نام پژوهشگر: عزت الله کردمیرزا
مریم میرزایی حسن اسدزاده
چکیده پژوهش حاضر با هدف بررسی اثربخشی آموزش رفتار جرات مندانه بر گرایش به اعتیاد دانش آموزان پسر مقطع سوم راهنمایی شهر کاشان انجام گرفت. به این منظور با روش نمونه گیری خوشه ای چند مرحله ای , آزمون اعتیاد پذیری ( aps) در بین 40 نفر از دانش آموزان مقطع سوم راهنمایی اجرا شد که 20 نفر از آنان به عنوان گروه کنترل و 20 نفر دیگر گروه آزمایشی را تشکیل می دادند . سپس آموزش مهارت رفتار جرات مندانه روی 20 نفر گروه آزمایشی در 9 جلسه 5/1 ساعته انجام شد و در پایان جلسات پس آزمون ( پرسشنامه aps ) اجرا شد. در نهایت نمرات استخراج شده از پرسشنامه ها در نرم افزار spss وارد شده و مورد تحلیل آماری قرار گرفت. نتایج تحلیل نشان داد که اجرای این برنامه آموزشی به طور معناداری باعث کاهش اعتیاد پذیری دانش آموزان شد. همچنین در مورد خرده مقیاس های آزمون که شامل : آمادگی به اعتیاد، تجربه مواد و وابستگی به مواد هستند هم این تاثیر مشاهده شد.
سیده فرانه افضل احمد برجعلی
پژوهش حاضر به منظور بررسی اثربخشی آموزش عقلانی- هیجانی الیس بر کاهش اضطراب دانشجویان سبک دلبستگی ناایمن صورت گرفته است. جامعه پژوهش متشکل است از دانشجویان دختر ورودی سال 91- 1390 که در خوابگاه دانشگاه شهید بهشتی ساکن بودند و در دامنه سنی 18 تا 20 سال قرار داشتند. بر اساس روش نمونه گیری تصادفی چند مرحله ای و با توجه به ملاک های ورود و خروج 100 نفر انتخاب شدند. با اجرای پرسشنامه سبک دلبستگی بزرگسالان 50 نفر با سبک دلبستگی ناایمن تعیین شدند . اضطراب آنها با پرسشنامه اضطراب کتل سنجیده شد. 18 دانشجو با سبک دلبستگی ناایمن و نمره اضطراب طراز شده 7 به بالا به دو گروه آزمایش و کنترل تقسیم شدند. گروه آزمایش در معرض متغییر مستقل که عبارت بود از 10 جلسه آموزش عقلانی- هیجانی الیس قرار گرفتند. بعد از اتمام جلسات مجدداً پرسشنامه اضطراب کتل به عنوان پس آزمون بر روی گروه آزمایش و 1ماه بعد از آن بر روی هر دو گروه آزمایش و کنترل به عنوان آزمون پیگیری اجرا شد. بر اساس نتایج به دست آمده آموزش عقلانی- هیجانی الیس اضطراب دانشجویان سبک دلبستگی ناایمن را کاهش می دهد و اثربخشی آموزش عقلانی- هیجانی الیس بر کاهش اضطراب دانشجویان سبک دلبستگی ناایمن در مرحله پیگیری ثبات دارد و هر دو فرضیه پژوهش تأیید شده است.
مریم چشامی ابوالفضل کرمی
چکیده هدف اصلی این پژوهش، بررسی رابطه سخت رویی و رضایت زناشویی بود. بدین منظور از میان فرهنگیان متاهل شهر سبزوار که در سال تحصیلی 90-89 در مدارس ابتدایی مشغول به کار بودند نمونه ای 200 نفری که شامل 100 مرد و100 زن بود به صورت تصادفی انتخاب شدند. ابزارهای پژوهش عبارت بودند از مقیاس سخت رویی کوباسا (1984) و شاخص رضایت زناشویی هادسون. اطلاعات جمع آوری شده با استفاده از روش های آماری توصیفی و استنباطی مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند، نتایج تحلیل آماری نشان داد که فرضیه ی شماره یک، بین میزان سخت رویی و رضایت زناشویی رابطه مستقیم وجود دارد، تایید شد. فرضیه ی شماره دو، مبنی بر رابطه ی بین رضایت زناشویی و تعهد تایید نشد. فرضیه ی شماره ی سه، بین رضایت زناشویی و کنترل رابطه وجود دارد که تایید شد. فرضیه ی شماره چهار، بین رضایت زناشویی و مبارزه جویی رابطه وجود دارد که تایید نشد، اما در ادامه فرایند تحلیل برای متغیرهای پیش بینی کننده که همان مولفه های سخت رویی یعنی تعهد، مبارزه جویی و کنترل می باشد، توانستند نمرات رضایت زناشویی را پیش بینی نمایند که معنی دار می باشد. فرضیه ی شماره پنج، بین رضایت زناشویی زنان و مردان تفاوت معناداری وجود دارد که تایید شد. فرضیه ی شماره شش، بین میزان سخت رویی زنان و مردان تفاوت معناداری وجود دارد که تایید شد. این نتایج لزوم توجه به نقش سخت رویی در نیل به رضایت زناشویی خاطر نشان می سازد.
