خانواده نخستین پایگاهی است که پیوند بین کودک و محیط اطراف او را بوجود می آورد. کودک در خانواده نیاز های اولیه را درباره جهان فرا می گیرد، از لحاظ جسمی و ذهنی رشد می یابد، شیوه ی سخن گفتن را می آموزد، هنجارهای اساسی رفتار را یاد می گیرد و سرانجام نگرشها ، اخلاق ورو حیاتش شکل می گیرد و به عبارتی اجتماعی می شود (هیبتی، 1381).هر خانواده شدت خاصی را در تربیت فردی و اجتماعی فرزندان خویش بکار می گیرد این شیوه ها که شیوه های فرزندپروری نامیده می شود متأثر از عوامل فرهنگی، اقتصادی و غیره می باشد(هیبتی، 1381). پژوهشها نشان می دهند که شیوه های فرزند پروری والدین اثر طولانی بررفتار، عملکرد، انتظارات و در نهایت بر شخصیت افراد در آینده دارند. مثلا والدین سخت گیرودیکتاتور مانع پیشرفت و خلاقیت کودک می شود. والدینی که اجازه نمی دهند کودک ابراز وجود کند مانع بروز استعداد های بالقوه او می شود. و در نتیجه این قبیل کودکان افرادی روان آزرده و پرخاشگر خواهند شد. (مهرابی هنرمند و همکاران، 1379).یکی از جنبه های تاثیر فرزند پروری از خود بیگانگی است که در مطالعات اندیشمندان مسلمان نیز همواره مفهوم «از خود بیگانگی» چه به صورت مفهوم منفییا مثبت مد نظر بوده است اگر چه این مطالعات بیشتر در مورد جامعه و کمتر در مورد سازمان انجام گرفته است اما به راحتی و با استفاده از تفاسیر قرآن و سنت می توان آراء اندیشمندان و جایگاه آن را در وحی پیدا کرد.از خود بیگانگی از مقوله های مهم در مباحث جامعه شناختی، انسان شناختی، روانشناسی اجتماعی و فلسفی جهان امروز است که پیرامون آن عقاید گوناگون وجود دارد. از آن جا که این مفهوم دارای ابعاد ی گسترده و گوناگون است تعاریفی متعدد و متفاوت از آن ارائه شده است. مفهوم از خودبیگانگی بعد از صنعتی شدن جوامع در محافل علمی مطرح شده و مورد توجه به خصوص جامعه شناسان و روانشناسان قرار گرفته است. هر کدام از این متفکران با توجه به دیدگاه های علمی و تخصصی خود و بر اساس مکاتب فکری که به آن وابستگی بیش تری داشته اند، به ارائه ی نظریه هایی درباره ی این مفهوم پرداخته اند(تبریزی،1380). در مورد هویت یابی نیز جیمز مارسیا پس از اریکسون به این نتیجه رسید که شکل گیری هویت در مراحل مختلفی صورت می گیرد . او دو روند را در شکل گیری هویت اساسی تلقی می کند که عبارتند از بحران و تعهد . بحران یا جستجوی هویت دوره ای است که در آن فرد در زمینه تقلید ها ، هما نند سازی ها ی گذشته ، انتظارات ، نقش ها و سن اجتماعی پرسشگری می کند و در رابطه با علایق ، استعدادها و جهت گیری ها ی خویش به تامل می پردازد و نقش ها ، آرمآن ها و صور مختلف هویت را مورد آزمایش قرار می دهد. تعهد عبارت است از اتخاذ تصمیم ها ی نسبتا با دوام و تثبیت نسبی در صور مختلف هویت و جهت گیری تلاش ها ی فرد به سوی تصمیم های اتخاذ شده که مشابه مفهوم وفاداری در نظریه اریکسون می باشد (کارووشییر 1375 بیشاب و دیگران 1997به نقل از چلبیانلو و همکاران، 1382).