نام پژوهشگر: ایرج رسا
مهدی هاشمی موسی نقره ئیان
پتانسیل طلای منطقه بردسکن در فاصله 16 کیلومتری شمال بردسکن در استان خراسان رضوی در مختصات جغرافیائی بین ََ56 ?57 تا ََ59 ?57 طول شرقی و ََ22 ?35 تا ََ26 ?35 عرض شمالی جغرافیائی واقع شده و در پهنه مرکزی در زون تکنار بر روی کمربند ولکانوپلوتونیک شمال گسل درونه قرار دارد. در منطقه بردسکن عمدتاً سنگ های سازند تکنار رخنمون دارند. سن این سازند در مطالعات گذشته، پرکامبرین فوقانی معرفی شده است. بعضی از واحدهای بخش های تحتانی و فوقانی سازند تکنار در منطقه رخنمون دارند. سنگ های آذرین منطقه شامل ریولیت ها و ریوداسیت ها مربوط به بخش تحتانی سازند تکنار و سنگ های ولکانوکلاستیکی شامل ماسه سنگ های توفی و همچنین سنگ های دگرگونی شامل شیست ها و اسلیت ها، در اصل مربوط به بخش فوقانی سازند تکنار هستند. از میان واحدهای ذکر شده، فراوانی ماسه سـنگ های تـوفی و سپس اسلیت ها از بقیه بیش تر می باشد. سنگ مادر شیست ها، یک سنگ رسوبی پلیتی غنی از کوارتز و گاه ساب آرکوز بوده که در اثر دگرگونی ناحیه ای در تریاس فوقانی به شیست تبدیل شده است. پتانسیل طلای بردسکن یک نهشته رگه ای از نوع گرمابی می باشد. رگـه های کوارتز سولفیدی طلادار در امتداد سـطوح گسـل ها درون مـاسـه سنگ های توفی و شیست های میزبان نهشته شده اند. پتانسیل طلای بردسکن پاراژنز ساده ای شامل کالکوپیریت، پیریت و طلا دارد. گرچه تترائدریت و گالن هم حضور دارند. کانی سازی طلا در دو مرحله صورت گرفته است. رسوب گذاری کانی ها در پتانسیل طلای بردسکن در مراحل مختلف عمدتاً به دلیل فعالیت ضربانی و نبض مانند سیالات کانه ساز در منطقه بوده است که این حالت احتمالاً ناشی از فعالیت های تکتونیکی کششی منطقه بوده که به طور متناوب در منطقه عمل کرده و باعث شده که در بعضی از نقاط، کانی سازی به صورت همپوشانی رخ دهد. داده های ژئوشیمیائی حاکی از وجود آنومالی اصلی طلا در شرق کوه دامن قر می باشد. این داده ها همچنین نشان می دهند که طلا همراه با اکسـیدها و هیدروکسیـدهای آهن(هماتیت و گوتیت) یـافت می شود، بنابراین مناطق هماتیتی و گوتیتی شده حاصل از اکسیداسیون پیریت و کالکوپیریت های طلادار بهترین ردیاب سطحی برای کانی سازی طلا هستند. داده های ایزوتوپ های پایدار 18o در کانی کوارتز و 34s در کانی های سولفیدی(پیریت و کالکوپیریت) نشانگر منشاء سطحی(آب های جوی) برای اکسیژن و منشا ماگمائی برای گوگرد می باشد. همچنین مطالعات ایزوتوپی 18o نشانگر آن می باشد که دگرسانی سنگ دیواره پتانسیل طلای بردسکن در شرایط پائین نسبت آب به سنگ(w/r) صورت گرفته است. مطالعات انجام شده بر روی سیالات درگیر کانی کوارتز نشان می دهد که سیال کانه ساز اصلی در پتانسیل طلای بردسکن، دارای شوری متوسط حدود 20 درصد و دمای حدود c ْ185 بوده است و این سیال تحت تاثیر جوشش قرار نگرفته است. براساس شواهد به دست آمده، پتانسیل طلای بردسکن به شرح زیر تشکیل و تمرکز یافته است: آب های جوی به طرف عمق حرکت نموده و در مجاورت یک توده ماگمائی نیمه عمیق گرم شده اند. سیالات گرم شده برخی از اجزای فلزی را از ماگما گرفته و در مسیر حرکت به سمت مناطق کم دما و کم فشار، اجزای فلزی دیگری را نیز از سنگ های مسیر شسته اند و اجزای فلزی خود را در افق های بالائی پوسته و نزدیک به سطح، تحت تاثیر سرد شدن و کاهش فشار، در امتداد گسل ها و فضاهای باز رسوب داده اند. رگه های کوارتز سولفیدی طلادار در حین بالازدگی زون تکنار(در اوایل ترشیری) در گسل های امتداد لغز کششی تشکیل و جایگزین شده اند. در آخرین مرحله، طلای موجود در سولفیدها تحت تاثیر فرایندهای سوپرژن و اکسیداسیون آزاد شده است. براساس داده های حاصله می توان پتانسیل طلای بردسکن را مشابه ذخایر طلای اپی ترمال سولفیداسیون پائین معرفی نمود.
