نام پژوهشگر: علی اکبر ملکی راد
جواد نیک خرد افشار جعفری
مقدمه: کوفتگی عضلانی حالتی ناخوشایند همراه با درد در عضلات اسکلتی است که عمدتاً متعاقب فعالیت عضلانی پر فشار برونگرا و یا غیر معمول ایجاد می شود. این پاسخ به ویژه در افرادی که قبلاً به فعالیت بدنی عادت نکرده اند قطعی است. از طرفی، یکی از شیوه های مقابله با اثرات نامطلوب کوفتگی عضلانی تأخیری استفاده از مکمل های ضدالتهابی و ضداکسایشی خوراکی است. طبق شواهد موجود، کافئین نیز ماده ای است که هم خاصیت ضد التهابی و هم خاصیت ضد اکسایندگی دارد. با این حال، در رابطه با اثرات ضدالتهابی و ضداکسایشی کافئین و ترکیبات آن بر کوفتگی عضلانی تأخیری ناشی از انجام فعالیت های برون گرا مطالعات کمی صورت گرفته است. از این رو، تحقیق حاضر به منظور تعیین تاثیر دویدن سرازیری و مکمل سازی کوتاه مدت کافئین بر برخی از شاخص های عملکردی، زیست شیمیایی و التهابی کوفتگی عضلانی تأخیری در مردان غیرورزشکار انجام شد. روش شناسی: تحقیق حاضر در قالب طرح های نیمه تجربی دو سویه کور با اندازه گیری های مکرر روی 20 مرد غیرورزشکار دواطلب (میانگین سنی3±25 سال، درصد چربی 2±13% و اکسیژن مصرفی بیشینه 2±49 میلی لیتر/کیلوگرم/دقیقه) در دو گروه تصادفی و همگن دارونما (5 میلی گرم در هر کیلوگرم وزن بدن دکستروز) و مکمل کپسول کافئین(5 میلی گرم در هر کیلوگرم وزن بدن) انجام شد. پس از مکمل دهی، همه ی آزمودنی ها در یک قرارداد ورزشی دویدن سرازیری روی نوار گردان با 65% اکسیژن مصرفی بیشینه، با شیب5/8- درجه و به مدت 30 دقیقه شرکت نمودند. خون گیری درچهار مرحله (حالت پایه قبل از مکمل سازی، پس از مکمل سازی و قبل از دویدن، بلافاصله پس از قرارداد ورزشی و در نهایت 24 ساعت پس از قرارداد ورزشی) انجام شد. پروتئین واکنشگر-c با روش کمی ایمونوتوربیدیمتریک و شمارش لکوسیت ها توسط دستگاه اتوانالایزر اندازه گیری گردید. داده های حاصله به صورت میانگین و انحراف استاندارد با استفاده از آزمون های پارامتریک تحلیل واریانس مکرر و پس تعقیبی بونفرونی و تی مستقل با کمک نرم افزار spss نسخه 17در سطح معنی داری 05/0 بررسی شد. یافته های تحقیق: نتایج حاکی است که مصرف 14 روزه کافئین در حالت پایه بر هیچ یک از شاخص های اندازه گیری شده در این تحقیق تأثیر معنی داری نمی گذارد(05/0p?). به علاوه، دویدن سرازیری باعث کاهش معنی دار شاخص های عملکردی کوفتگی عضلانی و افزایش معنی دار کراتین کیناز، پروتئین واکنش گر-c، لکوسیتوز، درک کوفتگی و تورم دور ران شد(05/0p?). شاخص های عملکردی کوفتگی عضلانی تأخیری فقط در 24 ساعت پس از دویدن سرازیری در گروه مکمل کافئین به طور معنی داری کمتر از گروه شبه دارو بود(05/0p?). هم چنین، دامنه ی افزایش کراتین کیناز، پروتئین واکنش گر-c، لکوسیتوز، درک کوفتگی و تورم دور ران متعاقب دویدن سرازیری در گروه مکمل کافئین به طور معنی داری کمتر از گروه شبه دارو بود(05/0p?). بحث و نتیجه گیری: یافته های حاضر حاکی است که دویدن سرازیری و مکمل دهی کوتاه مدت کافئین بر شاخص های عملکردی، زیست شیمیایی و التهابی کوفتگی عضلانی تأخیری تأثیر دارد. با این حال ، بر اساس یافته های تحقیق حاضر می توان نتیجه گرفت که 14 روز مکمل سازی کافئین از افت شاخص های عملکردی کوفتگی عضلانی تأخیری و هم چنین از افزایش نسبی کراتین کیناز، پروتئین واکنش گر-c، لکوسیتوز، درک کوفتگی و تورم دور ران متعاقب دویدن سرازیری در مردان غیرورزشکار جلوگیری می کند.