مرجان شفیعی حسین سلیمی
پژوهش حاضر به منظور مقایسه نتایج آزمون ترسیم خانواده و آزمون ترسیم خانه-درخت-آدم،در دو گروه کودکان 5-12 ساله ی شهر تهران که دارای والدین معتاد و غیرمعتاد بودند، صورت گرفته است. روش: 100 کودک 5 تا 12 ساله،شامل 50 کودک دارای والدین معتاد و 50 کودک دارای والدین غیرمعتاد،مورد مطالعه قرار گرفتند.50 کودک دارای والدین غیر معتاد از مهدهای کودک و مدارس و 50 کودک دارای والدین معتاد از والدینی که برای درمان اعتیاد به مراکز ترک اعتیاد سرپایی مراجعه نموده بودند،هردو گروه از طریق نمونه گیری خوشه ای تصادفی،انتخاب شدند.آزمودنی ها توسط آزمون ترسیم خانواده و ترسیم خانه-درخت-آدم،مورد سنجش قرار گرفتند.نتایج با استفاده از شاخص های توصیفی(جداول توزیع فراوانی و فراوانی درصدی، میانگین، انحراف معیار) و برای آزمودن فرضیه های پژوهش از آزمون های t گروه های مستقل، خی دو دوراهه و u- مان ویتنی،مورد تحلیل قرار گرفتند. یافته ها: با استفاده از روش t برای گروه های مستقل با درجه آزادی 98 در سطح (001p<0.) مشخص شد که میزان شاخص های ترسیمی در نقاشی های خانه-درخت-آدم کودکان دارای والد معتاد بیشتر است: با درجه آزادی 98 در سطح (050p<0.) مشخص شد که میزان افسردگی و نشانه های اضطراب در نقاشی های کودکان دارای والد معتادبیشتر است. با درجه آزادی 98 در سطح (032p<0.) این نتیجه بدست آمد که عزت نفس در نقاشی های کودکان دارای والد معتاد پایین تر بود. اما فرضیه ها در مورد تفاوت پرخاشگری و مشکلات ارتباطی در این گروه معنادار نشدند.همچنین میزان شاخص های ترسیمی در نقاشی های خانواده کودکان دارای والد معتاد بیشتر است: با درجه آزادی 98 در سطح (050p<0.) مشخص شد که نا ارزنده سازی در نقاشی های کودکان دارای والد معتادبیشتر است.با استفاده از روش خی2 دوراهه با درجه آزادی 2 در سطح (004p<0.)،مشخص شدکودکان دارای والد معتاد کمتر در ناحیه ی پایین صفحه، نقاشی خود را ترسیم نموده اند.همچنین با استفاده از روش خی2 دوراهه با درجه آزادی 1 در سطح (037p<0.) شروع ترسیم از ناحیه ی چپ کاغذ، در نقاشی های کودکان دارای والد معتاد کمتر بود.اما فرضیه ها در مورد تفاوت استفاده از نمادها،ارزنده سازی کمتر در این گروه معنادار نشدند. نتیجه گیری: کودکان دارای والدین معتاد در مقایسه با کودکان دارای والدین غیرمعتاد،نمرات بالاتری را در میزان شاخص های ترسیمی از جمله افسردگی و نشانه های اضطراب وضعف عزت نفس و همچنین ناارزنده سازی و شروع نقاشی ازسمت راست به چپ کاغذ ،بدست آورده اند، و این بدان معناست که این دو ابزار می تواند برای تشخیص در دوره ی کودکی مورد استفاده قرار گیرند.
مرتضی کشمیری فرهاد جمهری
مطالعات فراوان نشان داده است که در کنار افراد وابسته به یکی از انواع مواد مخدر تعداد قابل توجهی از افراد را می توان یافت که از نظر شخصیتی و هیجانی مستعد اعتیاد به مواد مخدرند. این پژوهش به منظور بررسی رابطه بین شرم و احساس گناه با اعتیادپذیری در نوجوانان و نیز امکان پیش بینی اعتیادپذیری با استفاده از هیجانات خودآگاهی چون شرم و احساس گناه انجام شده است. شرکت کنندگان در این پژوهش 140 دانشجوی دختر و پسر کارشناسی دانشگاههای دولتی شهر تهران بودند که به روش خوشهای چند مرحله ای انتخاب گردیدند.جهت سنجش اعتیادپذیری از پرسشنامه آمادگی برای اعتیاد دارای سه خرده مقیاس آمادگی اعتیاد(aps)، اعتراف به اعتیاد(aas) و گرایش به الکلیسم(mac-r)، همچنین برای اندازهگیری شرم و احساس گناه از آزمون عاطفه خودآگاه (tosca-??) استفاده شد. بین شرم و اعتیادپذیری در هیچ یک از خرده مقیاس ها رابطهای مشاهده نشد. احساس گناه با آمادگی اعتیاد(aps) رابطه مثبت معنیدار و با اعتراف به اعتیاد(aas) رابطه منفی و معنیدار داشت. نتایج نشان داد متغیر احساس گناه نزدیک به 6 درصد از واریانس اعتیادپذیری را پیش بینی می کند (01/0=sig) و نزدیک به 4 درصد از واریانس پذیرش اعتیاد توسط احساس گناه پیش بینی می شود (05/0=sig). ). بین دختران و پسران در نمرات آمادگی اعتیاد، پذیرش اعتیاد، گرایش به الکلیسم و شرم تفاوت معناداری یافت نشد. در متغیر احساس گناه بین دختران و پسران تفاوت معنادار وجود داشت و میانگین نمرات دختران به طور معنادار از نمرات پسران بالاتر بود (95/0=sig).