بنابراین با توجه به آنچه گفته شد ،هدف پژوهش حاضر مقایسه سبک های فرزند پروری با هویتیابی و از خود بیگانگی در دانش آموزان دبیرستانی دولتی و غیر دولتی می باشد . ? بیان مسئله نوجوانییکدورهیانتقالیازوابستگیدورانکودکیبهاستقلالومسولیتپذیریدورانجوانیوبزرگسالیاست. درایندوره،نوجوانبادومسألهاساسیدرگیراست: بازنگریوبازسازیارتباطباوالدین،بزرگسالانوجامعه،وبازشناسیوبازسازیخودبهعنوانیکفردمستقل. درهمینمرحلهانسجامجنبه هایمختلفبدنی،جنسیوتصورازخویشبهصورتبهتدریجدرذهننوجوان « منکیستم؟ » هویتواحدشکلمیگیردوپاسخگوییبهسوالاساسیتحققمییابد (لطفآبادی، 1385). دراینمرحلهعلاوهبرمسألهرشدشخصیتیواخلاقییکنیازاساسیدیگر،یعنیکسب دانشومهارتهایلازمبرایاشتغالیاادامهیتحصیل،بهعنوانیکنیازمهمدرتعلیموتربیت نوجوانمطرحمیشود. رشدهماهنگنوجواندرتمامزمینه هاوشکل گیریهویتمنسجمو مستقل،ضرورتیانکارناپذیردرتعلیموتربیتاینمرحلهاست. موفقّیتهایتحصیلیدرطول سالهایمدرسهوقبولشدنبعدینوجواندردانشگاه،معمولاًعاملموثریدرشکلگیری هویتاست. زیراراههایزندگیآینده یاوراهموارترمیسازدوازنظرحرفهاینیزاطمینان بیشتریبرایاوایجادمیکند (رضوی، 1388). نوجوانسعیداردخودشرابااینتغییراتوفقدهد. ازاینگذشته،وقتیکهیکیاز کارهایاساسی،رشداست،نوجواندرتلاشبرایایجادیکهویتیایک(تعریف منحصر به فرد از خود)است . اگرچهکارشکلگیریهویتدرسراسرچرخهیزندگیادامهمییابد تغییراتدرهویت،درطولدورهینوجوانیمعمولاًبیشترقابلملاحظهاست(آچر ،1989). اریکسونهویترابهعنوانپیشرفتمهمشخصیتوگامیمهمبهسمتتبدیلشدنبهبزرگسالثمربخشوخوشحال،تشخیصدادوتعارضروانشناختینوجوانیراهویتدربرابرسردرگمینقشنامید. نتایجموفقیتآمیزمراحلقبلی،زمینهرابرایحلمثبتاینتعارضآمادهمی کنند(برک ،2001). اریکسونیکتئوریرشددرطولعمرپیشنهادکردهکهشاملهشت مرحلهاست،هرمرحلهبایکناسازگاریمرکزیمشخصشدهوافرادنیازبهبرخوردکردنبا ناسازگاریدارند(اریکسون ،1968). احساس هویت بهعنوانمهمترینرویدادمرحلهینوجوانیمتأثرازهمانندسازیباوالدین است. نحوهیرفتاروالدینباعنایتبهنگرشیکهدرفرزندانخودبهوجودمیآورند،در هویتآنهاتأثیرخواهدداشت(موسویپور،1375). ریچوشاختر (2011) نیزبرنقشمهممدرسهومعلمدرهویتیابیدختراندبیرستانیتأکید میکنند. دردورهینوجوانی،افرادبهرفاقتودوستیباهمسالانخود،اهمیتزیادیمی دهندو ازمصاحبتباآن ها،حتّیدربعضیمواردازمصاحبتباخانوادههمبیشترلذّتمیبرند(حسینی،1385). مواجههینوجوانانباعقایدوارزشها،ازطریقتعاملباانواعهمسالانگسترشمی یابد. دوستانصمیمیباحمایتکردنعاطفیازهمدیگروتأمینالگوهاینقشتشکیلهویت،در کاوشگزینههابهیکدیگرکمکمیکنند(برک،2001). ازطرفدیگرتحولوپیشرفتهویت باعثکمشدنفشارهمسالاندرنوجوانانمیشود(دوماس،الیسو ولف ،2012).