بهزاد حاجی علیلو احمد خاکزاد
مسائلی که این رساله با آن روبرو بوده و به آنها پاسخ داده است شامل موارد زیر است : 1- منشا ایجاد دگرسانی های بسیار گسترده گرمابی در این ناحیه چه بوده؟ 2-آیا ارتباطی بین کانی سازی های متعدد رگه ای و دگرسانی گرمابی وجود دارد؟3-نوع زون های دگرسانی و شرایط ترمودینامیکی ایجاد آنها کدام است؟ 4-احتمال کانی سازی هایی مس پورفیری و طلا با ته به زمینه های مناسب منطقه تا چه حد اسا؟ 5-آیا مناطق مستعدی جهت ادامه اکتشافات معدنی در این منطقه وجود دارد و این نفاط مجاست؟ 6-نوع های گوناگون کانی سازی ها در منطقه کدام است ؟ 7- چه ارتباطی بین کانی سازی های این منطقه با مناطق طارم واهر-ارسباران وجود دارد؟ 8-جایگاه ژئودینامیکی توده های نفودی و جایگاه تکتونیکی کانی سازی های منطقه کدام است؟
زهرا اکبری چوبر ایرج رسا
چکیده ندارد.
هادی پورحاجی ایرج رسا
چکیده ندارد.
سوسن ابراهیمی ایرج رسا
کمپلکس توتک در جنوب شرقی ده بید (استان فارس ) و در زون سنندج-سیرجان واقع شده است . این کمپلکس با رسوبات شیلی سیلورین آغاز گردیده و نهایتا با تناوب آهک و شیل دونین زیرین و سپس آهک های ضخیم لایه دونین میانی و فوقانی ادامه می یابد. منطقه تحت تاثیر دو فاز دگرگونی قرار گرفته است که فاز اول در سیمرین آغازین تا رخساره پایین آمفیبولیت و فاز دوم به صورت دگرگونی بازگشتی تا حد شیست سبز پیش رفته است به طوری که سکانس شیلی و آهک و شیل دونین به گارنت میکاشیست ، شیست و آمفیبولیت و مرمر تبدیل شده است . توده گرانیتی بند نو در تریاس میانی همزمان با فاز اول دگرگونی ئر منطقه نفوذ کرده و به دلیل شرایط تقریبا مشابه دما و فشار، دگرگونی مجاورتی در اطراف توده گرانیتی ایجاد نشده است . از لحاظ ساختمانی منطقه را طاقدیسی با محور شمال غرب -جنوب شرق تشکیل داده است که با روند کلی زاگرس و سنندج-سیرجان مطابقت دارد. ماده معدنی به صورت عدسی و هم شیب با سنگ درونگیز در فوقانی ترین قسمت دونین زیرین و پایین ترین قسمت دونین میانی واقع گردیده است . بررسی زمین شناسی، پتروگرافی و رسوب شناسی اندیس های معدنی آهن منگنزدار منطقه سفید توتک مشخص کننده حوضه فلات قاره می باشند که به صورت استراتاباند در مرحله رسوبگذاری به صورت ژل های هیدروکسید آهن همراه با پیریت و سایر کاتیون ها نهشته شده در طی عمل دیاژنز و دگرگونی توده معدنی مانیتیت و هماتیت را بوجود آورده است و نهایتا در اثر عملکرد فرآیند سوپرژن کاتیون های منگنز که در ساختمان اکسیدهای آهن جای گرفته اند به صورت کانی های مستقل مانند پیرولوزیت و پسیلوملان تشکیل می شوند. منشاءماده معدنی با توجه به عملکردهای فاز ولکانیکی در دونین زیرین و شواهد ژئوشیمیای از نوع اگزاالتیو دور از منشاء (distal) در نظر گرفته شده است . در نهایت مدل پیدایش کانی سازی مشابه با نهشته های دریایی منگنز در اطراف محیط های بسته احیایی مانند وافانزی، نامیبیا، موآندا و غیره می باشند.
