نام پژوهشگر: فرهاد نظریان فیروز آبادی
مریم رمضانی فرهاد نظریان فیروز آبادی
گلرنگ یکی از قدیمی ترین گیاهان روغنی است و بطور وسیعی در شرایط اقلیمی گرم و خشک خاورمیانه پرورش می یابد. گلرنگ مقاوم به کم آبی بوده و به شرایط اقلیمی خشک و نیمه خشک سازگاری دارد. از آنجا که بررسی خصوصیات گلرنگ با استفاده از نشانگرهای مولکولی در گذشته محدود بوده است. این مطالعه به منظور بررسی تنوع ژنتیکی22 ژنوتیپ گلرنگ برای اولین بار توسط آغازگرهای نیمه تصادفی(isj) مورد آزمایش قرار گرفت که ژنوتیپ ها شامل 8 ژنوتیپ ایرانی و 14 ژنوتیپ خارجی بودند. استخراج dna به روش موری و تامسون صورت گرفت. در انجام isjاز 30 آغازگر 10، 12، 15 و 18 نوکلئوتیدی استفاده شد. 29 آغازگر باندهای چند شکل تولید کردند. در نهایت 248 قطعه تکثیر یافته معرفی شدند که محدوده ای بین 100 تا 1500 جفت باز را شامل می شد. 220 باند (در حدود %7/88) چند شکل بودند و چند شکلی بین 100 تا 5/28 درصد متغیر بود که متوسط تعداد باند برای هر آغازگر 6/8 باند بود. دندروگرام براساس ضریب تشابه جاکارد و به روش upgmaرسم شد. در روش ضریب تشابه جاکارد (مجموع آغازگرهای (isj ژنوتیپ ها به 6 گروه تقسیم شدند. در این گروه بندی، ژنوتیپ های ایرانی و ژنوتیپ های خارجی در یک گروه قرار داشتند. این نتیجه قرابت و خویشاوندی ژنوتیپ های ایرانی و خارجی را نشان می دهد. نتایج نشان داد که نشانگرهای isj جهت مطالعه تنوع ژنتیکی مفید می باشند
محسن آذرنیا حمیدرضا عیسوند
چکیده نخود زراعی یکی از قدیمی ترین حبوبات کشت شده در مناطق خشک و نیمه خشک به شمار می آید. تنش خشکی خصوصا خشکی انتهای فصل، مهم ترین عامل کاهش عملکرد نخود در این نواحی شناخته شده است. سبز شدن و استقرار گیاهچه نخود به عنوان یکی از محصولات زراعی مناطق خشک و نیمه خشک برای تعیین تراکم نهایی بوته در واحد سطح دارای اهمیت ویژه ای است. بنابراین این تحقیق با هدف بررسی اثر هورمون های جیبرلین و اسید آبسیزیک بر درصد سبز شدن، سرعت سبز شدن، شاخص بنیه بذر و برخی خصوصیات فیزیولوژیکی بذر و گیاهچه نخود و همچنین بر شاخص های رشد و عملکرد نخود تحت شرایط دیم و آبی در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی دانشگاه لرستان انجام شد. کاربرد هورمون ها به صورت پرایمینگ و تیمارهای رطوبتی به صورت کشت در شرایط آبی و دیم اعمال شد. بذرها در غلظت های صفر، 50، 100 و 150 پی پی ام از هورمون جیبرلین و اسید آبسیزیک به صورت جداگانه پرایم شدند. رقم مورد استفاده، فلیپ 93-93 (رقم آزاد) و طرح آزمایشی بصورت آزمایش اسپلیت پلات بر پایه بلوک های کامل تصادفی اجرا شد. در خصوص صفاتی نظیر درصد سبز شدن، سرعت سبز شدن و تعداد شاخه های فرعی اولیه تفاوتی بین شرایط دیم و آبی مشاهده نشد. تنش خشکی دوره رشد محصول را کوتاه و گلدهی و غلاف دهی را تسریع نمود. عملکرد و اجزاء عملکرد در شرایط دیم کمتر از شرایط آبی بود. هرچند کشت آبی نخود عملکرد اقتصادی، عملکرد بیولوژیک و سطح برگ را نسبت به کشت