یکی از مسائلی که در هویت یابی نوجوانان دخیل است شیوه های فرزند پروری والدین می باشد. تربیت فرزندان یکی از وظایف دشوار پدر و مادر است. روان شناسان رشد از دهه 1920 به بعد علاقمند بودند بدانند که چگونه والدین، رشد اجتماعی و شایستگی را در کودکان پرورش می دهند یکی از نیرومندترین رویکردها در این زمینه مطالعه ای تحت عنوان شیوه های فرزندپروری است (دارالینگ ، 1999). شیوه های فرزند پروری به عنوان مجموعه یا منظومه ای از رفتارها تعریف شده است که تعاملات والد ـ کودک را در طول دامنه گسترده ای از موقعیت ها توصیف می کند و فرض بر این است که یک جو تعاملی تأثیرگذار را بوجود می¬آورد (علیزاده و آندرایس ، نقل از محرابی، 2004). اکثرمحققانیکهفرزندپروریراتوصیفکردهاندبهمفهوم "سبکهایفرزندپروریدایانابامریند" تکیهکردهاند. بامریندبر اساستحقیقاتخودسبکهایتربیتیوالدینرابهسهدسته تقسیمکردهاست:1-مستبدانه:صمیمیتاندکهمراهباکنترلوانضباط سختگیرانه.2- اقتدار – منطقی:صمیمیتومحبتدرعیناعمال کنترل. 3-سهلگیرانه:رابطهگرموصمیمیبدونکنترلو نظارتبررفتار کودکان مطالعاتوپژوهشهایمتعددحاکیازنقشتعیینکنندهو تأثیراتزودرسودیررسسبکهایفرزندپروریبرابعادمختلف سلامتروانی – رفتاری و اضطراب فرزنداندرتمامطولزندگیشانمیباشد(اسلیکر ،2005). شیوه های فرزندپروری عاملی تعیین کننده و تأثیرگذار است که نقش مهمی را در آسیب شناسی روانی و رشد کودکان ایفا می کند. بحث در مورد هریک از مشکلات فرزندان بدون در نظر گرفتن نگرش ها، رفتارها و شیوه های فرزندپروری والدین تقریباً غیرممکن است (علیزاده و آندرایس، 2002). طبق تحقیقات انجام شده شیوه های فرزندپروری مستبدانه، سهل گیرانه و بی اعتنا با اضطراب، ترس و رفتار ضداجتماعی در دوران نوجوانی و بزرگسالی رابطه دارد (هنری ماسن ، مترجم، یاسایی، 1380). فرزندان والدین مستبد معمولاً واپس زده و تهاجمی هستند و فرزندان والدین سهل گیر خیلی ناپخته اند و معمولاً پرجنب و جوش و عبوس و تهاجمی هستند (راتوس ، مترجم گنجی، 1388).یکی دیگر از متغیر های مرتبط با در هویت یابی نوجوانان از خود بیگانگی است . در مطالعات اندیشمندان مسلمان نیز همواره مفهوم «از خود بیگانگی» چه به صورت مفهوم منفی یا مثبت مد نظر بوده است اگر چه این مطالعات بیشتر در مورد جامعه و کمتر در مورد سازمان انجام گرفته است اما به راحتی و با استفاده از تفاسیر قرآن و سنت می توان آراء اندیشمندان و جایگاه آن را در وحی پیدا کرد.