زهره نادری فرامرز سهرابی
چکیده: اعتیاد با تباهی نورورنی و تغییرات ریخت شناسی مغز مرتبط است و بر روی کارکردهای شناختی افراد اثر می گذارد. شناسایی نقایص اجرایی این افراد و گنجاندن آنها در فرایندهای درمانی و توانبخشی می تواند نقش مهمی در افزایش اثربخشی درمانی و جلوگیری از عود داشته باشد. از این رو، هدف این مطالعه مقایسه کارکردهای اجرایی در افراد وابسته به مواد و افراد غیروابسته بود. 50 مرد وابسته به مواد از کلینیک های درمان و بازتوانی سرپایی شهرستان تهران با توجه به ملاک های ورود و خروج به صورت در دسترس انتخاب شدند و با 50 مرد غیر وابسته در مجموعه ای از آزمون های عصب-روانشناختی شامل، آزمون عملکرد پیوسته، آزمون برج لندن، آزمون استروپ، آزمون فراخنای ارقام وکسلر و آزمون فراخنای صفحه ای مورد مقایسه قرار گرفتند. در تحلیل داده ها از روش تحلیل واریانس چند متغیری (manova) جهت مقایسه شاخص های کارکردهای اجرایی بین افراد دو گروه استفاده شد. یافته های پژوهش نشان داد که افراد وابسته به مواد در مولفه های حافظه کاری، توجه، بازداری از پاسخ به طور معناداری نسبت به افراد غیر وابسته ضعیف تر عمل کردند، در حالی که در توانایی برنامه ریزی گرچه ضعیف تر بودند ولی تفاوت معناداری مشاهده نشد. بر طبق نتایج حاصل از این پژوهش، می توان گفت که نقص در کارکردهای اجرایی به عنوان یکی از اثرات ناشی از وابستگی به مواد، باید در برنامه های درمان این گروه از افراد بیشتر مورد توجه قرار گیرد و برنامه های درمانی مناسبی جهت بهبود توانایی های اجرایی آنها تدوین گردد. کلید واژه ها: کارکردهای اجرایی، اعتیاد، توجه، برنامه ریزی، حافظه کاری، بازداری از پاسخ
نجمه دهقانی عبدالله معتمدی
پژوهش حاضر با هدف اثر بخشی آموزش فرزندپروری مثبت بر کاهش تنیدگی مادران و مشکلات رفتاری کودکان مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای طراحی و اجرا شد. این مطالعه از نوع آزمایشی با طرح پیش آزمون و پس آزمون با گروه کنترل بود. بدین منظور 30 نفر از مادران کودکانی که بر اساس فهرست رفتاری کودک (cbcl) و فرم گزارش معلم (trf)، نمره بالا تر از برش را کسب کرده بودند و مبتلا به اختلال نافرمانی مقابله ای (odd)تشخیص داده شده بودند انتخاب شدند و سپس میزان تنیدگی این مادران بر اساس شاخص تنیدگی والدین (psi) اندازه گیری شد. مادران گروه نمونه در دو گروه 15 نفری کنترل و آزمایش قرار گرفتند. سپس برنامه آموزش فرزند پروری مثبت به مدت 2 ماه در 8 جلسه 120 دقیقه ای به صورت گروهی برای گروه آزمایش اجرا شد و بروی گروه کنترل مداخله ای صورت نگرفت. در طول دوره آموزشی در گروه آزمایش 3 نفر افت آزمودنی صورت گرفت. پس از پایان جلسات آموزشی تنیدگی مادران و میزان مشکلات رفتاری کودکان دو گروه دوباره مورد ارزیابی قرار گرفت. در نهایت داده های کمی با استفاده از آزمون t مورد تجزیه و تحلیل قرار گرفتند. نتایج نشان داد که کودکان مادران گروه آزمایش در نشانه های نافرمانی مقابله ای کاهش معناداری دارند و مادران گروه آزمایش در مقایسه با مادران گروه کنترل سطح تنیدگی کمتری داشتند. با توجه به این که میزان تنیدگی مادران و میزان مشکلات رفتاری کودکان بر هم اثرگذارند؛ لذا با انجام مداخلات این چنینی، می توان گام های موثری در جهت رفع و یا کاهش تنیدگی مادران و مشکلات کودکان برداشت.