دیم افزایش داد اما این اختلاف معنی دار نبود ( براساس آمار هواشناسی دفعات و میزان بارش به گونه ای بود که از میانگین دراز مدت بیشتر بود و لذا احتمالا تنش خشکی شدیدی رخ نداده است ). هیدروپرایمینگ منجر به افزایش وزن تر و خشک ریشه، سرعت رشد گیاهچه، وزن تر بخش هوایی و تعداد گره تثبیت کننده ازت شد. همچنین هیدروپرایمینگ نسبت به تیمار شاهد (پرایم نشده) و سایر تیمارهای پرایمینگ، تعداد ساقه های فرعی ثانویه، سطح برگ، عملکرد اقتصادی و شاخص برداشت را افزایش داد. جیبرلین سبب افزایش طول ساقه، شاخص بنیه بذر و طول ریشه شد اما گلدهی و غلاف دهی را به تعویق انداخت. اسید آبسیزیک سبب افزایش تعداد ساقه اولیه، درصد و سرعت سبز شدن و طول ریشه شد. آبسیزیک اسید عملکرد تک بوته، تعداد دانه در غلاف، تعداد دانه هر بوته و تعداد غلاف را افزایش داد. آبسیزیک اسید گلدهی را تسریع کرد.
نسیمه سهرابی منش ناصر اکبری
چکیده به منظور بررسی اثرات زمان محلول پاشی عناصر ریز مغذی بر روی عملکرد دانه و اجزای آن بر دو رقم گندم دیم کوهدشت و زاگرس، آزمایشی به صورت اسپلیت پلات (کرتهای یکبار خرد شده) در قالب طرح بلوکهای کاملاً تصادفی با سه تکرار و ده تیمار در سال زراعی 90ـ1389 در منطقه کوهدشت لرستان اجراء گردید. در این آزمایش عامل اصلی شامل تیمار زمان محلول پاشی عناصر ریزمغذی (از منبع کود librel bmx ساخت انگلستان حاوی عناصر کم مصرف آهن، روی، منگنز و بور) در پنج سطح محلول پاشی در زمانهای پنجه دهی، ساقه دهی، خوشه دهی، دانه بندی و شاهد (عدم محلول پاشی) و عامل فرعی شامل رقم در دو سطح بنام های کوهدشت و زاگرس بود. در طی آزمایش صفات اجزاء عملکرد دانه، عملکرد دانه و بیولوژیک، شاخص برداشت، صفات مورفولوژیکی و شاخص های رشد اندازه گیری شوند. طبق نتایج تجزیه واریانس، تیمار زمان محلول پاشی عناصر ریز مغذی بر کلیه اجزاء عملکرد دانه معنی دار بود. بیشترین تعداد دانه در خوشه و وزن هزار دانه در زمان محلول پاشی در مرحله دانه بندی ولی بیشترین تعداد خوشه در متر مربع در زمان محلول پاشی در مرحله خوشه دهی حاصل گردید که با شاهد تفاوت معنی دار داشتند. ولی بین تیمارهای زمان محلول پاشی در هر یک از صفات نامبرده اختلاف معنی دار وجود نداشت. اثر رقم بر صفات تعداد خوشه و وزن هزار دانه معنی دار بود. بالاترین تعداد خوشه و وزن هزار دانه بترتیب متعلق به رقم کوهدشت و زاگرس بود. طبق نتایج تجزیه واریانس تیمار زمان محلول پاشی بر صفات عملکرد دانه، عملکرد بیولوژیک و شاخص برداشت هر کدام در سطح 1% معنی دار بود ولی رقم و اثر متقابل زمان محلول پاشی در رقم بر صفات فوق اثر معنی دار نداشتند. بیشترین عملکرد دانه از کاربرد زمان محلول پاشی در مرحله دانه بندی بدست آمد که در مقایسه با شاهد 58 درصد افزایش داشت و در ضمن با سایر تیمارهای محلول پاشی تفاوت معنی دار داشت. همبستگی بین صفات نشان داد که مهمترین متغیرهای موثر بر عملکرد دانه در آزمایش حاضر، اجزاء عملکرد دانه (تعداد خوشه و وزن هزار دانه) و عملکرد