علی اکبر ملکی راد تورج هاشمی
هدف از این مطالعه مقایسه شاخص های الکتروآنسفالوگرافی، وضعیت شناختی، اختلالات روانشناختی، علائم بالینی،استرس اکسیداتیو،استیل کولین استراز و آسیب dna در باغداران مواجهه یافته با ارگانوفسفره وگروه شاهد(افراد سالم) بود. این مطالعه از نوع علی مقایسه ای و تحلیلی بود که در آن 40 نفر از کشاورزان مواجهه یافته با ارگانوفسفره ها با 40 نفر از افراد سالم به عنوان گروه کنترل با سطوح تحصیلات،جنس و سن مشابه مقایسه شدند. پراکسیداسیون لیپیدی، فعالیت آنزیم های کاتالاز ، سوپراکسید دیسموتاز ، گلوتاتیون پراکسیداز ،آسیب dna ، ظرفیت آنتی اکسیدانی تام، ملکول های تیول تام واستیل کولین استراز در خون افراد تحت مطالعه اندازه گیری شد.از پرسشنامه مختصر وضعیت شناختی mmse جهت ارزیابی وضعیت شناختی و پرسشنامه اختلالات روانی scl-90-r برای ارزیابی اختلالات روانی والکتروآنسفالوگرافی برای ارزیابی فعالیت کورتکس و معاینات بالینی جهت ثبت علائم و نشانه های بیماری استفاده شد. در مقایسه با گروه کنترل، کشاورزان سطوح بالای سوپر اکسید دیسموتاز و پراکسیداسیون لیپیدی خون را نشان دادند در حالیکه ظرفیت آنتی اکسیدانی تام کاهش یافته بود. همچنین کشاورزان علائم بالینی مانند اگزما، ضعف ماهیچه های تنفسی، تهوع و ترشح بزاق را بروز دادند.یافته ها نشان دادند که گروه مورد مطالعه در خصوص اختلالات روانی بعد شکایات جسمانی، وسواس و اجبار، حساسیت در روابط متقابل، افسردگی، اضطراب، پرخاشگری، ترس مرضی، افکار پارانوئیدی، روانپریشی، ضریب کلی علائم مرضی، معیار ضریب ناراحتی وجمع علائم مرضی و گروه شاهد تفاوت معنی داری با یکدیگر نداشتند. از لحاظ وضعیت شناختی در بعدجهت یابی، نام گذاری، توجه و محاسبه، یادآوری و زبان بین باغداران و گروه شاهد تفاوت معنی داری وجودنداشت. همچنین بین الکتروآنسفالوگرافی باغداران و گروه شاهد تفا وت معنی داری وجود نداشت. تحلیل های همبستگی رابطه منفی معنی داری بین سابقه کار و آنتی اکسیدان های تام پلاسما و فعالیت گلوتاتیون پراکسیداز نشان داد. رابطه مثبتی بین سالهای کارکرداز یک طرف و اگزماوضعف ماهیچه های تنفسی، پراکسیداسیون لیپیدی، تهوع وترشح بزاق از طرف دیگر وجود داشت؛ اماارتباط معنی داری بین عملکرد های شناختی و روانشناختی از یک طرف واسترس اکسیداتیو از طرف دیگروجود نداشت. یافته های مطالعه حاضر حاکی از آن است که استرس اکسیداتیو و مهار استیل کولین استراز می تواند در افراد مواجهه یافته با ارگانوفسفره ها دیده شود اما شیوع اختلالات نوروسایکولوژی که یک پدیده چند متغیره است ممکن است در مواجهه های درازمدت- دوز بالا دیده شود. استفاده از مکمل های آنتی اکسیدانی می تواند در درمان باغداران سودمند باشد.