پرویز عباس زاده ایرج رسا
چکیده ندارد.
محمد موسوی ایرج رسا
منطقه مراد بیگ به مختصات جغرافیایی 48 درجه و 27 دقیقه و 45 ثانیه طول شرقی و 34 درجه و 40 دقیقه و 11 ثانیه تا 34 درجه و 42 دقیقه و 17 ثانیه عرض شمالی در جنوب شهرستان همدان و حاشیه شمالی رشته کوه الوند واقع شده است که بخشی از زون سنندج - سیرجان می باشد. در منطقه مورد مطالعه رخنمونهایی از سنگهای آذرین(گرانیت - مونزوگرانیت ) و دگرگون(شیست و هورنفلس ) وجود دارد . شیستهای منطقه در اثر حرارت توده نفوذی و در مجاورت آن به هورنفلس تبدیل گشته اند. براساس مطالعات ژئوشیمیایی ماگمای مولد گرافیتهای منطقه از نوع ساب آلکالن کالکوآلکالن و از نظر شاخص اشباع از آلومین، پرآلومین تعیین شده و بنظر می رسد در یک محیط تکتونیکی قوس قاره ای (cag) تشکیل شده باشد. تیپ ماگمایی گرانیتها نیز با توجه به خصوصیات صحرایی و بررسی رفتار اکسیدهای عناصر اصلی و کمیاب از نوع s تعیین شده است . در این پروژه نتیجه مطالعات کانی سنگین نیز دلالت بر فقدان کانی زایی فلزی در منطقه دارد که با نتایج مطالعات مینرالوگرافی هماهنگی نشان می دهد.
ایمان هادی ایرج رسا
در بررسیهای ژئوشیمیایی انجام شده بر روی عناصر مختلف میزان زمینه عنصر مس در سنگهای منطقه ppm 630 بوده و حد آستانه ای مس ppm 1007 محاسبه شده است . همچنین مقادیر نقره نیز در منطقه با افزایش مقدار مس همبستگی خوبی داشته و در حد بالایی می باشد. از نظر تکتونیکی، کانه زایی مس درون زونهای گسلی و شکستگیهای تکتونیکی صورت گرفته که این پدیده در منطقه به وضوح قابل مشاهده است . کانیهای عمده حاوی مس عموما"شامل کالکوپیریت ، کالکوسیت ، بورنیت ، کوولیت و به مقدار فراوان مالاکیت و آزوریت می باشد. از نظر سنگ شناسی همانطور که ذکر شد، سنگهای آتشفشانی و آذرآواری سازند کرج بخش اعظم منطقه را پوشانده اند و سنگهای قدیمی تر از ائوسن در این ناحیه مشاهده نمی شود. همچنین با بررسی نمودارهای حاصل از آنالیز نمونه های منطقه، سری ماگمایی از نوع ساب آلکالن و بطور اختصاصی کالکوآلکالن مربوط به زون فرورانش می باشد. عیار مس بطور متوسط در این کانسارها 3 درصد بوده که قسمت اعظم آنرا کانه های مالاکیت و آزوریت تشکیل می دهند. کانسار مس یمقان هم اکنون در حال بهره برداری بوده و در کارخانه فراوری واقع در شمال شرقی کانسار ، شمش مس با خلوص 95 درصد تولید می شود.