بیولوژیک بودند. نتایج حاصله از تجزیه واریانس نشان داد که از بین صفات مورفولوژیک ارتفاع بوته و طول خوشه تحت تأثیر زمان محلول پاشی قرار نگرفتند ولی طول پدانکل تحت اثر این تیمار قرار گرفت. اما رقم بر هر سه صفت فوق اثر معنی دار داشت. طول پدانکل با وزن هزار دانه همبستگی مثبت داشت که نشان دهنده این است که افزایش طول پدانکل منجر به سنگین تر شدن دانه ها در گندم می شود. طبق نتایج مقایسه میانگین های اثرات متقابل زمان محلول پاشی در رقم بر صفات عملکرد دانه، وزن هزار دانه و شاخص برداشت، تلفیق زمان محلول پاشی عناصر ریز مغذی (از منبع کود معرفی شده) در مرحله دانه بندی با هر یک از ارقام تحت آزمایش (زاگرس یا کوهدشت) بدلیل کسب برتری معنی دار عملکرد دانه، وزن هزار دانه و شاخص برداشت در مقایسه با شاهد (عدم محلول پاشی) و سایر تیمارهای محلول پاشی، در شرایط محیطی منطقه مورد آزمایش قابل توصیه است.
زیبا نظری فرهاد نظریان فیروز آبادی
شقایق (papaver somniferum l.) یکی از قدیمی ترین و مهم ترین گیاهان دارویی است که اهمیت آن بواسطه بیوسنتز و ذخیره آلکالوئیدهای بنزیل ایزوکوئینولی می باشد. در مهندسی متابولیت این گیاه آنزیم های کلیدی مسیر متابولیکی آلکالوئیدها مورد دستورزی ژنتیکی قرار می گیرند. سالوتاریدینول 7 - اُ - استیل ترانسفراز (sat) آنزیم مرکزی در مسیر بیوسنتز مرفینان ها است. این آنزیم تبدیل آلکالوئید سالوتاردینول به سالوتاردینول - 7 – اُ - استات که پیش ماده اولیه تبائین در مسیر بیوسنتزی مرفینان ها به شمار می آید را عهده دار می باشد. در این مطالعه جداسازی و شناسایی ژن sat با استفاده از آغازگرهای مربوطه صورت گرفت و پس از همسانه سازی در ناقل، توالی یابی گردید و از توالی ژنی بدست آمده برای ساخت سازه خاموشی استفاده شد. قطعات سنس و آنتی سنس به ترتیب و طی دو مرحله هضم آنزیمی در حامل خاموشی pgsa1285 همسانه سازی شدند. همسانه سازی در جهت سنس و آنتی سنس با استفاده از pcr، هضم آنزیمی و توالی یابی مورد تایید قرار گرفت. به منظور انتقال سازه ساخته شده به گیاه و همچنین بهینه سازی انتقال ژن به گیاه سه آزمایش مجزا روی سه نوع ریز نمونه هیپوکوتیل، کوتیلدون و ریشه طراحی شد. در هر سه آزمایش فاکتوریل، کال زایی با فاکتورهای محیط پایه (در دو سطحb5 و ms) و هورمون (در دو سطح 2,4-d mg/l 1 و2,4-d mg/l 5/0 mg/l ba 5 /0 +) در قالب طرح کاملاً تصادفی با 8 تکرار انجام گرفت و در نهایت کال های به دست آمده با استفاده از اگروباکتریوم حاوی سازه مورد نظر تلقیح شده و روی محیط گزینشگر برده شدند. آنالیز تجزیه واریانس و مقایسه میانگین بالاترین درصد کال زایی در محیط b5 را نشان داد. در مرحله جنین زایی نیز دو آزمایش فاکتوریل (با سه فاکتور محیط پایه، هورمون و کانامایسین) با 8 تکرار در قالب طرح کاملاً تصادفی اجرا شد. بیشترین جنین زایی و جوانه زنی جنین ها از کال های ریزنمونه هیپوکوتیل در محیط b5 تکمیل شده با 1 میلی گرم در لیتر 2,4-d و در سطح کانامایسن mg/l25 حاصل شد.