واژه «آلنوس» که در زبان فارسی غالباً به «از خودبیگانگی» ترجمه شده است، در فلسفه غرب سابقه طولانی دارد. ریشه این اصطلاح کلمه لاتین «آلیوس» به معنای «دیگر» است. بنابراین، «آلن» به معنای منسوب به دیگری است. از صفت «آلن» فعل «آلنته» ساخته شده است، به معنای «از آنِ شخص دیگر کردن» یا به عبارت واضح تر، «انتقال به غیر». سپس از این کلمه، اسم فعل «آلنتین» به معنای «انتقال به غیر» (الیناسیون) ساخته شده است. مورد استعمال اصلی آن مناسبات حقوقی است به معنای سلب حقی از یک شخص و انتقال آن به شخصی دیگر. اما با گذشت زمان، این مفهوم آن قدر توسعه پیدا کرده، که در جامعه شناسی، روان شناسی و روان پزشکی، الیناسیون عبارت است از حالت ناشی از اختلال روانی یا به اصطلاح، «روانی» بودن(قبادیانی،1379). البته این معنا نیز با مفهوم حقوقی کلمه ارتباط دارد؛ زیرا از یک سو بیمار روانی، شخصی است که سلامت عقل خود را از دست داده است (عقل از او سلب شده است)، و از سوی دیگر قانون پاره ای از حقوق چنین شخصی را سلب می کند و به ولی یا وارث او انتقال می دهد. این همان مفهوم قضایی «حجر» است. بنابراین، «فرد الینه» از جهت قضایی معادل «محجور» خواهد بود. مفهوم از خودبیگانگی یعنی حالتی که در آن آدمی خود را در کارش شکوفا نمی سازد، بلکه خود را نفی می کند و به جای آنکه احساس خوشبختی کند و توان های فکری و جسمی خود را آزادانه گسترش نمی دهد، بلکه از نظر بدنی تحلیل می رود و به لحاظ فکری سرگردان می شود(مطهری،1368).بنابراین محقق در پی پاسخ به این سوال است که آیا سبک های فرزند پروری والدینبا هویتیابی و از خود بیگانگی دانش آموزان مدارس دولتی و غیر دولتی ارتباط دارد و میتواند آن ها را پیش بینی کند؟همچنین آیا فرزند پروری ،هویت یابی و از خود بیگانگی در میان دانش آموزان مدارس دولتی و غیر دولتی متفاوت است؟? اهمیت وضرورت پژوهش اگردوره ینوجوانیبدونمشکلسپریشود،نوجوانبهبزرگسالسالمیتبدیلخواهدشدو نقشبزرگسالیخودراخوبایفاخواهدکرد،امااگردراینگذردشواریهاییبهوجودآید، بهداشترواننوجوان،ازجاده یاصلیمنحرفوبهبیراههکشیدهخواهدشد. برایتضمین بهداشتروانی،کسبهویتواستقلال،سالمترینراهایناستکهروابطنوجوانباوالدین دائمیوصمیمیباشد. بهاعتقادفایرکلوس (2012) هویتدرمحیطیشکلمیگیردکهفرددر آنواقعشدهاستوهمینهویتشکلگرفتهپاسخیبهمحیطسازندهیآناست. نوجوانانیکه والدینخودراهمیشهحاضردرصحنهمیبینندواحساسمیکنندکهمیتوانندبرآن هامتکی باشند،بهتررشدمییابندوروانسالمترینیزدارند(لطف آبادی ،1385).باتوجهبهمطالبفوق،میتوانپیشبینیکردکهاز خود بیگانگی،ارتباطباهمسالان،نفوذوالدین،شیوههای فرزند پروریبودنوسلامتروانرابطهیجدیباهویت یابیفردیدانشآموزانخواهندداشت.بابررسیعواملموثربرهویتیابیفردیدانشآموزان،میتواناولویتهاونیازهایآن هارا شناختورهنمودهایآموزشیرابااینشناختهاسازشدادوبهدستیابیبهتعریفیمنسجم ازخود،دردانشآموزانکمککرد. اهداف پژوهش هدف (اهداف) پژوهش: 1 - نقش سبک های فرزند پروری درپیش بینی از خود بیگانگی دانش آموزان مدارس دولتی و غیر انتفاعی 1-1 - نقش سبک فرزند پروری در پیش بینیمولفه بی هنجاریدانش آموزان مدارس دولتی و غیر انتفاعی 1-2- نقش سبک فرزند پروری در پیش