محمدرضا هادوی ایرج رسا
محدوده مورد مطالعه با وسعت 2500 کیلومتر در شمال غرب کشور و بین طولهای 47 درجه و 30 دقیقه و 48 درجه و 0 دقیقه و عرض های جغرافیائی 36 درجه و 0 تا 36 درجه و 30 دقیقه واقع است . زنجان و بیجار دو شهر مهم حد فاصل این محدوده محسوب می شوند. مجموع شواهد زمین شناسی و نوع برونزدهای سنگی منطقه گویای تشابه و رابطه ای نزدیک بین فرایندهای حاکم بر این منطقه و ایران مرکزی در طی زمان زمین شناسی می باشد، بنحویکه می توان این محدوده را بر روی پی سنگ پرکامبرین و پوسته قاره ای ایران مرکزی دانست . قدیم ترین سنگهای برونزد در منطقه به اسنثنای آمفیبولیتی که به پرکامبرین نسبت داده شده است ، سنگهای حفیف دگرگون شده کرتاسه می باشد. رسوبات متعلق به زمانهای الیگوسن (سازند قرمز تحتانی)، الیگومیوسن (سازند معادل قم) و میوسن (سازند قرمز فوقانی) و نیز رسوبات پلیوکواترنز بخش های بسیار وسیعی از منطقه مطالعاتی را پوشانیده اند. گسترش توده های نفوذی در منطقه نسبتا کم و محدود به مناطقی در شمال غرب و ییانه شمالی منطقه مطالعاتی می باشد. سنگهای ولکانیک هم عمدتا در همراهمی با سنگهای کرتاسه، الیگومیوسن و میوسن در منطقه دیده می شوند. همچنین می توان تظاهرات ولکانیکی پلیوسن را نیز در منطقه ملاحظه نمود. درست ، بدلایلی چون وسعت پوششهای رسوبی دوران سوم و چهارم، عدم رخنمون سنگهای پالئوزوئیک و ضعف کمپلکس های بالقوه کانساردار در منطقه است که منطقه سابقه مطالعاتی و معدنی روشنی نداشته و عموما خارج از رغبت اکتشافگران بوده است . سابقه مطالعات منطقه تقریبا متمرکز و منحصر در شمال غرب آن جائیکه منطقه معدنی آهن شهرک وجود دارد، می باشد. کانسار آهن شهرک ، نمک آبی تازه کند معدن، نمک سنگ مغانلو، نمک قره قیه، نمک حاجی قشلان، گچ قره جلو و گچ سونتو مهمترین معادن یا آثار معدنی شناخته شده منطقه محسوب می گردند. مطالعات و بررسیهای به عمل آمده در مطنقه در این رساله در چارچوب انجام عملیات اکتشاف چکشی در مناطق برگزیده و انجام عملیات ژئوشیمی آبراهه ای در چهارگوش شمال شرق قرار گرفته است . مبانی انتخاب این مناطق در رساله ذکر گردیده است . نتایج بررسیهای به عمل آمده نشان می دهد که منطقه از حیث کانه زایی فلزی فقیر بوده به طوریکه جدای از منطقه معدنی شهرک تنها در مناطقی در شمال تودار و حوالی آزادویس آثار آلودگی اکسیدهای آهن مشاهده می گردد. البته بررسی های ژئوشیمی آبراهه ای، آنومالی با اهمیتی از مس را در حوضه شماره r معرفی می نماید. در عین حال و علی رغم فقر مواد معدنی فلزی، وضعیت و جایگاه منطقه بلحاظ، قابلیت های مواد معدنی غیرفلزی قابل توجه می باشد. ذخایر عظیم گچ و نمک منطقه، سنگهای آهکی بسیار گسترده با کاربرد صنعتی - تزیینی، مواد مناسب پوزولانی، مناطق مستعد ذخایر بورات و سیلیس و حتی فلدسپات ، منابع عظیمی از مواد مورد استفاده در صنعت سیمان و بالاخره مقادیر معتنابهی از مواد و مصالح ساختمانی من حیث المجوع منطقه را قابل اهمیت می سازد. جایگاه هر یک از این مواد در منطقه مطالعاتی در این رساله توضیح داده شده است .