سارا وزیری کته شوری ماشااله دانشور
به منظور بررسی تاثیر مقادیر مختلف کود فسفر و محلولپاشی آهن و روی بر عملکرد و اجزاء عملکرد نخود زراعی، آزمایشی در سال زراعی 90-1389 در مزرعه تحقیقاتی دانشکده کشاورزی، دانشگاه لرستان صورت گرفت. آزمایش به صورت اسپلیت پلات فاکتوریل در قالب طرح بلوک های کاملا تصادفی با سه تکرار اجرا شد. کود فسفر در سه سطح (صفرp1=، 100p2= و 200p3= کیلوگرم در هکتار،به صورت خاک کاربرد) به عنوان کرت اصلی، و آهن و روی هر یک در سه سطح (صفرf1= و z1، غلظت سه در هزار f2= و z2، غلظت شش در هزار f3= و z3، به-صورت محلولپاشی) در کرت های فرعی قرار گرفتند. نتایج تجزیه واریانس نشان داد اثر متقابل فسفر×آهن×روی بر وزن صد دانه، عملکرد دانه و طول غلاف معنی دار گردید. حداکثر عملکرد دانه نخود (1228 کیلوگرم در هکتار) از تیمار p3f3z3 و حداقل عملکرد دانه نخود (725 کیلوگرم در هکتار) از تیمار p1f1z1 (شاهد) حاصل گردید. همچنین اثر متقابل آهن×روی بر شاخص سطح برگ و ارتفاع بوته معنی دار بود. تلفیق فسفر×آهن باعث افزایش معنی دار در کلروفیل برگ، تعداد غلاف در سطح و عملکرد بیولوژیک شد. حداکثر عملکرد بیولوژیک (3115 کیلوگرم در هکتار) از تیمار p3f2 و حداقل عملکرد بیولوژیک (2678 کیلوگرم در هکتار) از تیمار p1f1 (شاهد) حاصل گردید. آهن بر سرعت جذب خالص و شاخص برداشت معنی دار شد و روی نیز بر سرعت رشد محصول و شاخص برداشت افزایش معنی داری داشت. بین عملکرد دانه و وزن صد دانه در هر سه تیمار کود همبستگی مثبت و معنی داری وجود داشت. همچنین بین عملکرد دانه و عملکرد بیولوژیک در تیمار آهن و روی همبستگی مثبت و معنی داری وجود داشت. به طور کلی نتایج نشان داد که با توجه به شرایط آب و هوایی و نوع خاک این منطقه مصرف فسفر و کودهای ریز مغذی بویژه آهن و روی اثر قابل ملاحظه ای بر رشد و محصول نخود زراعی (رقم ilc482) داشت. بنابراین مصرف این عناصر باید بتدریج در برنامه تغذیه ایی زراعت حبوبات این استان قرار گیرد. واژگان کلیدی: آهن، روی، شاخص های رشد، عملکرد دانه، فسفر، نخود
حسین شاهی وند احمد اسماعیلی
شقایق(papaveer somniferum l.) به عنوان مهمترین منبع اقتصادی تولید ترکیبات آلکالوئیدی مورفینان مانند مورفین، کدوئین، تبائین، نارکوتین و پاپاورین شناخته شده است و از ترکیبات آن در صنعت داروسازی به عنوان بی حس کننده، ضد سرفه و ضد اسپاسم استفاده می شود. امروزه از فن مهندسی متابولیک، برای دستورزی ژن های بیوسنتز آلکالوئیدها و فرآورده های متابولیکی این گیاه از طریق تراریخت سازی استفاده می شود. کدوئین اُ- دمتیلاز (codm)، آنزیم انتهایی در مسیر بیوسنتزی مورفینان در گیاه شقایق می باشد که باعث دمتیلاسیون تبائین در موقعیت 3 و تبدیل آن به اوریپاوین و همچنین دمتیلاسیون کدوئین و تبدیل آن به مورفین می شود. در این پژوهش با هدف بررسی تأثیر خاموش سازی ژن codm بر پروفایل آلکالوئید های مهم انتهایی شبکه مورفینان، از تکنیک های rnai و vigs استفاده گردید. پس از شناسایی و جداسازی ژن codm با استفاده