ستاره فولاد سهیلا ابراهیمی وسطی کلایی
مس از طریق واکنش های هابر-ویز و فنتون، باعث ایجاد گونه های اکسیژن فعال می شود که منجر به صدمه اکسیداتیو به مولکول های زیستی می گردد. هدف از تحقیق حاضر، بررسی نقش مس در اکسیداسیون و تغییرات ساختاری هموگلوبین و پروتئین های پلاسمای انسان است. بدین منظور نمونه های خون افراد سالم، در شرایط هوازی در محیط کشت حاوی سیستم اکسیداسیون فلزی و در حضور غلظت های ( 455/.-0009/. mm) یون مس قرار داده شد. پروتئین اکسیداسیون(op،سنجش کربنیل) در خون، به عنوان شاخص پرواکسیدان در پلاسما و میزان تشکیل مت هموگلوبین و همی کروم، به عنوان شاخص های استرس اکسیداتیو در اریتروسیت ها در نظر گرفته شد. نتایج حاصل نشان داد که میزان کربنیل در پروتئین های پلاسما و هموگلوبین مساوی و معادل 7 نانومول در هر میلی گرم پروتئین است. پس از تیمار با مس، میزان تشکیل مت هموگلوبین و همی کروم در اریتروسیت ها به ترتیب افزایش(میانگین نسبت تست به شاهد 13/1، 05/.>p) و کاهش (میانگین نسبت تست به شاهد 34/1، 05/.>p) یافت. در اریتروسیت ها، غلظت اکسی هموگلوبین در نمونه های تحت تیمار با مس به میزان 40% کاهش یافته بود. همچنین غلظت مت هموگلوبین، 8/3 برابر همی کروم بود. پس از 2 ساعت انکوباسیون، میزان مت هموگلوبین به صورت معنی دار به میزان 130%افزایش (028/.=p) یافت. افزایش غلظت مس نیز موجب افزایش معنی داری در میزان گروه های کربنیل در پروتئین های پلاسما و هموگلوبین گردید. بررسی با روش الکتروفورز sds-page و رنگ آمیزی با کوماسی آبی r-250، مبین تغییرات ساختاری در پروتئین ها است. انکوباسیون نمونه های خون در سیستم mco حاوی مس، منجر به اکسیداسیون پروتئین های پلاسما و تغییر در طرح الکتروفورتیک این پروتئین ها گردید. به هم پیوستن پروتئین های سرم و تشکیل توده هایی به وزن مولکولی 200 و 300 کیلودالتون و تجزیه پروتئین ها در محدوده وزن مولکولی 155 و 162 کیلودالتون مشاهده شد. این نتایج نشان می دهد که اکسیداسیون پروتئین های پلاسما موجب تغییرات ساختاری و اختلال در عملکرد طبیعی آنها می شود. همچنین اکسیداسیون هموگلوبین به جای اکسیژناسیون آن، منجر به کم خونی و هیپوکسی می گردد. یافته های تحقیق ما ممکن است در ارزیابی وضعیت اکسیداسیون در هنگام قرار گرفتن در معرض مس مفید واقع گردد.
مرضیه فیضی علی اکبر ملکی راد
پیاز یکی از مهم ترین سبزی های بومی ایران است و تریپس پیاز thrips tabaci l. یکی از مهم ترین عوامل خسارت زای پیاز در کشور است. به دلیل اثرات منفی بقایای سموم در محصول برای مصرف کنندگان، اثرات مخرب جبران ناپذیر بر محیط زیست و هزینه زیاد برای تولید کنندگان این محصول، کشت ارقام مقاوم یکی از بهترین راه های کنترل این آفت است. جهت شناسایی میزان حساسیت ارقام مختلف پیاز در مناطق گرمسیری کشور، این تحقیق در قالب طرح بلوک های کامل تصادفی شامل 10 رقم پیاز ( جمعیت بهبود یافته پیاز بهبهان، توده محلی بهبهان، توده محلی پادوک، توده محلی رامهرمز، سرکره برازجان، قرمزایرانشهر،کمره ای خمین، درچه اصفهان و ارقام تگزاس ارلی گرانو و پریماورا) با 3 تکرار در دو مزرعه سم پاشی و بدون سم پاشی در ایستگاه تحقیقاتی بهبهان در سال 1391-1390 اجرا شد. نتایج نشان داد که مناسب ترین سطح گیاه جهت نمونه برداری، یک سوم پایینی بوته می باشد و مناسب ترین مرحله زیستی برای نمونه برداری تریپس، مرحله لاروی می باشد. در آزمایش بدون سمپاشی حداکثر میانگین تراکم تریپس در رقم محلی بهبهان (073/3 عدد در بوته)، حداقل میانگین تراکم جمعیت تریپس در رقم رامهرمز (603/2 عدد در بوته)، حداکثر میانگین عملکرد در رقم رامهرمز (78/33 تن در هکتار) و حداقل میانگین عملکرد در رقم اصلاح شده بهبهان (55/22 تن در هکتار) مشاهده شد. با توجه به یکسان بودن عملکرد رقم رامهرمز در شرایط سمپاشی شده و نشده، رقم رامهرمز نسبت به بقیه ارقام پیاز از مقاومت بیشتری نسبت به تریپس پیاز برخوردار است.