بینیاحساس انزوایدانش آموزان مدارس دولتی و غیرانتفاعی 1-3-نقش سبک فرزند پروری در پیش بینیناتوانیدانش آموزان مدارس دولتی و غیرانتفاعی 2- مقایسه سبک های فرزند پروری در دانش آموزان مدارس دولتی و غیر انتفاعی 2-1- مقایسه سبک فرزند پروری مستبدانه در دانش آموزان مدارس دولتی و غیر انتفاعی 2-2- مقایسه سبک فرزند پروری آزاد منشانه در دانش آموزان مدارس دولتی و غیر انتفاعی 2-3- مقایسه سبک فرزند پروری سهل گیرانه در دانش آموزان مدارس دولتی و غیر انتفاعی 3- مقایسه از خود بیگانگی در دانش آموزان دبیرستانی مدارس دولتی و غیر انتفاعی 3-1- مقایسه احساس ناتوانی در دانش آموزان دبیرستانی مدارس دولتی و غیر انتفاعی 3-2- مقایسه بی هنجاری در دانش آموزان دبیرستانی مدارس دولتی و غیر انتفاعی 3-3- مقایسه احساس انزوا در دانش آموزان دبیرستانی مدارس دولتی و غیر انتفاعی 3-4- مقایسه هویت یابی در دانش آموزان دبیرستانی مدارس دولتی و غیر انتفاعی فرضیه ها: فرضیه اصلی: 1- سبک های فرزند پروری از خود بیگانگی دانش آموزان مدارس دولتی و غیر انتفاعی را پیش بینی می کند. 1-1- سبک فرزند پروری مولفه هنجاری دانش آموزان مدارس دولتی و غیر انتفاعیرا پیش بینی می کند. 1-2- سبک فرزند پروری احساس انزوا دانش آموزان مدارس دولتی و غیرانتفاعی را پیش بینی میکند. 1-3- سبک فرزند پروری ناتوانی دانش آموزان مدارس دولتی و غیرانتفاعی موثر را پیش بینی میکند. 2- بین سبک های فرزند پروری در دانش آموزان مدارس دولتی و غیر انتفاعی تفاوت وجود دارد. 2-1- بین سبک فرزند پروری مستبدانه در دانش آموزان مدارس دولتی و غیر انتفاعی تفاوت وجود دارد. 2-2- بین سبک فرزند پروری آزاد منشانه در دانش آموزان مدارس دولتی و غیر انتفاعی تفاوت وجود دارد. 2-3- بین سبک فرزند پروری سهل گیرانه در دانش آموزان مدارس دولتی و غیر انتفاعی تفاوت وجود دارد. 3- بین از خود بیگانگی در دانش آموزان دبیرستانی مدارس دولتی و غیر انتفاعی تفاوت وجود دارد. 3-1- بین احساس ناتوانی در دانش آموزان دبیرستانی مدارس دولتی و غیر انتفاعی تفاوت وجود دارد. 3-2- بین بی هنجاری در دانش آموزان دبیرستانی مدارس دولتی و غیر انتفاعی تفاوت وجود دارد. 3-3- بین احساس انزوا در دانش آموزان دبیرستانی مدارس دولتی و غیر انتفاعی تفاوت وجود دارد. 4- بین هویت یابی در دانش آموزان دبیرستانی مدارس دولتی و غیر انتفاعی تفاوت وجود دارد. تعریف نظری وعملیاتی متغیرها فرزند پروری روش های فرزندپروری ترکیبی از رفتارهای والدین هستند که در موقعیتهای گسترده روی می دهند و فرزندپروری بادوامی را بوجود می آورند (برک،2007). شیوه های فرزندپروری شامل دو معیار عمده هستند محبت و کنترل والدین. کنترل والدین آن دسته از رفتارهای والدین را شامل می شود که در خدمت جامعه پذیری (فرایند انتقال ارزشهای متقابل اجتماعی