از آغازگرهای اختصاصی، بخش انتهایی cdna سنتز شده این ژن واقع در ناحیه 3? utr، به عنوان قطعه هدف خاموشی جهت سنس و آنتی سنس به ترتیب و طی دو مرحله در ناقل خاموشی pgsa1285 همسانه-سازی گردید. همچنین قطعه ژنی مذکور بار دیگر به منظور مطالعه خاموشی گذرای ژن codm، در ناقل ویروسی trv2 همسانه سازی شد و سپس با استفاده از آگروباکتری حاوی سازه، به برگهای نمونه های گیاهی مورد نظر تراریزش صورت گرفت. از طریق pcr ژن پروتئین پوششی ویروس trv، گیاهان تراریخت شده انتخاب شدند و سپس آنالیز نیمه کمی بیان ژن انجام شد. آنالیز نهایی خاموشی ژن ناشی از مکانیسم vigs نیز که با استفاده از pcrدر زمان واقعی انجام شد، کاهش 88 درصدی بیان ژن codm در مقایسه با نمونه های شاهد را نشان داد. جهت بهینه سازی و تعیین روش مناسب باززایی گیاهان تراریخت، آزمایش فاکتوریل با ? تکرار (هر پتری دیش حاوی 10 ریز نمونه معادل با یک تکرار) در قالب طرح پایه کاملاً تصادفی با فاکتور های ریز نمونه (در دو سطح هیپوکوتیل و ریشه)، محیط کشت پایه (شامل دو سطحb5 و ms) و آنتی بیوتیک پارامومایسین (در سطوح غلظتی 10، 15 و 25 میلی گرم در لیتر)، طراحی و اجرا گردید. در مورد کالوس زایی نتایج نشان داد که میزان کالوس زایی در محیط ms به مراتب بهتر از محیط b5 بوده و بهترین نتیجه در ترکیب تیماری ریزنمونه هیپوکتیل در محیط ms با سطح آنتی بیوتیک mg/l 10 مشاهده گردید. دیده شد که ریزنمونه هیپوکوتیل در هر سه سطح آنتی بیوتیک و در دو محیط ms و b5 درصد کالوس زایی بیشتری در مقایسه با ریزنمونه ریشه دارا بود. همچنین میزان جنین زایی ریزنمونه ریشه در هر سه سطح آنتی بیوتیک و در هر دو محیط در مقایسه با ریزنمونه هیپوکوتیل، بیشتر بود.
میترا خادمی فرهاد نظریان فیروز آبادی
به منظور مطالعه ی سطوح هورمونی مناسب برای تولید برگ های حاوی پایه جوانه در روش باززایی مستقیم در گیاه چغندرقند، یک آزمایش فاکتوریل در قالب طرح بلوک کاملا تصادفی با 4 تکرار و در هر تکرار 10 ریزنمونه انجام گرفت. از جوانه انتهایی گیاهچه های 10روزه به عنوان ریزنمونه استفاده شده فاکتور ها سطوح غلظتی هورمون های بنزیل آدنین (ba) (0، 1، 5/1، 2میلی گرم در لیتر) و نفتالین استیک اسید (naa) (0، 5/0، 75/0 و 1میلی گرم در لیتر) دو لاین چغندرقند sbsi-04) و (sbsi-02 بودند. پس از گذشت دو هفته، ریزنمونه ها به محیط ثابت با ترکیب هورمونیnaa (1/0میلی گرم در لیتر) و ba ( 25/0 میلی گرم در لیتر) منتقل شدند. پس از سه هفته، تعداد جوانه های تولیدی شمارش و مورد مقایسه قرار گرفتند. نتایج این آزمون نشان داد که بیشترین جوانه تولیدی در لاین های sbsi-04 و sbsi-02 به ترتیب در سطوح هورمونی 2 میلی گرم در لیتر و 5/1 میلی گرم در لیتر از بنزیل آدنین (ba) تولید شدند و همچنین از نظر صفت تعداد جوانه به برگ لاین sbsi-04 در سطح 2 میلی گرم در لیتر و در مرتبه بعدی لاین sbsi-02 در سطح 5/1 میلی گرم در لیتر هورمون ba بیشترین جوانه ها را تولید نمودند. به طور کلی لاینsbsi-04 بیشترین قابلیت