محمد معانی جو ایرج رسا
کانساز مس دره زار در منطقه کوهستانی بند ممزار و 8 کیلومتری جنوب سرچشمه قرار دارد. توده نفوذی بوجود آورنده کانسار یک توده ساب ولکانیک از نوع گرانودیوریت پورفیری بوده که در زمان الیگومیوسن در سنگ های آتشفشانی رسوبی ائوسن نفوذ نموده و موجب کانی سازی مس و مولیبدن گشته است . دره زار پورفیری از فنوکریست های فلدسپات ، بیوتیت و کوارتز در زمینه ای میکروگرانولار از کوارتز و آلکالی فلدسپات تشکیل یافته است . کانسار توسط گسل راستگردی که از محل رودخانه دره زار می گذرد به دو قسمت شرقی و غربی تقسیم شده و باعث جابجایی این دو قسمت نسبت هم گردیده است . محلول های هیدروترمال در منطقه بشدت تاثیر کرده و باعث آلتراسیون شدید در دره زار گشته است . دگرسانی های پروپیلیتیک ، آرژیلیک و فیلیک طی بررسی های انجام شده شناسایی و نقشه آنها تهیه شده است . دگرسانی فیلیک در بعضی نقاط با دگرسانی آرژیلیک دارای هم پوشانی می باشد. بدلیل بالا بودن پیریت ، زون فیلیک در اکتشافات ژئوفیزیکی ازخود آنومالی نشان داده است و مقدار زیادی از کانی سازی مس در منطقه فیلیک صورت پذیرفته است . سه مرحله کانی سازی هیپوژن و یک مرحله سوپرژن برای دره زار می توان متصور شد. قسمت اعظم کالکوپیریت در مرحله دوم در طول شکاف های پرشده از پیریت شکل گرفته اند . درضمن شرایط مناسب برای پدیده غنی شدگی سوپرژن بیشتر در مناطقی ایجاد شده که کانی سازی اولیه مس در آنجا بیشتر صورت پذیرفته است ، بخش بالایی زون سوپرژن در عمقی حدود 35 متر قرار داشته و ضخامت زون سوپرژن بطور متوسط 34 متر می باشد. بررسی انتشار ژئوشیمیائی عناصر و عیار عادی و غیرعادی آنها و ارتباطشان بازون های دگرسانی حاکی از این مطلب است که عناصر b , zn , y , fe , se , mo,, cu دارای توزیع غیرعادی بوده و زون بندی آنها همانند سایر کانسارهای مس پورفیری می باشد و میتوان از نتایج بدست آمده در اکتشاف سایر کانسارها استفاده نمود. مطالعه بر روی عناصر دیگر یعنی co , na , sr , sc , ga , v , pb , cr , ni , ba نتایج قانع کننده ای را ببار نیاورده است . در مورد ژنزکانسار با درنظر گرفتن اطلاعات موجود و بررسی های صورت پذیرفته میتوان گفت که کانی سازی انجام شده در دره زار از تیپ پورفیری بوده و ااز مدل لوول و گیلبرت پیروی میکند. میزان ذخیره ماده معدنی 41000000 تن با عیار حدود 7ˆ0 درصد مس و مقدار تناژ باطله برداری بطور میانگین 18 میلیون تن است . با استناد به بررسی های انجام شده بر روی کارهای اکتشافی قبلی این موضوع مسلم است که عملیات مزبور کافی نبوده و امکان افزایش ذخیره بسیار محتمل می باشد و اکتشافات تکمیلی می بایست صورت پذیرد تا به مرحله ای برسیم که شرایط مطالعات فنی - اقتصادی فراهم شود.