میثم جهان تیغی علی اکبر ملکی راد
در 10 سال گذشته، منطقه ی سیستان واقع در شرق ایران با مساحتی حدود 15367 کیلومترمربع با خشک سالی شدید و خشکی تدریجی دریاچه هامون مواجه شده که این امر تأثیرات شگرفی بر فون و فلور منطقه داشته است و باعث از بین رفتن زیستگاه های طبیعی ملخ ها و حرکت تدریجی برخی گونه های ملخ به سوی مزارع و بروز به صورت آفت شده است. به منظور بررسی فون ملخ های این ناحیه، از سال 1391 تا 1393، بیش از 700 نمونه با تور حشره گیری معمولی و یا سایر روش ها گردآوری از مناطق مختلف زراعی، مرتعی و حوضه های کوچک تر اطراف دریاچه و رود هیرمند جمع آوری و به آزمایشگاه انتقال یافت. با مراجعه به منابع معتبر و معاینه ی ویژگی های شکل شناسی تاکسونومیک تحت 23 گونه متعلق به 17 جنس، 16 قبیله، 12 زیر خانواده، پنج خانواده و چهار بالاخانواده شناسایی شد. سپس نتایج با نمونه های تیپ نگهداری شده در موزه ی ملی حشرات هایک میرزایانس موسسه تحقیقات گیاه پزشکی کشور مقایسه و تأیید نام شد. این اولین تحقیق در خصوص فون ملخ های سیستان و حوضه آبریز دریاچه هامون (هیرمند) می باشد و تمامی گونه های گزارش شده برای اولین بار از محدوده ی تحقیق گزارش می شوند. شناسایی قطعی یک گونه به علت قلت تعداد نمونه ممکن نشد.
سیده آمنه اورنجین علی اکبر ملکی راد
فلزات سنگین به علت ایجاد سمیت و تجمع پذیری در آبزیان، مهم ترین نوع آلودگی در محیط زیست آبی می باشند. آلاینده هایی مانند فلزات سنگین در طول زنجیره غذایی تجمع می یابند و در انتها به بدن انسان منتقل می شوند. اندازه گیری آلاینده های مختلف در ماهیها به علت مصرف خوراکی آنها برای انسان از اهمیت زیادی برخوردار می باشد. با توجه به روند رو به رشد فعالیت های صنعتی و پالایشگاهی در سواحل خلیج فارس و افزایش روزافزون آلودگی آب های آن ،تعیین غلظت فلزات سنگین در ماهیان پرمصرف از جمله هامور ضروری است. در مطالعه حاضر، غلظت چهار فلز مس، سرب، روی و کادمیوم در بافت عضله ماهی هامور مورد بررسی قرار گرفته است چرا که اهمیت بررسی آلودگی های فلزی در مواد غذایی بویژه در ماهی و فراورده های آن به دلیل پدیده تجمع پذیری و بزرگنمایی زیستی به عنوان شاخصی از آلودگی بسیار مورد توجه است.
