نام پژوهشگر: سید عبدالمجید جلایی اسفندآبادی

بررسی اثرات همگرایی کشورهای اسلامی بر تجارت محصولات کشاورزی ایران
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان - دانشکده کشاورزی 1387
  سمیه حیدرآبادی پور   محمدرضا زارع مهرجردی

یکی از مهمترین ابزارها و ترتیبات مختلف جهت بهره مندی از منافع جهانی شدن منطقه گرایی است. زیرا همکاری های منطقه ای دارای ابعاد کوچکتری نسبت به اقتصاد جهانی می باشند و شرکت کنندگان در آن با مشکلات کمتر اقتصادی و تجاری مواجه هستند از آن جا که کشورهای درحال توسعه در تجارت با کشورهای توسعه یافته با موانع مقرراتی زیادی روبه رو هستند به نظر می رسد ایجاد همگرایی های منطقه ای بین این کشورها بتواند به توسعه و کاهش موانع موجود بر سر راه صادراتشان کمک بسیاری کند. عضویت در همگرایی های اقتصادی بی تردید بخش های اقتصادی کشورها را تحت تاثیر قرار خواهد داد، یکی از این بخش ها بخش کشاورزی است. هدف اصلی این مطالعه بررسی اثرات همگرایی های مختلف، 8d-، اکو و موافقت نامه نظام ترجیحات تجاری کشورهای اسلامی، طی سال های 2006-1998 با مدل جاذبه و داده های تابلویی بر تجارت بخش کشاورزی می باشد. این مطالعه همچنین با استفاده از شاخص های مختلف همگرایی، به برآورد منطقه ای فرضی برای بخش کشارزی ایران با کشورهای اسلامی پرداخته است و در آخر پتانسیل صادراتی این منطقه محاسبه گردید. نتایج برآورد الگو نشان می دهد اثرات همگرایی در دو منطقه اکو و موافقت نامه نظام ترجیحات تجاری کشورهای اسلامی تاثیر منفی بر حجم تجاری محصولات کشاورزی داشته است. این بیان می کند که مناطق شکل گرفته شده نتوانسته اند حجم تجاری خود را نسبت به کشورهای غیر عضو افزایش دهند. اما همگرایی کشورهای گروه هشت تاثیر مثبتی بر حجم تجاری کشاورزی داشته است. نتایج حاصل از همگرایی براساس شاخص های مدل جاذبه تاثیر مثبت داشته و میزان پتانسیل صادراتی برآوردی این گروه 16.71 می باشد. لذا با توجه به نتایج به دست آمده در این تحقیق پیشنهاد می شود ایران بهتر است با کشورهایی تشکیل همگرایی دهد که از تولید ناخالص ملی بیشتر و فاصله جغرافیایی کمتری با آن ها برخوردار باشد.

بررسی پایداری روند نرخ ارز واقعی ایران در چارچوب الگوی بازگشت کننده به میانگین(دوره زمانی 1384:04-1350:01)
thesis وزارت علوم، تحقیقات و فناوری - دانشگاه شهید باهنر کرمان 1390
  مسعود ابویسانی   شهرام گلستانی

در این پایان نامه پایداری روند نرخ ارز واقعی ایران در چارچوب الگوی بازگشت کننده به میانگین در طی دوره(1388-1350) مورد مطالعه و بررسی قرار گرفته است. در این مطالعه از داده های فصلی استفاده شده و برای تبیین رفتار متغیر مورد بررسی از یک مدل میانگین و واریانس شرطی (arima/garch) بهره گرفته شده است. نتایج به دست آمده در این مطالعه نشان می دهند که متغیر نرخ ارز واقعی در ایران برخلاف نرخهای ارز واقعی در بسیاری از کشورها که دارای ساختار بازگشت کننده به میانگین می باشند، در طی دوره مورد بررسی از یک فرایند گام تصادفی به همراه فرایند دور شونده از میانگین تبعیت می کند ؛ به گونه ای که در طی این دوره همواره شاهد افزایش نرخ ارز واقعی بوده ایم. به علاوه نتایج به دست آمده نشان می دهند که سیاستهای آزادسازی و یکسان سازی نرخ ارز که ابتدای سالهای 1372 و1381 به کار گرفته شده اند، به طور معناداری موجب افزایش نرخ ارز واقعی گردیده اند.