از والدین به فرزندان) کودک قرار دارد این امر به صورت توانایی والدین در اعمال رهنمود، ثبات، توانایی تحمل رفتارهای نامطلوب و استفاده از مشوق ها، تقویت ها نمود دارد. صمیمیت نیز شامل علاقه و مهربانی و عاطفه والدین می باشد (ظهیری زاده،1390). شیوه های فرزند پروری: در این پژوهش شیوه های فرزند پروری نمره ای است که آزمودنی در پرسشنامه شیوه های فرزند پروری بامریند کسب میکند .مقیاس اندازه گیری این متغیر فاصله ای است. از خود بیگانگی تعریف مفهومی از خود بیگانگی: ساترلند معتقداست که بیگانگی به معنی احساس بی معنا بودن زندگی ، احساس جدایی از دوستان وبیزار بودن از ارزش های جامعه است (ابوالقاسمی ونریمانی، 1385). دارای سه مولفه است که عبارت است از : - احساس ناتوانی : این انتظار یا احتمال در فردکه رفتارش تاثیری درتعیین پیامدهای موردنیازش ندارد. - بی هنجاری : وضعیت فکر وذهنی است که درآن وضعیت ، فرد تصور می کند تنها رفتارهایی او را به هدف نزدیک می سازندکه مورد تایید جامعه نیستند. - احساس انزوا : واقعیت فکری که درآن فرد احساس می کند به ارزش های موسوم درجامعه تعلق و وابستگی ندارد. تعریف عملیاتی از خود بیگانگی : منظور از « بیگانگی از خود» در این پژوهش میزان نمره ای است که هر آزمودنی در پرسشنامه از خود بیگانگی دین کسب می کند. مقیاس اندازه گیری این متغیر فاصله ای است(ابوالقاسمی ونریمانی، 1385). سبک هویت تعریف مفهومی:مارسیا (1980:به نقل از خوش نسب،1386)،هویت را به عنوان ساختار خود تعریف میکند، سازمانی پویا ، خودساخته و درونی از سائق ها ، توانایی ها و اعتقادات و تاریخچه زندگی ، هویت ایجاد هماهنگی بین تصور فرد از خود و تصویری مورد انتظار از خودش است. . هویت وابسته به گذشته تعیین کننده ی آینده است ، چرا که در کودکی ریشه دارد و پایه ای است که وظایف زندگی آینده بر مبنای آن به ظهور میرسد(کروکر ،2010). سبک هویت اطلاعاتی: سبک هویت اطلاعاتی، از طریق برخورد با مسائل هویتی و موقعیتهای تصمیم گیری از طریق جستجوی فعالانه¬ی پردازش و ارزیابی اطلاعات مربوط به خود مشخص می شود برزونسکی، (1990). سبک هویت هنجاری: از طریق به تعویق انداختن و اجتناب فعالانه از تصمیم گیری، شکل دادن تعهد و مذاکره هویت مشخص می شود. آن ها وظیفه شناس و هدفمند، اما بسیار ساختارمند هستند و در برابر اطلاعاتی که ممکن است با ارزشها و عقاید شخصی شان در تعارض باشند، بسته هستند. برزونسکی و کیتی، (1995). سبک هویت سردرگم: افراد دارای وضعیت سردرگم از سبک پردازش هویت سردرگم- اجتنابی استفاده می کنند .آن ها سعی دارند از روبه رو شدن با مسائل و تعارضهای هویتی تا حد ممکن اجتناب کنند.برزونسکی و تیمبر،(1994). تعریف عملیاتی:منظور از سبک هویت در این پژوهش نمره ای است که دانشجویان در پرسشنامه سبک هویت اریکسون بدست آورده اند.