القاء جوانه بر روی برگ را نشان داد ولی در مجموع هر دو ژنوتیپ برای باززایی بسیار مناسب تشخیص داده شدند. گزینش بدون ژن نشانگر یکی از اهداف مهم به نژادگران در تولید گیاهان تراریخت است. از این رو، استفاده از نشانگرهای با منشا گیاهی همانند ژن کد کننده ی آنتوسیانین از جمله کاندید های مناسب در راهکار های مهندسی ژنتیک است. یک ژن myb10 تحت کنترل پروموتور r6 برای تراریختی لاین-های sbsi-02 و sbsi-04 استفاده شد. نتایج این مطالعه نشان داد که انتقال ژن myb10 به لاین های چغندرقند با موفقیت انجام شد و تجمع رنگدانه های آنتوسیانین در گیاهان تراریخت مشاهده گردید. همچنین، غلظت آنتوسیانین با استفاده از دستگاه اسپکتروفتومتری اندازه گیری شد نتایج این مطالعه نشان داد که لاین sbsi-02 بیشترین میزان آنتوسیانین را در مقایسه با لاین sbsi-04 دارد. کلید واژه: آنتوسیانین، بهینه سازی کشت بافت، چغندرقند، ژن myb10، کارایی تراریختی
میترا زمانی فر فرهاد نظریان فیروز آبادی
گلوکان سوکراز ها (glucansucrases)، آنزیم های خارج سلولی هستند که انواعی از گلوکان ها از قبیل دکستران، موتان، آلترنان و روتران را از ساکاروز سنتز می کنند. موتان سوکرازی (gtfi) که توسط باکتری streptococcus downei mfe28 تولید می شود، از ساکاروز بیوپلیمری مهم به نام موتان (mutan) را سنتز می کند. واحدهای گلوکز در موتان عمدتاً با پیوندهای گلوکوزیدی a(1®3) با کمی انشعاب a(1®6) به هم متصل شده اند. یک سامانه ی ژنی (construct) به کمک یک جفت آغازگر اختصاصی به گونه ای طراحی شد که فقط دمین کاتالیتیکی و ناحیه ی متغیر آنزیم به طول 3034 جفت باز توسط pcr با استفاده از pfu پلی مراز تکثیر شد. قطعه مورد نظر در نهایت در ناقل بیانی pbinplus همسانه سازی شد. چغندرقند(beta vulgaris l.) یکی از مهمترین گیاهان صنعتی دنیا است. به منظور بررسی و بهینه سازی کشت بافت چغندرقند برای بیان سامانه ی مورد اشاره، یک آزمایش به صورت فاکتوریل 2´2´3 با 12 ترکیب تیماری در قالب یک طرح کاملاً تصادفی با 4 تکرار و در هر تکرار 10 ریزنمونه، در آزمایشگاه انجام شد. فاکتورهای این آزمایش سه نوع ریزنمونه ی پهنک برگ، دمبرگ و جوانه ی رأسی، دو محیط کشت a (mgl-15/0 هورمون کینتین و mgl-11 هورمون ba) و محیط کشت b (mgl-11 هورمون کینتین و mgl-15/0 هورمون ba) و دو لاین چغندرقند sbsi-04) و (sbsi-02 بودند. نتایج تجزیه واریانس داده های درصد جوانه زنی نشان داد که اثر نوع ریزنمونه، لاین و اثر متقابل ریزنمونه´لاین روی درصد جوانه زنی معنی دار (p£0.01) گردید. با توجه به نتایج مقایسات میانگین به روش دانکن (p£0.01)، ریزنمونه ی جوانه ی رأسی در هر دو لاین با ریزنمونه ی پهنک لاین sbsi-04 تفاوت معنی داری از نظر درصد تولید جوانه نداشتند. همچنین، تفاوت معنی داری بین درصد جوانه زایی ریزنمونه ی پهنک لاین sbsi-02 با ریزنمونه ی دمبرگ لاین sbsi-04 وجود نداشت. به علاوه، ریزنمونه ی دمبرگ لاین sbsi-02 با تولید کمترین درصد جوانه با سایر ریزنمونه ها اختلاف معنی داری داشت.