لیلا موسوی حسن رجبی مهام
در این مطالعه، تنوع ژنتیکی زنبورعسل معمولی ایرانی، زیر گونه(medaapismellifera) براساس پلی مورفیسم میکروستلایت در برخی نواحی انتخابی از منطقه همدان، با استفاده از23 زنبورعسل متعلق به 23 کندوی جمع آوری شده از 8 ایستگاه نمونه گیری مختلف مورد بررسی قرار گرفت. درمجموع نتایج نشان داد که زنبوران عسل در منطقه همدان از سطح تمایز نسبتا بالایی برخوردارند.
سعیده بارفروش محمد تقی محمدی
ایسکمی کلیه به دلایل زیادی مانند ترومای کلیه، جراحی ، نفروپاتی وگرفتگی شریان کلیه ایجاد شده و باعث آسیب های جبران ناپذیر در کلیه می گردد.در طی ایسکمی کلیه تعداد گسترده ای از سیگنال مخرب همچون رادیکال های آزاد و فاکتور های التهابی افزایش می یابند که سبب آسیب به نفرون های کلیه می گردد. با توجه به یافته های دهه اخیر استفاده از برخی داروها همچون آتورواستاتین ولوزارتان (مهارکننده اختصاصی گیرندهat1) که دارای اثرات آنتی اکسیدانی و ضدالتهابی هستند مطالعه حاضر در نظر داشت تاثیر این داروها بر عملکرد کلیه و برخی فاکتورهای درگیر در آسیب کلیه به دنبال ایسکمی-خونرسانی مجدد کلیه در موش صحرایی را مورد مطالعه قرار دهد. مواد و روش ها: 24 سر موش صحرایی نژاد ویستار در4 گروه به طور تصادفی تقسیم شدند: گروه شاهد جراحی(sham)، گروه کنترل ایسکمی(ir)، گروه ایسکمی درمان با آتورواستاتین(ir+ato) و گروه ایسکمی درمان با لوزارتان(ir+lo). آتورواستاتین (mg/kg 40) و لوزارتان (mg/kg10)یک ساعت قبل از ایسکمی، 24، 48 و 72 ساعت بعد ایسکمی بصورت داخل صفاقی تزریق شد. حیوانات 60 دقیقه در فاز ایسکمی و 72 ساعت در فاز خونرسانی مجدد قرار گرفتند. نمونه های خونی از طریق ورید دمی برای سنجش کراتینین، اوره و اسید اوریک جمع آوری شد. همچنین بیان ژنmcp-1 و tgf-bاز طریق تکنیک rt-pcrو تغییرات آسیب-شناسی مورد ارزیابی قرار گرفت. نتایج:میزان اوره، کراتینین و اسید اوریک خون در گروه شاهد و در پایان آزمایش به ترتیب برابر با mg/dl34/48، mg/dl34/0 وmg/dl33/0 بود که مقادیر این پارامتر ها همانند روز اول برای تمامی گروه ها بوده و تفاوت آماری بین آنها مشاهده نشد. در گروه کنترل ایسکمی مقادیر اوره، کراتینین و اسید اوریک خون در مقایسه با گروه شاهد افزایش معنی دار پیدا کرد که میزان آنها به ترتیب برابر با mg/dl47/96، mg/dl 76/2 و mg/dl05/3 بود. دریافت آتورواستاتین توانست میزان این سه پارامتر را به طور معنی داری در مقایسه با گروه کنترل کاهش دهد که میزان این پارامتر ها به ترتیب برابر با mg/dl 6/54، mg/dl 62/0 و mg/dl 34/1 بود. همچنین لوزارتان میزان کراتینین و اسید اوریک خون را به طور معنی داری در مقایسه با گروه کنترل کاهش داد که میزان این پارامتر ها به ترتیب برابر با mg/dl 68/0 و mg/dl 42/1بود. درمان با دو دارو توانست میزان آسیب های بافت شناسی را به همراه بیان ژن های mcp-1 و tgf-bتغییر یافته بود را کاهش دهد. نتیجه گیری: یافته های مطالعه حاضر نشان می دهد استفاده از دارو های آتورواستاتین و لوزارتان از آسیب های کلیه به دنبال ایسکمی-خونرسانی مجدد جلوگیری کرده و باعث بهبود عمکرد کلیه ایسکمی شده می شود. کلمات کلیدی: ایسکمی-خونرسانی مجدد، آتوروواستاتین، لوزارتان، tgf-?، mcp-1
علی اکبر ملکی راد علی اصغر پیله وریان
چکیده ندارد.