محمد جواد اکرمی فرهاد نظریان فیروز آبادی
باکتری های اسیدلاکتیک (lab) گروه هتروژنی از باکتری های گرم مثبت هستند که بر اساس مجموعه ای از ویژگی های ریخت شناسی، متابولیکی و فیزیولوژیکی در یک گروه بسیار بزرگ قرار گرفته اند. این باکتری-ها پربیوتیک با توان تولید بیوپلیمرها تأثیری بسزایی بر بهبود طعم و بافت محصولات لبنی و ماندگاری بسیاری از محصولات تخمیری دارند. به منظور شناسایی باکتری های اسیدلاکتیک بومی ایران با توان تولید آنزیم های گلوکان سوکراز، مطالعه ای روی شیر الاغ صورت گرفت. برای این منظور، از روش های کلاسیک و روش های پیشرفته مولکولی (توالی یابی rrnaی s16) و فیزیکوشیمیایی (ftir) استفاده شد. نتایج روش-های کلاسیک نشان داد که باکتری های جداسازی شده مربوط به دو جنس انتروکوکوس و استرپتوکوکوس می باشند. بر اساس نتایج روش های مولکولی و فیزیکوشیمیایی، باکتری های استرپتوکوکوس این مطالعه به گونه ی استرپتوکوکوس دیورسی تعلق داشتند. استفاده از آغازگرهای هرز مخصوص ژن های کد کننده آنزیم-های گلوکان سوکراز، وجود ژن کدکننده گلوکان سوکرازها را در این باکتری تأیید کرد. استفاده از این باکتری به عنوان آغازگر تولید ماست نشان داد که این باکتری نسبت به باکتری های اسیدلاکتیک انتروکوکوس تأثیر بیشتری بر بافت ماست دارد که می تواند تا حدودی به دلیل تولید بیوپلیمرها توسط باکتری استرپتوکوکوس دیورسی باشد.
علی قربانی احمد اسماعیلی
گیاه شقایق یکی از مهم ترین گیاهان صنعت دارویی میباشد. این گیاه گروه وسیعی از آلکالوئیدهای ایزوکوینولین را تولید می کند. آن به عنوان تنهاترین منبع تجدید پذیر برای مسکن های دارویی کدوئین و مورفین و همچنین شل کننده عضله پاپاورین و ضد میکروب نوسکاپین می باشد. یکی از تکنیک مورد استفاده جهت دستورزی گیاهان، خاموشی ژن با استفاده از rna تداخل گر می باشد.در این پژوهش با هدف بررسی تاثیر خاموش سازی ژن بربرین بریج انزایم (bbe) بر پروفایل آلکالوئیدهای مهم شبکه مورفینان از تکنیک rnai استفاده گردید.ژن مورد نظر در ناقل t/a کلون شده و توالی یابی شد. سپس قطعه مورد نظر توسط هضم از ناقل t/a جدا شده و در جهت سنس در ناقل pgsa1285 کلون گردیدپس از تایید حضور قطعه خاموشی در جهت سنس، مجدداَ ناقل pgsa1285 با آنزیم های برشی هضم شد و قطعه خاموشی در جهت آنتی سنس کلون گردید.یکی دیگر از تکنیک های افزایش آلکالوئید استفاده از کشت ریشه موئین حاصل شده از باکتری آگروباکتری رایزوژنز می باشد. جهت بهینه سازی تولید ریشه موئین، آزمایشی با فاکتورهایی شامل فاکتور محیط در دو سطح (b5 و b52/1)، فاکتور سویه باکتری در سه سطح (atcc15834، a4 و msu) و شرایط نوری در دو سطح (48 ساعت تاریکی کامل و 16 ساعت تاریکی/ 8 ساعت روشنایی) در زمان هم کشتی انجام شد.